Telegram Web Link
Audio
وطن جایی به جز آغوش گرمت نیست...
(صدای شاعر)
.
.
.
#محمدرضا_طاهری
@mohammadrezataheri
چرا با تو نباشم؟ من نه از تهدید می ترسم،
نه از تصمیم های درخور تردید می ترسم

فقط وقتی غبار از خاطرات خویش می گیرم
از آن مردی که در چشم تو می خندید می ترسم

هنوز از او که یک شب ناگهان در کوچه ظاهر شد
و از من بی سبب نام تو را پرسید می ترسم!

برای من وطن جایی به جز آغوش گرمت نیست
من از شب های سرد و ساکت تبعید می ترسم

همین امشب لبان تشنه ام را بوسه باران کن
نگو فردا، که من از خنده ی خورشید می ترسم

پس از هر شادمانی یک بلای تازه در راه است
از این رو از شروع جشن های عید می ترسم...
.
.
.
#محمدرضا_طاهری
@mohammadrezataheri
در این هوای سرد،
یلدا که می رسد،
در من تمام مردم بیدار، خفته اند

با خویش فکر می کنم: این شام تیره را
در طول قرن ها
مردم به هم برای چه تبریک گفته اند؟!



#محمدرضا_طاهری
@mohammadrezataheri
🔹برای من یکی از محبوب ترین آوازهای استاد شجریان، اجرای شعر زمستان اخوان است. کاری که به همراه تار حسین علیزاده و کمانچه ی کیهان کلهر، قرائتی سالم و طبیعی از این شاهکار معاصر ارائه می کند. گاهی با خود می گویم که ای کاش وقت اجرای این کنسرت اخوان زنده بود. پیرمرد حتما کلی دلگرم می شد... خدا استاد شجریان را سلامت بدارد.

🔹بخش هایی از این آواز بلند را می توانید در این فایل بشنوید. شنیدنش در روز اول زمستان از مستحبات است. دعا کنید برف هم بیاید. آن وقت واجب می شود!
👇👇👇
به یک اشاره پریشان شد و منظم شد
دلم شکست، ولی در ازاش محکم شد

کسی که خود محک سنجش حقیقت بود
دروغ هاش برای دلم مسلم شد

دوای درد جهان بود و آفت دل من
شراب بود، که در استکان من سم شد

برای رفع ملال رقیب زخمم زد
اگر چه باز خودش روی زخم مرهم شد

مرا چه سود از این زندگی؟ که روز نخست
نفس برآمد و ناکامی ام دمادم شد!

عقاب، بال و پرش گوشه ی قفس پوسید
برای بال مگس آسمان فراهم شد

مرا به یاد خطای بزرگ خویش انداخت
صنوبری که به تعظیم سبزه ای خم شد!
.
.
.
#محمدرضا_طاهری
@mohammadrezataheri
گفتند: آن خمیده که دیدیم "بید" بود
غافل که او شکسته ی سروی رشید بود

تسخر نزن به عورت عریان باغ من !
پاییز، بی نجابت و توفان شدید بود

دردا که گوی بازی آن روزهایتان
آن سر که دشمنم ز رفیقم برید، بود

دردا که آن یگانه شهیدی که داشتید
از بین کشته های سپاه یزید بود!

وآن آرمان پاک بلندی که داشتم
در چشم روزگار شما ناپدید بود

حتی به عشق هم دگر آن اعتماد نیست
این حرف تلخ از آن لب شیرین بعید بود
.
.
.
#محمدرضا_طاهری
@mohammadrezataheri
دوستان! کافی ست ماتم، اندکی مسرورتر
کیست از من درمیان جمع تان رنجورتر؟

هی نمک می ریزد این دل شوره بر زخم دلم
بر دلم، این تُنگِ از هفتاد دریا شورتر

شهر آشوب است، کس دردآشنای خلق نیست
هر که با وضع زمان بیگانه تر، مشهورتر

محتسب ها در لباس می فروشان در کمین
مست ها! هشیار باشید، اندکی مستورتر

مرغکان! سیمرغ بالاتر از اینها می پرد
قاف کافی نیست، باید رفت جایی دورتر...
.
.
.
#محمدرضا_طاهری
@mohammadrezataheri
یک شهر اگر به پاکی او معترف شوند
"دریا" صدا نمی کنم این منجلاب را...
.
.
.
#محمدرضا_طاهری
@mohammadrezataheri
Audio
🔹نصیحتی چند، سلطان را، در باب رعایت حقوق مردمان و پابرهنگان و مظلومان؛

فراخی در آن مرز و کشور مخواه
که دلتنگ بینی رعیت ز شاه

@mohammadrezataheri
🔹#بوستان_سعدی/باب اول/ در عدل و تدبیر و رای
Audio
آن را که خبر شد خبری باز نیامد...
کاری از دستم بر نمی آید، نشسته ام با بغض، زیر صدای شجریان زمزمه می کنم؛

از خون جوانان وطن لاله دمیده...
.
.
#عارف_قزوینی
#محمدرضا_شجریان
#سعدی
@mohammadrezataheri
🔹به فضل خداوند فردا در نشست نقد و بررسی مجموعه شعر اندوهان، دقایقی درباره رویکردهای اجتماعی شعر مرتضی لطفی سخن خواهم گفت.

🔹چهارشنبه ساعت 17، فرهنگسرای بهمن؛
.
.
#محمدرضا_طاهری
@mohammadrezataheri
این تو این خنجر خوشبخت تو... بردار بزن!
گله ای نیست، نه یکبار، که صد بار بزن

از همین سقف مرا امشب آویزان کن
با همین پیرهن پاره مرا دار بزن

جسدم را به زمین افکن و بر آن تُف کن!
پوستم بکّن و بر سینه ی دیوار بزن

در عزاداری من مست کن و شاد برقص
پای تابوت ترک خورده ی من تار بزن

عهد دیرین مرا بشکن و پابرجا باش
راز پنهان مرا در همه جا جار بزن

گله ای نیست برادر! _که غمت ماتم من_
از غمم خنده کن، از خنده ی من زار بزن...


بزن اما سر افراشته را خوار مخواه
بوسه بر پای کج اندیش تبهکار مزن!

هنرت را به هوا در کف کفتار مریز!
به امید درمی بر در دربار مزن!

زخم هایت به تنم! تن به لجنزار مده!
ای بلایت به سرم! سر به ستمکار مزن!

جگر سوخته را دیدی و خاموش شدی
آفتاب است، بیا و دم از انکار مزن!
.
.
.
#محمدرضا_طاهری
@mohammadrezataheri
بدون آنکه بیابد عصای موسی را
دل شکسته ام آخر شکافت دریا را

من آن خلیل به آتش نشسته ام که خدا
دریغ کرده از او رنگ و بوی گل ها را

تبر به دوش به دنبال خویش می گردم
که بشکنم مگر این «لات» بی سر و پا را

کنارِ کفر تو مؤمن شدم، نمی خواهم
صفای مسجد و آرامش کلیسا را

تو را به خاطر من یا مرا به خاطر تو ؟
خدا برای چه انداخت بر زمین ما را ؟
.
.
.
#محمدرضا_طاهری
@mohammadrezataheri
چشم هایم دچار تشویش اند
نوری از هیچ سو نمی بینم
جز تصاویر تار پشت سرم
چیزی از روبرو نمی بینم

در من این ازدحام و همهمه چیست؟
تو بگو که رفیق من بودی!
من کسی را در این جهان شلوغ
مثل تو راستگو نمی بینم

عشق، یک مصحف مقدس بود
هرکسی دست زد به خطی از آن
من که در بین این همه عاشق
یک نفر با وضو نمی بینم

گفتی آن تکسوار می آید
با خبرهای خوب، از این راه
چه شد آن تکسوار؟ راه کجاست؟
خبر خوب کو؟ نمی بینم!
.
.
.
#محمدرضا_طاهری
@mohammadrezataheri
.
.
.
حافظا می خور و رندی کن و خوش باش ولی
دام تزویر مکن چون دگران، قرآن را...
.
.
#حافظ
@mohammadrezataheri
شهر بی حوصله ام باز به حرف آمده است
به خیابان بزن ای دوست، که برف آمده است!
.
.
.
#محمدرضا_طاهری
#الهی_شکر
@mohammadrezataheri
🔹30 سال دیگر نامی از شاعران حکومتی به عنوان شاعر جدی نخواهد بود!

🔹نهادهای دولتی کیلو کیلو برخی کتاب های خاص را می‌خرند و بعد می گویند رسید به چاپ چندم!

🔹بعضی شاعران هم هر اتفاقی در مملکت رخ دهد همچنان برای دختر همسایه شعر می‌گویند!

🔹به یاد دارم چند سال پیش یک خانمی که الان ترانه سرای موفقی هم هست، در انجمن‌های ادبی غزل می خواند اما نمی‌توانست موفق باشد. بعد کم‌کم رفت به سمت ترانه‌سرایی و خواننده ای هم ترانه‌هایش را خواند و معروف شد!

@mohammadrezataheri
🔴گفتگوی کامل #محمدرضا_طاهری با پایگاه خبری انصاف نیوز را از اینجا بخوانید؛ 👇
- http://www.ensafnews.com/98490/30-سال-دیگر-حتی-نامی-از-این-شاعران-حکومتی/
شب است و قصه ی تلخ خودم را باز می خوانم
به پایان می رسم هر بار از آغاز می خوانم

من آن زندانی محکوم اعدامم که شب تا صبح
به گوش قفل های بسته از اعجاز می خوانم

کسی از ناله های تلخم آهنگی نخواهد ساخت
پتو را می کشم روی سرم آواز می خوانم!

پرستویی پریشانم که بعد از کوچ جفتم باز
برای جوجه های مرده از پرواز می خوانم

به جای عذرخواهی از شکستی که بدست آمد
به گوش شاه از غم های یک سرباز می خوانم

سراسر سینه ام آئینه ی یک آهِ کوتاه است
از این رو قصه ام را باز با ایجاز می خوانم
.
.
.
#محمدرضا_طاهری
@mohammadrezataheri
2025/07/08 17:17:43
Back to Top
HTML Embed Code: