Telegram Web Link
🔷 #اتل_متل_يه_شاعر 🔷
🔹یادداشتی قدیمی به بهانۀ برگزاری «شب شاعر» او در نخلستان اوج

🔸 اولین‌‌باری که شعری از سپهر را خواندم پانزده سال داشتم. در یک مهمانی بودیم و من میان مجله‌باطله‌های صاحبخانه شعری را دیدم با زبان و لحنی متفاوت. با هیجان و شتابزده سعی کردم همۀ شعر را بر تکه‌ورقی پاره بنویسم. تا فردای آن‌‌روز آن شعر را آن‌‌قدر خواندم که خط به خطش را از بر شدم:
اتل متل یه مادر
نحیف و زار و خسته
با صورتی حزین و
دستای پینه بسته
بپرس ازش تا بگه
چه جور می‌‌شه سوخت و ساخت
با بیست هزار تومن پول
اجاره خونه پرداخت…

🔸 حتی بعدها دلم راضی نمی‌‌شد تا این شعر را پاک‌‌نویس کنم و در برگه‌‌ای تمیزتر بنویسم. برایم تقدس خاصی پیدا کرده بود. به دنبال نشانی از شاعر آن شعر همه‌‌جا را گشتم. حتی به سراغ شماره‌‌های بعدی مجله نیز رفتم. ولی گویی قسمت چیز دیگری بود. وقتی چهار سال بعد در شهریور 83، برای اولین بار تصویر ابوالفضل سپهر را به مناسبت درگذشت شاعر شعرهای اتل‌‌متل، بر روی صفحۀ تلویزیون دیدم، خشکم زد. نمی‌‌دانستم باید بخندم یا اشک بریزم. با همان لحن و ظاهری که سال‌ها در ذهن خود تصورش کرده بودم، به شعرخوانی نشسته بود و با لبخندی دردآور، روایت‌‌گر دردهایی بود که دیگر حالا قسمتی از وجودش شده بود...

🔸ابوالفضل سپهر رزمنده‌ای بود که جنگ را تنها از راه شنیده‌‌های خود درک کرده بود؛ شنیده‌هایی که کِی بُوَد مانند دیدن هم ندارد! مگر دیدن فقط با چشم سر است؟ خیلی هم بیراه نگفتند برخی از خبرگزاری‌ها که او را جانباز جنگ تحمیلی خواندند. حالا یک‌‌بار هم رسانه‌‌ها به رسالت حقوقی‌شان عمل نکنند، به رسالت حقیقی‌شان در! سپهر شوریده‌ای بود که دوره افتاده بود تا در گوش جنازه‌‌های متحرک بسیاری از بچه‌های انقلاب و جنگ تلقین ارزش‌‌ها را بخواند تا برای بسیاری که دیده‌‌ها را ندیده بودند، از ندیده‌‌هایش روایت کند؛ تا به بسیاری از کسانی که مطالب سر کلاسشان را فراموش کرده‌‌اند، درس‌‌های غیرحضوری‌‌اش را یادآوری کند.

🔸ابوالفضل سپهر تنها پنج سال از عمر شاعری‌‌اش می‌‌گذشت و هرکسی که دستی در شعر و ادبیات دارد می‌‌داند که پنج سال برای رسیدن به تشخص شعری و شعر شناسنامه‌‌دار بیشتر شبیه به یک شوخی خنده‌‌دار است! هنوز هستند بسیاری از شعرا که بسی رنج‌‌های سی‌ساله برده‌‌اند و می‌‌برند و همچنان اندر خم یک کوچه‌اند. اما سپهر نه به تشخص فکر می‌‌کرد و نه به شناسنامه. او نه برای مقام‌‌های کنگره‌‌ای شعر می‌‌گفت و نه برای سلوک‌‌های سکه‌‌ای. سپهرها و آقاسی‌‌ها را وقتی برای مردم شعر می‌‌گویند، باید هم از جشنواره‌‌ها و محفل‌‌های ادبی بیرون انداخت و البته قصۀ مسابقه برای شرکت در مراسم ختمشان، خود حدیث دیگری است...

🔸وقتی اسمت بهزاد باشد و خودت اسم ابوالفضل را انتخاب کنی و مراسم تشییع جنازه‌‌ات در زادروز علمدار کربلا... وقتی یک‌‌عمر با گمنامی برای شهدا و خانواده‌‌هایشان شعر و قطعۀ ادبی بگویی و بدون پیش‌‌بینی قبلی ببینی که قبرت را در قطعۀ شهدای گمنام کنده‌‌اند... وقتی خودت را جامانده از قافلۀ عاشقان سفرکرده بدانی و پس از مرگت روزنامه‌‌ها بنویسند: «ابوالفضل سپهر، شاعر و جانباز شیمیایی به شهدا پیوست...» آیا نباید به حالت غبطه خورد؟
یادت گرامی.
تابستان 1384
💭 www.tg-me.com/rezavahidzadeh/287
🎥 سد معبر؛ عقبگردی مأیوس‌کننده در کارنامۀ قرایی 🎥

📝 متن یادداشت 👈🏻 www.tg-me.com/rezavahidzadeh/290
🎥 سد معبر؛ عقبگردی مأیوس‌کننده در کارنامۀ قرایی 🎥


سد معبر داستان زندگی تلخ یک مأمور شهرداری به نام قاسم است. او که در گذشته فردی الکلی بوده، با بازگشت دوباره به زندگی تلاش می‌کند شرایط مناسبی را برای خانواده‌اش ایجاد کند؛ اما گذشتۀ تلخش اجازه نمی‌دهد شغلی بهتر از مأمور انضباط شهری بیابد. اکنون با شغلی مملو از درگیری و خشونت و جنگ اعصاب، هر لحظه در معرض آسیب‌دیدن یا آسیب‌زدن قرار دارد. او پیش از این هم به دلیل کتک زدن یکی از دستفروشان، مجبور به پرداخت دیه شده است.

سد معبر یکی دیگر از آثار به شدت تلخ و مدعی نقد اجتماعی در سال‌های اخیر و به ویژه در جشنوارۀ سال 95 است. این فیلم با دست گذاشتن روی موضوعی چون برخورد مأموران شهرداری با دستفروشان که در این سال‌ها با انتشار برخی فیلم‌های اینترنتی با حاشیه‌های فراوانی همراه بوده، توانسته به موقعیت بسیار مناسبی برای نمایش تلخی و سیاهی و ادعای داشتن نقد اجتماعی دست بیابد. فیلم همچنین با نمایش تقابل حرام‌خواری مأمور قانون و پاکدستی دستفروش قانون‌شکن، قصد طرح کنایه‌هایی سیاسی و ‌اجتماعی را نیز دارد. به بیان دیگر شخصیت بلاتکلیف و پارادوکسیکال قاسم را که ملغمه‌ای از قساوت قلب و دلسوزی و تلاش برای ایجاد نظم از سویی و رشوه و باج‌گیری و تلکه کردن از سوی دیگر است، می‌توان استعاره‌ای از حاکمان و وضعیت مغشوش مدیریت در کشور دانست.

البته این آشفتگی را گذشته از نگاه فیلمساز می‌توان به ضعف ساختاری فیلم و ناتوانی آن در طراحی صحیح شخصیت‌ها و انگیزه‌های آن‌ها نیز نسبت داد؛ چنانکه با تصویر مشوش و مبهمی که از قاسم برای مخاطب ارائه می‌شود، هیچگاه نمی‌توان تصمیمات غیر منطقی و سیال او را پیشبینی کرد و هر آن باید منتظر واکنش غیر منتظره‌ای از او بود. از سوی دیگر نحوۀ برخورد دستفروش با قاسم و تهوری که در کشیدن دندان خود نشان می‌دهد، از او شخصیتی برای مخاطب می‌سازد که با تصمیمات بعدی وی برای بازگرداندن پول به صاحبش هیچ تناسبی ندارد. همچنین است شخصیت نرگس، زن قاسم که هم تأکیدی شگفت بر اخلاق‌گرایی و زندگی آرام و سالم دارد و هم رفتارهای پُرخطر و بی‌مهابایی چون ترک بی‌اجازۀ خانه و تهدید به خودزنی و سقط جنین با چاقو از خویش نشان می‌دهد. در حالی که فیلمساز به هیچ‌عنوان نمی‌تواند زمینۀ دراماتیک لازم برای بروز چنین کنش‌هایی را در فیلم ایجاد کند. البته نقطۀ اوج ضعف‌های ساختاری فیلم را باید پایان‌بندی معلق و بی‌فرجام آن دانست که حتی نسبتی با پایان باز هم ندارد؛ پایانی که یکباره و بی‌‌دلیل مخاطب را با انبوه سؤالات و ابهامات دربارۀ آیندۀ شخصیت‌ها و ماجراها رها می‌کند؛ چنانکه گویی تنها دلیل مؤثر در پایان یافتن فیلم، اتمام زمان فیلمبردای بوده است!

با این‌همه سد معبر از ریتم مناسب و تندی برخوردار است و صرف نظر از پایان‌بندی، با قدرت قصه‌گویی خوب و داستان تعلیق‌دار و پرگرهی که دارد، دست کم می‌تواند بیننده را تا پایان فیلم بدون ایجاد خستگی و ملال با خود همراه کند. در مجموع سد معبر فیلمی قصه‌گو و پرتعلیق است که با حجم انبوهی از نزاع و درگیری و تنش و اضطراب و تلخی و با کوله‌باری از ادعاهای پرطمطراق نقد اجتماعی، فیلم دیگری در میان کلکسیون آثار تلخ و سیاه سال‌های اخیر سینمای ایران است که جز خستگی و یأس ارمغانی برای مخاطب ندارد.

کارگردان این فیلم، محسن قرایی در حالی فیلم تلخ و سیاه خود را با سودای نقد اخلاقی و اجتماعی و متأثر از آثار اصغر فرهادی به جشنوارۀ امسال رسانده است که در سال‌های پیش با فیلم درخشان، متفاوت و بانشاط «خسته نباشید» چشمان امیدوار و منتظر بسیاری را متوجه خویش کرده بود. به بیان دیگر سد معبر با توجه به فیلم قبلی محسن قرایی یک عقبگرد بسیار ناامیدکننده برای وی بود. همچنین سعید روستایی نیز که سال گذشته با فیلم خوش‌ساخت اما تلخ و اجتماعی «ابد و یک روز» هتریک شگفتی در تصاحب سیمرغ‌های جشنوارۀ فیلم فجر کرده بود، با نویسندگی این فیلم و بی‌توجهی به ضعف‌های آشکار فیلم‌نامه‌ای، انتقادات بسیاری را علیه خویش برانگیخت.

#نقد_فیلم
#سد_معبر
#محسن_قرایی
#خسته_نباشید
#نقد_اجتماعی

www.tg-me.com/rezavahidzadeh/289
می‌خواهم برایم «شهر» یک شخصیت بشود. خیلی سخت است...

یک مصاحبۀ قدیمی به بهانۀ خبرهایی که از کتاب جدید #رضا_امیرخانی با نام #رهش به گوش می‌رسد
shahrestanadab.com/Content/ID/2430
⭕️ بخش‌هایی از یک مصاحبۀ قدیمی از مرداد 92، به بهانۀ خبرهایی که از انتشار کتاب جدید #رضا_امیرخانی با نام #رهش به گوش می‌رسد:

🔸 انجام تحقیق پیش از نوشتن خیلی مهم است و جای آن بین نویسنده‌های ما خالی است. بازگردم به بحث تکنیک. می‌خواستم بگویم که در قیدار نویسنده مقهور تکنیک نشده است. اگر قیدار درنمی‌آمد، این حرف را نمی‌زدم. در قیدار می‌بینیم که نویسنده به داستان اصالت می‌دهد تا تکنیک. من خودم با قیدار نسبت خوبی برقرار نکردم. اما می‌خواهم تکنیک را در سیر آثار شما بررسی کنم. دارم قیدار را نه با داستان‌های دیگر شما، بلکه با توانایی داستان‌نویسی شما مقایسه می‌کنم. دارم نسبت شما را با تکنیک بررسی می‌کنم.

🔷 رضا امیرخانی: قیدار یک کار معمولی و پر ایراد است؛ ولی باید کار کرد دیگر. قیدار برای من کاری بود که احتمال شکست داشت و با کارهای دیگر من متفاوت بود. تا حالا کار اینجوری نکرده بودم. می‌خواستم این را در خودم بشکنم که آی، اگر این نشد چه؟ نشد که نشد. به درک. وظیفۀ من است که این را امتحان بکنم. الآن یک ایده دارم که اگر آن را به شما بگویم تعجب می‌کنید. مثلاً می‌خواهم برایم «شهر» یک شخصیت بشود. خیلی سخت است. این چیزی است که احتمال شکستش خیلی زیاد است. ولی اگر این چالش نباشد، اصلاً من صبح برای چه باید سر کار بیایم؟... قیدار برای من این بود. از این جهت قیدار را خیلی دوست دارم. قیدار برای من یک بازی جدید بود. بله، درست است که کسی مثل وحیدزاده نباید از آن خوشش بیاید. من خودم هم طرف اویم و به بی‌وتن نزدیک‌ترم. ولی ته دلم حس می‌کنم، این برای من خوب بود. یک ماساژ ذهنی بود.

🔸در چند سال اخیر امیرخانی را هر سال با یک کتاب جدید دیده‌ایم. امسال هم خیلی‌ها‌ منتظر بودند که آقای امیرخانی با چه کتابی می‌آید؟ برای دیدن کتاب بعدی شما کی منتظر باشیم؟ اصلاً آقای امیرخانی این روزها در آستانۀ چهل‌سالگي چه می‌کند؟

🔷 كار جديدم در مورد داستان همان شهر است. الآن دارم کتاب‌هایی می‌خوانم راجع‌به شهر...

www.tg-me.com/rezavahidzadeh/291

📎 متن کامل گفتگو 👈🏻 shahrestanadab.com/Content/ID/2430
#بدون_توقف
📺گفتگوی داغ توحید عزیزی، الیاس قنبری، علیرضا سمیعی، میکاییل دیانی و محمدرضا وحیدزاده با حسن رحیم‌پور
📝دربارۀ انسدادسیاسی،حجاب‌اجباری، عدالت‌قضایی،رضاخان و...
📆12تا22بهمن، هرشب، شبکه3، ساعت8
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#بدون_توقف
📺گفتگوی داغ توحید عزیزی، الیاس قنبری، علیرضا سمیعی، میکاییل دیانی و محمدرضا وحیدزاده با حسن رحیم‌پور
📝دربارۀ انسدادسیاسی،حجاب‌اجباری، عدالت‌قضایی،رضاخان و...
📆12تا22بهمن، هرشب، شبکه3، ساعت8
📽 برای تماشا و دریافت قسمت اول از برنامه #بدون_توقف، به این نشانی بروید: 👈
http://www.telewebion.com/episode/1763877

#بدون_توقف
📺گفتگوی داغ توحید عزیزی، الیاس قنبری، علیرضا سمیعی، میکاییل دیانی و محمدرضا وحیدزاده با حسن رحیم‌پور
📝دربارۀ انسدادسیاسی،حجاب‌اجباری، عدالت‌قضایی،رضاخان و...
📆12تا22بهمن، هرشب، شبکه3، ساعت ۱۹:۳۰

🔰 برنامهء تلوبیون را می‌توانید از کافه‌بازار یا گوگل‌پلی نصب کنید.
📽 برای تماشا و دریافت قسمت #دوم از برنامه #بدون_توقف، به این نشانی بروید: 👈
http://www.telewebion.com/episode/1764291

#بدون_توقف
📺گفتگوی داغ توحید عزیزی، الیاس قنبری، علیرضا سمیعی، میکاییل دیانی و محمدرضا وحیدزاده با حسن رحیم‌پور
📝دربارۀ انسدادسیاسی،حجاب‌اجباری، عدالت‌قضایی،رضاخان و...
📆12تا22بهمن، هرشب، شبکه3، ساعت ۱۹:۳۰

🔰 برنامهء تلوبیون را می‌توانید از کافه‌بازار یا گوگل‌پلی نصب کنید.
📽 برای تماشا و دریافت قسمت #سوم از برنامه #بدون_توقف، به این نشانی بروید: 👈
http://www.telewebion.com/episode/1764847

#بدون_توقف
📺گفتگوی داغ توحید عزیزی، الیاس قنبری، علیرضا سمیعی، میکاییل دیانی و محمدرضا وحیدزاده با حسن رحیم‌پور
📝دربارۀ انسدادسیاسی،حجاب‌اجباری، عدالت‌قضایی،رضاخان و...
📆12تا22بهمن، هرشب، شبکه3، ساعت ۱۹:۳۰

🔰 برنامهء تلوبیون را می‌توانید از کافه‌بازار یا گوگل‌پلی نصب کنید.
📽 برای تماشا و دریافت قسمت #چهارم از برنامه #بدون_توقف، به این نشانی بروید: 👈
http://www.telewebion.com/episode/1765361

#بدون_توقف
📺گفتگوی داغ توحید عزیزی، الیاس قنبری، علیرضا سمیعی، میکاییل دیانی و محمدرضا وحیدزاده با حسن رحیم‌پور
📝دربارۀ انسدادسیاسی،حجاب‌اجباری، عدالت‌قضایی،رضاخان و...
📆12تا22بهمن، هرشب، شبکه3، ساعت ۱۹:۳۰

🔰 برنامهء تلوبیون را می‌توانید از کافه‌بازار یا گوگل‌پلی نصب کنید.
📽 برای تماشا و دریافت قسمت #پنجم از برنامه #بدون_توقف، به این نشانی بروید: 👈
http://www.telewebion.com/episode/1765890

#بدون_توقف
📺گفتگوی داغ توحید عزیزی، الیاس قنبری، علیرضا سمیعی، میکاییل دیانی و محمدرضا وحیدزاده با حسن رحیم‌پور
📝دربارۀ انسدادسیاسی،حجاب‌اجباری، عدالت‌قضایی،رضاخان و...
📆12تا22بهمن، هرشب، شبکه3، ساعت ۱۹:۳۰

🔰 برنامهء تلوبیون را می‌توانید از کافه‌بازار یا گوگل‌پلی نصب کنید.
🔰 همچنین برای دانلود این قسمت به کانال #بدون_توقف مراجعه فرمایید: https://www.tg-me.com/bedounetavaghof/17
📽 برای تماشا و دریافت قسمت #ششم از برنامه #بدون_توقف، به این نشانی بروید: 👈
http://www.telewebion.com/episode/1766576

#بدون_توقف
📺گفتگوی داغ توحید عزیزی، الیاس قنبری، علیرضا سمیعی، میکاییل دیانی و محمدرضا وحیدزاده با حسن رحیم‌پور
📝دربارۀ انسدادسیاسی،حجاب‌اجباری، عدالت‌قضایی،رضاخان و...
📆12تا22بهمن، هرشب، شبکه3، ساعت ۱۹:۳۰

🔰 برنامهء تلوبیون را می‌توانید از کافه‌بازار یا گوگل‌پلی نصب کنید.
🔰 همچنین برای دانلود این قسمت به کانال #بدون_توقف مراجعه فرمایید: https://www.tg-me.com/bedounetavaghof/25
📽 برای تماشا و دریافت قسمت #هفتم از برنامه #بدون_توقف، به این نشانی بروید: 👈
http://www.telewebion.com/episode/1766993

#بدون_توقف
📺گفتگوی داغ توحید عزیزی، الیاس قنبری، علیرضا سمیعی، میکاییل دیانی و محمدرضا وحیدزاده با حسن رحیم‌پور
📝دربارۀ انسدادسیاسی،حجاب‌اجباری، عدالت‌قضایی،رضاخان و...
📆12تا22بهمن، هرشب، شبکه3، ساعت ۱۹:۳۰

🔰 برنامهء تلوبیون را می‌توانید از کافه‌بازار یا گوگل‌پلی نصب کنید.
🔰 همچنین برای دانلود این قسمت به کانال #بدون_توقف مراجعه فرمایید: https://www.tg-me.com/bedounetavaghof/27
🎥 ▪️«لاتاری» کفریا و الفوعۀ ماست، مراقب گرای غلط نیروهای خودی باشیم!▪️ 🎥

🖊 متن یادداشت را در اینجا بخوانید: www.tg-me.com/rezavahidzadeh/304
🎥 ▪️«لاتاری» کفریا و الفوعۀ ماست، مراقب گرای غلط نیروهای خودی باشیم!▪️ 🎥

◼️ اخیراً در شبکه‌های اجتماعی یادداشتی دیدم با امضای یکی از رزمندگان مدافع حرم، در نقد فیلم لاتاری، ساختۀ محمدحسین مهدویان. نویسنده در آن یادداشت ضمن واکنشی بسیار تند به مفاهیم و تصاویر مندرج در فیلم لاتاری، سازندگان این اثر را متهم به پا گذاشتن روی خون شهدای مدافع حرم کرده بود و معتقد بود قهرمان‌های این فیلم چهره‌هایی زشت‌رو، لجن‌مال‌شده، وحشی، بی‌منطق، تروریست حرفه‌ای و گاهی ساده‌لوح و هالو هستند.

▪️با آنکه به شخصه و پیش از این مطلبی مشابه این یادداشت را به قلم رزمندگان مدافع حرم ندیده بودم، وجود آن را چندان غیر متحمل نمی‌بینم. همچنین انتشار مطالبی از این دست را در آینده‌ نیز قابل پیشبینی می‌دانم. بر همین اساس بعد از خواندن این متن، ناخودآگاه یاد سال‌های آغازین جنگ سوریه افتادم.

◼️یادم هست در آن زمان و پس از ایجاد یک موج فراگیر و عمیق در میان بسیاری از جوانان مؤمن و انقلابی و دلبستۀ جهاد و ایثار، برخی گروه‌های داوطلب مردمی و حتی آموزش‌ندیده، به طرق مختلف راهی سوریه و عراق شدند. به خاطر دارم که در همان ایام و پس از چند اتفاق ناخوشایند و اشتباهات فاحش نظامی از سوی همین نیروهای غیر متخصص، سپاه قدس با دستورالعمل‌هایی جدی و سختگیرانه، در برابر هر اعزام غیر رسمی و هماهنگ‌نشده‌ای ایستاد و به هیچ نیروی علاقه‌مند و داوطلبی اجازۀ فعالیت در خارج از ساختارهای رسمی خود را نداد.

▪️حتی این محدودیت‌ها در خصوص نیروهای خبرنگار و رسانه‌ای هم اعمال شد و چه بسا به دلیل حساسیت بالاتر ماجرا و برخی اشتباهات پرهزینۀ قبلی، به صورت جدی‌تری پی گرفته شد. دوستان بسیاری را در یاد دارم که پس از این ماجرا و با انگیزه و حرارتی غبطه‌برانگیز، به هر راهی متوسل می‌شدند که خود را به مناطق جنگی برسانند؛ و البته دستورالعمل‌های وضع‌شده هیچگاه چنین اجازه‌ای را به آن‌ها نداد.

◼️ واقعیت این است که عرصۀ رسانه هم شرایطی مشابه مناطق جنگی سوریه و عراق را دارد؛ بلکه به مراتب پیچیده‌ و خطیرتر. به بیان دیگر، رسانه در دنیای امروز میدانی است که نمی‌توان به صرف علاقه‌ و دغدغه‌مندی و از سر شور و حرارت به آن پا گذاشت و به تبعات و آثار ورود غیر متخصصانه، بی‌توجه بود. امروز رسانه آوردگاهی است که به شدت نیازمند ابومریم‌ها و همدانی‌ها و سلیمانی‌های خویش است.

▪️امروز حاتمی‌کیاها، رضوی‌ها، مهدویان‌ها و محمدحسنی‌ها مجاهدان و فرماندهان دلیری هستند که باید به شدت نگران حملۀ تک‌تیراندازها و انتحاری‌های دشمنان متعصب و قسم‌خوردۀ رسانه‌ای به آن‌ها باشیم. اما در این میان با شلیک‌های پیش‌بینی‌نشدۀ نیروهای بی‌تجربه و غیر متخصص خودی چه باید کرد؟ هدایت و پشتیبانی این جبهه را که بر عهده خواهد داشت؟ چه کسی از هدررفت توان این جهبه و گاهی تلفات سنگین آن در برابر اشتباهات نیروهای مخلص اما آموزش‌ندیده و ناآشنا با شرایط میدان، جلوگیری خواهد کرد؟

#لاتاری
#محمدحسین_مهدویان
#ابراهیم_حاتمی_کیا
#سید_محمود_رضوی
#احسان_محمدحسنی
#مدافعان_حرم

محمدرضا وحیدزاده

www.tg-me.com/rezavahidzadeh/303
⁉️چند سوال از هیئت محترم داوران جشنوارۀ فیلم فجر، دربارۀ #لاتاری⁉️

🔹 بعد از اختتامیۀ جشنوارۀ فیلم فجر نقل قولی از سوی یکی از اعضای هیئت داوران جشنواره منتشر شد که بسیار قابل تأمل بود. در آن نقل آمده بود: «لاتاری هیئت داوران را آزار داد. مشکل لاتاری قصه و تِم بود. چون منجی و قهرمان فیلم ریشۀ مشکل را خارجی می‌دانست نه داخلی! به همین علت در تمام بخش‌های فنی هم کنار گذاشته شد.» پس از این، اعضای دیگر هیئت داوران هم همین مضمون را به شکل دیگری تکرار کردند. از جمله محمدرضا فروتن اعلام کرد «ما به محتوای فیلم‌ها توجه کردیم. لاتاری خشونت و انتقام را ترویج می‌کند، در حالی که ما ترجیح می‌دهیم تا در فیلم‌ها بیشتر مذاکره و گفتگو ببینیم». به نظر می‌رسد در دل آنچه به عنوان نظر صریح اعضای هیئت داوران اعلام شده، نکات بسیار مهمی نهفته است. از جمله:

1️⃣ تا امروز همۀ ما فکر می‌کردیم معیار ارزشگذاری آثار در داوری‌های جشنواره، ولو به ظاهر، صرفاً مسائل فنی است و پرداختن به مسائل محتوایی با متولیان دیگری از جمله شورای پروانه و نمایش است.

2️⃣ تا امروز همۀ ما فکر می‌کردیم اهدای جوایز به برخی از آثار شرکت‌کننده در جشنواره‌های فیلم فجر با مضمامین ضد انقلابی، ضد دینی، ضد ملی و ضد انسانی که حقیقتاً تعداد آن‌ها از حد شمار بیرون است و احصای عناوین همۀ آن‌ها مجالی دیگر می‌طلبد، صرفاً به دلایل فنی و مباحث تخصصی و سینمایی باز می‌گردد و ارتباطی با پسند هیئت داوران و همراهی رأی و نظر آن‌ها با این مضامین و مواضع ندارد. اما امروز این گفته، چیزی دیگری را برای ما روشن کرد!

3️⃣ اینکه گفته شد «منجی و قهرمان فیلم ریشۀ مشکل را خارجی می‌دانست، نه داخلی» منظور کدام فیلم است؟ منظور همین فیلم لاتاری است؟ بزرگواران دارند دربارۀ فیلم لاتاری سخن می‌گویند؟ اصلا این عزیزان فیلم لاتاری را دیده‌اند؟ سکانس مهم و کلیدی گفتگوی موسی و مسعود را به خاطر دارند؟ دیالوگ‌هایی که در این سکانس رد و بدل شد را شنیدند؟ برخی صحنه‌های دیگر در دوبی چه؟ واقعاً دوستان دربارۀ کدام فیلم حرف می‌زنند؟

4️⃣ آیا اینکه اعضای هیئت داوران موافق خشونت و انتقام نبوده‌اند مجوز آن است که یک فیلم از همۀ بخش‌ها کنار گذاشته شود؟ به همین سادگی؟ یعنی وقتی در دوره‌های قبل شاهد اهدای جوایز به آثاری در تأیید و ترویج خشونت، آن هم با جهت‌گیری‌های خاص! بودیم، به این دلیل بوده است که هیئت داورانِ آن دوره‌ها موافق خشونت بوده‌اند؟ آن وقت، فیلمسازان از کجا باید بدانند کدام هیئت داوران موافق چه هستند و کدام مخالف چه؟ اصلاً ملاک، خودِ خشونت است یا جهت‌گیری آن خشونت؟ مثلاً خشونت علیه دشمنان انقلاب و مردم در جشنوارۀ فیلم فجر انقلاب اسلامی، قبیح و خشونت‌های آنارشیستی، ضد اجتماعی و ضد اخلاقی ممدوح است؟

در پایان ضمن سپاسگزاری صمیمانه از صراحت و صداقت اعضای محترم هیئت داوران جشنوارۀ فیلم فجر، استدعا دارم با همین صراحت و صداقت پاسخ این پرسش‌ها را نیز بدهند.

#سیاست_گذاری_فرهنگی
#محمدحسین_مهدویان
#جشنواره_فیلم_فجر
#هیئت_داوران
#لاتاری
Forwarded from شهرستان ادب
🔻نشست نقد و بررسی #در_کلماتم_باران_می_بارد
سروده #علیرضا_قزوه در #عصر_اثر برگزار می‌شود


▪️سلسله جلساتِ «عصر اثر» که از زمستان 93 در موسسه فرهنگی ادبی شهرستان ادب شروع به کار کرده بود پس از چندین ماه توقف با رویکردی جدید فعالیت خود را آغاز کرد.

در دومین جلسه‌یِ دوره جدید «عصر اثر»، دکتر #سیدعلی_موسوی_گرمارودی ، #مصطفی_علیپور و #علی_محمد_مودب به نقد و بررسی کتاب «درکلماتم باران می‌بارد» علیرضا قزوه که دربردارنده تازه‌ترین شعرهای سپید این شاعر است می‌پردازند. مجری و کارشناس ثابت سلسله جلسات «عصر اثر» شعر #محمدرضا_وحیدزاده شاعر و منتقدِ جوان است.

گفتنی است که دوره‌یِ اول سلسله جلسات «عصر اثر» تنها به کتاب‌های شاخص منتشر شده در حوزه شعر اختصاص داشت و از این میان جلساتِ کتابهایِ: «گزیده اشعارِ #علی_معلم_دامغانی»، #نیست_انگاری_و_شعر_معاصر #یوسفعلی_میرشکاک ، #نماشم #مرتضی_امیری_اسفندقه ، #لحظه_جهان #قربان_ولیئی ، #فیض_بوک #ناصر_فیض ، #آتش_گردان #امید_مهدی_نژاد و #مذاکرات #مریم_جعفری_آذرمانی برگزار و با استقبال مخاطبان حوزه شعر و ادبیات روبرو شد. حال برگزار کنندگان جلسات «عصر اثر» در نظر دارند که در دوره‌یِ جدید این برنامه علاوه بر کتابهای حوزه‌یِ شعر به نقد و بررسی آثار منتشر شده در حوزه ادبیات داستانی نیز بپردازد. که در همین راستا در اولین برنامه «عصر اثر»، رمانِ #الفبای_مردگان از تازه‌ترین آثارِ #هادی_خورشاهیان توسط #مصطفی_جمشیدی و #رضا_جولایی از نویسندگان و منتقدان شناخته شده مورد نقد و بررسی قرار گرفت و با استقبال مخاطبان ادبیات مواجه شد.

در آخر اینکه جلسه نقد و بررسی مجموعه شعر «در کلماتم باران می‌بارد» در روز سه شنبه 24 بهمن ماه سال جاری از ساعت 16 در موسسه فرهنگی شهرستان ادب به نشانیِ تهران، خیابان دکتر شریعتی بالاتر از خیابان آیت‌الله طالقانی، روبروی سینما صحرا، پلاک 168 برگزار می‌گردد.

https://goo.gl/P4c4qP


☑️ @ShahrestanAdab
🌀 نقد #توییتری فیلم‌های #جشنواره_فیلم_فجر 🌀
(این توییت‌ها پیش از این در صفحۀ توییتر اینجانب به نشانی @RezaVahidzade منتشر شده‌ است)


#کامیون، #کامبوزیا_پرتوی فیلمی با فیلمنامه‌ای که از نیمۀ راه عملاً وجود خارجی نداشت! و دغدغه‌ای که رسماً پای سرخوشی فیلمساز نفله شد؛ قصۀ متناقض علاقۀ شیرین و هوسناک یک راننده‌کامیونِ باانصاف و دلپاک! به یک زن ایزدی متأهل... و البته با بازی تحسین‌برانگیز سعید آقاخانی

#بمب_یک_عاشقانه، #پیمان_معادی فیلمی در ادامۀ گرایش شدیدی که سینمای ایران در سال‌های اخیر برای بازسازی فضای دهۀ شصت یافته، اما این‌بار به نسبت موفق‌تر؛ با گوشه‌وکنایه‌هایی به برخی از عناصر فرهنگی آن دهه از جمله استکبارستیزی و با رویکردی منصفانه‌تر از آنچه از معادی انتظار می‌رفت!

#اتاق_تاریک، #روح_الله_حجازی فیلم الکنی با ادعاهای گزاف آسیب‌شناسی و طرح سؤالاتی دربارۀ مسائل تربیتی و بهداشت جنسی کودکان در مدیوم سینما، اما بی‌ارتباط، هم با سینما و هم با تربیت؛ سرگردانی فیلمساز میان دغدغه‌های مبهم و شخصی خویش، با بهره‌گیری ناموفق از نور و صدا و تصویر

#ماهورا، #حمید_زرگرنژاد ذبح ایده‌ای طلایی و داستانی واقعی پای کارنابلدی و دستپاچگی؛ یک سوم اول خوب و قابل قبول، یک سوم دوم گیج و پرغلط، یک سوم سوم حملۀ انتحاری به هرآنچه از سینما می‌دانید!

#جشن_دلتنگی، #پوریا_آذربایجانی فیلمی مدعی و پرافاده، اما با چنته‌ای خالی؛ یک آش هفت‌جوش بی‌قواره، کلاژی شلوغ و پرزرق‌وبرق که نخ تسبیح نازک و بی‌رمقش توان جمع کردن همۀ اجزا را ندارد؛ فیلمی با ادعای نقد دنیای مدرن و زندگی‌های گرفتار فضای مجازی، اما خود گیج و بلاتکلیف

#به_وقت_شام، #ابراهیم_حاتمی_کیا یک فیلم اکشنِ شسته‌رفته و حرفه‌ای، چنانکه از سینمای به‌بلوغ‌رسیدۀ یک کارگردان کارکشته انتظار داریم؛ قصه‌گو، قهرمان‌محور، حادثه‌ای و خوش‌ساخت به اندازه‌ای که مخاطب وسوسه می‌شود بر همان یکی دو اشکال جزئی مضمونی هم چشم بپوشد...

#شلعه_ور، #سعید_نعمت_الله فیلمی روانشناختی، نه از جنس فروید و یونگ و عقده و اُدیپ، که برآمده از متن نفس اماره و لوامه و حسد و ان بعض الظن اثم و... بااین‌همه به نظر می‌رسد این تلاشها هنوز تا سینما فاصله دارد؛ استقبال نعمت‌الله از فضاها و جغرافیاهای جدید هم درجای خود قابل ستایش است

#خجالت_نکش، #رضا_مقصودی یک تله‌فیلم کمدی دربارۀ #فرزندآوری که نه از جهت فنی می‌توان در چارچوب سینما تصورش کرد، نه از جهت شوخی‌ها جنسی و سیاسی‌اش در چارچوب تلویزیون؛ متکی به طنزهای موقعیت و شبیه به تئاترهای کمدی عامه‌پسند؛ بلاتکلیف میان حمایت یا تمسخر مسئلۀ ازدیاد نسل

#جاده_قدیم، #منیژه_حکمت تجربۀ دیگری در جهت استفاده از ظرفیت‌های سینما برای پاتولوژی، به ویژه توسط فیلمسازان زن در سال‌های اخیر؛ فیلمی به مراتب عقب‌تر از آثار قبلی فیلمساز؛ نتیجۀ ملموس یازده سال دوری از سینما

#لاتاری، #محمدحسین_مهدویان فقط یه محمدحسین مهدویان می‌تونه داستان اسپویل‌شده‌ش رو جوری روایت کنه که نفست رو تا آخر بند بیاره و یه لحظه نتونی پلک بزنی؛ تا الان فکر می‌کردم بهترین فیلم جشنواره با فاصلۀ زیاد، #تنگه_ابوقریب است؛ الان واقعا نمی‌تونم بین این‌ها یکی رو انتخاب کنم!

#سرو_زیر_آب، #محمدعلی_باشه_آهنگر فیلمی به نسبت موفق در ژانر دفاع مقدس که در صورت پرهیز از شتابزدگی برای رسیدن به ایدۀ پایانی، می‌توانست فیلمنامۀ قوی‌تری داشته باشد؛ فیلمی با نگاه‌های ملی قابل احترام و دغدغه‌های ارزشمند و حاکی از تداوم ظرفیت‌های بی‌پایان دفاع مقدس برای سینماوادبیات

💭 www.tg-me.com/rezavahidzadeh

ادامه در صفحۀ بعد 👇🏻👇🏻👇🏻
ادامه از صفحۀ قبل 👆🏻👆🏻👆🏻

#امیر، #نیما_اقلیما مغازلۀ مهوع فیلمساز با فرم و تکنیک؛ فهم غلط از مدیوم سینما و آوار ایده‌های عکاسی در اثری خالی از نیازهای اولیۀ یک فیلم؛ تم تکراری و شبه‌روشنفکرانۀ غم و سیگار و قرص و دود و سایه و سکوت و آه و بهت و ماتیک، بی‌هیچ نسبتی با زندگی و اجتماع

#عرق_سرد، #سهیل_بیرقی فیلمی در ادامۀ نگاه فمنیستیِ فیلمساز در اثر قبلی‌اش #من، با بار هنری کمتر و پروپاگاندای بیشتر؛ حرفه‌ای و متعادل‌نما در بیان شعارها؛ یکی به نعل و یکی به میخ در دعوای زن و شوهری با هدف کوباندن پتک بر صورت اسب قوانین کشور

#دارکوب، #بهروز_شعیبی فیلمی در فضای معضلات اجتماعی از جمله #اعتیاد، با قصۀ آشنای رقابت دو مادر بر سر یک فرزند؛ یک فیلم آبرودار و سربلند، اما نه دقیقاً آن چیزی که از شعیبی انتظار داشتم؛ هنوز منتظر تکرار اتفاق خوبی مثل #دهلیز م

#امپراطور_جهنم، #پرویز_شیخ_طادی یک تجربۀ تلخ دوباره در هدررفت فرصت‌ها و سرمایه‌های فرهنگی کشور؛ تطهیر آل سعود و اسرائیل در ماجرای #داعش و تقلیل مسئله به مشکلات شخصی و خانوادگی یک مفتی بیمار؛ قرائتی باژگونه از اصل تقریب مذاهب، در کالبدی سست و درهم‌‌شکسته؛ یک باخت تکراری دیگر!

#سوء_تفاهم، #احمدضا_معتمدی نمیدونم دربارۀ این فیلم چی بنویسم! فقط امیدوارم معتمدی عزیز فیلمسازی رو کلا ول کنه و به همون بحث‌ودرس فلسفی‌ش بپردازه تا اعتبار علمیشم کمتر زیرسؤال ببره (بگذریم که یک‌سوم پایانی باتبدیل لحن الکن و نارس شبه‌فلسفیش به جنایی، نداشته‌های خود را هم ذبح کرد!)

#مصادره، #مهران_احمدی یک کمدی سرحال و روپا و یک شروع خوب برای مهران احمدی، با شوخی‌های جسورانه اما هوشمند و حرفه‌ای؛ مشابه تم بازسازی دهۀ شصت در خوابم می‌آید و نهنگ عنبر، اما این‌بار در دهۀ هفتاد و هشتاد مکزیک و آمریکا؛ نمایش طنازانۀ پوچی و ابتذال گروه‌های ضدانقلاب خارج‌نشین؛ پسندیدم

#چهارراه_استانبول، #مصطفی_کیایی برغم بهره‌مندی از حس انرژیک برادران کیایی و ریتم تند سینمای آن‌ها، از جهت فیلم‌نامه و بلاتکلیفی در لحن سوگ و شوخ‌طبعی، ضعیف‌تر ازکارهای قبلی بود، اما مهمترین نکتۀ فیلم اصرار فیلمساز برای گند زدن به اثر خود با دادن شعارهای سیاسی مبتذل است

#تنگه_ابوقریب، #بهرام_توکلی غافلگیری بزرگ جشنوارۀ فیلم امسال؛ از معدود بیگ‌پروداکشن‌های موفق؛ بهتر از ؛ فراتر از سینمای ایران، روایتی شگفت از حماسه‌ای بزرگ و واقعی اما مغفول‌مانده، بی‌ربط با همۀ آثار قبلی توکلی، شاهکاری بی‌نظیر که به افتخارش باید کلاه از سر برداشت و تمام‌قد ایستاد

حالم بعد از دیدن #تنگه_ابوقریب ساخته بهرام توکلی، رِقت قلب بعد از #شیار۱۴۳، غرور بعد از ، ستایش بعد از #ایستاده_در_غبار، شعف بعد از #تنهای_تنهای_تنها، غم بعد از #آژانس و بهت‌زدگی بعد از #نجات_سرباز_رایان و #ستیغ_هکسا، به شکل توأمان بود...

#کار_کثیف، #خسرو_معصومی فیلمی 60دقیقه‌ای که بی‌جهت، 120 دقیقه کش آمده، با خرده‌داستان‌ها و سکانس‌های اضافی؛ مثل فیلم #خرس، جنون مخاطب‌آزاری و خودویرانگری، همچنان معصومی را دنبال می‌کند؛ این سطح از ورود در جزئیات تولید و فروش مسکرات و عادی‌سازی شرب خمر هم جای تأمل داشت

#هایلایت #اصغر_نعیمی فیلمی که بعد از خبر تقلیل آثار اصلی جشنواره به 25 اثر، هرگز انتظار دیدنش را نداشتیم؛ تمِ تکراری خیانت زنان و مردان متأهل، با جسارت و صراحتی مشمئزکننده‌تر، ریتمی کسل‌کننده و روایتی مملو از کلیشه؛ یک فیلم زرد و شانه‌تخم‌مرغی

#مغزهای_کوچک_زنگ‌زده. #هومن_سیدی به اندازۀ فیلمهای قبلی سیدی تلخ و اگزجره، همچنان بازآفرینی فضای محله‌های بدنام، این‌بار جنوب آکاپولکو در مکزیک؛ لحن‌های غیرمنعطف، دیالوگ‌های برهم، شخصیت‌پردازی ضعیف و نارس؛ بدترین بازی نوید محمدزاده تاامروز؛ از آثار قبلی سیدی امیدوارانه‌تر والبته شلخته‌تر

💭 www.tg-me.com/rezavahidzadeh
2025/07/09 20:33:12
Back to Top
HTML Embed Code: