Telegram Web Link
آلبرت الیس(بنیانگذار رویکرد عقلانی هیجانی) میگه:
اگر شما چای دوست داشته باشید و پارتنرتان قهوه،
شما با هم "فرق" دارید.
اما اگر شما اصرار کنید که باید او چای را بیشتر از قهوه دوست داشته باشه، شما با هم "اختلاف" دارید.

"فرق‌ها" ریشه در تفاوتِ سرشت‌ها دارند و راه‌حل، در پذیرش ‌آنهاست
و "اختلافات" ریشه در تفاوتِ منش‌ ها دارند و راه‌حل، در پختگی و اعتلای مهارت‌هاست.

💬دکتر روح الله صدیق

@rraavvaann 🪴
رقصیدن شما را باهوش‌تر می‌کند

💥@rraavvaann

باور بکنید یا نه، مطالعات و پژوهش‌های اخیر ادعا می‌کنند رقصیدن شما را باهوش‌ترمی‌کند. نشان داده شده است که رقصیدن منظم به دور ماندن شما از بیماری آلزایمر کمک می‌کند. این کار عملکرد شناختی را در هر سنی افزایش می‌دهد. در مطالعه‌ای که در دانشکده‌ی پزشکی آلبرت انیشتین انجام شد، نشان داده شده است که اکثر فعالیت‌ها، که توسط افراد سالمند انجام می‌شود، یعنی افراد بالای ۷۵ سال، هیچ تاثیری بر ابتلای آن‌ها به زوال عقل ندارد.
تنها فعالیتی که از زوال عقلی آن‌ها جلوگیری می‌کند رقصیدن منظم است.

رقصیدن می‌تواند مغز ما را تمرین دهد که دچار گیجی و ابهام نشود. رقص در موقعیت‌های اجتماعی به مغز کمک می‌کند اندروفین ترشح کند، که باعث می‌شود احساس خوبی به شما دست بدهد.
بارها و بارها، و در مطالعه پشت مطالعه این امر اثبات شده است که رقصیدن مکرر می‌تواند عملکرد مغز را، از هر فعالیت دیگری، بیشتر بهبود ببخشد.

💥@rraavvaann
🔥باور کن هرچیزی یه وقتی داره، هر اتفاقی به وقتش خوشه، به موقعش به دل می‌شینه، به موقعش به دل می‌چسبه. بعدش دیگه از دهن میفته، از چشمِ دل میفته....

الان که جوونی باید دل بدی به خواسته ی دلت. الان که جونشو داری باید با همه ی توانت بدوئی تا برسی به مقصود دلت. وگرنه امروزت که بشه فردا و جوونیت که بشه پیری، گیریم که هی با خودت بگی هنوز دلم جوونه، گیریم که رژِ قرمزِ جیغ بزنی و پیراهنای مردونه ی رنگِ شاد بپوشی، دیگه نه پاهات قوتِ دوئیدنو داره، نه دستات زور چنگ زدن به ریسمون آرزوهات رو!

باور کنی یا نه، جونِ جوونی که از پاهات بره، دو قدمم که برداری سمت خواهش دلت، نفست می‌گیره، به نفس نفس میفتی...
تا دیر نشده حرفِ دلتو گوش کن،
تا دیر نشده با دلت راه بیا،
همین امروز بشین پایِ دلت و درداش...
باور کن فردا دیگه خیلی دیره،
خیلی دیر !

💥@rraavvaann
2
🔥‏لازم نیست برای کسی که نمیفهمه
توضیح بدی چه کارایی براش کردی
و چقدر باهاش ساختی
و چقدر به فکرش بودی.
خودت رو ازش بگیر
و هیچ توجهی بهش نکن
گذر زمان خودش همه چیز رو
بهش میفهمونه.

یادت باشه حتی اعتراض و داد و‌ بیداد هم یه نوع توجه محسوب میشه...

💥
@rraavvaann
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💖تا پدر و مادرتون زنده هستن
قدرشون بدونید
🥺

💥@rraavvaann
5
❤️گاهی در روابط، آدم‌ها
در دلشان لبریز از خواسته‌اند،
اما لب‌شان قفل است.
حرفی از نیاز نمی‌زنند،
اما گله دارند که چرا فهمیده نمی‌شوند،
چرا کسی برایشان قدمی برنمی‌دارد.
آنچه در این میان فراموش می‌شود،
این است که هیچ‌کس جادوگر نیست،
هیچ‌کس نمی‌تواند از سکوت،
صدای نیاز را بشنود،
از اخم، تمنای محبت را بفهمد.
ما به شریک‌مان خرده می‌گیریم که چرا نمی‌بیند،
در حالی که خودمان چیزی برای دیدن نشان نداده‌ایم.
رابطه‌ای سالم، نه بر پایهٔ حدس و گمان،
بلکه بر پایهٔ گفت‌وگو می‌چرخد،
بر توانایی صادقانه گفتن آنچه می‌خواهیم،
آنچه نیاز داریم، و آنچه درون‌مان می‌گذرد.
ناتوانی در بیان خواسته‌ها،
اغلب ما را به سمت بازی‌های ذهنی
و واکنش‌های دفاعی می‌برد.
در این وضعیت، به جای گفت‌وگو، سرزنش می‌کنیم،
به جای درخواست، فاصله می‌گیریم یا دعوا راه می‌اندازیم.
چون بلد نیستیم نیازمان را بگوییم،
امیدواریم که دیگری حدس بزند،
اما حدس همیشه خطا دارد
و خطاها تلنبار می‌شوند تا جایی که
خشم و دلخوری فوران می‌کنند.
در این میان، رابطه قربانی می‌شود،
نه از کم‌محبتی، بلکه از کم‌گفت‌وگویی.
ابراز احساس،
مهارتی‌ست که بسیاری از ما یاد نگرفته‌ایم.
نه در مدرسه،
نه در خانه،
هیچ‌وقت کسی به ما نیاموخت که گفتن
"من نیاز دارم"
یا "از این موضوع ناراحتم"
چه‌قدر می‌تواند نجات‌بخش باشد.
در نبود این مهارت،
ما اغلب به یکی از دو پاسخ غریزی پناه می‌بریم:
یا حمله می‌کنیم، یا عقب‌نشینی.
اما هیچ‌کدام از این دو، نه نیاز ما را تأمین می‌کند،
و نه رابطه را ترمیم می کند.
فقط فاصله‌ها را بیشتر می‌کند،
سوءتفاهم‌ها را عمیق‌تر، و خستگی‌ها را مزمن‌تر می کند.
رابطه وقتی می‌بالد که گفت‌وگو در آن زنده باشد.
نه گفت‌وگویی پر از اتهام،
بلکه پر از شفافیت.
اینکه بتوانی بگویی:
"من این را می‌خواهم"،
بدون ترس از قضاوت یا طرد شدن.
اینکه شریک تو بفهمد که قرار نیست ذهن‌خوانی کند،
فقط کافی‌ست شنونده باشد.
و تو هم یاد بگیری که به‌جای انباشت خشم و دلخوری،
آن را در کلماتت جاری کنی.
این‌گونه است که رابطه نفس می‌کشد،
جان می‌گیرد،
و از سطح به عمق می‌رود،
نه با سکوت و توقع،
بلکه با گفت‌وگویی که از دل برمی‌آید.

💥
@rraavvaann
2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔥روزی گرگ‌ها به گوسفندها نامه‌ای نوشتند و گفتند

💥@rraavvaann
3👏1
🔥بیشتر ما در گذشته‌مان کسانی را داشته‌ایم
که ما را سرزنش کردند،
تحقیرمان کردند،
دست انداختند،
کنار گذاشتند.
پدری که صدایمان را نشنید،
مادری که اشک‌هایمان را نادیده گرفت،
معلمی که به جای درک، تنبیه‌مان کرد.
هم‌کلاسی‌هایی که از تفاوت‌هایمان خنده ساختند،
محبوبی که پشت کرد و رفت.
لحظاتی داشته‌ایم که با تمام وجود
دلمان خواست زمان را عقب بکشیم،
کلمه‌ای را نگوییم،
کاری را نکنیم،
یا اصلا دیده نمی‌شدیم.
خجالت کشیده‌ایم،
ترسیده‌ایم،
سرخورده شده‌ایم،
و به مرور، همه‌ی این‌ها را در خودمان دفن کرده‌ایم.
اما آنچه دفن شده،
لزوماً از بین نرفته است.
این شرم‌ها،
ترس‌ها،
حسادت‌ها
و دلخوری‌های قدیمی،
در لایه‌های زیرین روان‌مان ته‌نشین شده‌اند،
ساکت، اما زنده.
ما یاد گرفته‌ایم که آن‌ها را نادیده بگیریم
تا سبک‌تر زندگی کنیم،
اما آن‌ها در تاریکی خودشان را بازسازی کرده‌اند،
رشد کرده‌اند، و منتظر مانده‌اند.
منتظر یک لحظه بی‌حواس،
یک اتفاق ساده،
یک جرقه کوچک تا در قالب یک واکنش ناگهانی،
یک رفتار پیش‌بینی‌ناپذیر، از درون ما بیرون بجهند.
و درست همان جاست که ما از خودمان می‌پرسیم:
"چرا این کار را کردم؟"،
"چرا این‌قدر عصبانی شدم؟"،
"چرا گفتم؟ چرا زدم؟ چرا شکستم؟"
این همان لحظه‌ای‌ست که یک هیجان قدیمی،
که سال‌ها پیش دفن‌اش کرده بودیم،
سر از خاک بیرون می‌آورد
و اختیار لحظه‌ای ما را به‌دست می‌گیرد.
نه از سر بدی،
بلکه از سر فشاری که تحملش را دیگر نداشته ایم.
از سر تنگنایی که برای رهایی، راهی جز فوران ندیده است.
ما با این هیجانات سرکوب‌شده زندگی می‌کنیم،
با این تنش‌های ابرازنشده که به‌دنبال رهایی‌اند.
آن‌ها می‌خواهند دیده شوند،
شنیده شوند، به رسمیت شناخته شوند.
و تا زمانی که فرصت حرف زدن به آن‌ها ندهیم،
تا وقتی برایشان جایی باز نکنیم،
آن‌ها هر بار از راهی دیگر،
با شکلی دیگر،
با شدتی بیشتر،
باز خواهند گشت.
این بازگشت‌ها را نه باید محکوم کرد،
نه باید ترسید.
باید آن‌ها را فهمید،
باید به آن‌ها گوش داد،
باید آرامشان کرد،
باید پذیرفت که هر زخمی،
اگر شنیده شود، دست از فریاد می‌کشد.

💥
@rraavvaann
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دیدن این ویدیو درک خیلی عمیقی نسبت به معنای زندگی نشون میده:
@rraavvaann 🪴
👏5👍2👎1
خداوند افرادی را وارد زندگی شما می‎کند تا شما همانند معجزه‎ای آن‌ها را به سوی سرنوشت‏شان سوق دهید.
به نسبتی که شما آن‏ را بالا بکشید، خودِ شما بالاتر می‎روید.
به نسبتی که نیازهای آن‏ها را برطرف کنید، خداوند نیازهای شما را برطرف می‎کند.

خلاف این امر هم صادق است. اگر شما حاضر نیستید زمانی را به دیگران اختصاص دهید، دیگران هم زمانی را به شما اختصاص نمی‌دهند.
اگر شما تنها به تحقق رویای خود می‌اندیشید و حاضر نیستید دیگران را در مسیر رویاهای‎شان یاری کنید، در نقطه‎ای گیر خواهید افتاد و جلوتر نخواهید رفت.

اگر می‌خواهید به حداکثر توانایی خود دست یابید، به دیگران کمک کنید که آن‎ها نیز به حداکثر توانایی‎شان دست یابند.

این موضوع دقیقاً همانند یک بومرنگ عمل می‎کند. هنگامی که دست دیگران را می‎گیرید و بالا می‏کشید، عمل خیر شما به خودتان برمی‎گردد.
به همین علت وقتی کار خیر انجام می‌دهید مغز شما ده برابر بیشتر با ترشح دوپامین به شما پاداش می‌دهد و شما حس سرخوشی دارید.
💥@rraavvaann
#جوئل_اوستین
💥@rraavvaann
🔥بیداری اندیشه:

این جهان با تمام بی ننگ اش سراسر رقابت دارد، از کجا تا به کجا که ما دیدیم و میبینیم هر کس تلاش دارد باری بر سری شانه‌اش را در تپه‌ی بلند مقصود خود برساند، هر کس قدر طاقت‌اش راه میپیماید.
یکی آهسته‌ دیگر آهسته‌تر اما در مقابل کسی سریع قدم بر میدارد.

هرکس در انتظار صبح سعادت چشم خیره کرده است،پشت دیواره‌های تحمل دردها، باور های فولادی وجود دارد،
وابسته شرایط اند گاهی چون خس در مقابل باد در فضا بال میکشد.
آیین زندگی هر کس متفاوت است، جالب اینجاست که تقدس گرای قرون قبل از میلاد و بعد از میلاد نسبت به اماکن و اشخاص، و سایر موجودات، امروز عوض شده اند، داشتن لقمه‌ی نان تاثیر در سیستم نظامی بشری گذاشته، قوانین انسانی باید از جلوی چشم بی رحم قدرتی اقتصادی بگذرد تا قانون بر سرنوشت سازی برای زیستن تصویب کند.

💥@rraavvaann
گاهی ناگهان حس می‌کنی همه چیز درست می‌شود، حس می‌کنی دلیلی برای این‌همه نگرانی و اندوه نیست و به هرحال همه چیز خوب پیش خواهد رفت و هیچ اتفاق بدی نخواهد افتاد. گاهی بی‌دلیل و با کوچکترین جزئیات جهان خوشحالی و به ساده‌ترین اتفاقات و احتمالاتِ ممکن، دلخوش!
و به عقیده‌ی من زندگی در همین تصورات خوشایندی که تو نسبت به آینده و جهان داری خلاصه می‌شود و در علاقه‌ی بی‌‌دلیلی که به آدم‌های اطرافت حس می‌کنی و خوش‌بینیِ بی‌حدی که نسبت به اتفاقات و چشم‌اندازهای مقابلت داری.
زندگی فقط با "تصورات خوشایند" و "عشق" قابل تحمل می‌شود و ما ناگزیریم برای ادامه به این دو پناه ببریم...

💥@rraavvaann
🔥بعضی وقت‌ها،
وقتی مقداری پول از دست‌مان می‌رود،
ساعت‌ها ذهن‌مان را درگیر می‌کنیم،
خودمان را بازخواست می‌کنیم،
با خودمان کلنجار می‌رویم و غصه می‌خوریم.
اما چند بار برای وقتی که از دست داده‌ایم
چنین کردیم؟
چند بار نشسته‌ایم با خودمان
و بابت تلف شدن ساعت‌ها، روزها،
یا حتی سال‌هایی که بی‌حس
و بی‌حضور گذشت، اندیشیده‌ایم
یا خودمان را سرزنش کرده‌ایم؟
ما آن‌قدر سرگرم جبران پول می‌شویم،
که یادمان می‌رود وقت،
تنها دارایی‌ای‌ست که بازگشتی ندارد،
و هیچ امیدی هم به بازیابی‌اش نیست.
فرصت‌ها بی‌صدا از کنارمان می‌گذرند،
و ما اغلب چنان غرق در
روزمرگی یا بی‌خبری هستیم که اصلاً نمی‌فهمیم
یکی از ارزشمندترین دارایی‌های زندگی‌مان را
بی‌صدا از دست داده‌ایم.
انگار که فقط داریم روزها را تیک می‌زنیم،
نه اینکه زندگی را لمس می‌کنیم.
لحظه‌ها پشت لحظه‌ها می‌گذرند،
اما درون‌مان هیچ تغییری نمی‌کند،
هیچ حس زنده‌ای جاری نیست.
فقط داریم زمان را می‌کشیم،
نه اینکه آن را زندگی میکنیم.
و دردناک‌تر از همه این است که
این «گذراندن»، گاهی خودش یک دفاع است.
ما زمان را صرف بی‌هدف بودن می‌کنیم،
چون از روبه‌رو شدن با خودِ زندگی می‌ترسیم.
می‌گذرانیم، چون نمی‌خواهیم حس کنیم.
نمی‌خواهیم به دردها،
به سوال‌ها،
به خالی‌ها نگاه کنیم.
پس با بی‌حسی،
با مشغول‌سازی‌های بی‌وقفه،
با رفتن‌های بی‌معنا،
خود را از خود پنهان می‌کنیم.
و شاید مهم‌ترین سوال همین باشد:
چرا به‌جای زندگی‌کردن،
فقط داریم می‌گذرانیم؟
چرا از لمس زندگی،
از بودن در لحظه،
از تجربه‌کردن واقعی آن گریزانیم؟
شاید وقتش رسیده که بایستیم
و فکر کنیم که آیا واقعاً زندگی کرده‌ایم،
یا فقط زمان را،
بی آن‌که بفهمیم، از دست داده‌ایم.

💥
@rraavvaann
🔥اشتباه از جایی شروع می‌شود که
خیال می‌کنیم اعتماد،
نتیجهٔ آزمون است، نه انتخاب.
کسی را آن‌قدر زیر نظر می‌گیریم،
آن‌قدر واکنش‌هایش را می‌سنجیم،
آن‌قدر برایش تله‌ی آزمایش می‌چینیم،
که کم‌کم به جای اعتماد، شک در جان رابطه ریشه می‌دواند.
ما بی‌آن‌که متوجه باشیم،
طرف مقابل را در موقعیتی قرار می‌دهیم
که مدام باید خودش را اثبات کند،
مدام باید پاسخ‌گوی نگرانی‌های ما باشد،
حتی اگر هیچ خطایی نکرده باشد.
آزمون‌های مکرر، خستگی می‌آورند،
نه فقط برای کسی که مدام زیر سؤال می‌رود،
بلکه برای خودمان که دیگر نمی‌توانیم آرامش را تجربه کنیم.
ما به خیال مراقبت،
به جان رابطه‌مان بی‌اعتمادی تزریق می‌کنیم.
با تکرار این روند،
حس امنیت در رابطه فرو می‌ریزد.
و اینگونه جایی که قرار بود
امن‌ترین پناه باشد،
به میدان داوری بدل می‌شود.
رابطه‌ای که در آن پیوسته باید خودت را
ثابت کنی،
دیگر رابطه نیست،
آزمونی بی‌پایان است.
و چه تلخ است وقتی بفهمیم آن‌که امروز
دیگر قابل اعتماد نیست،
کسی‌ست که ما خودمان اعتماد را از او گرفته‌ایم،
با بی‌وقفه آزمودن،
با شک‌هایی که به زبان نیامد اما در نگاه‌مان،
رفتارمان، و سکوت‌مان بود.
اعتماد اگر بخواهد زنده بماند،
باید در فضایی ساخته شود که
پر از احترام و آرامش باشد،
نه پر از آزمون و تردید.
آدم‌ها در محیطی امن رشد می‌کنند،
نه زیر سایه‌ی شک.
و اگر قرار است کسی را در کنارمان داشته باشیم،
باید بگذاریم خودش انتخاب کند
که امنیت را بسازد،
نه اینکه ما با فشار و کنترل،
او را وادار به ساختنش کنیم.

💥@rraavvaann
1
وقتی دنیا بهم می‌ریزه، تو ستون خونه‌ای—پس چطور می‌تونی امنیت و امید رو زنده نگه داری؟

🔹 آرامش تو، پناه خانواده‌ات است—حتی یک لبخند، یک جمله‌ی محکم، یا یک نوازش می‌تواند آرامش ببخشد.
🔹 روتین بساز، تا زندگی ادامه پیدا کند—زمان مشخصی برای غذا، صحبت و حتی لحظات ساده‌ی شادی، حس کنترل را برمی‌گرداند.
🔹 کلماتت مثل چراغی در تاریکی‌اند—"ما باهم از پسش برمی‌آییم"، "هیچ بحرانی همیشگی نیست." امید، معجزه‌ی تاب‌آوری است.
🔹 احساسات را بشنو، نه اینکه حل کنی—گاهی فقط شنیدن و معتبر دانستن احساسات، از هزاران راه‌حل ارزشمندتر است.

این روزها خواهند گذشت، اما عشقی که تو بخشیدی، برای همیشه در دل‌ها می‌ماند. 💙

💥@rraavvaann
1
هنر تنها زندگی كردن فقط به اين معنی است كه تو به هيچكس وابسته نباشی،از مردم لذت میبری،عاشق مردم هستی،همه چيز را با مردم تقسيم می كنی،ولی قادر هستی به تنهايی زندگی كنی و با اين وجود مسرور باشی
اين طريق مراقبه است...

📕 #روح_عصيانگر

💥@rraavvaann
👍1
🛑 سندرم بازگشت به خانه!!

💥@rraavvaann

ما دوست داریم هر شب در سمت مشخصی از رختخوابمان بخوابیم یا در محل کار، ماشین مان را در همان جای همیشگی پارک کنیم.
یا تعطیلات‌مان را در همان جایی که همیشه برای تعطیلات می رفتیم، بگذرانیم. بازگشت به شبیه؛ یک غریزه اساسی است که به زندگیمان در این دنیای گیج کننده و دائماً درحال تغییر، یک حس استمرار و ایمنی می دهد. متأسفانه این غریزه ممکن است، به ضرر ما به کار بیفتد ما غالباً درجستجوی موقعیت های احساسی مشابه آن چه در کودکی داشته‌ایم، هستیم. صرف نظر از این که آن تجربیات مثبت یا منفی بوده اند. سندرم بازگشت به خانه چنین عمل می کند: وقتی بچه کوچکی بودید، خانه تان منبع اصلی عشق و ایمنی بود. حتی اگر پر از خشونت و یا هرج و مرج بود، هنوز هم خانه بود. جایی که شکم تان سیر می‌شد، جایی برای خوابیدن داشتید و به نوعی توجه دریافت می‌کردید. بنابراین عشق در ذهن شما، خانه را تداعی می‌کند. به عبارتی، این دو در ذهن شما به هم مربوط هستند. به عنوان مثال، اگر پدر و مادرتان مرتب دعوا می‌کردند، شما در ذهن خود این معادله را خواهید ساخت که:
خانه =هرج و مرج.
اگربه شما محبت و توجه زیادی نشان داده نمی‌شد، ممکن است معادله شما
چیزی نظیر این می شد:
خانه = تنهایی.
اگر یکی از والدین شما آزار دهنده بود، ممکن بود به این فرم تغییر یابد:
خانه = ترس.
چیزی را که از ریاضیات پایه در مدرسه یاد گرفته اید. هنوز به یاد دارید؟
A=C آنگاه B=C و A=B اگر
بیایید همین اصل را در به تصویرکشیدن سندرم بازگشت به خانه به کار ببریم.
اگر عشق = خانه و خانه = هرج و مرج ، پس آن گاه عشق = هرج و مرج.
اگر عشق = خانه و خانه = تنهایی،
پس عشق = تنهایی.
اگر عشق = خانه و خانه = ترس،
پس عشق = ترس.
ذهن شما هرگونه تداعی معانی را که شما از خانه دارید برابر با عشق گرفته و این طور نتیجه می‌گیرد که عشق نیز باید چنین احساسی باشد. اگر خانه برای شما به معنای احساس هرج و مرج بود. آنگاه ممکن است اشخاص بی‌ثباتی را جستجو کنید تا شما را در خلق یک رابطه‌ی دراماتیک و پر هرج و مرج کمک کنند. اگر خانه به معنای تنهایی بود، ممکن است کسی را پیدا کنید که به شما عشق، محبت و توجه کافی ندهد تا این که بتوانید مجداً در خود احساس تنهایی تولید کنید.
اگر خانه به معنای ترس بود، ممکن است جذب کسی شوید که از شما انتقاد کند یا تهدید کند که ترکتان خواهد کرد و یا کاری کند که همیشه در ترس به سر برید.

«ایماگوتراپی»، رویکرد درمانی است که به افراد کمک می کند تا این الگوی تکراری و آزاردهنده را در روابط خود شناسایی کنند
و با افزایش خودآگاهی، این دور باطل را خاتمه دهند.


💠کانال تلگرامی علوم تربیتی و روانشناسی:

👇👇👇👇👇👇

@rraavvaann
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این خانم حرف درستی میزنه؟
مدل ذهنی مردانه موفق‌ تر از مدل ذهنی زنانه‌ست؟

💥@rraavvaann
مرگ یک رابطه،

از سکوت شروع میشه نه بحث و دعوا

💥@rraavvaann
👏5
2025/09/11 21:35:13
Back to Top
HTML Embed Code: