Telegram Web Link
Audio
کسی از ناله های تلخم
آهنگی نخواهد ساخت...
(صدای شاعر)
.
.
#محمدرضا_طاهری
@mohammadrezataheri
تا به گوش جهانیان برسم
کاش می شد صدای من باشی
شاملوی غزل منم به یقین
تو اگر آیدای من باشی!
.
.
.
#محمدرضا_طاهری

#پناه_می_برم_از_شر_روزگار_به_یار

@mohammadrezataheri
🔹آقای رئیس جمهور در اظهار نظر تازه ای فرموده اند(نقل به مضمون): "ممیزی آثار مکتوب باید از شکل حکومتی خارج شود و به نویسندگان و ناشران واگذار گردد!" بسیار هم قدم رو به جلو و نظر سازنده ای است. اما سوال اینجاست که چه کسی باید این خواسته را عملی کند؟! آقای روحانی پنج سال است که چنین سخنانی را مدام تکرار می کنند اما اینطور که پیداست ایشان دربسیاری از مواردی که در ظاهر مسئول آن هستند اختیاری ندارند، زیرا در دوران ریاست جمهوری ایشان نه تنها وضعیت آزادی بیان برای اهالی قلم بهتر نشده بلکه هر روز به بهانه ای کتابی توقیف می شود و مجوزی لغو می گردد. جشنواره های ادبی از جمله جشنواره شعر فجر نیز در دوره ایشان بیش از گذشته محل تاخت و تاز میانمایگان طرفداران جریان تندرو شده و درهایش چهارقفله به روی شاعران جدی و مستقل بسته است.

🔹در کشور اگر ضوابط و ساختارها همانگونه باشد که ادعا می شود، عملی شدن شعارهای آقای روحانی ساده ترین کار ممکن است! کافی است ایشان یک دستور به وزیر مربوطه بدهند تا بسیاری از مشکلات و محدودیت های اهالی قلم رفع گردد، اما گویا ماجرا به این سادگی ها هم نیست.

🔹پنج سال است که اهالی مستقل قلم با یک تناقض بزرگ روبرو هستند؛ اگر آقای روحانی به حرف هایی که می گویند معتقدند پس چرا تمامی تصمیم ها و عزل و نصب ها و برنامه ها صد و هشتاد درجه مخالف سخنان ایشان است؟ و اگر ایشان حقیقتا در حوزه ی فرهنگ کاره ای نیستند چرا تا این حد فرهیختگان کشور را ساده لوح تصور می کنند و صادقانه محدودیت های خود را بیان نمی کنند؟!
.
.
.
#محمدرضا_طاهری

#حسن_روحانی #جشنواره_شعر_فجر

@mohammadrezataheri
Forwarded from اتچ بات
مهرش چراغی بود و من آن را،
در سینه ی سوزان خود کُشتم
با یاد او خاموش خواهم کرد،
خورشید را بین دو انگشتم!

تنها تو می دانی چه می گویم،
تنها تو می دانی، که آن شب ها
با دست های خود درآوردی،
هر بار ده ها خنجر از پُشتم

در جمع هندوها مسلمانم،
در مجلس بودائیان، ترسا
جایی که آتش را بلا دانند،
از پیروان دین زردُشتم!

وقتی به یادش گریه می کردم،
تنها تو دیدی اشک هایم را
از راز پنهانم چه می پرسی،
وقتی برایت وا شده مُشتم؟!

من جنگجویی ساده دل بودم،
کاندر نبردی بی دلیل و پوچ
وقتی غبار آلود شد میدان،
فرزند خود را بی هوا کُشتم!
.
.
.
#محمدرضا_طاهری
@mohammadrezataheri
Forwarded from اتچ بات
📖 ...و آواز دادند که سنگ دهید، هیچ کس دست به سنگ نمی کرد و همه زار زار می گریستند، خاصه نشابوریان. پس مشتی رند را سیم دادند که سنگ زنند! و مرد، خود مرده بود که جلادش رسن به گلو افکنده بود و خبه کرده!

🔹فراز پایانی ذکر بر دار کردن حسنک وزیر را در #تاریخ_بیهقی بارها و بارها برای خود خوانده ام و با آن گریسته ام، که نقل رذالت های روزگار ما و همیشه ی روزگاران است... امشب اما شنیدن این دو صفحه ی درخشان ادب پارسی با صدای دردمند و زخمی استاد #محمود_دولت_آبادی لطف دیگری داشت. لحن قرائت استاد، حکایت از درک عمیق او از روح متن دارد. گویی حسنک را همین امروز بر دار کرده اند و گویی خود #ابوالفضل_بیهقی است که از پس قرن ها باز برای ما روایت می کند؛

@mohammadrezataheri
🔹ذکر بر دار کردن حسنک وزیر، تاریخ بیهقی، مجلد ششم، تصنیف خواجه ابوالفضل محمدبن حسین بیهقی دبیر؛
🔹راوی: #محمود_دولت_آبادی: 👇
#عاشقانه_ای_قدیمی؛
تقدیم به شما به احترام باران امروز:


از روز دیدارش دقایق لحظه لحظه خوب تر می شد
هر روز -تا روزی که رفت از پیش من- محبوب تر می شد

بوسیدنش کار بزرگی بود و من جرات نمی کردم!
لب هام با اشکم به یاد بوسه اش مرطوب تر می شد

او دیگری را برگزید اما نمی دانم چرا هر قدر
او را طلب می کرد، خود در نزد من مطلوب تر می شد

از دور می دیدم که می خندند و من هر دم به دست بغض
فریادهای سرکشم در سینه ام سرکوب تر می شد

از سرنوشت خود "جدایی" را جدا می خواستم اما
دل هرچه می جنگید با تقدیر خود مغلوب تر می شد

"دل" قالی پاخورده و پر نقشی از نیرنگ دنیا بود
فرشی که هردم زیر پای این و آن مرغوب تر می شد...
.
.
.
#محمدرضا_طاهری
@mohammadrezataheri
Audio
امشب اما سر پرواز ندارم...
(صدای شاعر)
.
.
.
#محمدرضا_طاهری
@mohammadrezataheri
خواستی تا گله از این غم جانکاه کنم
نفسی مانده مگر تا ز غمت آه کنم؟

تو همانی که بنا بود کبوتر که شدم
سفری دور به همراه تو تا ماه کنم

امشب اما سرِ پرواز ندارم، باید
دست بی مهر تو را از دل کوتاه کنم

باید امشب بروم بر سر یک بام بلند
شهر را از خطر چشم تو آگاه کنم!
.
.
.
#محمدرضا_طاهری
@mohammadrezataheri
چه زود روزی این خلق بی پناه رسید!
غمی نرفته، غم دیگری ز راه رسید...
.
.
.
#محمدرضا_طاهری
#تسلیت
@mohammadrezataheri
گاه با زور و بلا، گاهی به دعوت می برند
آشنایان مرا هردم به غربت می برند

روح مصحف را به نام دین به آتش می کشند
آبروی خلق را با قصد قربت می برند

خیمه اخلاق را بی پایه برپا می کنند
وز به خاک افتادنش هربار لذت می برند

با شقاوت می کُشند و بعد با قصد شفا
از مزار کشتگان خویش تربت می برند!

مردم سرگشته را در گرگ و میش روزگار
با معائیر هدایت سوی ظلمت می برند

هردم از یاران خود از پشت خنجر می خورند
رنج ها در بازی خونین قدرت می برند

از لجاجت، راست قامت بار"کج فهمی" به دوش
تا قیامت... تا قیامت... تا قیامت... می برند!
.
.
.
#محمدرضا_طاهری
@mohammadrezataheri
Audio
آرامشت را روی توفان دل من ساختی...
.
.
.
#محمدرضا_طاهری
#صدای_شاعر
@mohammadrezataheri
کارت از این زیبایی شیطانی آخر زار خواهد شد
موی بلندت عاقبت بر گردنت چون دار خواهد شد!

امروز از آغوش من رفتی در آغوش کسی دیگر
این ماجرا روزی به شکل دیگری تکرار خواهد شد!

آرامشت را روی توفان دل من ساختی، هش دار!
این خانه ی بد پایه روزی بر سرت آوار خواهد شد

دیروز من، امروز او، فردا کسی دیگر... چه باید کرد؟
هرکس تو را بشناسد از زیبایی ات بیزار خواهد شد

من راستگو بودم، سرم بالاست در این قصه، اما تو
صدها دروغت از دهان این و آن اقرار خواهد شد

حس می کنم احساس خوبی داری از حال خراب من!
خوش باش، از خون دلم پیمانه ات سرشار خواهد شد

این شعر را یادت نگهدار، این صدای بغض یک مرد است
مردی که تا هستی سکوتش در سرت تکرار خواهد شد!
.
.
.
#محمدرضا_طاهری
@mohammadrezataheri
Forwarded from اتچ بات
پیر و استاد ما، سایه ی عزیزمان نود ساله شد!
#هوشنگ_ابتهاج سالهاست که پا به پای تحولات این سرزمین می آید و در هر بزنگاهی رفتار هوشمندانه و شعر متعهدش چراغ راه است و قوت قلب. میلادش را به شعر فارسی تبریک می گویم و این غزل کوچک را تقدیم می کنم به بزرگی او:

خوردم به کوهی، هیبت سختش تکانم داد
من رود بودم، راه دریا را نشانم داد

من مرده بودم، سایه اش افتاد بر نعشم
نجوا کنان شعری به گوشم خواند و جانم داد

فهمید دردم درد تنهایی ست، از این رو
دستان سردم را به دست دوستانم داد

در خواب هم یک قطره از آن را نخواهی خورد
از آن می نابی که او صد استکانم داد

از قصه ی خود خسته بودم، او به دست خویش
شکلی عجب بر پیچ و تاب داستانم داد...
.
.
.
#محمدرضا_طاهری
@mohammadrezataheri
Forwarded from اتچ بات
🔹چشم بستن بر موقعیت ها و ایستادن در کنار مردم در بزنگاه ها کار ساده ای نیست. یک جنمی می خواهد که در همه کس پیدا نمی شود. باید خوب خودت را ساخته باشی و دلت را صیقل داده باشی تا در لحظه ی تصمیم گیری ناگهان پایت نلرزد!

🔹پوریای ولی بودن یعنی همین. اینکه مصلحت را کنار بگذاری و سرت را بالا بگیری و حرف حق را به زبان بیاوری، گرچه کام خودت را تلخ کند! نه آنکه پول بگیری و دهنت را ببندی و گردنت را کج کنی!

مگذار پهلوان! که تو را در حضیض گود
سرگرم لنگ و میله و کباده ای کنند

🔹استعفای #رسول_خادم برای او یک انتخاب بزرگ بود. انتخاب میان ماندن بر لبه ی پرتگاه یا پرواز به سمت اوج! او پرواز را انتخاب کرد. کاری که بی شک سخت تر است و خالی از درد هم نیست، اما بی شک ثمره هایی بس شیرین خواهد داشت!

🔹خسته نباشی دلاور! خدا قوت پهلوان!
.
.
.
#محمدرضا_طاهری
بیت از دوستم حسین جنتی است.
@mohammadrezataheri
کسی پای دلم را ابتدای راه می گیرد
زبانم در ادای بای بسم الله می گیرد

نمی دانم خوشی هایم چرا اینقدر کوتاه است
چرا هرگاه می خندم، دلم ناگاه می گیرد؟

چرا وقتی پلنگ من هوای آسمان دارد
همیشه ابر می آید، همیشه ماه می گیرد؟

خزان می خیزد و با پنجه های خشک و چوبینش
گلوی سبزه را در بطن رستنگاه می گیرد

دلم در حسرت بالاترین سیبِ درخت توست
ولی دستم به خار شاخه ای کوتاه می گیرد

تو در بالاترین جای جهانی ماه من، اما
چرا چشمم سراغت را ز قعر چاه می گیرد؟
.
.
.
#محمدرضا_طاهری
@mohammadrezataheri
تا بر لب خلق آورد راز درونم را
در شیشه کرده ساقی میخانه خونم را

ذات خرابش از ستون و سقف بیزار است
برپا نخواهد کرد قصر سرنگونم را

من اهل اینجا نیستم، لیلای من آنجاست
"پس" می زند صحرای این عالم جنونم را

ساکت شدم، چون این زمانی ها نمی فهمند
غم های باقی مانده از رنج قرونم را

بر زخم هایم چشم بگذار و تماشا کن
از این دریچه جار و جنجال درونم را...
.
.
.
#محمدرضا_طاهری
@mohammadrezataheri
اگرچه پیر، در این بیشه همچنان شیرم
به خون خُرد و کلان آشناست چنگالم

اگرچه مضحکه ی گربه های شهر شدم
دلم خوش است که همرزم ببر بنگالم!
.
.
.
#محمدرضا_طاهری
@mohammadrezataheri
می‌پسندی چون که بیش از آشنا بیگانه را
می‌کشم بر گیسوانت جای دستم شانه را

شب به این امّید می‌خوابم که فردا صبح زود
از لب تلخت بگیرم بوسه‌ی صبحانه را

با چراغی که تو در پیراهنت داری، یقین
دود خواهی کرد صدها مثل من پروانه را

تا بیاموزند از ما "عشقبازی" را چنین
لیلی و مجنون رها کردند آن افسانه را

گرچه آغوش تو با آن عطر آرام و نجیب
می تواند بر سر عقل آورد دیوانه را،

_چند روزی دور باش از من که حالم خوب نیست
شانه‌هایت طاقت این گریه‌ی مردانه را...
.
.
.
#محمدرضا_طاهری
@mohammadrezataheri
Forwarded from اتچ بات
🔴خطای بزرگ تاریخی
@mohammadrezataheri

🔹️اگر جامعه‌ی امروز ایران جامعه‌ی سالمی بود، این دو خانم محترم پا به سن گذاشته که در این عکس روی در هم کشیده اند و اخم کرده اند، احتمالا درحال گپ گفت درباره‌ی بچه ها و نوه ها و عروس و دامادهایشان بودند!

🔹️در یک جامعه‌ی سالم، مردم با طبایع و سلایق گوناگون، یکدیگر را دوست می‌دارند و به هم احترام می‌گذارند. طبیعتا سیاست های فرهنگی و اجتماعی هر حکومتی نیز باید در راستای ایجاد همدلی میان مردم جامعه باشد.

🔹️حالا اگر تصمیمات و سیاستگذاری های یک حکومت به گونه ای باشد که نفرت به جای دوستی در میان طیف های مختلف مردم رایج شود، تکلیف چیست؟ چه می‌توان گفت جز اینکه آن حکومت دست به یک خطای تاریخی بزرگ زده است؟!
.
.
.
#محمدرضا_طاهری
@mohammadrezataheri
جماعتی که نظر را حرام می‌‌گویند
نظر‌ حرام بکردند و خون خلق حلال

🔹️همین یک بیت از #سعدی، تمامِ آنچه این روزها در کشور ما مورد مناقشه است را به روشنی بیان می کند. رقص چند دختر بچه فریاد "وا اسلاما"ی جماعتی را به آسمان برده است که نه حقوق عقب افتاده‌ی کارگران رگ غیرت دینی اش را می جنباند، نه بیت المال خواری مدیران خونش را به جوش می‌آورد، و نه تزویر دین فروشان خم به ابرویش می‌‌آورد... الحق که اینان به تحقیق، همان جماعتند که سعدی در قرن هفتم به شیوا ترین کلام توصیفشان کرده است!

🔹️و هزار افسوس که گویی عمر این جماعت خشک مغزِ دغل ساز، به طول عمر تاریخ ماست! از زمان سعدی و پیش از سعدی تا همین امروز...!

نزدیک به هزار سال قبل حکیم #ناصرخسرو گفته است:

از شاه زی فقیه چنان بود رفتنم
کز بیم مور در دهن اژدها شدم!

دیوان #حافظ هم که سراسر اعلام بیزاری و طعن و تعریض خطاب به همین جماعت است:

من اگر نیکم و گر بد، تو برو خود را باش
هرکسی آن دروَد عاقبت کار که کشت!

🔹️آری این جماعتی که امروز رگ‌ غیرت دینی اش متورم شده است، پدیده‌ی تازه ای نیست. همان است که قرن ها خون به دل مردمان آزاده و دینداران راستین این سرزمین کرده است. همان جماعتی که هیچ کس به خوبی سعدی تصویرش نکرد:

جماعتی که نظر را حرام می‌گویند
نظر حرام بکردند و خون خلق حلال
.
.
.
#محمدرضا_طاهری
@mohammadrezataheri
2025/07/08 22:28:00
Back to Top
HTML Embed Code: