Telegram Web Link
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
من همیشه از لطافت و ظرافتی که عبدالجبار کاکایی عزیز در اشعار و ترانه‌هاشون دارن لذت می‌برم؛
همین‌طور از نوع نگاه‌شون.

تذکر ایشون دربارهٔ تخریب ترانهٔ "ای ایران" و متاسفانه تکثیر گستردهٔ این نسخهٔ تحریف‌شده در رسانه‌های رسمی بسیار مهمه.

محمدرضا شعبانعلی
👍3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 عقابی که شناگر شد !

سنگینی شکار ، عقاب را به شنا کردن وادار کرد !
درس های زیادی توی این کلیپ کوتاه نهفته اس !👌

@kootah_beshnavim
👍1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هر فرد تقریبا 900 کیلومتر در سال با دوچرخه جا به جا می شود !

@kootah_beshnavim

حتما می پرسید در کجا؟
👍1
روان شناسی می‌گوید :
آدم سالم ، آدميه كه با خودش و با آدمهاى اطرافش در حال جنگ و ستيز نيست، نتيجتاً حضورش به آدم انرژى ميده!

بيشتر از اينكه انتقادگر باشه، مشوقه!
بيشتر از اينكه منفى باشه، مثبته!
بيشتر از اينكه متكبر باشه، متواضعه!
بيشتر از اينكه بخواد خودنمايى كنه، دوست داره در يك فضاى اشتراكى، ديگرانو ببينه و همينطور خودش ديده بشه!

This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Audio
🎙 #مصطفی_ملکیان در گفت‌وگو با «اعتمادآنلاین»:

اتُمیزم اجتماعی، بزرگ‌ترین مصیبت ایران کنونی است/ جامعه ما ازدحام تنهایی‌هاست/ 80 میلیون انسان در هم تپیده تنهاییم/ باید خیرات اجتماعی را منصفانه و عادلانه توزیع کنیم/ بزرگ‌ترین ثروت جامعه، روح آبادان شهروندان است

🌾 @etemadTV
🌾 @mostafamalekian
Audio
کنترل دنیا
گوینده : لیلا طوفانی
کوتاه بشنویم

@kootah_beshnavim
حکایت

یکی از پادشاهان به بیماری هولناکی که نام نبردن آن بیماری بهتر از نام بردنش است ، گرفتار گردید. گروه حکیمان و پزشکان یونان به اتفاق رأی گفتند : چنین بیماری ، دوا و درمانی ندارد مگر اینکه زهره (کیسه صفرا) یک انسان دارای چنین و چنان صفتی را بیاورند.
پادشاه به مأمورانش فرمان داد تا به جستجوی مردی که دارای آن اوصاف و نشانه ها می باشد ، بپردازند و او را نزدش بیاورند.
مأموران به جستجو پرداختند ، تا اینکه پسری (نوجوان) با را همان مشخصات و نشانه ها که حکیمان گفته بودند ، یافتند و نزد شاه آوردند.
شاه پدر و مادر آن نوجوان را طلبید و ماجرا را به آنها گفت و انعام و پول زیادی به آنها داد و آنها به کشته شدن پسرشان راضی شدند. قاضی وقت نیز فتوا داد که : ریختن خون یک نفر از ملت به خاطر حفظ سلامتی شاه جایز است.
جلاد آماده شد که آن نوجوان را بکشد و زهره او را برای درمان شاه ، از بدنش درآورد. آن نوجوان در این حالت ، لبخندی زد و سر به سوی آسمان بلند نمود.
شاه از او پرسید : در این حالت مرگ ، چرا خندیدی ؟ اینجا جای خنده نیست .
نوجوان جواب داد : در چنین وقتی، پدر و مادر ناز فرزند را می گیرند و به حمایت از فرزند بر می خیزند و نزد قاضی رفته و از او برای نجات فرزند استمداد می کنند و از پیشگاه شاه دادخواهی می نمایند ، ولی اکنون در مورد من ، پدر و مادر به خاطر ثروت ناچیز دنیا ، به کشته شدنم رضایت داده اند و قاضی به کشتنم فتوا داده و شاه مصلحت خود را بر هلاکت من مقدم می دارد. کسی را جز خدا نداشتم که به من پناه دهد، از این رو به او پناهنده شدم.
سخنان نوجوان ، پادشاه را منقلب کرد و دلش به حال نوجوان سوخت و اشکش جاری شد و گفت : هلاکت من از ریختن خون بی گناهی مقدمتر و بهتر است. سر و چشم نوجوان را بوسید و او را در آغوش گرفت و به او نعمت بسیار بخشید و سپس آزادش کرد. لذا در آخر همان هفته شفا یافت .(و به پاداش احسانش رسید.)

همچنان در فکر آن بیتم که گفت
پیل بانی بر لب دریای نیل

زیر پایت گر بدانی حال مور
همچو حال تست زیر پای پیل

گلستان
سعدی
باب اول در سیرت پادشاهان

منبع: حکایت های گلستان سعدی به نثر روان به قلم محمد مهدی اشتهاردی


@kootah_beshnavim
👍1
2025/07/13 11:58:34
Back to Top
HTML Embed Code: