@sokhanranihaa
@sokhanranihaa
نکاتی در مورد
کاهش ترس از مرگ
مصطفی ملکیان
چهار روز دیگه هم مرگ به سراغمون خواهد آمد لذا مواجه با مرگ نیز نیازمند آگاهی و کسب یک سری مهارت هست..
@rasepardeh
کاهش ترس از مرگ
مصطفی ملکیان
چهار روز دیگه هم مرگ به سراغمون خواهد آمد لذا مواجه با مرگ نیز نیازمند آگاهی و کسب یک سری مهارت هست..
@rasepardeh
❤1
❤1
Forwarded from P-g
⭕️ ادیب ومتفکر روسیه و جهان، "لئو تولستوی"؛
دارای ثروت هنگفت و زمینهای گستردهای بود که همه را به بینوایان بخشید و درویشانه زندگی کرد.
او چه زیبا گفت :
🔹 با من از دین صحبت نکنید، بلکه بگذارید دین را در کردار شما ببینم!
🔹 دینداریتان را به خدا نشان دهید، نه اینکه به رخ یکدیگر بكشيد.
🔹 به من فقط انسانیت تان را (خدمت به خلق خدا) نشان دهید کافیست.
@rasepardeh
دارای ثروت هنگفت و زمینهای گستردهای بود که همه را به بینوایان بخشید و درویشانه زندگی کرد.
او چه زیبا گفت :
🔹 با من از دین صحبت نکنید، بلکه بگذارید دین را در کردار شما ببینم!
🔹 دینداریتان را به خدا نشان دهید، نه اینکه به رخ یکدیگر بكشيد.
🔹 به من فقط انسانیت تان را (خدمت به خلق خدا) نشان دهید کافیست.
@rasepardeh
❤1
"قالَ لَن تَرانِی و لکِن انظُر اِلَی الجَبَل"
(گفت؛ مرا هرگز نبینی، و اما به آن کوه نگاه کن!)
کدام کوه؟! چه کوهی؟! مگر این ربّ از کجا میخواهد بیاید که می فرماید به آن کوه نگاه کن؟! از کجا قرار است متجلی شود که خود موسی نمی تواند آن را ببیند؟! نکند این نور آتشین از درون خود موسی برون می زنَد و از چشمان خودش است که شلیک می شود! چه ربّ هر کس با خود اوست. بداند یا نداند. ابراهیم خلیل (ع) می فرماید "اِنَّ مَعِیَ رَبّی" (ربّ من با خود من است)! خداوند به موسی و هارون می فرماید "اِنَّنِی مَعَکُما" (من با شمایم)! جای دیگر می فرماید "هُوَ مَعَکُم " (او با شماست)! جای دیگر می فرماید "وَاللهُ مَعَنا" (خدا با ماست)... خب، اگر اینچنین است که هست، پس این "نور" از درون خود آنها نشأت می گیرد. نوری که چون متجلّی شود، کوهِ اوصاف بشری ات، جَبَلِ جِبِلّیات ات، تمام خودآگاهی های ذهنی ات بیکباره فرو میریزد و متلاشی می شود. در این تجلّیِ تام، تو بیهوش می شوی، زیرا تمام قوای مُدرِکه ی بشری ات را از دست داده ای! در آن لحظه نه چیزی به نام "من" وجود دارد و نه آگاهی های متعارف ذهنی! هنگام چنین تجلّی تامّی، هر چه هست اوست. غیری وجود نخواهد داشت و تو کس دیگری را نخواهی یافت! حتی خودت را!
بر گرفته از مجموعه نکات قرآنی
مسعود ریاعی
@rasepardeh
(گفت؛ مرا هرگز نبینی، و اما به آن کوه نگاه کن!)
کدام کوه؟! چه کوهی؟! مگر این ربّ از کجا میخواهد بیاید که می فرماید به آن کوه نگاه کن؟! از کجا قرار است متجلی شود که خود موسی نمی تواند آن را ببیند؟! نکند این نور آتشین از درون خود موسی برون می زنَد و از چشمان خودش است که شلیک می شود! چه ربّ هر کس با خود اوست. بداند یا نداند. ابراهیم خلیل (ع) می فرماید "اِنَّ مَعِیَ رَبّی" (ربّ من با خود من است)! خداوند به موسی و هارون می فرماید "اِنَّنِی مَعَکُما" (من با شمایم)! جای دیگر می فرماید "هُوَ مَعَکُم " (او با شماست)! جای دیگر می فرماید "وَاللهُ مَعَنا" (خدا با ماست)... خب، اگر اینچنین است که هست، پس این "نور" از درون خود آنها نشأت می گیرد. نوری که چون متجلّی شود، کوهِ اوصاف بشری ات، جَبَلِ جِبِلّیات ات، تمام خودآگاهی های ذهنی ات بیکباره فرو میریزد و متلاشی می شود. در این تجلّیِ تام، تو بیهوش می شوی، زیرا تمام قوای مُدرِکه ی بشری ات را از دست داده ای! در آن لحظه نه چیزی به نام "من" وجود دارد و نه آگاهی های متعارف ذهنی! هنگام چنین تجلّی تامّی، هر چه هست اوست. غیری وجود نخواهد داشت و تو کس دیگری را نخواهی یافت! حتی خودت را!
بر گرفته از مجموعه نکات قرآنی
مسعود ریاعی
@rasepardeh
❤2
Forwarded from 🔵 صدیق ابراهیمی
در_نقد_نظریه_رؤیای_رسولانه_دکتر_عبدالکریم_سروش.pdf
216.1 KB
🌍 در نقد نظریه رؤیای رسولانه دکتر عبدالکریم سروش: تحلیل ساختارشکنانه وحی در ترازوی خرد و تاریخ
❣این مقاله، با بضاعت اندک نویسنده و از سر دغدغهای ایمانی و علمی، تلاشی است در تبیین و نقد نظریهٔ «رؤیای رسولانه» دکتر عبدالکریم سروش؛ نظریهای که کوشیده است وحی را در افق خوابها و تجربههای درونی پیامبرﷺ تفسیر کند. نگارنده، بیآنکه مدعی فتح قلهای باشد، با تکیه بر زبانشناسی، تاریخ وحی و سنت معرفت اسلامی، کوشیده نشان دهد که این قرائت نو، گرچه برخاسته از عطش تفسیر معاصر است، در ترازوی خرد و متن، با کاستیهایی بنیادین روبهروست. این سطرها، بیش از آنکه مدعی داوری نهایی باشند، دعوتیاند به تأملی ژرفتر در راز کلامی که هنوز، پس از قرنها، جانها را بیدار میکند و خردها را به تعظیم وامیدارد.
✍️ صدیق ابراهیمی
@Seddighebrahimi
❣این مقاله، با بضاعت اندک نویسنده و از سر دغدغهای ایمانی و علمی، تلاشی است در تبیین و نقد نظریهٔ «رؤیای رسولانه» دکتر عبدالکریم سروش؛ نظریهای که کوشیده است وحی را در افق خوابها و تجربههای درونی پیامبرﷺ تفسیر کند. نگارنده، بیآنکه مدعی فتح قلهای باشد، با تکیه بر زبانشناسی، تاریخ وحی و سنت معرفت اسلامی، کوشیده نشان دهد که این قرائت نو، گرچه برخاسته از عطش تفسیر معاصر است، در ترازوی خرد و متن، با کاستیهایی بنیادین روبهروست. این سطرها، بیش از آنکه مدعی داوری نهایی باشند، دعوتیاند به تأملی ژرفتر در راز کلامی که هنوز، پس از قرنها، جانها را بیدار میکند و خردها را به تعظیم وامیدارد.
✍️ صدیق ابراهیمی
@Seddighebrahimi
❤1
🔰
ما انسانها موجودات غریبی هستیم. ته دلمان خیال میکنیم مردنی نیستیم. قرار نیست بمیریم. بقیه میمیرند. ولی ما نه..
آدم میرود جنگ، میبیند تمام رفقای دوروبرش کشته شدهاند، ولی باز باورش نمیشود که خودش هم بمیرد. با خودش میگوید: نه، من فرق دارم. اینهایی که بیماری لاعلاجی گرفتهاند و مرگ خِرشان را چسبیده، باز تا آخرین لحظه باورشان نمیشود که قرار است بمیرند. خودشان را گول میزنند. آدم این جوری است دیگر. نوبت مرگ خودش که میرسد، از دیدن بدیهیترین چیزها ناتوان است.
@rasepardeh
ما انسانها موجودات غریبی هستیم. ته دلمان خیال میکنیم مردنی نیستیم. قرار نیست بمیریم. بقیه میمیرند. ولی ما نه..
آدم میرود جنگ، میبیند تمام رفقای دوروبرش کشته شدهاند، ولی باز باورش نمیشود که خودش هم بمیرد. با خودش میگوید: نه، من فرق دارم. اینهایی که بیماری لاعلاجی گرفتهاند و مرگ خِرشان را چسبیده، باز تا آخرین لحظه باورشان نمیشود که قرار است بمیرند. خودشان را گول میزنند. آدم این جوری است دیگر. نوبت مرگ خودش که میرسد، از دیدن بدیهیترین چیزها ناتوان است.
مواجهه با مرگ
#برایان_مگی
ترجمهی مجتبی عبداللهنژاد
@rasepardeh
ڕاسپاردە
🔰 ما انسانها موجودات غریبی هستیم. ته دلمان خیال میکنیم مردنی نیستیم. قرار نیست بمیریم. بقیه میمیرند. ولی ما نه.. آدم میرود جنگ، میبیند تمام رفقای دوروبرش کشته شدهاند، ولی باز باورش نمیشود که خودش هم بمیرد. با خودش میگوید: نه، من فرق دارم. اینهایی…
قُلْ إِنَّ الْمَوْتَ الَّذِي تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلَاقِيكُمْ ۖ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلَىٰ عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ
بگو: بی تردید مرگی را که از آن می گریزید با شما دیدار خواهد کرد، سپس به سوی دانای نهان و آشکار بازگردانده می شوید، پس شما را به اعمالی که همواره انجام می دادید، آگاه خواهد کرد.«۸_الجمعة»
بگو: بی تردید مرگی را که از آن می گریزید با شما دیدار خواهد کرد، سپس به سوی دانای نهان و آشکار بازگردانده می شوید، پس شما را به اعمالی که همواره انجام می دادید، آگاه خواهد کرد.«۸_الجمعة»
❤1
Audio
❤1
Voice changer with effects - https://thevoicechanger.com
Voice changer with effects - https://thevoicechanger.com
شێعر : گرێ کەرەوە
هۆنراوەی: پەروین ئێعتیسامی
وەرگێڕانی: نافێع مەزهەر "شپرزە"
خوێندنەوەی: هێمن خوشنوودی
═══༻🍁༺═══
کاناڵی "شێعری کوردی ئایینی"
مەکۆیەک بۆ پاراستنی هەستی شەوبێدارانی کورد
🕋 @islamickurdishpoetry🌹
═══༻🍁༺═══
👍1
📎سخنان عمر بن خطاب (رضی الله عنه)
✍ هر کس که به جایگاهش افتخار می کند، پس فرعون را بیاد آورد ....
هر کس که به مال و دارائیش افتخار می کند، پس به قارون و عاقبت او نگاه کند...
هر کس به اصل و نسب خویش افتخار می کند پس به ابولهب نگاه کند ...
✔️عزت به تقواست.
┅┄✶🍃🌺🍃✶ ┄┅
@rasepardeh
✍ هر کس که به جایگاهش افتخار می کند، پس فرعون را بیاد آورد ....
هر کس که به مال و دارائیش افتخار می کند، پس به قارون و عاقبت او نگاه کند...
هر کس به اصل و نسب خویش افتخار می کند پس به ابولهب نگاه کند ...
✔️عزت به تقواست.
┅┄✶🍃🌺🍃✶ ┄┅
@rasepardeh
❤4
چه آغوش است یا رب! موجۀ دریای رحمت را
که هر کس ره ندارد هیچ سو، سوی تو میآید...
#بیدل_دهلوی
@rasepardeh
که هر کس ره ندارد هیچ سو، سوی تو میآید...
#بیدل_دهلوی
@rasepardeh
❤1
سه حاکم پنهان جهان
دکتر محمدرضا سرگلزایی
آﻟﺒﺮت اﻧﻴﺸﺘﻴﻦ، ﻓﻴﺰﻳﻜﺪان ﺑﺰرگ، ﺟﻤﻠﻪاي ﻣﺎﻧﺪﮔﺎر دارد: «ﺳﻪ ﻧﻴﺮوي ﻋﻈﻴﻢ در ﺟﻬﺎن ﺣﻜﻮﻣﺖ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ؛ ﺗﺮس، ﻃﻤﻊ و ﺣﻤﺎﻗﺖ!» اﮔﺮ ﺑﻪ اﻧﮕﻴﺰهﻫﺎي اﻧﺴﺎنﻫﺎ در ﻓﻌﺎﻟﻴﺖﻫﺎي زﻧﺪﮔﻲ دﻗﻴﻖ ﺷﻮﻳﺪ، ﻣﻌﻨﺎي اﻳﻦ ﺟﻤﻠﻪ «اﻧﻴﺸﺘﻴﻦ» را درﻣﻲﻳﺎﺑﻴﺪ. ﺑﻴﺶﺗﺮ اﻧﺘﺨﺎبﻫﺎي آدﻣﻴﺎن ﻳﺎ ﺗﺤﺖ ﺗﺄﺛﻴﺮ ﺗﺮس اﺳﺖ ﻳﺎ ﺗﺤﺖ ﺗﺄﺛﻴﺮ ﻃﻤﻊ و ﻳﺎ ﺗﺤﺖ ﺗﺄﺛﻴﺮ ﺣﻤﺎﻗﺖ.
ترس؛
•ﺗﺮس از ﺗﻨﻬﺎ ﻣﺎﻧﺪن ﺑﺎﻋﺚ ﻣﻲﺷﻮد ﻣﻮاﻓﻖ ﻣﻴﻞ دﻳﮕﺮان ﺻﺤﺒﺖ ﻛﻨﻴﻢ، ﻧﻪ ﻣﻄﺎﺑﻖ ﺗﺸﺨﻴﺺ ﺧﻮدﻣﺎن.
•ﺗﺮس از آﻳﻨﺪه، ﺑﺎﻋﺚ ﻣﻲﺷﻮد ﺑﻴﺶ از ﻧﻴﺎزﻣﺎن ﭘﺲاﻧﺪاز ﻛﻨﻴﻢ.
•ترس از ﺻﺪﻣﻪ ﺧﻮردن، ﺑﺎﻋﺚ ﻣﻲﺷﻮد در ﻣﻘﺎﺑﻞ زورﮔﻮﻳﺎن ﺳﻜﻮت ﻛﻨﻴﻢ ﻳﺎ ﺑﺎج ﺑﺪﻫﻴﻢ.
طمع؛
•ﻃﻤﻊ ﺧﺮﻳﺪن اﺗﻮﻣﺒﻴﻞ ﮔﺮان ﻗﻴﻤﺖ، ﺑﺎﻋﺚ ﻣﻲﺷﻮد در ﻛﺎرﻣﺎن ﻛﻢ ﻓﺮوﺷﻲ ﻛﻨﻴﻢ.
•ﻃﻤﻊ ﺧﺮﻳﺪن وﻳﻼي ﺑﺰرگﺗﺮ، ﺑﺎﻋﺚ ﻣﻲﺷﻮد ﻛﺎﻻيﻣﺎن را ﮔﺮانﺗﺮ از ﺣﺪ اﻧﺼﺎف ﺑﻔﺮوﺷﻴﻢ.
•ﻃﻤﻊ ﺑﻪ دﺳﺖ آوردن ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﻋﺎﺷﻖاش ﺷﺪهاﻳﻢ، ﺑﺎﻋﺚ ﻣﻲﺷﻮد پا روي ارزشﻫﺎيﻣﺎن ﺑﮕﺬارﻳﻢ.
و اﻣﺎ از ﺣﻤﺎﻗﺖ؛
•ﺣﻤﺎﻗﺖ ﺑﺎﻋﺚ ﻣﻲﺷﻮد ﻣﺮدم ﺑﺎزﻳﭽﻪي اﺧﺒﺎر دروغ رﺳﺎﻧﻪﻫﺎ شوﻧﺪ.
•ﺣﻤﺎﻗﺖ ﺑﺎﻋﺚ ﻣﻲﺷﻮد ﭘﺪرانِ ﻣﺎ ﺑﺎورﻫﺎي ﻏﻠﻂ و منفی خود را ﺑﺮ ﻣﺎ دﻳﻜﺘﻪ ﻛﻨﻨﺪ و ﺑﺮآن ﺗﺄﻛﻴﺪ ﻓﺮاوان داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ.
•ﺣﻤﺎﻗﺖ ﺑﺎﻋﺚ ﻣﻲﺷﻮد ﻫﻢ رﻧﮓ ﺟﻤﺎﻋﺖ ﺷﻮﻳﻢ ﭼﺮاﻛﻪ ﺑﺎور دارﻳﻢ ﻛﻪ ﺣﺘﻤﺎً آنﻫﺎ ﺑﻴﺶﺗﺮ ﻣﻲداﻧﻨﺪ.
ﭼﺮا اﻳﻦ ﺳﻪ آﻓﺖِ ﻋﻘﻼﻧﻴﺖ، ﺗﺎ اﻳﻦ ﺣﺪ ﺑﺮ ﻣﺎ ﺳﻠﻄﻪ دارﻧﺪ؟! [شاید] دﻟﻴﻞ آن را ﺑﺎﻳﺪ در ﻧﻈﺎم ﺗﻌﻠﻴﻢ و ﺗﺮﺑﻴﺖ ﺟﺴﺖ؛ از ﻛﻮدﻛﻲ ﺑﺮاي ﻣﻨﺼﺮف ﻛﺮدن ﻣﺎ از ﺧﻮاﺳﺘﻪﻫﺎيﻣﺎن، ﻣﺎ را از ﻟﻮﻟﻮ، ﻏﻮل، دﻳﻮ، ﺗﺎرﻳﻜﻲ، ﺗﻨﺒﻴﻪ، ﻣﺤﺮوم ﻣﺎﻧﺪن از اﻣﻜﺎﻧﺎت و ... ﺗﺮﺳﺎﻧﺪهاﻧﺪ. از ﻛﻮدﻛﻲ ﺑﺮاي وادار ﻛﺮدن ﻣﺎ ﺑﻪ اﻧﺠﺎم ﻛﺎري ﻛﻪ ﻧﻤﻲﺧﻮاﺳﺘﻪاﻳﻢ، ﺑﻪ ﻣﺎ وﻋﺪهی ﺟﺎﻳﺰه، ﺗﺸﻮﻳﻖ، ﺷﺎﮔﺮد اوﻟﻲ، آﻳﻨﺪهي روﺷﻦ ﻫﻤﺮاه ﺑﺎ ﺛﺮوت و ﺷﻬﺮت و ﻗﺪرت و ... دادهاند.
ﺑﻪﻋﻠﺖ ﻏﻠﻂ ﺑﻮدن ﻧﻈﺎم ﺗﻌﻠﻴﻢ و ﺗﺮﺑﻴﺖ و ﻧﺒﻮد اﻃﻼﻋﺎت ﻋﻠﻤﻲ ﻛﺎﻓﻲ، واﻟﺪﻳﻦ، ﺑﻪ ﭘﺮﺳﺶﻫﺎي ﻛﻮدﻛﺎن در ﻣﻮرد زﻧﺪﮔﻲ، ﻣﺮگ، ﻗﺎﻧﻮن و ... اﻃﻼﻋﺎت ﻏﻠﻂ دادهاﻧﺪ و از ﭘﺎﺳﺦِ ﺷﻔﺎف و درﺳﺖ ﺳﺮﺑﺎز زدهاند.
ترس و طمع و حماقت ،حکمفرایان جهان هستند اما تنها حمکفرمایان جهان نیستند. این سه در برابر اراده آزاد آدمی بازی محدودی خواهند داشت.
این ما هستیم که تعیین میکنیم ترس و طمع و حماقت حکمفرایان جهان ما باشند یا جسارت، آزادگی و آگاهی.
@rasepardeh
دکتر محمدرضا سرگلزایی
آﻟﺒﺮت اﻧﻴﺸﺘﻴﻦ، ﻓﻴﺰﻳﻜﺪان ﺑﺰرگ، ﺟﻤﻠﻪاي ﻣﺎﻧﺪﮔﺎر دارد: «ﺳﻪ ﻧﻴﺮوي ﻋﻈﻴﻢ در ﺟﻬﺎن ﺣﻜﻮﻣﺖ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ؛ ﺗﺮس، ﻃﻤﻊ و ﺣﻤﺎﻗﺖ!» اﮔﺮ ﺑﻪ اﻧﮕﻴﺰهﻫﺎي اﻧﺴﺎنﻫﺎ در ﻓﻌﺎﻟﻴﺖﻫﺎي زﻧﺪﮔﻲ دﻗﻴﻖ ﺷﻮﻳﺪ، ﻣﻌﻨﺎي اﻳﻦ ﺟﻤﻠﻪ «اﻧﻴﺸﺘﻴﻦ» را درﻣﻲﻳﺎﺑﻴﺪ. ﺑﻴﺶﺗﺮ اﻧﺘﺨﺎبﻫﺎي آدﻣﻴﺎن ﻳﺎ ﺗﺤﺖ ﺗﺄﺛﻴﺮ ﺗﺮس اﺳﺖ ﻳﺎ ﺗﺤﺖ ﺗﺄﺛﻴﺮ ﻃﻤﻊ و ﻳﺎ ﺗﺤﺖ ﺗﺄﺛﻴﺮ ﺣﻤﺎﻗﺖ.
ترس؛
•ﺗﺮس از ﺗﻨﻬﺎ ﻣﺎﻧﺪن ﺑﺎﻋﺚ ﻣﻲﺷﻮد ﻣﻮاﻓﻖ ﻣﻴﻞ دﻳﮕﺮان ﺻﺤﺒﺖ ﻛﻨﻴﻢ، ﻧﻪ ﻣﻄﺎﺑﻖ ﺗﺸﺨﻴﺺ ﺧﻮدﻣﺎن.
•ﺗﺮس از آﻳﻨﺪه، ﺑﺎﻋﺚ ﻣﻲﺷﻮد ﺑﻴﺶ از ﻧﻴﺎزﻣﺎن ﭘﺲاﻧﺪاز ﻛﻨﻴﻢ.
•ترس از ﺻﺪﻣﻪ ﺧﻮردن، ﺑﺎﻋﺚ ﻣﻲﺷﻮد در ﻣﻘﺎﺑﻞ زورﮔﻮﻳﺎن ﺳﻜﻮت ﻛﻨﻴﻢ ﻳﺎ ﺑﺎج ﺑﺪﻫﻴﻢ.
طمع؛
•ﻃﻤﻊ ﺧﺮﻳﺪن اﺗﻮﻣﺒﻴﻞ ﮔﺮان ﻗﻴﻤﺖ، ﺑﺎﻋﺚ ﻣﻲﺷﻮد در ﻛﺎرﻣﺎن ﻛﻢ ﻓﺮوﺷﻲ ﻛﻨﻴﻢ.
•ﻃﻤﻊ ﺧﺮﻳﺪن وﻳﻼي ﺑﺰرگﺗﺮ، ﺑﺎﻋﺚ ﻣﻲﺷﻮد ﻛﺎﻻيﻣﺎن را ﮔﺮانﺗﺮ از ﺣﺪ اﻧﺼﺎف ﺑﻔﺮوﺷﻴﻢ.
•ﻃﻤﻊ ﺑﻪ دﺳﺖ آوردن ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﻋﺎﺷﻖاش ﺷﺪهاﻳﻢ، ﺑﺎﻋﺚ ﻣﻲﺷﻮد پا روي ارزشﻫﺎيﻣﺎن ﺑﮕﺬارﻳﻢ.
و اﻣﺎ از ﺣﻤﺎﻗﺖ؛
•ﺣﻤﺎﻗﺖ ﺑﺎﻋﺚ ﻣﻲﺷﻮد ﻣﺮدم ﺑﺎزﻳﭽﻪي اﺧﺒﺎر دروغ رﺳﺎﻧﻪﻫﺎ شوﻧﺪ.
•ﺣﻤﺎﻗﺖ ﺑﺎﻋﺚ ﻣﻲﺷﻮد ﭘﺪرانِ ﻣﺎ ﺑﺎورﻫﺎي ﻏﻠﻂ و منفی خود را ﺑﺮ ﻣﺎ دﻳﻜﺘﻪ ﻛﻨﻨﺪ و ﺑﺮآن ﺗﺄﻛﻴﺪ ﻓﺮاوان داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ.
•ﺣﻤﺎﻗﺖ ﺑﺎﻋﺚ ﻣﻲﺷﻮد ﻫﻢ رﻧﮓ ﺟﻤﺎﻋﺖ ﺷﻮﻳﻢ ﭼﺮاﻛﻪ ﺑﺎور دارﻳﻢ ﻛﻪ ﺣﺘﻤﺎً آنﻫﺎ ﺑﻴﺶﺗﺮ ﻣﻲداﻧﻨﺪ.
ﭼﺮا اﻳﻦ ﺳﻪ آﻓﺖِ ﻋﻘﻼﻧﻴﺖ، ﺗﺎ اﻳﻦ ﺣﺪ ﺑﺮ ﻣﺎ ﺳﻠﻄﻪ دارﻧﺪ؟! [شاید] دﻟﻴﻞ آن را ﺑﺎﻳﺪ در ﻧﻈﺎم ﺗﻌﻠﻴﻢ و ﺗﺮﺑﻴﺖ ﺟﺴﺖ؛ از ﻛﻮدﻛﻲ ﺑﺮاي ﻣﻨﺼﺮف ﻛﺮدن ﻣﺎ از ﺧﻮاﺳﺘﻪﻫﺎيﻣﺎن، ﻣﺎ را از ﻟﻮﻟﻮ، ﻏﻮل، دﻳﻮ، ﺗﺎرﻳﻜﻲ، ﺗﻨﺒﻴﻪ، ﻣﺤﺮوم ﻣﺎﻧﺪن از اﻣﻜﺎﻧﺎت و ... ﺗﺮﺳﺎﻧﺪهاﻧﺪ. از ﻛﻮدﻛﻲ ﺑﺮاي وادار ﻛﺮدن ﻣﺎ ﺑﻪ اﻧﺠﺎم ﻛﺎري ﻛﻪ ﻧﻤﻲﺧﻮاﺳﺘﻪاﻳﻢ، ﺑﻪ ﻣﺎ وﻋﺪهی ﺟﺎﻳﺰه، ﺗﺸﻮﻳﻖ، ﺷﺎﮔﺮد اوﻟﻲ، آﻳﻨﺪهي روﺷﻦ ﻫﻤﺮاه ﺑﺎ ﺛﺮوت و ﺷﻬﺮت و ﻗﺪرت و ... دادهاند.
ﺑﻪﻋﻠﺖ ﻏﻠﻂ ﺑﻮدن ﻧﻈﺎم ﺗﻌﻠﻴﻢ و ﺗﺮﺑﻴﺖ و ﻧﺒﻮد اﻃﻼﻋﺎت ﻋﻠﻤﻲ ﻛﺎﻓﻲ، واﻟﺪﻳﻦ، ﺑﻪ ﭘﺮﺳﺶﻫﺎي ﻛﻮدﻛﺎن در ﻣﻮرد زﻧﺪﮔﻲ، ﻣﺮگ، ﻗﺎﻧﻮن و ... اﻃﻼﻋﺎت ﻏﻠﻂ دادهاﻧﺪ و از ﭘﺎﺳﺦِ ﺷﻔﺎف و درﺳﺖ ﺳﺮﺑﺎز زدهاند.
ترس و طمع و حماقت ،حکمفرایان جهان هستند اما تنها حمکفرمایان جهان نیستند. این سه در برابر اراده آزاد آدمی بازی محدودی خواهند داشت.
این ما هستیم که تعیین میکنیم ترس و طمع و حماقت حکمفرایان جهان ما باشند یا جسارت، آزادگی و آگاهی.
@rasepardeh
👍5
✍️ صدیق قطبی
🖊 آنه ماری شیمل، حنّانهٔ رسول
🌱باید همیشه به یاد داشته باشیم که محمد(ص) هرگز دعوی آن نکرد که دارای خصایص فوقبشری است. بشری بود که بر او «وحی میرسید»(سورهٔ ۴۱: ۶) و نمیخواست که جز این باشد.(ص۳۷)
🌱محمد(ص) میدانست و در آیات وَحیانی قرآن مکرر یادآوری شده است که او بشر است، انسانی است که تنها امتیاز خاص او این است که مرتبهٔ شهود بیحجاب و نزول وحی حقتعالی او را بخشیدهاند. سورهٔ ۶: ۵۰ متذکر میشود که «بگو: من به شما نمیگویم که خزائن الهی نزد من است، و غیب نیز نمیدانم، و به شما نمیگویم که فرشتهام؛ من از هیچ چیز پیروی نمیکنم جز از آنچه به من وحی میشود...» همچنین، به او یادآوری میشود که تنها پروردگار است که قادر است بشر را هدایت کند: «تو هر کس را که دوست داری هدایت نمیکنی، بلکه خداوندست که هر کس را بخواهد هدایت میکند، و او به رهیافتگان داناترست»(سورهٔ ۲۸: ۵۶)(ص۳۹)
🌱معیارهای اخلاقی که از پیمبر به ما رسیده است، رایحهٔ همان روحیهای را دارد که همهٔ رهبران بزرگ ادیان آسمانی به پیروان خود تعلیم دادهاند. پرسیدند «بِرّ چیست؟» پاسخ داد: «از دلت فتوا بجو؛ بِرّ، نیکویی، آن زمانی است که نفْس بیارامد و دل قرار یابد، و گناه آن است که نفْس بیقراری بیافریند و در سینه غوغا به پا کند.» و چون پرسیدند که بهترین اسلام چیست؟ گفت: «بهترین اسلام آن است که گرسنه را سیر کنی و در میان مردمی که میشناسی و مردمی که نمیشناسی آرامش بگستری.»(ص۹۶_۹۷)
🌱اما باید نکتهای را به یاد داشته باشیم: چنین سنّتی، اگر محمد(ص) از برکت فرّهٔ ایزدی خارق عادتی نصیب نمییافت، نمیتوانست راه کمال بپیماید. همچنان که یوهان فوک بهشایستگی میگوید، «هنوز هم بازتاب آن مکاشفهٔ الهی و مشاهدهٔ ربانی را که_۱۳۰۰ سال پیش_ به محمدبن عبدالله نیرو داد تا قدم پیش نهد و خداوند و روزی داوری را بر خلق موعظه کند، در دیانت راستین اسلامی میبینیم.» و بهیقین با سخن تور آندرائه هماوازیم که، به سال ۱۹۷۱، ضمن کتاب تحقیقی خود پیرامون نقش پیمبر در دیانت و شریعت اسلام نوشت: ما همه به کمال عقل معتقدیم که محمد(ص) به حقیقت هنر دلربودن از خلق را میدانست، آن هم به حدی که نادر چنین افتد.(ص۹۷ــ۹۸)
🌱یک داستان، بخصوص، دلخواه شاعران بوده است و در درازای روزگاران توأم با مهری ژرف فراوان نقل آن رفته است: حکایت حنّانه، آن تنهٔ زاران نخل. محمد(ص)، در هنگام موعظه، دست خود بر تنهٔ نخلی تکیه میداد؛ اما سرانجام که منبری بهر او افراشتند، آن تنهٔ نخل دیگر به کاری نمیآمد. این پارهچوب، که وجودش را اندوه و اشتیاق پر کرده بود، سخت زارید، چون آرزومند وصل دست محمّد بود و پیمبر بر او رقت آورد و دستور داد او را به حضورش آرند تا آرام گیرد. از این اشارت است که مولانا جلالالدین میپرسد: ما باید کم از این تنهٔ نخل گریان باشیم؟ در جایی که حتی پارهچوبی بیزبان محمّد را آرزو میکند، انسان که قلب و عقل به او عطا شده است و فضایل و علوّ مرتبهٔ محمّد را میتواند درک کند، تا چه پایه فزونتر باید که آرزومند وی باشد!(ص۱۴۲)
◽️(محمد رسول خدا، آنه ماری شیمل، ترجمهٔ حسن لاهوتی، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۸۷)
.
🆔 @rasepardeh
🖊 آنه ماری شیمل، حنّانهٔ رسول
🌱باید همیشه به یاد داشته باشیم که محمد(ص) هرگز دعوی آن نکرد که دارای خصایص فوقبشری است. بشری بود که بر او «وحی میرسید»(سورهٔ ۴۱: ۶) و نمیخواست که جز این باشد.(ص۳۷)
🌱محمد(ص) میدانست و در آیات وَحیانی قرآن مکرر یادآوری شده است که او بشر است، انسانی است که تنها امتیاز خاص او این است که مرتبهٔ شهود بیحجاب و نزول وحی حقتعالی او را بخشیدهاند. سورهٔ ۶: ۵۰ متذکر میشود که «بگو: من به شما نمیگویم که خزائن الهی نزد من است، و غیب نیز نمیدانم، و به شما نمیگویم که فرشتهام؛ من از هیچ چیز پیروی نمیکنم جز از آنچه به من وحی میشود...» همچنین، به او یادآوری میشود که تنها پروردگار است که قادر است بشر را هدایت کند: «تو هر کس را که دوست داری هدایت نمیکنی، بلکه خداوندست که هر کس را بخواهد هدایت میکند، و او به رهیافتگان داناترست»(سورهٔ ۲۸: ۵۶)(ص۳۹)
🌱معیارهای اخلاقی که از پیمبر به ما رسیده است، رایحهٔ همان روحیهای را دارد که همهٔ رهبران بزرگ ادیان آسمانی به پیروان خود تعلیم دادهاند. پرسیدند «بِرّ چیست؟» پاسخ داد: «از دلت فتوا بجو؛ بِرّ، نیکویی، آن زمانی است که نفْس بیارامد و دل قرار یابد، و گناه آن است که نفْس بیقراری بیافریند و در سینه غوغا به پا کند.» و چون پرسیدند که بهترین اسلام چیست؟ گفت: «بهترین اسلام آن است که گرسنه را سیر کنی و در میان مردمی که میشناسی و مردمی که نمیشناسی آرامش بگستری.»(ص۹۶_۹۷)
🌱اما باید نکتهای را به یاد داشته باشیم: چنین سنّتی، اگر محمد(ص) از برکت فرّهٔ ایزدی خارق عادتی نصیب نمییافت، نمیتوانست راه کمال بپیماید. همچنان که یوهان فوک بهشایستگی میگوید، «هنوز هم بازتاب آن مکاشفهٔ الهی و مشاهدهٔ ربانی را که_۱۳۰۰ سال پیش_ به محمدبن عبدالله نیرو داد تا قدم پیش نهد و خداوند و روزی داوری را بر خلق موعظه کند، در دیانت راستین اسلامی میبینیم.» و بهیقین با سخن تور آندرائه هماوازیم که، به سال ۱۹۷۱، ضمن کتاب تحقیقی خود پیرامون نقش پیمبر در دیانت و شریعت اسلام نوشت: ما همه به کمال عقل معتقدیم که محمد(ص) به حقیقت هنر دلربودن از خلق را میدانست، آن هم به حدی که نادر چنین افتد.(ص۹۷ــ۹۸)
🌱یک داستان، بخصوص، دلخواه شاعران بوده است و در درازای روزگاران توأم با مهری ژرف فراوان نقل آن رفته است: حکایت حنّانه، آن تنهٔ زاران نخل. محمد(ص)، در هنگام موعظه، دست خود بر تنهٔ نخلی تکیه میداد؛ اما سرانجام که منبری بهر او افراشتند، آن تنهٔ نخل دیگر به کاری نمیآمد. این پارهچوب، که وجودش را اندوه و اشتیاق پر کرده بود، سخت زارید، چون آرزومند وصل دست محمّد بود و پیمبر بر او رقت آورد و دستور داد او را به حضورش آرند تا آرام گیرد. از این اشارت است که مولانا جلالالدین میپرسد: ما باید کم از این تنهٔ نخل گریان باشیم؟ در جایی که حتی پارهچوبی بیزبان محمّد را آرزو میکند، انسان که قلب و عقل به او عطا شده است و فضایل و علوّ مرتبهٔ محمّد را میتواند درک کند، تا چه پایه فزونتر باید که آرزومند وی باشد!(ص۱۴۲)
◽️(محمد رسول خدا، آنه ماری شیمل، ترجمهٔ حسن لاهوتی، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۸۷)
.
🆔 @rasepardeh
👍3❤1