.
منتشر شد:
اا═.🍃.════════╔
ایرانیان و رؤیای قرآن پارسی
اا════════.🍃.═╚
نویسنده: محمود فتوحی رودمعجنی
تهران: انتشارات سخن
مرداد ۱۴۰۳ خورشیدی
کتاب حاضر روایتی فشرده است از پویایی زبان پارسی دری و پویش هزار و دویست سالۀ آن، که از تلاش برای پایدارسازی و سامانبخشیِ هویت ایرانی آغاز میشود و بهسوی بالندگی معنوی و ورجاوندی فرا میرود. بخشی از این تکاپوی هزار ساله را در تاریخ حیات سه ابرمتنِ پارسی (شاهنامه، مثنوی، دیوان حافظ) به مثابه پایدارترین رویدادهای فرهنگی ایرانی ارائه میدهد و تلاش دارد دستمایۀ معتبری برای فهم چگونگی و چرایی فـرَهمَند شدن یا نشدن ابرمتنهای پارسی فراهم سازد. کتاب میتواند گام کوچکی باشد برای پاسخ به این پرسش دیرینه که کدام شاهکار ادبی پارسی، رتبۀ والاتری دارد؟
دیجی بوک
#قرآن_پارسی
#کاروندپارسی
#محمودفتوحی
@karvandparsi
منتشر شد:
اا═.🍃.════════╔
ایرانیان و رؤیای قرآن پارسی
اا════════.🍃.═╚
نویسنده: محمود فتوحی رودمعجنی
تهران: انتشارات سخن
مرداد ۱۴۰۳ خورشیدی
کتاب حاضر روایتی فشرده است از پویایی زبان پارسی دری و پویش هزار و دویست سالۀ آن، که از تلاش برای پایدارسازی و سامانبخشیِ هویت ایرانی آغاز میشود و بهسوی بالندگی معنوی و ورجاوندی فرا میرود. بخشی از این تکاپوی هزار ساله را در تاریخ حیات سه ابرمتنِ پارسی (شاهنامه، مثنوی، دیوان حافظ) به مثابه پایدارترین رویدادهای فرهنگی ایرانی ارائه میدهد و تلاش دارد دستمایۀ معتبری برای فهم چگونگی و چرایی فـرَهمَند شدن یا نشدن ابرمتنهای پارسی فراهم سازد. کتاب میتواند گام کوچکی باشد برای پاسخ به این پرسش دیرینه که کدام شاهکار ادبی پارسی، رتبۀ والاتری دارد؟
دیجی بوک
#قرآن_پارسی
#کاروندپارسی
#محمودفتوحی
@karvandparsi
قرآن_پارسی_فتوحی_فهرست_دیباچه.pdf
8.4 MB
ساختار #قرآن_پارسی
فصل ۱: بحثی نظری است که متنهای بزرگ را با عنوان " اَبـَرمتن" میشناساند و دو گونه ابرمتن: شاهکار و فَـرَهمتن"را از هم متمایز میکند؛ از دو مفهوم "زادمان" و "زیستمان" یک متن، سخن میگوید و دو مفهوم "سرشتِ متن" و "کارنوشتِ متن" را از هم جدا میکند.
فصل ۲: تصویری از وضعیت دو زبان پارسی و تازی را در سدههای ۳ تا ۶ هجری نشان میدهد و میکوشد تا تکاپوی پارسیگویان را برای پایدارسازی زبان خود در برابر زبان بیگانه گزارش کند.
فصل ۳: یک جستار تاریخی است دربارۀ رؤیای وحی و باور به اعجاز سخن در میان شاعران و نویسندگان ایرانی.
فصل ۴: از شاهنامه چونان یک ابرمتن ملی سخن میراند و دو سویۀ هنری و فـرَهمَندی شاهنامه را بر پایۀ شواهد تاریخی گزارش میدهد.
فصل ۵: از مثنوی با لقب "قرآن پارسی" چونان ابرمتن عرفانی سخن میگوید و مراحل قدسیسازی مثنوی را از زمان خود مولانا تا اکنون طرح میکند.
فصل ۶: دیوان حافظ یا لسانالغیب را چونان، ابرمتن آزادی و رندی پارسی به بحث میگیرد.
فرجامه: با جمعبندی فصول پیشین میکوشد پاسخی دهد به امکان یا امتناع تقدس یافتن ابرمتنهای پارسی.
#کاروندپارسی
#محمودفتوحی
@karvandparsi
فصل ۱: بحثی نظری است که متنهای بزرگ را با عنوان " اَبـَرمتن" میشناساند و دو گونه ابرمتن: شاهکار و فَـرَهمتن"را از هم متمایز میکند؛ از دو مفهوم "زادمان" و "زیستمان" یک متن، سخن میگوید و دو مفهوم "سرشتِ متن" و "کارنوشتِ متن" را از هم جدا میکند.
فصل ۲: تصویری از وضعیت دو زبان پارسی و تازی را در سدههای ۳ تا ۶ هجری نشان میدهد و میکوشد تا تکاپوی پارسیگویان را برای پایدارسازی زبان خود در برابر زبان بیگانه گزارش کند.
فصل ۳: یک جستار تاریخی است دربارۀ رؤیای وحی و باور به اعجاز سخن در میان شاعران و نویسندگان ایرانی.
فصل ۴: از شاهنامه چونان یک ابرمتن ملی سخن میراند و دو سویۀ هنری و فـرَهمَندی شاهنامه را بر پایۀ شواهد تاریخی گزارش میدهد.
فصل ۵: از مثنوی با لقب "قرآن پارسی" چونان ابرمتن عرفانی سخن میگوید و مراحل قدسیسازی مثنوی را از زمان خود مولانا تا اکنون طرح میکند.
فصل ۶: دیوان حافظ یا لسانالغیب را چونان، ابرمتن آزادی و رندی پارسی به بحث میگیرد.
فرجامه: با جمعبندی فصول پیشین میکوشد پاسخی دهد به امکان یا امتناع تقدس یافتن ابرمتنهای پارسی.
#کاروندپارسی
#محمودفتوحی
@karvandparsi
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
موسیقی دورۀ صفوی
قطعاتی از #موسیقی_صفوی
جشن تیرگان، تورنتو 1392
خواننده: سپیده رئیس سادات
نوازدگان:
کیا طبسیان
نغمۀ فرهمند
سردار محمدجانی
در یوتیوب ببینید و بشنوید
#کاروندپارسی
#محمودفتوحی
@karvandparsi
قطعاتی از #موسیقی_صفوی
جشن تیرگان، تورنتو 1392
خواننده: سپیده رئیس سادات
نوازدگان:
کیا طبسیان
نغمۀ فرهمند
سردار محمدجانی
در یوتیوب ببینید و بشنوید
#کاروندپارسی
#محمودفتوحی
@karvandparsi
Audio
مژده کتاب، نشست چهل و هفتم (۴۷)
محمدرضا کاروان: مقدمه
00:00
حسین کمالی: جنگ یکصد ساله با فلسطین
03:35
حسین کاجی: جامعه صنعتی و آینده آن
27:24
محمود فتوحی:
معرفی کتاب
مناسبات خانوادگی در رمان فارسیِ پس از انقلاب
نویسنده: سیده مریم عاملی رضایی.
54:10
۳۱ آگوست ۲۰۲۴
#حلقه_دیدگاه_نو
@didgahenochannel
محمدرضا کاروان: مقدمه
00:00
حسین کمالی: جنگ یکصد ساله با فلسطین
03:35
حسین کاجی: جامعه صنعتی و آینده آن
27:24
محمود فتوحی:
معرفی کتاب
مناسبات خانوادگی در رمان فارسیِ پس از انقلاب
نویسنده: سیده مریم عاملی رضایی.
54:10
۳۱ آگوست ۲۰۲۴
#حلقه_دیدگاه_نو
@didgahenochannel
کاروند پارسی || محمودفتوحیرودمعجنی pinned «. 🎙 سخنرانیهای محمود فتوحی در کانال کاروند پارسی 🎙 حرکت جوهری ملاصدرا در شعر صائب تبریزی؛ (حلقۀ دیدگاه نو، ۱۴۰۰) 🎙 نقش معنای نحوی در خوانش و آموزش شعر فارسی (برای دبیران شیراز، ۱۳۹۹) 🎙 بلاغت نحو سعدی: التفات (کلاس بلاغت، ۱۳۹۹) 🎙 ذهن ادبی، زادگاه زبان…»
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
.
اا═.🍃.════════╔
دیدگاههای نقد ادبی در عصر صفویه
اا════════.🍃.═╚
فیلم جلسه دفاع از رساله دکتری در دهۀ هفتاد
دانشگاه تهران بهمن ۱۳۷۴
استاد راهنما: دکتر عبدالحسین زرینکوب؛
مشاوران: دکتر شفیعی کدکنی، دکتر جلیل تجلیل،
داوران: دکتر اسماعیل حاکمی و دکتر علیمحمد حقشناس
دکتر محمود عابدی
و دیگر استادان و دوستان هم شرف حضور داشتند.
کل جلسه در سه بخش است.
بخش اول 3 دقیقه: آغاز جلسۀ دفاع، معرفی دانشجو، ایراد خطابۀ دانشجو
بخش دوم: داوری دکتر تجلیل و دکتر حق شناس
بخش سوم: پرسش و پاسخ دکتر حق شناس و دانشجو. اعلان نمره و پذیرایی
فیلم جلسه را در اینستاگرام هم ببیند.
#کاروندپارسی
#محمودفتوحی
@karvandparsi
اا═.🍃.════════╔
دیدگاههای نقد ادبی در عصر صفویه
اا════════.🍃.═╚
فیلم جلسه دفاع از رساله دکتری در دهۀ هفتاد
دانشگاه تهران بهمن ۱۳۷۴
استاد راهنما: دکتر عبدالحسین زرینکوب؛
مشاوران: دکتر شفیعی کدکنی، دکتر جلیل تجلیل،
داوران: دکتر اسماعیل حاکمی و دکتر علیمحمد حقشناس
دکتر محمود عابدی
و دیگر استادان و دوستان هم شرف حضور داشتند.
کل جلسه در سه بخش است.
بخش اول 3 دقیقه: آغاز جلسۀ دفاع، معرفی دانشجو، ایراد خطابۀ دانشجو
بخش دوم: داوری دکتر تجلیل و دکتر حق شناس
بخش سوم: پرسش و پاسخ دکتر حق شناس و دانشجو. اعلان نمره و پذیرایی
فیلم جلسه را در اینستاگرام هم ببیند.
#کاروندپارسی
#محمودفتوحی
@karvandparsi
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
.
اا═.🍃.════════╔
دیدگاههای نقد ادبی در عصر صفویه
اا════════.🍃.═╚
فیلم جلسه دفاع از رساله دکتری در دهۀ هفتاد
دانشگاه تهران بهمن ۱۳۷۴
استاد راهنما: دکتر عبدالحسین زرینکوب؛
مشاوران: دکتر شفیعی کدکنی، دکتر جلیل تجلیل،
داوران: دکتر اسماعیل حاکمی و دکتر علیمحمد حقشناس
بخش دوم:
داوری دکتر تجلیل
دکتر زرین کوب: 03:25
دکتر حاکمی: 06:19
دکتر حق شناس: 08:40
.
بخش اول: آغاز جلسۀ دفاع، معرفی دانشجو، ایراد خطابۀ دانشجو
بخش دوم: داوری دکتر تجلیل و دکتر حق شناس
بخش سوم: پرسش و پاسخ دکتر حق شناس و دانشجو. اعلان نمره و پذیرایی
#کاروندپارسی
#محمودفتوحی
@karvandparsi
اا═.🍃.════════╔
دیدگاههای نقد ادبی در عصر صفویه
اا════════.🍃.═╚
فیلم جلسه دفاع از رساله دکتری در دهۀ هفتاد
دانشگاه تهران بهمن ۱۳۷۴
استاد راهنما: دکتر عبدالحسین زرینکوب؛
مشاوران: دکتر شفیعی کدکنی، دکتر جلیل تجلیل،
داوران: دکتر اسماعیل حاکمی و دکتر علیمحمد حقشناس
بخش دوم:
داوری دکتر تجلیل
دکتر زرین کوب: 03:25
دکتر حاکمی: 06:19
دکتر حق شناس: 08:40
.
بخش اول: آغاز جلسۀ دفاع، معرفی دانشجو، ایراد خطابۀ دانشجو
بخش دوم: داوری دکتر تجلیل و دکتر حق شناس
بخش سوم: پرسش و پاسخ دکتر حق شناس و دانشجو. اعلان نمره و پذیرایی
#کاروندپارسی
#محمودفتوحی
@karvandparsi
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
.
اا═.🍃.════════╔
دیدگاههای نقد ادبی در عصر صفویه
اا════════.🍃.═╚
فیلم جلسه دفاع از رساله دکتری در دهۀ هفتاد
دانشگاه تهران بهمن ۱۳۷۴
استاد راهنما: دکتر عبدالحسین زرینکوب؛
مشاوران: دکتر شفیعی کدکنی، دکتر جلیل تجلیل،
داوران: دکتر اسماعیل حاکمی و دکتر علیمحمد حقشناس
بخش سوم
ادامۀ پرسش و پاسخ دکتر حقشناس
سخنان استاد زرینکوب 08:35
و اعلان نمره 16:31
و پذیرایی
برخی از دوستان و همکلاسان که به رحمت خدا رفتهاند در جلسه حضور داشتند:
دکتر سیامک عرب، استادیار دانشگاه تربیت معلم (درگذشته 1378)
دکتر حسین محمدی، دانشیار دانشگاه تهران (درگذشته 1394)
دکتر غلامعلی فلاح، استاد دانشگاه تربیت معلم (درگذشته 1399)
دکتر مریم ثقفی، دانشیار فلسفه دانشگاه آزاد واحد تهران (درگذشته 1400)
یادشان گرامی باد
بخش اول: آغاز جلسۀ دفاع، معرفی دانشجو، ایراد خطابۀ دانشجو
بخش دوم: داوری دکتر تجلیل و دکتر حق شناس
بخش سوم: پرسش و پاسخ دکتر حق شناس و دانشجو. اعلان نمره و پذیرایی
#کاروندپارسی
#محمودفتوحی
@karvandparsi
اا═.🍃.════════╔
دیدگاههای نقد ادبی در عصر صفویه
اا════════.🍃.═╚
فیلم جلسه دفاع از رساله دکتری در دهۀ هفتاد
دانشگاه تهران بهمن ۱۳۷۴
استاد راهنما: دکتر عبدالحسین زرینکوب؛
مشاوران: دکتر شفیعی کدکنی، دکتر جلیل تجلیل،
داوران: دکتر اسماعیل حاکمی و دکتر علیمحمد حقشناس
بخش سوم
ادامۀ پرسش و پاسخ دکتر حقشناس
سخنان استاد زرینکوب 08:35
و اعلان نمره 16:31
و پذیرایی
برخی از دوستان و همکلاسان که به رحمت خدا رفتهاند در جلسه حضور داشتند:
دکتر سیامک عرب، استادیار دانشگاه تربیت معلم (درگذشته 1378)
دکتر حسین محمدی، دانشیار دانشگاه تهران (درگذشته 1394)
دکتر غلامعلی فلاح، استاد دانشگاه تربیت معلم (درگذشته 1399)
دکتر مریم ثقفی، دانشیار فلسفه دانشگاه آزاد واحد تهران (درگذشته 1400)
یادشان گرامی باد
بخش اول: آغاز جلسۀ دفاع، معرفی دانشجو، ایراد خطابۀ دانشجو
بخش دوم: داوری دکتر تجلیل و دکتر حق شناس
بخش سوم: پرسش و پاسخ دکتر حق شناس و دانشجو. اعلان نمره و پذیرایی
#کاروندپارسی
#محمودفتوحی
@karvandparsi
.
عفو عمومی در سالهای آخر حکومت رضاشاه
در شعر فرخی یزدی
وای بر شهری که در آن مُزدِ مردانِ دُرست
از حکومت غیرِ حَبس و کشتن و تبعید نیست
صحبتِ عفوِ عمومی راست باشد یا دروغ
هرچه باشد از حوادث فرّخی نومید نیست.
تهران زندان قصر نوروز 1318
مجموعۀ اشعار فرخی یزدی
تدوین مهدی اخوت و م.ع. سپانلو ص 157
عفو عمومی در سالهای آخر حکومت رضاشاه
در شعر فرخی یزدی
وای بر شهری که در آن مُزدِ مردانِ دُرست
از حکومت غیرِ حَبس و کشتن و تبعید نیست
صحبتِ عفوِ عمومی راست باشد یا دروغ
هرچه باشد از حوادث فرّخی نومید نیست.
تهران زندان قصر نوروز 1318
مجموعۀ اشعار فرخی یزدی
تدوین مهدی اخوت و م.ع. سپانلو ص 157
Forwarded from فنّ ادبیّات
دو پنجره به یک نسخۀ مفقود شاهنامه از شیراز نیمۀ نخست قرن هفتم
(به دکتر محمود فتوحی رودمعجنی)
گفتیم که مجد همگر تبار خود را به ساسانیان میرساند و عناصر مشخّص ایرانگرایی در اندیشهاش داشت که از اغلب معاصران او و بهویژه شیخ سعدی متمایز بود. در دیوان مجد شواهدی محکم بر تشیّع او هست. ضمناً مجد به خواجه نصیر الدّین طوسی نزدیک بود و نیز به پسر شمسالدّین جوینی، بهاء الدّین محمّد - که دستکم به تشیّع متّهم بود. این حلقۀ شیعیان عملاً همان موضعی را به دین کافران دارند که به دین سنّیان؛ در یک کلمه «تحمّل»، حال چه به «آزاداندیشی و رواداری» تعبیرش کنیم چه به «تقیّه» و چه به «پیروی ناچار از سیاست مذهبی مغولان». ولی مجد ضمناً اندیشۀ بارز ایرانگرا دارد و از موضع ایرانی مخالف مغولان، این «تورانیان»، است. نمیتوان منکر وجود چنین احساساتی در نزد حلقۀ فکری مجد شد، ولی در مواضع آشکار شخصیتهای سیاسی دستگاه مغول طبیعتاً نمود بارزی از آن دیده نمیشود.
توجّه شخصی چون مجد که تبار خود را به ساسانیان میرساند به شاهنامه طبیعی است. اشارات مستقیم مجد به فردوسی و شاهنامه نیز نشان از این توجّه دارد که البته معیار زمانه بوده و با معاصرانش در رویکرد تفاوت ندارد. ولی برخلاف بیشتر این معاصران، مجد به طوس سفر کرد و بخت زیارت مزار فردوسی را یافت. مجد از سفر طوس دل خوشی نداشت و هوای برگشت به شیراز داشت، ولی اگرچه تصریح میکند «کاندر همه طوس آدمی نیست» (۱)، فراموش نمیکند که در شعر دیگری فردوسی را استثنا کند.
گمان میکنم دو بیت مجد همگر نشان میدهد که در شاهنامهای که خوانده چه افزودههایی وجود داشتهاست. در یکی از این اشارات که در مهمترین قصیدۀ مجد آمده، بیتی هست که به نوعی ستایش فردوسی است، در زمینۀ عبرت گرفتن از شکوه رفتۀ شاهان شاهنامه:
سخن ز شاعر طوس آشکار گشت ار نی
نه معنی سده ماند و نه صورت مانی
اگر این مثالها را فرمولی نگیریم و تصوّر کنیم مجد واقعاً دارد از محتوای شاهنامه مثال میزند، باید فرض کنیم که در شاهنامهای که در اختیار او بوده حکایت «اندر نهادن جشن سده» - که یکی از الحاقیّات شاهنامه است - وجود داشتهاست (۲)
حکایت جشن سده در نسخههای فلورانس، لندن، سنژوزف، قاهره و استانبول۲ نیست. متن تمام این نسخهها ریشۀ شمال غربی دارد(۳). در مقابل، این حکایت در تمام شاهنامههای شیراز (و آنها که در اصفهان ریشه دارد) هست، ازجمله در قدیمترین این نسخهها، کاما و استانبول. وجود این روایت الحاقی در ترجمۀ بنداری نشان از قدمت آن دارد و بنابراین طبیعی است که شاهنامۀ مجد نیز این حکایت را شامل بودهباشد.
مجد در بیت دیگری به جوینی میگوید:
میان کوثر و تسنیم ملک باقی توست
نه ملک فانی ایران ز نیل تا جیحون
میدانیم که در اغلب منابع تاریخی و جغرافیایی و ادبی، ایران را از «فرات» تا جیحون میدانند و نه از نیل. یکی از معدود منابعی که اینطور نیست مقدمۀ شاهنامۀ ابومنصوری است که صراحتاً ایران را از نیل تا جیحون میخواند. این مقدمه یکی از سه متنی است که در کنار هم یکی از مقدمههای منثور شاهنامه را میسازند که به مقدمۀ «کهن» مشهور است. این مقدمه نیز ابتدا در نسخههای شیراز ظاهر میشود و عملاً تا پیش از سال ۸۰۰ بیرون از شیراز دیده نمیشود، و ظاهراً پدید آمدن شکل کنونی آن را باید مربوط به دو سه نسل کتابت پیش از نسخ استانبول (۷۳۱) و قوام (۷۴۱) و در نتیجه حدوداً ثلث دوم قرن هفتم شیراز دانست که درست بر دوران حیات مجد منطبق است.
یک نکته را نگفته نگذاریم: در دیوان مجد پادشاهان شاهنامه منشأ مشروعیّت حکمرانی نیستند و عموماً مثالها و نمادهای شکوه و عظمت و نیز حکمرانی خوبند، ولی مثالها نیز به شاهان ایرانی محدود نیست. درواقع اگرچه انگیزههای مذهبی و پایبندی به مذهب در آثار مجد هیچ برجسته (و گاه موجود) نیست، اندیشۀ ایرانی او هیچ سویۀ ضدّعربی یا ضدّاسلامی آشکاری ندارد و برعکس، مجد دستکم در حد پیروی از سیاست حاکمان زمانه با مشروعیّتبخشی اسلامی همصدا میشود.
www.tg-me.com//fanneadab
۱. در بسیاری منابع و به شیوههای گوناگون اهالی طوس به «آدم نبودن» متّصف شدهاند که نشان میدهد در قرون گذشته چنین شهرتی داشتهاند.
۲. زندهیاد خطیبی متوجه احتمال ارتباط این بیت با حکایت جشن سده شدهاست ولی آن را شاهدی بر اصالت حکایت گرفته که آنچه در باب ریشه شیرازی آن میگوییم این نتیجهگیری را رد میکند.
۳. قاهره خویشاوند نزدیک لندن است که احتمالاً شاخۀ آذربایجان است و و استانبول۲ خویشاوند نزدیک فلورانس که شاخۀ آناطولی است ولی خودش در اطراف ری ریشه داشتهاست (قضیه «کاتب ورارودی» قابل اعتنا نیست). جز لندن، هر سه نسخۀ دیگر تحت تاثیر دستکاری شیعیان بودهاند، ولی ظاهراً تنها کاتب قاهره شیعه بودهاست. در هر صورت، شاهنامۀ مجد ظاهراً ارتباطی به این شاخهٔ متنی نداشته و صرفاً نسخهای شیرازی بودهاست.
(به دکتر محمود فتوحی رودمعجنی)
گفتیم که مجد همگر تبار خود را به ساسانیان میرساند و عناصر مشخّص ایرانگرایی در اندیشهاش داشت که از اغلب معاصران او و بهویژه شیخ سعدی متمایز بود. در دیوان مجد شواهدی محکم بر تشیّع او هست. ضمناً مجد به خواجه نصیر الدّین طوسی نزدیک بود و نیز به پسر شمسالدّین جوینی، بهاء الدّین محمّد - که دستکم به تشیّع متّهم بود. این حلقۀ شیعیان عملاً همان موضعی را به دین کافران دارند که به دین سنّیان؛ در یک کلمه «تحمّل»، حال چه به «آزاداندیشی و رواداری» تعبیرش کنیم چه به «تقیّه» و چه به «پیروی ناچار از سیاست مذهبی مغولان». ولی مجد ضمناً اندیشۀ بارز ایرانگرا دارد و از موضع ایرانی مخالف مغولان، این «تورانیان»، است. نمیتوان منکر وجود چنین احساساتی در نزد حلقۀ فکری مجد شد، ولی در مواضع آشکار شخصیتهای سیاسی دستگاه مغول طبیعتاً نمود بارزی از آن دیده نمیشود.
توجّه شخصی چون مجد که تبار خود را به ساسانیان میرساند به شاهنامه طبیعی است. اشارات مستقیم مجد به فردوسی و شاهنامه نیز نشان از این توجّه دارد که البته معیار زمانه بوده و با معاصرانش در رویکرد تفاوت ندارد. ولی برخلاف بیشتر این معاصران، مجد به طوس سفر کرد و بخت زیارت مزار فردوسی را یافت. مجد از سفر طوس دل خوشی نداشت و هوای برگشت به شیراز داشت، ولی اگرچه تصریح میکند «کاندر همه طوس آدمی نیست» (۱)، فراموش نمیکند که در شعر دیگری فردوسی را استثنا کند.
گمان میکنم دو بیت مجد همگر نشان میدهد که در شاهنامهای که خوانده چه افزودههایی وجود داشتهاست. در یکی از این اشارات که در مهمترین قصیدۀ مجد آمده، بیتی هست که به نوعی ستایش فردوسی است، در زمینۀ عبرت گرفتن از شکوه رفتۀ شاهان شاهنامه:
سخن ز شاعر طوس آشکار گشت ار نی
نه معنی سده ماند و نه صورت مانی
اگر این مثالها را فرمولی نگیریم و تصوّر کنیم مجد واقعاً دارد از محتوای شاهنامه مثال میزند، باید فرض کنیم که در شاهنامهای که در اختیار او بوده حکایت «اندر نهادن جشن سده» - که یکی از الحاقیّات شاهنامه است - وجود داشتهاست (۲)
حکایت جشن سده در نسخههای فلورانس، لندن، سنژوزف، قاهره و استانبول۲ نیست. متن تمام این نسخهها ریشۀ شمال غربی دارد(۳). در مقابل، این حکایت در تمام شاهنامههای شیراز (و آنها که در اصفهان ریشه دارد) هست، ازجمله در قدیمترین این نسخهها، کاما و استانبول. وجود این روایت الحاقی در ترجمۀ بنداری نشان از قدمت آن دارد و بنابراین طبیعی است که شاهنامۀ مجد نیز این حکایت را شامل بودهباشد.
مجد در بیت دیگری به جوینی میگوید:
میان کوثر و تسنیم ملک باقی توست
نه ملک فانی ایران ز نیل تا جیحون
میدانیم که در اغلب منابع تاریخی و جغرافیایی و ادبی، ایران را از «فرات» تا جیحون میدانند و نه از نیل. یکی از معدود منابعی که اینطور نیست مقدمۀ شاهنامۀ ابومنصوری است که صراحتاً ایران را از نیل تا جیحون میخواند. این مقدمه یکی از سه متنی است که در کنار هم یکی از مقدمههای منثور شاهنامه را میسازند که به مقدمۀ «کهن» مشهور است. این مقدمه نیز ابتدا در نسخههای شیراز ظاهر میشود و عملاً تا پیش از سال ۸۰۰ بیرون از شیراز دیده نمیشود، و ظاهراً پدید آمدن شکل کنونی آن را باید مربوط به دو سه نسل کتابت پیش از نسخ استانبول (۷۳۱) و قوام (۷۴۱) و در نتیجه حدوداً ثلث دوم قرن هفتم شیراز دانست که درست بر دوران حیات مجد منطبق است.
یک نکته را نگفته نگذاریم: در دیوان مجد پادشاهان شاهنامه منشأ مشروعیّت حکمرانی نیستند و عموماً مثالها و نمادهای شکوه و عظمت و نیز حکمرانی خوبند، ولی مثالها نیز به شاهان ایرانی محدود نیست. درواقع اگرچه انگیزههای مذهبی و پایبندی به مذهب در آثار مجد هیچ برجسته (و گاه موجود) نیست، اندیشۀ ایرانی او هیچ سویۀ ضدّعربی یا ضدّاسلامی آشکاری ندارد و برعکس، مجد دستکم در حد پیروی از سیاست حاکمان زمانه با مشروعیّتبخشی اسلامی همصدا میشود.
www.tg-me.com//fanneadab
۱. در بسیاری منابع و به شیوههای گوناگون اهالی طوس به «آدم نبودن» متّصف شدهاند که نشان میدهد در قرون گذشته چنین شهرتی داشتهاند.
۲. زندهیاد خطیبی متوجه احتمال ارتباط این بیت با حکایت جشن سده شدهاست ولی آن را شاهدی بر اصالت حکایت گرفته که آنچه در باب ریشه شیرازی آن میگوییم این نتیجهگیری را رد میکند.
۳. قاهره خویشاوند نزدیک لندن است که احتمالاً شاخۀ آذربایجان است و و استانبول۲ خویشاوند نزدیک فلورانس که شاخۀ آناطولی است ولی خودش در اطراف ری ریشه داشتهاست (قضیه «کاتب ورارودی» قابل اعتنا نیست). جز لندن، هر سه نسخۀ دیگر تحت تاثیر دستکاری شیعیان بودهاند، ولی ظاهراً تنها کاتب قاهره شیعه بودهاست. در هر صورت، شاهنامۀ مجد ظاهراً ارتباطی به این شاخهٔ متنی نداشته و صرفاً نسخهای شیرازی بودهاست.
Telegram
فنّ ادبیّات
یادداشتهای علی شاپوران
بزرگش نخوانند اهـل خرد
که نام بزرگان به زشتي برد
امروز دیدم که شبکۀ دانشگاه تهران، فیلم جلسۀ دفاع با حضور استاد زرین کوب را چونان سند افتخار دانشگاه منتشر کرده است. روز دفاع وقتی دوستم پشت گلهای روی میز، دوربین کوچکش را با ترس و لرز، از کیف درمیآورد؛ از گوشه و کنار پچ پچ درآمد که اجازۀ فیلمبرداری میدهند؟!. آن فیلم بدون اجازۀ رسمی و با ترس و لرز و کیفیت پایین ضبط شد و حالا شده سند افتخار دانشگاه است.
زمانی که این جلسه برگزار شد دکتر زرینکوب از تحقیر و تخفیفهایی که انقلابیون دانشگاهی و بیرونی بر او روا داشته بودند آزرده بود؛ چه جفاها که خالصسازان آن روزگار با استادان بزرگ نکردند. استاد را بازنشانده بودند؛ از معشوقش دانشگاه دلی دردمند داشت اما به خواهش دیگر استادان و دانشجویان دو سه کلاس در منزلشان برگزار میکرد.
چند ماه پس از این جلسه بود در تابستان 1375 که «ستون نیمۀ پنهان» در کیهان شریعتمداری، و برنامۀ «هویت» در صدا و سیما به ریاست آقای علی لاریجانی به جان استادان برجسته و از جمله زرینکوب افتادند. پیرمرد را به تهمتهایی که هرگز اثبات نشد، زجرها دادند و تا پایان عمر خون دل خورد و دم بر نیاورد.
نام دانشگاه تهران اگر ارجمند مانده به برکت نام دانشمندان بزرگ آن است اما در این چهل سال متأسفانه همواره کمدانشان سیاستپیشه شیرۀ جان دانشگاه را مکیدهاند. همانها که یکی دو دهه بعد از صفحۀ تاریخ محو میشوند و اگر نام و نشانی از ایشان بماند جز مایۀ شرمساری نیست.
باری آن سالها با زرینکوب و شایگان، با اسلامی ندوشن، دولتآبادی، محجوب، ایرج افشار، سعیدی سیرجانی و سحابی آن کردند که این روزها با دانشگاهیان آزاده میکنند. از حاکمیت که دوام و بقای چهل ساله یافته میپرسیم چرا چهل سال است همچنان بیدانشان جاهطلب در دانشگاه دست بالا دارند؟
#کاروندپارسی
#محمودفتوحی
@karvandparsi
که نام بزرگان به زشتي برد
امروز دیدم که شبکۀ دانشگاه تهران، فیلم جلسۀ دفاع با حضور استاد زرین کوب را چونان سند افتخار دانشگاه منتشر کرده است. روز دفاع وقتی دوستم پشت گلهای روی میز، دوربین کوچکش را با ترس و لرز، از کیف درمیآورد؛ از گوشه و کنار پچ پچ درآمد که اجازۀ فیلمبرداری میدهند؟!. آن فیلم بدون اجازۀ رسمی و با ترس و لرز و کیفیت پایین ضبط شد و حالا شده سند افتخار دانشگاه است.
زمانی که این جلسه برگزار شد دکتر زرینکوب از تحقیر و تخفیفهایی که انقلابیون دانشگاهی و بیرونی بر او روا داشته بودند آزرده بود؛ چه جفاها که خالصسازان آن روزگار با استادان بزرگ نکردند. استاد را بازنشانده بودند؛ از معشوقش دانشگاه دلی دردمند داشت اما به خواهش دیگر استادان و دانشجویان دو سه کلاس در منزلشان برگزار میکرد.
چند ماه پس از این جلسه بود در تابستان 1375 که «ستون نیمۀ پنهان» در کیهان شریعتمداری، و برنامۀ «هویت» در صدا و سیما به ریاست آقای علی لاریجانی به جان استادان برجسته و از جمله زرینکوب افتادند. پیرمرد را به تهمتهایی که هرگز اثبات نشد، زجرها دادند و تا پایان عمر خون دل خورد و دم بر نیاورد.
نام دانشگاه تهران اگر ارجمند مانده به برکت نام دانشمندان بزرگ آن است اما در این چهل سال متأسفانه همواره کمدانشان سیاستپیشه شیرۀ جان دانشگاه را مکیدهاند. همانها که یکی دو دهه بعد از صفحۀ تاریخ محو میشوند و اگر نام و نشانی از ایشان بماند جز مایۀ شرمساری نیست.
باری آن سالها با زرینکوب و شایگان، با اسلامی ندوشن، دولتآبادی، محجوب، ایرج افشار، سعیدی سیرجانی و سحابی آن کردند که این روزها با دانشگاهیان آزاده میکنند. از حاکمیت که دوام و بقای چهل ساله یافته میپرسیم چرا چهل سال است همچنان بیدانشان جاهطلب در دانشگاه دست بالا دارند؟
#کاروندپارسی
#محمودفتوحی
@karvandparsi
شبکه دانشگاه تهران
جلسه دفاع در دانشکده ادبیات در دهه هفتاد با حضور استاد زرینکوب
دیدگاههای نقد ادبی در عصر صفویه دانشگاه تهران بهمن 1374 استاد راهنما دکتر عبدالحسین زرین کوب؛ مشاوران دکتر شفیعی کدکنی، دکتر جلیل تجلیل، داوران دکتر اسماعیل حاکمی و دکتر علی محمد حق شناس و دکتر محمود عابدی
.
اا═.🍃.════════╔
فرشتگان بیمرز
اا════════.🍃.═╚
مردان ارض مقدس
از دور دستها سوگند خوردهاند
به دست راست و بازوی نیرومند یهوه
به اسبانِ دونده
به آهوان بیابان
و به نفَسِ سحرگاه
سوگند خوردهاند
برای دریدن و شکستن
تنپوشهای سفید اما
سوگند میخورند به بستن
بستنِ زخمی که کتابها میزنند
نوارهای سفید
برای زندگی به جنگ میروند
برای بستن رگهای بریده
میان آهن و باروت و گوشت
برای این که ادامهی آدمی را
تـنِ زنده لازم است
ناموسِ تنپوش سپید
بدنِ زنده است
چه بیت لَحم چه کریمه
وطنِ او تنِ زنده است
سوگند به زندگی خورده است.
#کاروندپارسی
#محمودفتوحی_اشعار
#فرشتگان_بیمرز
@karvandparsi
اا═.🍃.════════╔
فرشتگان بیمرز
اا════════.🍃.═╚
مردان ارض مقدس
از دور دستها سوگند خوردهاند
به دست راست و بازوی نیرومند یهوه
به اسبانِ دونده
به آهوان بیابان
و به نفَسِ سحرگاه
سوگند خوردهاند
برای دریدن و شکستن
تنپوشهای سفید اما
سوگند میخورند به بستن
بستنِ زخمی که کتابها میزنند
نوارهای سفید
برای زندگی به جنگ میروند
برای بستن رگهای بریده
میان آهن و باروت و گوشت
برای این که ادامهی آدمی را
تـنِ زنده لازم است
ناموسِ تنپوش سپید
بدنِ زنده است
چه بیت لَحم چه کریمه
وطنِ او تنِ زنده است
سوگند به زندگی خورده است.
#کاروندپارسی
#محمودفتوحی_اشعار
#فرشتگان_بیمرز
@karvandparsi
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from Mahmood Fotoohi
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
.
حسین علیزاده و عمومی کردن فرهنگ فاخر ایرانی
محمد فاضلی
این سخنرانی، ارزش شنیدن دارد.
#کاروندپارسی
#محمودفتوحی
#موسیقی_ایرانی
@karvandparsi
حسین علیزاده و عمومی کردن فرهنگ فاخر ایرانی
محمد فاضلی
این سخنرانی، ارزش شنیدن دارد.
#کاروندپارسی
#محمودفتوحی
#موسیقی_ایرانی
@karvandparsi
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
.
اا═.🍃 .════════╔
یازده خوانش از حافظ در شش قرن
اا════════.🍃.═╚
خوانشهای ناهمساز و گاه رویاروی از شعر حافظ در تاریخ حیات ششصدسالۀ این متن را در دو دسته میتوان ردهبندی کرد: یکی خوانشهای همدلانه و دیگری خوانشهای منکرانه.
الف) خوانشهای همدلانه و مؤمنانه از حافظ:
۱. دیوان حافظ، شاهکار ادبی (دیدگاه هنری، ادبی)
۲. دیوان حافظ، لسانالغیب (دیدگاه عرفانگرایان - مطهری)
۳. دیوان حافظ، حافظۀ فرهنگی ایرانیان (دیدگاه روشنفکری ملیگرا)
۴. دیوان حافظ، کتاب لذت و اغتنام فرصت (دمغنیمتیان- شاملو)
۵. دیوان حافظ، کتاب رندی و آزادی (دیدگاه سکولار لیبرال)
۶. دیوان حافظ، کتاب فال و استخاره (در فرهنگ عمومی)
۷. دیوان حافظ، شعر شاعر شیعی (دیدگاه شیعیان ایرانی)
ب) دستۀ دیگر خوانشهای مخالفان است که به رد و انکار حافظ پرداختهاند مانند:
۸. دیوان حافظ، عامل واپسگرایی ایران (تجددگرایان، کسروی)
۹. دیوان حافظ، کتاب بدعت و ضد شریعت (فقیهان)
۱۰. دیوان حافظ، کتاب اشعریگری (متکلمان شیعی)
با آنکه در هفت قرن گذشته، کسانی حافظ را مُلحد و بیدین نامیدهاند، کسانی سویۀ سکولار شعرش را ستودهاند و کسانی او را عامل عقبماندگی ایران دانسته و جشن حافظسوزان راه انداختهاند؛ اما تاریخ هفت قرن خوانشهای شعر حافظ نشان میدهد که او را در بیشتر مکانها و زمانها، لسانالغیب نامیدهاند و دیوانش را کتابی ورجاوند، سپنتا و نیروفزا میشمردهاند.
از کتابِ ایرانیان و رؤیای قرآن پارسی. تهران: سخن ۱۴۰۳ ش. ص ۱۹۷-۱۹۸.
#کاروندپارسی
#محمودفتوحی
#خوانشهای_حافظ
@karvandparsi
اا═.🍃 .════════╔
یازده خوانش از حافظ در شش قرن
اا════════.🍃.═╚
خوانشهای ناهمساز و گاه رویاروی از شعر حافظ در تاریخ حیات ششصدسالۀ این متن را در دو دسته میتوان ردهبندی کرد: یکی خوانشهای همدلانه و دیگری خوانشهای منکرانه.
الف) خوانشهای همدلانه و مؤمنانه از حافظ:
۱. دیوان حافظ، شاهکار ادبی (دیدگاه هنری، ادبی)
۲. دیوان حافظ، لسانالغیب (دیدگاه عرفانگرایان - مطهری)
۳. دیوان حافظ، حافظۀ فرهنگی ایرانیان (دیدگاه روشنفکری ملیگرا)
۴. دیوان حافظ، کتاب لذت و اغتنام فرصت (دمغنیمتیان- شاملو)
۵. دیوان حافظ، کتاب رندی و آزادی (دیدگاه سکولار لیبرال)
۶. دیوان حافظ، کتاب فال و استخاره (در فرهنگ عمومی)
۷. دیوان حافظ، شعر شاعر شیعی (دیدگاه شیعیان ایرانی)
ب) دستۀ دیگر خوانشهای مخالفان است که به رد و انکار حافظ پرداختهاند مانند:
۸. دیوان حافظ، عامل واپسگرایی ایران (تجددگرایان، کسروی)
۹. دیوان حافظ، کتاب بدعت و ضد شریعت (فقیهان)
۱۰. دیوان حافظ، کتاب اشعریگری (متکلمان شیعی)
با آنکه در هفت قرن گذشته، کسانی حافظ را مُلحد و بیدین نامیدهاند، کسانی سویۀ سکولار شعرش را ستودهاند و کسانی او را عامل عقبماندگی ایران دانسته و جشن حافظسوزان راه انداختهاند؛ اما تاریخ هفت قرن خوانشهای شعر حافظ نشان میدهد که او را در بیشتر مکانها و زمانها، لسانالغیب نامیدهاند و دیوانش را کتابی ورجاوند، سپنتا و نیروفزا میشمردهاند.
از کتابِ ایرانیان و رؤیای قرآن پارسی. تهران: سخن ۱۴۰۳ ش. ص ۱۹۷-۱۹۸.
#کاروندپارسی
#محمودفتوحی
#خوانشهای_حافظ
@karvandparsi
Audio
اا═.🍃 .════════╔
زبان، فرهنگ و متن مقدس
اا════════.🍃.═╚
پوشۀ شنیداری
درسگفتار «ایرانیان و رویای قرآن پارسی»| جلسه اول
ارائه: محمود فتوحی رودمعجنی
دوشنبه ۱۶ مهرماه، ساعت ۲۱:۳۰
حلقۀ دیدگاه نو
سخنرانی: 00:05:26
پرسش و پاسخ: 01:02:16
سخنرانیهای محمود فتوحی
#محمودفتوحی
#کاروندپارسی
#سخنرانی_فتوحی
@karvandparsi
.
@didgahenochannel
زبان، فرهنگ و متن مقدس
اا════════.🍃.═╚
پوشۀ شنیداری
درسگفتار «ایرانیان و رویای قرآن پارسی»| جلسه اول
ارائه: محمود فتوحی رودمعجنی
دوشنبه ۱۶ مهرماه، ساعت ۲۱:۳۰
حلقۀ دیدگاه نو
سخنرانی: 00:05:26
پرسش و پاسخ: 01:02:16
سخنرانیهای محمود فتوحی
#محمودفتوحی
#کاروندپارسی
#سخنرانی_فتوحی
@karvandparsi
.
@didgahenochannel
.
اا═.🍃 .════════╔
کشورداری به کوشش و بخشش
اا════════.🍃 .═╚
آموزۀ سیاسی ایرانشهری
در تدبیر مُلک و سیاست مُدُن، برای کشورداری دو زمان متناظر را بسیار یاد کردهاند: روز کوشش و روز بخشش. امیر معزی نیشابوری در ستایش ملکشاه سلجوقی میسراید که:
روز بخشش نیکخواهان پیشِ جاهت جانفشان
روز کوشش بدســــگالان پیش تیغت جانســپار
(امیر معزی نیشابوری)
روز کوشش و روز بخشش دو روز متناظرند با دو سیاست متضاد. کوشش، زمان نبرد و برای جهانگیری و کشورستانی است؛ زمانی که فرمانروا بر پشت زین باید شمشیر بزند و دلاوری کند. اما روز بخشش، همان سلطان تندخویِ تیغ زن، بار عام میدهد و در جشن با مردم خود مهربان، بخشنده، دادرس و انباز و یاور است.
شاهان با کوشش، کشورگشایی میکردند و با بخشش کشورداری. گفتهاند که کشور ستاندن آسان است اما کشورداشتن دشوار.
فرمانروا با دو چیز میتواند کشورداری کند: با دادگری و بخشش. به زبان فردوسی«با داد و دهش».
او اگر عدالت را پایدار نکند، نظم و امنیت فرو میریزد و فتنه برمیخیزد. و خرابی جای آبادانی را میگیرد. فتور در شهر و سستی در مرز پدید میآید. فرمانروا با بخشش و بخشایش میتواند دل مردمان را با خود همراه کند که بزرگترین پشتوانه برای نظام و خود اوست. و خوش گفت نظامی گنجوی که «دادگری شرط جهانداری است».
اینها ابتدائیترین آموزهای کشورداری در اندیشۀ سیاسی ایرانشهری بوده و سیاستنامهنویس و قصیدهسُرای و حکیم، همواره در گوش پادشاه نجوا میکردند.
شاعران نامبردار درباری - که اغلب ایشان حکیم لقب داشتند - به ترغیب وزیران و دیگر نخبگان سیاسی برای جشنهای ششگانه (نوروز، تیرگان، مهرگان، سده، فطر، قربان) و دیگر مناسبتهای درباری، مدایح خسروانی میسرودند و آموزههای سیاسی را با زبان زیبا و اسلوب فاخر به پادشاه گوشزد میکردند.
آنگاه که شاه را به دادگری، آبادانی ایران، ایجاد امنیت و آسایش و بخشش مال و بخشایش جان مردم میستودند در واقع یک مطالبۀ جمهور را از نظام سیاسی یادآور میشدند.
دو اصطلاح روز کوشیدن و روز بخشیدن از قصاید مدحی رودکی تا ایرج میرزا در روزگار نزدیک به ما دیده میشود.
روز کوشیدن چو تیغت شیر جان اَوبار نیست
روز بخشیدن چو کفَّات ابر گوهر بار نیست
(قطران تبریزی)
سایه او روز کوشش خاره گرداند چو موم
همت او روز بخشش صبح بخشد شام را
(حکیم سنایی غزنوی)
روز بخشش آفتابی جام زرین بر یسار
وقت کوشش آسمانی تیغ هندی بر یمین
(حکیم انوری)
روز کوشش هست پیل عرصه ی جنگ و جدل
گاه بخشش هست شیر بیشه جود و کرم
(خواجوی کرمانی)
روز بخشش راستگوی و روز کوشش راستکار
(قطران)
به روز بخشش گویی من و توایم انباز
(کمال اسماعیل)
کفِ رادش تو گویی روز بخشش
زبان پنــــــــــج دارد پنــج ناخن
(ایرج میرزا در مدح ناصر الدین شاه)
#کاروندپارسی
#محمودفتوحی
#اندیشه_سیاسی
@karvandparsi
اا═.🍃 .════════╔
کشورداری به کوشش و بخشش
اا════════.🍃 .═╚
آموزۀ سیاسی ایرانشهری
در تدبیر مُلک و سیاست مُدُن، برای کشورداری دو زمان متناظر را بسیار یاد کردهاند: روز کوشش و روز بخشش. امیر معزی نیشابوری در ستایش ملکشاه سلجوقی میسراید که:
روز بخشش نیکخواهان پیشِ جاهت جانفشان
روز کوشش بدســــگالان پیش تیغت جانســپار
(امیر معزی نیشابوری)
روز کوشش و روز بخشش دو روز متناظرند با دو سیاست متضاد. کوشش، زمان نبرد و برای جهانگیری و کشورستانی است؛ زمانی که فرمانروا بر پشت زین باید شمشیر بزند و دلاوری کند. اما روز بخشش، همان سلطان تندخویِ تیغ زن، بار عام میدهد و در جشن با مردم خود مهربان، بخشنده، دادرس و انباز و یاور است.
شاهان با کوشش، کشورگشایی میکردند و با بخشش کشورداری. گفتهاند که کشور ستاندن آسان است اما کشورداشتن دشوار.
فرمانروا با دو چیز میتواند کشورداری کند: با دادگری و بخشش. به زبان فردوسی«با داد و دهش».
او اگر عدالت را پایدار نکند، نظم و امنیت فرو میریزد و فتنه برمیخیزد. و خرابی جای آبادانی را میگیرد. فتور در شهر و سستی در مرز پدید میآید. فرمانروا با بخشش و بخشایش میتواند دل مردمان را با خود همراه کند که بزرگترین پشتوانه برای نظام و خود اوست. و خوش گفت نظامی گنجوی که «دادگری شرط جهانداری است».
اینها ابتدائیترین آموزهای کشورداری در اندیشۀ سیاسی ایرانشهری بوده و سیاستنامهنویس و قصیدهسُرای و حکیم، همواره در گوش پادشاه نجوا میکردند.
شاعران نامبردار درباری - که اغلب ایشان حکیم لقب داشتند - به ترغیب وزیران و دیگر نخبگان سیاسی برای جشنهای ششگانه (نوروز، تیرگان، مهرگان، سده، فطر، قربان) و دیگر مناسبتهای درباری، مدایح خسروانی میسرودند و آموزههای سیاسی را با زبان زیبا و اسلوب فاخر به پادشاه گوشزد میکردند.
آنگاه که شاه را به دادگری، آبادانی ایران، ایجاد امنیت و آسایش و بخشش مال و بخشایش جان مردم میستودند در واقع یک مطالبۀ جمهور را از نظام سیاسی یادآور میشدند.
دو اصطلاح روز کوشیدن و روز بخشیدن از قصاید مدحی رودکی تا ایرج میرزا در روزگار نزدیک به ما دیده میشود.
روز کوشیدن چو تیغت شیر جان اَوبار نیست
روز بخشیدن چو کفَّات ابر گوهر بار نیست
(قطران تبریزی)
سایه او روز کوشش خاره گرداند چو موم
همت او روز بخشش صبح بخشد شام را
(حکیم سنایی غزنوی)
روز بخشش آفتابی جام زرین بر یسار
وقت کوشش آسمانی تیغ هندی بر یمین
(حکیم انوری)
روز کوشش هست پیل عرصه ی جنگ و جدل
گاه بخشش هست شیر بیشه جود و کرم
(خواجوی کرمانی)
روز بخشش راستگوی و روز کوشش راستکار
(قطران)
به روز بخشش گویی من و توایم انباز
(کمال اسماعیل)
کفِ رادش تو گویی روز بخشش
زبان پنــــــــــج دارد پنــج ناخن
(ایرج میرزا در مدح ناصر الدین شاه)
#کاروندپارسی
#محمودفتوحی
#اندیشه_سیاسی
@karvandparsi