Telegram Web Link
پخش زنده فراهم آمد!

با تلاش گروه فنی، خوشبختانه
امکان پخش زندۀ نشست فراهم شد:
aparat.com/VirayeshPazhuhan/live
نشست «جنبه‌هایی از ویرایش و دستور»
سه‌شنبه ۶ خرداد ۱۴‌۰۴ از ساعت ۱۴ تا ۱۸
VirayeshPazhuhan.ir
گروه «ویرایش‌پژوهان»
گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه اصفهان
درست تلفظ کنیم

آدرنالین
تلفظِ نادرستِ رایج: âdernâlin
تلفظِ درست: âdrenâlin

آصف

تلفظِ نادرستِ رایج: âsef
تلفظِ درست: âsaf

احیاناً
تلفظِ نادرستِ رایج: ehyânan
تلفظِ درست: ahyânan

استوا
تلفظِ نادرستِ رایج: ostovâ
تلفظِ درست: estevâ

بلقیس
تلفظِ نادرستِ رایج: belqeys
تلفظِ درست: belqis

بیهقی
تلفظِ نادرستِ رایج: beyhaqqi
تلفظِ درست: beyhaqi

ثبات
تلفظِ نادرستِ رایج: sobât
تلفظِ درست: sabât

ستدن
تلفظِ نادرستِ رایج: setodan
تلفظِ درست: setadan

سراینده
تلفظِ نادرستِ رایج: sorâyande
تلفظِ درست: sarâyande

صفین
تلفظِ نادرستِ رایج: saffeyn
تلفظِ درست: seffin

عبدالمطلب
تلفظِ نادرستِ رایج: abdolmotalleb
تلفظِ درست: abdolmottaleb

عمران صلاحی
تلفظِ نادرستِ رایج: omrân
تلفظِ درست: emrân

گل‌عذار
تلفظِ نادرستِ رایج: gol'ozâr
تلفظِ درست: gol'ezâr

متمم
تلفظِ نادرستِ رایج: motammam
تلفظِ درست: motammem

محوطه
تلفظِ نادرستِ رایج: mahvate
تلفظِ درست: mohavvate

موجب
تلفظِ نادرستِ رایج: mowjeb
تلفظِ درست: mujeb

موکب
تلفظِ نادرستِ رایج: mukeb
تلفظِ درست: mowkeb

مینوی
تلفظِ نادرستِ رایج: minavi
تلفظِ درست: minovi

نی (نیست)
تلفظِ نادرستِ رایج: ney
تلفظِ درست: ni

ویس و رامین
تلفظِ نادرستِ رایج: veysorâmin
تلفظِ درست: visorâmin

#تلفظ
Forwarded from گزین‌گویه‌ها (بهروز صفرزاده)
وقتی عاقلان ساکت‌اند،
ابلهان چند برابر می‌شوند.

در سکوتِ عاقلان تکثیر گردند ابلهان.

نلسن ماندلا
عاقلان را نبُوَد پند نیاز/
ابلهان را نرود پند به گوش

بنجامین فرانکلین
مترجم: بهروز صفرزاده
عاقلان نقطۀ پرگارِ وجودند، ولی/
عشق داند که در این دایره سرگردان‌اند

حافظ
Forwarded from خبر۲۴
طالبان فوتبال‌دستی را در افغانستان ممنوع کرد: آدمک‌هایش مثل بت هستند/اگر می‌خواهید بازی کنید سر آدمکها را قطع کنید!

🔹@khbare24
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from گزین‌گویه‌ها (بهروز صفرزاده)
وقتی جوان بودم، فکر می‌کردم آدم بدونِ دین هم می‌تواند زندگی کند. حالا که پا به سن گذاشته‌ام، می‌فهمم که درست فکر می‌کردم. 😄
Forwarded from گزین‌گویه‌ها (بهروز صفرزاده)
گوشی‌ها ما را سر به زیر و در عینِ حال سر به هوا کرده‌اند!

#بهروز صفرزاده
بعضی‌ها فقط در صورتی دوستت دارند که در قالبشان بگنجی.
باکی از ناامید کردنشان نداشته‌باش.
شادکامی را خود بیافرین.
ناکامی خودآفرین است.
Forwarded from گزین‌گویه‌ها (بهروز صفرزاده)
همه دیوانه به دنیا می‌آییم.
بعضی‌ها دیوانه می‌مانند.

سمیوئل بِکِت
Forwarded from گزین‌گویه‌ها (بهروز صفرزاده)
گفت که دیوانه نه‌ای، لایقِ این خانه نه‌ای/
رفتم و دیوانه شدم، سلسله‌بندنده شدم

مولوی
آزمودم عقلِ دوراندیش را/
بعد از این دیوانه سازم خویش را

مولوی
Forwarded from گزین‌گویه‌ها (بهروز صفرزاده)
زنجیری‌ام، دست به زنجیرم نزنید.

فرانتس کافکا
روزِ قیامته و همه چی تموم شده، ولی جنگِ اسرائیل و فلسطین هنوز ادامه داره!
مردم برچسبِ هر نوع صفتی را به خود می‌زنند. من در وصفِ خود همین می‌توانم گفت که «به حدِ تهوع‌آور و ترمیم‌ناپذیری مفلوک‌ام».

فرانتس کافکا
Forwarded from گزین‌گویه‌ها (بهروز صفرزاده)
تمایزِ معنایی در واژه‌های عربیِ مختوم به «ت» یا «ه»

برخی واژه‌های عربی به «ة» (تاءِ مربوطه) ختم می‌شوند، مانندِ إضافة، جمعة، نجاة، زاویة، علاوة، قوة.
تعدادی از این واژه‌ها در فارسی رایج‌اند و حرفِ آخرِ آن‌ها به یکی از دو صورتِ «ه» (e-) یا «ت» تلفظ و نوشته می‌شود، مانندِ ادامه، استفاده، تصفیه، مبارزه؛ حسادت، صورت، شریعت، قیامت، مسافت، مجازات.
در فارسیِ امروز، تلفظ و املای این واژه‌ها تثبیت‌شده است و نمی‌توان یکی از دو صورتِ ممکن را به‌ جای دیگری به‌ کار برد؛ مثلاً نمی‌توان به‌ جای اداره، مدرسه، و جریمه گفت ادارت، مدرست، و جریمت.
ظاهراً تنها استثنا سیره/ سیرت است که تفاوتی با هم ندارند: سیرۀ/ سیرتِ انبیا.
اصطلاحِ «به ودیعه نهادن» نیز گاهی به‌ صورتِ «به ودیعت نهادن» به‌ کار می‌رود که کهن‌تر و ادبی‌تر است.
موردِ جالبِ دیگر واژۀ «عقیدتی» (= ایدئولوژیک) است که از عقیدت + -ی (پس‌وند) ساخته شده، در حالی‌ که در فارسیِ امروز «عقیده» به‌ کار می‌رود، نه «عقیدت».
اما در این میان، چند واژه‌ مسیری دوگانه پیموده‌اند و هریک از دو صورتِ آن‌ها با تلفظ و معنا و کاربردِ جداگانه تثبیت شده‌است؛ مثلاً «اراده» یعنی خواست و عزم، اما «ارادت» یعنی دوستیِ احترام‌آمیز.

اینک مواردِ این واژه‌های دوگانه در فارسیِ امروز:

آیه: هریک از بخش‌های شماره‌دارِ یک سورۀ قرآن.
آیت: شخصِ برجسته و شگفت‌آور؛ اعجوبه:  فلانی در فقه و اصول آیتی بود.

اجازه: اِذن.
اجازت: صورتِ ادبیِ اجازه.

اراده: خواست؛ عزم: ارادۀ قوی.
ارادت: دوستیِ احترام‌آمیز: ارادتِ شاگرد به استاد.

اشاره: سخنِ کوتاه.
اشارت: صورتِ ادبیِ اشاره: خردمند را اشارتی کافی است.

اقامه: برپا کردن؛ به‌ جا آوردن: اقامۀ نماز.
اقامت: ماندن و زندگی کردن: اقامت در خارج از کشور.

امنیه: ژاندارمری.
امنیت: امن بودن.

بِعثه: محلِ استقرارِ هیئتِ نمایندگی، به‌ویژه در حج.
بعثت: مبعوث شدن: بعثتِ انبیا.

تعزیه: نمایشِ مذهبی.
تعزیت: تسلیت؛ عزاداری.

حیله: مکر؛ فریب.
حیلت: صورتِ ادبیِ حیله.

ذله: به‌‌ ستوه‌ آمده.
ذلت: خواری.

رساله: کتابِ کوچک؛ پایان‌نامه.
رسالت: وظیفه؛ مسئولیت.

شراره: جرقه؛ اخگر.
شرارت: شرور بودن؛ فتنه‌انگیزی.

شهره: مشهور؛ نام‌دار.
شهرت: مشهوریت؛ آوازه.

ضربه: برخوردِ دو جسم.
ضربت: ضربۀ شمشیر، گرز، و مانندِ آن‌ها.

طاقه: توپِ پارچه.
طاقت: تاب و توان.

طریقه: راه و روش؛ نحوه: طریقۀ طبخِ غذا.
طریقت: مسلکِ صوفیان: تقابلِ شریعت و طریقت.

قوه: توانایی؛ نیرو؛ دست‌گاهِ حکومتی: قوۀ قضائیه/ مجریه/ قهریه؛ چراغ‌قوه.
قوّت: نیروی جسمانی؛ توان: خوب بخور که قوّت بگیری.

محافظه: در واژۀ «محافظه‌کار».
محافظت: مراقبت؛ مواظبت.

مراجعه: رجوع: مراجعه به ادارۀ مربوطه.
مراجعت: بازگشت: مراجعت به وطن.

مراقبه: مدیتیشن.
مراقبت: مواظبت.

مساعده: بخشی از حقوق که کارمند به درخواستِ خود پیش از موعد می‌گیرد.
مساعدت: یاری؛ کمک: ایشان از هیچ مساعدتی دریغ نکردند.

مسئله: موضوع؛ مطلب.
مسئلت: درخواست از خدا.

مصاحبه: گفت‌ و گو و پرسش و پاسخ: مصاحبۀ مطبوعاتیِ وزیر.
مصاحبت: هم‌نشینی: مصاحبتِ یاران.

معرفه: مقابلِ نکره: اسمِ/ ضمیرِ معرفه.
معرفت: شناخت: معرفتِ الاهی/ شهودی.

منزله: در «به منزلۀ چیزی بودن».
منزلت: ارزش و اهمیت؛ جای‌گاهِ احترام‌آمیز: مقام و منزلتِ استادان.

میمنه: سمتِ راست؛ مقابلِ میسره.
میمنت: فرخندگی؛ مبارکی.

نشئه: شاد بر اثرِ مصرفِ موادِ مخدر.
نشئت: پیدا شدن؛ ظهور.

نظاره: تماشا.
نظارت: مراقبت و کنترل.

نوبه: در «تبِ نوبه» و «به نوبۀ خود».
نوبت: زمان؛ دفعه؛ بار.

وحده: در «یایِ وحده».
وحدت: یگانگی؛ اتحاد.

وصله: تکه‌ای پارچه یا چرم که رویِ پارگیِ لباس، کفش، و مانندِ آن‌ها می‌دوزند.
وصلت: ازدواج: ایشالا این وصلت سر بگیره.

در واژه‌های مرکب
اگر واژۀ مختوم به «ت» در ساختِ «الـ + اسم» به‌ کار برود، «ت» به «ه» تبدیل می‌شود (به‌ استثنای «طویل‌المدت»):

اطاعت > واجب‌الاطاعه
تجارت > دارالتجاره، مال‌التجاره
تربیت > دارالتربیه
تولیت > نایب‌التولیه
حرارت > میزان‌الحراره
حکومت > نایب‌الحکومه
حمایت > تحت‌الحمایه
خلقت > عجیب‌الخلقه، ناقص‌الخلقه
دولت > امین‌الدوله، علاءالدوله
زحمت > حق‌الزحمه
زیارت > نایب‌الزیاره
ساعت > خلق‌الساعه
سلطنت > نایب‌السلطنه
صحت > حفظ‌الصحه
صراحت > بالصراحه
طبیعت > ما بعد الطبیعه
عادت > خارق‌العاده، فوق‌العاده
فطرت > بالفطره
قامت > طویل‌القامه، قصیرالقامه
لغت > فقه‌اللغه
ملت > وجیه‌المله
منفعت > عام‌المنفعه
نسبت > بالنسبه
نهایت > الی‌ غیرِ النهایه
وکالت > حق‌الوکاله، دارالوکاله، ممنوع‌الوکاله
هویت > مجهول‌الهویه

هنگامِ تنوین‌ گرفتن
اگر واژۀ مختوم به «ه» تنوین بگیرد، «ه» به «ت» تبدیل می‌شود:
خانواده > خانوادتاً
دفعه > دفعتاً
عمده > عمدتاً

بهروزِ صفرزاده
شنبه ۱۴۰۲/۶/۱۸
#واژه‌شناسی
Forwarded from گزین‌گویه‌ها (بهروز صفرزاده)
سولاخ: سوراخ.

نروند اندر بهشت تا آن گه کی اندررَوَد شتر اندر سولاخِ سوزن.

سورۀ ۷، آیۀ ۴۰.

گزاره‌ای از بخشی از قرآنِ کریم (تفسیرِ شُنقُشی)، به کوششِ محمدجعفرِ یاحقی، تهران: بنیادِ فرهنگِ ایران، ۱۳۵۵، ص ۱۷۸.

#کهن‌واژه‌ها
Forwarded from گزین‌گویه‌ها (بهروز صفرزاده)
هوسِپاس: شاکر.

حقا کی خدای هوسِپاس است، اندک‌مایه بُپذیرد، بسیاری جزا دهد، داناست به نیت‌ها.

سورۀ ۲، آیۀ ۱۵۸: إنَّ اللهَ شاکِرٌ عَلیمٌ.

گزاره‌ای از بخشی از قرآنِ کریم (تفسیرِ شُنقُشی)، به کوششِ محمدجعفرِ یاحقی، تهران: بنیادِ فرهنگِ ایران، ۱۳۵۵، ص ۲۸.

#کهن‌واژه‌ها
خودت باید آن تغییری باشی که آرزو داری در جهان ببینی.

مهاتما گاندی
2025/07/05 08:32:45
Back to Top
HTML Embed Code: