روزپاره
➖روی تختم یکی دو تا دفتر دارم اندازه نونسنگک. چند تا ماژیک آبرنگی هم کنارش (نوک اینگونه ماژیکها نرم است و واژه را مثل ماهی میلغزاند رو کاغذ). تا چشم باز میکنم همانجا درازکش بداههنگاری میآغازم. اغلب هرچه مینویسم تحریف رؤیاهاییست که دیدهام (کی حوصله دارد عین رؤیا را بنویسد؟). اصلن عامدانه طوری مینویسم که بگریزد از من. جوری کلمه برمیگزینم، جوری عبارت میپردازم، جوری جمله میسازم که همهجوره دور باشد از خودم (یعنی همان شکلی که تو خودم با خودم حرف میزنم). پس اینجوری است که گاه تو مینویسی برای دور شدن از خودت، برای تجربهی اندیشیدن بهشیوهی کسی که دورتر از توست، خُلتر و خرتر از توست.
➖پل والری از «ناشتانویسی» گفته بود. نوشتن سر میز صبحانه. (فرقی نمیکند کلهی سحر بیدار میشوی یا زانوی ظهر). ناشتانویسی خاهناخاه از سر امیدواریست؛ یک روز دیگر از مرگ گریختهیی و روز کاملی در پیش داری. درد اما در نسخهییست که آدم صبح برای آدم شب میپیچد. آدم صبح ارادهی آدم شب را مانند خودش تصور میکند؛ غافل از آنکه از بشکهی اراده ساعت به ساعت بیشتر کاسته میشود. آدم صبح اگر نسخه نپیچد طبیب بهتریست. نیکوست چای شیرین خودش را بنوشد و نهایتن تدبیر کند برای گذران بهتر روز تا بعدازظهر. آدم شب بیچارهتر از آن است که بتوان نصیحتش کرد.
➖از فارسی خوشم میاید. حقا که هر واژهاش پروانهییست. فارسی شده امید و انگیزهام برای کاوش و کنجکاوی.
➖شاید تمام خردِ یک هنرمند یا بتوان در این نکته خلاصه کرد: او جریان بداههپردازی را جدی میگیرد. برای او بداهه نقطهی آغاز همهچیز است.
➖از لذتها: مرور قلماندازهای روی کاغذ و ساماندهی آنها در رایانه.
➖پیش به سوی دورهی تازهی شعرماهی. در نخستین جلسه با کتابی از مدیا کاشیگر شروع میکنیم که تنها یکبار بیرون ایران چاپ شده است.
➖فحشهای محبوب دوران کودکیتان را به خاطر دارید؟ تا مدتها دشنام محبوبم این بود و بیشتر نثار پسرداییهام میکردمش: «عنترقیافه»
➖سرانجام، معرفی ۵ کتاب روز را شروع کردم: پیشنهاد نویسندهساز
➖مرگ هنگامی دلآزارتر است از عشقهای ازدسترفته شعری نسازی.
➖از گُلبیتها:
بدنامی حیات دو روزی نبود بیش
آن هم کلیم با تو بگویم چهسان گذشت
یک روز صرف بستن دل شد به این و آن
روز دگر به کندن دل زین و زان گذشت
-کلیم کاشانی
➖فهرست کلمات نویسندهساز کامل شد. میخاهیم هر روز به این ۳۰ کلمه بیندیشیم و دربارهی هر یک دستِکم جملهیی بنویسیم.
➖کلاسهای امروزم:
-کلاس خصوصی رمان-یک
-کلاس خصوصی رمان-دو
-وبینار نویسندهساز
-حلقهی چخوف: با تحلیل داستان کوتاه از کتاب «پس از کمونیسم»
+مصاحبههای دورهی جدید نویسندگی خلاق
شاهین کلانتری
#تردیدار #روزپاره
✅  @shahinkalantari
➕  shahinkalantari.com
➖روی تختم یکی دو تا دفتر دارم اندازه نونسنگک. چند تا ماژیک آبرنگی هم کنارش (نوک اینگونه ماژیکها نرم است و واژه را مثل ماهی میلغزاند رو کاغذ). تا چشم باز میکنم همانجا درازکش بداههنگاری میآغازم. اغلب هرچه مینویسم تحریف رؤیاهاییست که دیدهام (کی حوصله دارد عین رؤیا را بنویسد؟). اصلن عامدانه طوری مینویسم که بگریزد از من. جوری کلمه برمیگزینم، جوری عبارت میپردازم، جوری جمله میسازم که همهجوره دور باشد از خودم (یعنی همان شکلی که تو خودم با خودم حرف میزنم). پس اینجوری است که گاه تو مینویسی برای دور شدن از خودت، برای تجربهی اندیشیدن بهشیوهی کسی که دورتر از توست، خُلتر و خرتر از توست.
➖پل والری از «ناشتانویسی» گفته بود. نوشتن سر میز صبحانه. (فرقی نمیکند کلهی سحر بیدار میشوی یا زانوی ظهر). ناشتانویسی خاهناخاه از سر امیدواریست؛ یک روز دیگر از مرگ گریختهیی و روز کاملی در پیش داری. درد اما در نسخهییست که آدم صبح برای آدم شب میپیچد. آدم صبح ارادهی آدم شب را مانند خودش تصور میکند؛ غافل از آنکه از بشکهی اراده ساعت به ساعت بیشتر کاسته میشود. آدم صبح اگر نسخه نپیچد طبیب بهتریست. نیکوست چای شیرین خودش را بنوشد و نهایتن تدبیر کند برای گذران بهتر روز تا بعدازظهر. آدم شب بیچارهتر از آن است که بتوان نصیحتش کرد.
➖از فارسی خوشم میاید. حقا که هر واژهاش پروانهییست. فارسی شده امید و انگیزهام برای کاوش و کنجکاوی.
➖شاید تمام خردِ یک هنرمند یا بتوان در این نکته خلاصه کرد: او جریان بداههپردازی را جدی میگیرد. برای او بداهه نقطهی آغاز همهچیز است.
➖از لذتها: مرور قلماندازهای روی کاغذ و ساماندهی آنها در رایانه.
➖پیش به سوی دورهی تازهی شعرماهی. در نخستین جلسه با کتابی از مدیا کاشیگر شروع میکنیم که تنها یکبار بیرون ایران چاپ شده است.
➖فحشهای محبوب دوران کودکیتان را به خاطر دارید؟ تا مدتها دشنام محبوبم این بود و بیشتر نثار پسرداییهام میکردمش: «عنترقیافه»
➖سرانجام، معرفی ۵ کتاب روز را شروع کردم: پیشنهاد نویسندهساز
➖مرگ هنگامی دلآزارتر است از عشقهای ازدسترفته شعری نسازی.
➖از گُلبیتها:
بدنامی حیات دو روزی نبود بیش
آن هم کلیم با تو بگویم چهسان گذشت
یک روز صرف بستن دل شد به این و آن
روز دگر به کندن دل زین و زان گذشت
-کلیم کاشانی
➖فهرست کلمات نویسندهساز کامل شد. میخاهیم هر روز به این ۳۰ کلمه بیندیشیم و دربارهی هر یک دستِکم جملهیی بنویسیم.
➖کلاسهای امروزم:
-کلاس خصوصی رمان-یک
-کلاس خصوصی رمان-دو
-وبینار نویسندهساز
-حلقهی چخوف: با تحلیل داستان کوتاه از کتاب «پس از کمونیسم»
+مصاحبههای دورهی جدید نویسندگی خلاق
شاهین کلانتری
#تردیدار #روزپاره
Please open Telegram to view this post
    VIEW IN TELEGRAM
  ❤41👍11😍2💯2
  Forwarded from نشر نویسندهساز
ویویان گورنیک، ترجمهی آزاده هاشمیان
-یکی از بهترین کتابهای آموزش جستارنویسی بر اساس خاطرات شخصی.
-مثالهای متنوعی دارد از جمله جستاری در باب رابطهی عاطفی که میتواند سرمشقی برای نوشتن در این موضوع باشد.
-با ترجمهی روان و پرمایه.
آمبروز بیرس، ترجمهی رضی هیرمندی
-شاید بتوان گفت شاخصترین نمونهی واژهنامهی طنزآمیز در ادبیات است.
-ترجمهی آن الگوی بسیار خوبی برای ترجمهی طنز است (متن اصلی کتاب نیز زیر هر صفحه آمده است).
-سرمشق خوبی برای نگارش طنز کوتاه.
ترجمهی رضا رضایی
-برای یک نویسنده چه چیزی الهامبخشتر از متن سخنرانی برندگان جایزهی نوبل ادبیات؟
-ترجمهی کتاب از نمونههای خوب فارسینویسی است.
-سخنرانی ماریو بارگاس یوسا را هرگز از یاد نمیبرید.
نوشتههای پراکنده محمد صالحعلاء
-نمونهی دلانگیزی از نثر ادبی و شاعرانه.
-نقطه قوت صالحعلاء ذوق خودویژهی او در عبارتپردازی است.
-سرمشق خوبیست برای تلفیق شعر و نثر.
ناصر زراعتی
-از بهترین مجموعه داستانهای چند دههی اخیر.
-کار یکی از زبانآورترین نویسندگان امروز ایران، نمونهی خوبی از تلفیق نثر شاعرانه و داستان.
-کمیاب.
@nevisandesazshop
Please open Telegram to view this post
    VIEW IN TELEGRAM
  ❤13👍7🔥2🙏1👌1
  Forwarded from مدرسه نویسندگی|شاهین کلانتری
۳۰ کلمهی همسفران نویسندهساز
همسفران وبینار نویسندهساز مشتاقند هر روز به این کلمات بیندیشند و دربارهی هر کدام دستِکم یک جمله بنویسند:
۱. موسیقی
۲. عشق
۳. تحرک
۴. گفتوگو
۵. داستان
۶. کلمه
۷. پرهیز
۸. رؤیا
۹. پیگیری
۱۰. لبخند
۱۱. مرور
۱۲. خاطره
۱۳. خطخطی
۱۴. نظمدهی
۱۵. خلوت
۱۶. رنگ
۱۷. احساس
۱۸. لمس
۱۹. مزه
۲۰. شعر
۲۱. طبیعت
۲۲. آینده
۲۳. بو
۲۴. قرار
۲۵. تمرین
۲۶. شب
۲۷. هدف
۲۸. پول
۲۹. تغییر
۳۰. نوشتن
همسفران وبینار نویسندهساز مشتاقند هر روز به این کلمات بیندیشند و دربارهی هر کدام دستِکم یک جمله بنویسند:
۱. موسیقی
۲. عشق
۳. تحرک
۴. گفتوگو
۵. داستان
۶. کلمه
۷. پرهیز
۸. رؤیا
۹. پیگیری
۱۰. لبخند
۱۱. مرور
۱۲. خاطره
۱۳. خطخطی
۱۴. نظمدهی
۱۵. خلوت
۱۶. رنگ
۱۷. احساس
۱۸. لمس
۱۹. مزه
۲۰. شعر
۲۱. طبیعت
۲۲. آینده
۲۳. بو
۲۴. قرار
۲۵. تمرین
۲۶. شب
۲۷. هدف
۲۸. پول
۲۹. تغییر
۳۰. نوشتن
❤18✍3🔥3💯2
  Audio
    
  دانلود جرقههای ۱۰۰ جمله
دانلود فایل هفتک نویسندهساز
#پادکست #نویسندهساز
@shahinkalantari
@ahleneveshtan
Please open Telegram to view this post
    VIEW IN TELEGRAM
  ❤16👏4
  Forwarded from مدرسه نویسندگی|شاهین کلانتری
https://www.tg-me.com/shahinkalantari/11735
https://www.tg-me.com/shahinkalantari/11696
https://www.tg-me.com/shahinkalantari/11741
https://www.tg-me.com/shahinkalantari/11881
https://www.tg-me.com/behnevisa
Please open Telegram to view this post
    VIEW IN TELEGRAM
  ❤16💯4
  ❤46👏2👌2
  روزپاره: نگران کدام کلماتم؟
مقصودم آن نوع از نگرانی نیست که امثال ابوالحسن نجفی با کتابهایی مثل «غلط ننویسیم» ابراز میکنند؛ شیوهی تجویزی پویاییِ زبان را نادیده میگیرد و تهی از نگاه علمی به زبان است. نگرانی من به تجویز نمیانجامد، حتا برای خودم.
لبِ کلام این است: نگران کلماتیام که از آنها بهره نمیجویم.
➖جون من یه لحظه به ریخت «چاقو» نگاه کنید. اصلن بهش میاد اسم یه چیز دراز و تیز و خطرناک باشه؟ انگار یه لفظ محبتآمیزه برای خطابکردنِ آدمای فربه، مثل «تپل» که میشه «تپلو».
➖تو رؤیا قصه زیاد میبینم، اما قطعهی ادبی نه. که اونم دیشب دیدم. یه چیزی تو مایههای فیلمای مسعود کیمیایی شده:
«در نوشتن از برخی زخمها زخمیتر میشوی، خیال میکنی قلم دست گرفتهیی، در اصل اما جان میکنی با دستهی دشنه بنویسی.
زخمها که آشکار شوند، واژهها میگریزند؟»
بده شیش.
➖فهرست پنج کتاب امروز هوا شد: پیشنهاد نویسندهساز
➖کلاسهای امروز:
-تمرینجا (جلسهی بازخورد نویسندگی خلاق)
-وبینار نویسندهساز
-حلقهی چخوف
-جلسهی چهارم کلاس آنلاین نویسندگی خلاق ۷۱
➖به فراخور بحث نخستین پارهی داستان «مد و مه» ابراهیم گلستان را برای بچههای تمرینجا خاندم، و باز هوس افتادم در یکی از همین نیمهشبهای پیشِرو در کمترین نور ممکن این قصه را یکنفس بخانم و غوطه بخورم تو غربت و انزوایی که در سطرسطر آن موج میزند.
➖دوست دارم دربارهی کلمات همسفران نویسندهساز همینجا بنویسم امروز:
۱. موسیقی: برای آشنایی با موسیقی کلاسیک بهترین وبگاه ایرانی جاست موزیک است. پیشنهاد میکنم با شنیدن اریک ساتی شروع کنید.
۲. عشق: آدامس ابدی مغز من.
۳. تحرک: دیشب خرکی پیادهروی کردم. امشب هم شاید، خرکیتر حتا. نمیدانم چرا بادلیل و بیدلیل هی به سمت خیابان ایرانشهر کشیده میشوم.
۴. گفتوگو: «آرامش-طوفان-آرامش» الگوی برخی گفتوگوهای اخیر من.
۵. داستان: قصهی کسی که پیِ قصهیی گمشده است.
۶. کلمه: «بازیگاه» را دیدم در داستان «چار گرد قلا گشتم...»: «میدان -بازیگاه ما- سرد و افسرده است.»
۷. پرهیز: گوشی را بگذارم بیرون اتاق خاب.
۸. رؤیا: رؤیاها فقط دلتنگترم میکنند، و چه بیزارم از دلتنگی، از رؤیا نه اما.
۹. پیگیری: باید پیگیر شویم تا بچههای نویسندگی خلاق از آغاز ماه تازه هر روز «رخدادک» بنویسند؛ تا آخر سال میشود ۱۵۰ قطعهی کوتاه؛ کم دستاوردی نیست.
۱۰. لبخند: همین الان که این واژه را میبینم، لبخند میزنم و حس میکنم نیروی کافی در جانم جاری شده تا برخیزم و قدری قدم بزنم.
۱۱. مرور: فعلن فقط حافظ.
۱۲. خاطره: رنجورم از اینکه نمیتوانم با برخی خاطرات قدیمیام عاشقانه بلاسم مثل قبل.
۱۳. خطخطی: پیادهروی با دست.
۱۴. نظمدهی: خوبی مرتبکردن کردن کتابها این است که همیشه چند تا کتاب از یادرفته به سبد مطالعهات اضافه میشود.
۱۵. خلوت: خلوتی که ساختنش زحمت برده، لطف و لذت دیگری دارد. خلوت بادآورده را سهل به باد میدهند آدمها.
۱۶. رنگ: هندوانهیی بودم برای خودم امروز. تیشرت قرمز و پیرهن سبز.
۱۷. احساس: اندوه، و در عین احساس خوشبختی از دوستانی شفافتر از آب.
۱۸. لمس: خاک بر سرم که اینهمه دور افتادهام از لمس خاک. بچگی هر روز دو-سه ساعت گِلبازی میکردم تو باغچه.
۱۹. مزه: مزهی شب میدهم این روزها. «شبهای بلوبری».
۲۰. شعر: سپیده جدیری نوشته بود: «قاتلانهترین شعر را برای تو میگویم عزیزم!»
۲۱. طبیعت: امروز داستان «بازگشت» محمدعلی علومی را برای بچههای حلقهی چخوف خاندم. قصهی مردن و زنده شدن جوانی در یک روستا. طبیعتِ خشک و پُرخار اما اثیری و رازآلود این داستان سهم امروز من از طبیعت است.
۲۲. آینده: از ساختنش (یعنی ساختن همین امروز که آجری از آینده است) لذت میبرم، لذتی رنجآلود.
۲۳. بو: یک برتری دیگر کتاب کاغذی نسبت به کتاب الکترونیکی همین بو است.
۲۴. قرار: حالیا بیقرار.
۲۵. تمرین: دیگر هیچ گوشه از زندگیام نیست که نوعی تمرین محسوب نشود.
۲۶. شب: نسخهی زرد ذهن آدم شبها نمایانتر است.
۲۷. هدف: تجربهی عشقورزی به قلم و کتاب، همراه با شما، هر روز و همیشه.
۲۸. پول: دوست دارم طوری کارم را انجام دهم که هر کس که پولی به من میپردازد، حتا پس از گذشت سالها نیز حس کند پولش را جای درستی خرج کرده و بیش از آنچه پرداخته، دریافته.
۲۹. تغییر: تغییری که کتابخانهی آدم را بزرگتر نکند به چه درد میخورد؟
۳۰. نوشتن: این ترانه را برای نوشتن باید خاند: «هنوزم میشه عاشق بود، تو باشی کار سختی نیست.»
شاهین کلانتری
#تردیدار #روزپاره
✅  @shahinkalantari
➕  shahinkalantari.com
مقصودم آن نوع از نگرانی نیست که امثال ابوالحسن نجفی با کتابهایی مثل «غلط ننویسیم» ابراز میکنند؛ شیوهی تجویزی پویاییِ زبان را نادیده میگیرد و تهی از نگاه علمی به زبان است. نگرانی من به تجویز نمیانجامد، حتا برای خودم.
لبِ کلام این است: نگران کلماتیام که از آنها بهره نمیجویم.
➖جون من یه لحظه به ریخت «چاقو» نگاه کنید. اصلن بهش میاد اسم یه چیز دراز و تیز و خطرناک باشه؟ انگار یه لفظ محبتآمیزه برای خطابکردنِ آدمای فربه، مثل «تپل» که میشه «تپلو».
➖تو رؤیا قصه زیاد میبینم، اما قطعهی ادبی نه. که اونم دیشب دیدم. یه چیزی تو مایههای فیلمای مسعود کیمیایی شده:
«در نوشتن از برخی زخمها زخمیتر میشوی، خیال میکنی قلم دست گرفتهیی، در اصل اما جان میکنی با دستهی دشنه بنویسی.
زخمها که آشکار شوند، واژهها میگریزند؟»
بده شیش.
➖فهرست پنج کتاب امروز هوا شد: پیشنهاد نویسندهساز
➖کلاسهای امروز:
-تمرینجا (جلسهی بازخورد نویسندگی خلاق)
-وبینار نویسندهساز
-حلقهی چخوف
-جلسهی چهارم کلاس آنلاین نویسندگی خلاق ۷۱
➖به فراخور بحث نخستین پارهی داستان «مد و مه» ابراهیم گلستان را برای بچههای تمرینجا خاندم، و باز هوس افتادم در یکی از همین نیمهشبهای پیشِرو در کمترین نور ممکن این قصه را یکنفس بخانم و غوطه بخورم تو غربت و انزوایی که در سطرسطر آن موج میزند.
➖دوست دارم دربارهی کلمات همسفران نویسندهساز همینجا بنویسم امروز:
۱. موسیقی: برای آشنایی با موسیقی کلاسیک بهترین وبگاه ایرانی جاست موزیک است. پیشنهاد میکنم با شنیدن اریک ساتی شروع کنید.
۲. عشق: آدامس ابدی مغز من.
۳. تحرک: دیشب خرکی پیادهروی کردم. امشب هم شاید، خرکیتر حتا. نمیدانم چرا بادلیل و بیدلیل هی به سمت خیابان ایرانشهر کشیده میشوم.
۴. گفتوگو: «آرامش-طوفان-آرامش» الگوی برخی گفتوگوهای اخیر من.
۵. داستان: قصهی کسی که پیِ قصهیی گمشده است.
۶. کلمه: «بازیگاه» را دیدم در داستان «چار گرد قلا گشتم...»: «میدان -بازیگاه ما- سرد و افسرده است.»
۷. پرهیز: گوشی را بگذارم بیرون اتاق خاب.
۸. رؤیا: رؤیاها فقط دلتنگترم میکنند، و چه بیزارم از دلتنگی، از رؤیا نه اما.
۹. پیگیری: باید پیگیر شویم تا بچههای نویسندگی خلاق از آغاز ماه تازه هر روز «رخدادک» بنویسند؛ تا آخر سال میشود ۱۵۰ قطعهی کوتاه؛ کم دستاوردی نیست.
۱۰. لبخند: همین الان که این واژه را میبینم، لبخند میزنم و حس میکنم نیروی کافی در جانم جاری شده تا برخیزم و قدری قدم بزنم.
۱۱. مرور: فعلن فقط حافظ.
۱۲. خاطره: رنجورم از اینکه نمیتوانم با برخی خاطرات قدیمیام عاشقانه بلاسم مثل قبل.
۱۳. خطخطی: پیادهروی با دست.
۱۴. نظمدهی: خوبی مرتبکردن کردن کتابها این است که همیشه چند تا کتاب از یادرفته به سبد مطالعهات اضافه میشود.
۱۵. خلوت: خلوتی که ساختنش زحمت برده، لطف و لذت دیگری دارد. خلوت بادآورده را سهل به باد میدهند آدمها.
۱۶. رنگ: هندوانهیی بودم برای خودم امروز. تیشرت قرمز و پیرهن سبز.
۱۷. احساس: اندوه، و در عین احساس خوشبختی از دوستانی شفافتر از آب.
۱۸. لمس: خاک بر سرم که اینهمه دور افتادهام از لمس خاک. بچگی هر روز دو-سه ساعت گِلبازی میکردم تو باغچه.
۱۹. مزه: مزهی شب میدهم این روزها. «شبهای بلوبری».
۲۰. شعر: سپیده جدیری نوشته بود: «قاتلانهترین شعر را برای تو میگویم عزیزم!»
۲۱. طبیعت: امروز داستان «بازگشت» محمدعلی علومی را برای بچههای حلقهی چخوف خاندم. قصهی مردن و زنده شدن جوانی در یک روستا. طبیعتِ خشک و پُرخار اما اثیری و رازآلود این داستان سهم امروز من از طبیعت است.
۲۲. آینده: از ساختنش (یعنی ساختن همین امروز که آجری از آینده است) لذت میبرم، لذتی رنجآلود.
۲۳. بو: یک برتری دیگر کتاب کاغذی نسبت به کتاب الکترونیکی همین بو است.
۲۴. قرار: حالیا بیقرار.
۲۵. تمرین: دیگر هیچ گوشه از زندگیام نیست که نوعی تمرین محسوب نشود.
۲۶. شب: نسخهی زرد ذهن آدم شبها نمایانتر است.
۲۷. هدف: تجربهی عشقورزی به قلم و کتاب، همراه با شما، هر روز و همیشه.
۲۸. پول: دوست دارم طوری کارم را انجام دهم که هر کس که پولی به من میپردازد، حتا پس از گذشت سالها نیز حس کند پولش را جای درستی خرج کرده و بیش از آنچه پرداخته، دریافته.
۲۹. تغییر: تغییری که کتابخانهی آدم را بزرگتر نکند به چه درد میخورد؟
۳۰. نوشتن: این ترانه را برای نوشتن باید خاند: «هنوزم میشه عاشق بود، تو باشی کار سختی نیست.»
شاهین کلانتری
#تردیدار #روزپاره
Please open Telegram to view this post
    VIEW IN TELEGRAM
  ❤32👏5👌3👍1😍1😎1
  Audio
    
  دانلود جرقههای ۱۰۰ جمله
دانلود فایل هفتک نویسندهساز
#پادکست #نویسندهساز
@shahinkalantari
@ahleneveshtan
Please open Telegram to view this post
    VIEW IN TELEGRAM
  ❤20🔥1
  ❤🔥35❤30🔥5😍5👍4👏1
  ۷ مسئلهی یک نویسنده
این فهرست برآیند تدریس و پژوهش پیوستهی من در یک دههی گذشته است. اصلیترین چالشها و دغدغههای نوآموزان هنر نویسندگی را میتوان در این هفت مسئله خلاصه کرد. بنا دارم بیشتر وبینارهای آتی نویسندهساز را در چارچوب همین فهرست پیش ببرم، و علاوه بر این در یادداشتهای #تردیدار نیز دربارهی هر مسئله پرسشها و نمونههای بیشتری ارائه کنم.
یک: عادتسازی
بیشتر نوشتن با هدف کاستن از فاصلهی مغز و دست
نظم و تداوم در مسیر نویسندگی
دو: ایدهیابی و خلاقیت
ایدهیابی یا ایدهسازی؟
سه: یافتن گونهی نوشتاری مناسب
داستانی یا غیرداستانی؟ نمایشنامه یا فیلمنامه؟ شعر یا نثر؟
چهار: تحقیق و مطالعه
چرا تحقیق؟ چه بخانیم؟ کمیت مطالعه مهمتر است یا کیفیت آن؟
پنج: توان گسترش متن
چگونه بدون درازگویی بلندتر و جذابتر بنویسیم؟
شش: گسترش دایرهی واژگان
چطور با شتاب بیشتری گنجینهی کلماتمان را غنی کنیم؟
هفت: مخاطبیابی و انتشار
برای که بنویسیم؟کی و کجا منتشر کنیم؟
شاهین کلانتری
#تردیدار
✅  @shahinkalantari
➕  shahinkalantari.com
این فهرست برآیند تدریس و پژوهش پیوستهی من در یک دههی گذشته است. اصلیترین چالشها و دغدغههای نوآموزان هنر نویسندگی را میتوان در این هفت مسئله خلاصه کرد. بنا دارم بیشتر وبینارهای آتی نویسندهساز را در چارچوب همین فهرست پیش ببرم، و علاوه بر این در یادداشتهای #تردیدار نیز دربارهی هر مسئله پرسشها و نمونههای بیشتری ارائه کنم.
یک: عادتسازی
بیشتر نوشتن با هدف کاستن از فاصلهی مغز و دست
نظم و تداوم در مسیر نویسندگی
دو: ایدهیابی و خلاقیت
ایدهیابی یا ایدهسازی؟
سه: یافتن گونهی نوشتاری مناسب
داستانی یا غیرداستانی؟ نمایشنامه یا فیلمنامه؟ شعر یا نثر؟
چهار: تحقیق و مطالعه
چرا تحقیق؟ چه بخانیم؟ کمیت مطالعه مهمتر است یا کیفیت آن؟
پنج: توان گسترش متن
چگونه بدون درازگویی بلندتر و جذابتر بنویسیم؟
شش: گسترش دایرهی واژگان
چطور با شتاب بیشتری گنجینهی کلماتمان را غنی کنیم؟
هفت: مخاطبیابی و انتشار
برای که بنویسیم؟کی و کجا منتشر کنیم؟
شاهین کلانتری
#تردیدار
Please open Telegram to view this post
    VIEW IN TELEGRAM
  ❤29👌4🏆3👍2🔥1
  Audio
    
  دانلود جرقههای ۱۰۰ جمله
دانلود فایل هفتک نویسندهساز
#پادکست #نویسندهساز
@shahinkalantari
@ahleneveshtan
Please open Telegram to view this post
    VIEW IN TELEGRAM
  ❤25👍1👌1
  Forwarded from کلاس نویسندگی | دورههای جدید مدرسه نویسندگی
با تمرکز بر شعر کوتاه
«شعر میتواند باعث شود که انسانها دنیا را، با قسمتهای ندیدهی آن را، تازهتر ببینند. شعر میتواند ما را گاه به گاه از احساسات عمیق و ناشناختهای که در زیربنای زندگی وجود دارند، و خیلی به ندرت با آنها در تماس هستیم، آگاهتر سازد زیرا زندگی امروزی ما غالباً فراری دائمی از خودمان است و فراری است از دنیای دیدنی و ملموس.»
دورهی شعرماهی کوششیست برای کشف زیبایی شاعرانه در لحظات روزمرهی زندگی؛ پرسه و پرسش در همهی انواع شعر:
شعر کلاسیک/شعر نو/شعر سپید/شعر آزاد/شعر عامیانه/ترانه
شعر منظوم و منثور
شعر خوب و شعر بد
شعر تو و شعر من
شعر ما
شعر ماه
وسوسه نمیشوی از سرودن شعرکی در ماه؟
ساختار دوره:
اجرای زنده و ویدیوی در بستر اسکایروم
۸ جلسه
همهی جلسات ذخیره هم میشود و بهطور دائمی در اختیار شرکتکنندگان قرار میگیرد.
♾امتیاز ویژهی این دوره:
بررسی همهی شعرهای شرکتکنندگان
یک ماه، هر هفته ۲ جلسه
شروع از شنبه ۳ آبان ۱۴۰۴
شنبهها و سهشنبهها، از ساعت ۱۹:۳۰ تا ۲۰+بازخورد
6274121181110032
6274121181110032به نام شاهین کلانتری
https://www.tg-me.com/nevisandeganim
مشاهده
یک | دو | سه
Please open Telegram to view this post
    VIEW IN TELEGRAM
  ❤10
  ❤58👏11✍3🫡3👍2💯2
  روزپاره: چگونه هر روز به نوشتن داستان بلندمان ادامه بدهیم؟
➖فرض کنید رمان یا فیلمنامه. چطور میتوانیم هر روز قدمی برای نوشتنش برداریم؟ یک سال، دو سال، اصلن ده سال.
به گره زدن بیندیشیم.
میتوانیم یکی از ضروریات زندگی روزمره را گره بزنیم به نگارش این قصه؟
هر نوع کار ضروری؛ از دستشویی رفتن و غذا پختن تا وظایف شغلی و تحصیلی.
روشنتر:
آیا میتوانیم یک یا دو کار را طوری انجام بدهیم که پرداختن به آن نوعی کار روی داستانمان هم محسوب بشود؟
خلق چنین رابطهیی دشوار است، ولی خب، خلاقیت نویسنده باید همینجا وارد میدان شود دیگر.
➖امیرحسین چهلتن گفته بود: «تنفسگاه زبان فارسی، داستان معاصر است.»
داستان بنویسیم. هر روز بنویسیم. بنا نیست حتمن کتاب قصه چاپ کنیم. همین کانال تلگرام کافیست. لازم نیست تخیلی غریب و بارور داشته باشیم. قصهی خودمان را بنویسیم. تکاپوی روزمرهمان را داستان کنیم.
➖یادآوری: شروع شعرماهی نزدیک است.
➖کانالهای برتر همسفران مدرسه نویسندگی را اینجا ببینید.
➖ایاد مطلبی در کتاب «قصر الحمرا» مینویسد:
«آیا نوشتن کتاب نشانهی بیاعتمادی به خود یا عقل خود نیست؟»
نمینویسی چون میفهمی، مینویسی تا بفهمی.
➖مهربانی. مهربانی همهچیز است.
➖از جملههای ابراهیم الکونی در کتاب «پیشگو»:
«مرگ در مردن نیست.
مرگ در احساس مرگ است.»
➖کلاسهای امروزم:
-کلاس خصوصی تولید محتوا و نگارش کتاب غیرداستانی
-تمرینجا (جلسهی بازخورد نویسندگی خلاق)
-وبینار نویسندهساز
-حلقهی چخوف
➖امروز از یک کارگاه تازه رونمایی کردیم: کودکنویس
➖فقط همین تعریف م. اشار از «خوشبختی» را کم داشتم:
«خوشبختی میتواند مجموعهی بدبختیهایی باشد که به سرمان نیامده است.»
پس بنشینیم فهرستی از بدبختیهای ناآزموده بنویسیم.
➖در ادامهی بحث دیروز (۷ مسئلهی یک نویسنده) امروز به فهرستی از گونههای نوشتاری پرداختیم:
داستان بلند/رمان
داستان کوتاه
داستانک
زندگینامه
خودزندگینامه
خاطره
فیلمنامه
نمایشنامه
شعر/ترانه
داستان کودک و نوجوان
نثر ادبی
مقاله
جستار
یادداشت
کتاب غیرداستانی
گزینگویه
شاهین کلانتری
#تردیدار #روزپاره
✅  @shahinkalantari
➕  shahinkalantari.com
➖فرض کنید رمان یا فیلمنامه. چطور میتوانیم هر روز قدمی برای نوشتنش برداریم؟ یک سال، دو سال، اصلن ده سال.
به گره زدن بیندیشیم.
میتوانیم یکی از ضروریات زندگی روزمره را گره بزنیم به نگارش این قصه؟
هر نوع کار ضروری؛ از دستشویی رفتن و غذا پختن تا وظایف شغلی و تحصیلی.
روشنتر:
آیا میتوانیم یک یا دو کار را طوری انجام بدهیم که پرداختن به آن نوعی کار روی داستانمان هم محسوب بشود؟
خلق چنین رابطهیی دشوار است، ولی خب، خلاقیت نویسنده باید همینجا وارد میدان شود دیگر.
➖امیرحسین چهلتن گفته بود: «تنفسگاه زبان فارسی، داستان معاصر است.»
داستان بنویسیم. هر روز بنویسیم. بنا نیست حتمن کتاب قصه چاپ کنیم. همین کانال تلگرام کافیست. لازم نیست تخیلی غریب و بارور داشته باشیم. قصهی خودمان را بنویسیم. تکاپوی روزمرهمان را داستان کنیم.
➖یادآوری: شروع شعرماهی نزدیک است.
➖کانالهای برتر همسفران مدرسه نویسندگی را اینجا ببینید.
➖ایاد مطلبی در کتاب «قصر الحمرا» مینویسد:
«آیا نوشتن کتاب نشانهی بیاعتمادی به خود یا عقل خود نیست؟»
نمینویسی چون میفهمی، مینویسی تا بفهمی.
➖مهربانی. مهربانی همهچیز است.
➖از جملههای ابراهیم الکونی در کتاب «پیشگو»:
«مرگ در مردن نیست.
مرگ در احساس مرگ است.»
➖کلاسهای امروزم:
-کلاس خصوصی تولید محتوا و نگارش کتاب غیرداستانی
-تمرینجا (جلسهی بازخورد نویسندگی خلاق)
-وبینار نویسندهساز
-حلقهی چخوف
➖امروز از یک کارگاه تازه رونمایی کردیم: کودکنویس
➖فقط همین تعریف م. اشار از «خوشبختی» را کم داشتم:
«خوشبختی میتواند مجموعهی بدبختیهایی باشد که به سرمان نیامده است.»
پس بنشینیم فهرستی از بدبختیهای ناآزموده بنویسیم.
➖در ادامهی بحث دیروز (۷ مسئلهی یک نویسنده) امروز به فهرستی از گونههای نوشتاری پرداختیم:
داستان بلند/رمان
داستان کوتاه
داستانک
زندگینامه
خودزندگینامه
خاطره
فیلمنامه
نمایشنامه
شعر/ترانه
داستان کودک و نوجوان
نثر ادبی
مقاله
جستار
یادداشت
کتاب غیرداستانی
گزینگویه
شاهین کلانتری
#تردیدار #روزپاره
Please open Telegram to view this post
    VIEW IN TELEGRAM
  ❤28👍7❤🔥4🙏1
  Audio
    
  دانلود جرقههای ۱۰۰ جمله
دانلود فایل هفتک نویسندهساز
#پادکست #نویسندهساز
@shahinkalantari
@ahleneveshtan
Please open Telegram to view this post
    VIEW IN TELEGRAM
  ❤13
  Forwarded from کلاس نویسندگی | دورههای جدید مدرسه نویسندگی
یکشنبه ۱۱ آبان
یکشنبه ۱۸ آبان
از ساعت ۲۰ تا ۲۱:۳۰
6219861872665970
6219861872665970
به نام شاهین کلانترینشانی پشتیبانی مدرسه نویسندگی:
@nevisandeganim
Please open Telegram to view this post
    VIEW IN TELEGRAM
  ❤16👌1
  سایمون کریچلی و معنای رازآمیزِ نوشتن
➖یک چنگه مداد و ماژیک و سی-چهل صفحه کاغذ کاهی. آمادهام.۹:۳۲ است. ساعت ۱۰ واپسین جلسهی ۵۶مین دورهی حضوری آغاز میشود. دوست روزپاره از همین الان هوا کنم و لابهلای جلسات امروز، بهتدریج آن را بپرورم؛ مانند روزهای پیش. بگذار با کتابهایی که دیشب کنار تخم بود شروع کنم. این حرف سایمون کریچلیِ فیلسوف را ببین:
«وقتی کتاب "خیلی کم… تقریباً هیچ" را مینوشتم، یادم میآید با دیگران دربارهی معنای رازآمیزِ نوشتن صحبت میکردم، وقتی متن خودش خودش را مینویسد و شما باید همراهیاش کنید. هنوز هم کموبیش به این ایده باور دارم. کل زحمتی که باید بکشید این است که مدت زمان کافی جلوی کامپیوترتان بنشینید و بعد کار تمام است. اما مشکل اینجا است که به قول پاسکال کار خیلی سختی است که در یک اتاق طاقت بیاورید و بخوانید و بنویسید.»*
البته ماندن در اتاق محدود به اتاق فیزیکی نیست. مثلن همین حالا (حتا اگر توی راهی یا وسط مهمانی) میتوانی گوشیات را بگذاری روی حالت پرواز و چند لحظه بنویسی، بهتر بگویم: بگذاری متن خودش را بنویسد؟
دیگر باید بروم توی کلاس. ولی بگذار از پرسهی دیشبم در دیوان وحشت کاشانی هم چیزی روانه کنم برایت:
«هزار سال پس از مردنم، محبت تو
گیاه مهر برویاند از مزار مرا»
➖یادآوری: شروع شعرماهی نزدیک است.
➖کلاسهای امروز:
-جلسهی هفتم کلاس حضوری ۵۶
-جلسهی دوم کلاس حضوری ۵۷
-سمپوزیوم نویسندگی (دورهی حضوری پیشرفته)
➖توب کلاسم. بچهها دارند مینویسند؛ تمرین نوعی شاعرانهنویسی. این وسط تفألی میزنم و این بیت مانی شیرازی دستگیرم میشود:
«کسی عاشق بود کز آتش سوزان نپرهیزد
به راه عشق نتوان بودن از پروانه کمتر»
➖نمونهیی از تمرین کلمهبرداری (برای گسترش دایرهی کلمات):
از کتابِ «اینجا چه میکنی، شاعر؟»
چسلاو میلوش/تادئوش روژهویچ/زبیگنیف هربرت
ترجمهی آنا مارچینوفسکا و میلاد کامیابیان
-کنجوکنار باغ
-ایشان بیامیداناند
-دزدان درازدست
-گنجشکان نوبال
-کودکان گلفام
-وقت ریسه کشیدنِ گوجهفرهنگیها
-ورای حد تقریر
-عشق مکدرِ تیرهروزترین سرزمینها
-قلمم سبکتر است از پر مرغ مگس
-موزهای از خاراسنگ
-مختصِ مرضِ ماهوار
-خشخشِ گامهایی بیشتاب
-زشتکاریهای بخشودنیام
-ایمن در حافظهام
-زبانِ مادریِ باوفام
-چهره به شعله خاموشید
-تیرآجین از عشقی کور
-جاکَن میکنیمشان بهدرد
-ترسِ ما شبجامه نمیپوشد
-پیچیده به تلواسه
-خشکهخاکی مییابیم
-هزاهزِ حشرات
-بنفشهسا
-از بیخطایی و پردلیِ خود میلافند
-به وقت بردمیدنِ -سپیدهی کاغذدیواریها
-آنان که در غبار نگونسارند
-دریاوار
-دلقکسا
-وقت که بوتهی نور در کوهستان اشارتت میکند
-خاکسترشهر
شاهین کلانتری
*چگونه از زندگی دست بشوییم و دلشوره آغاز کنیم، ترجمهی مهرداد پارسا، ۴۳
#تردیدار #روزپاره
✅  @shahinkalantari
➕  shahinkalantari.com
➖یک چنگه مداد و ماژیک و سی-چهل صفحه کاغذ کاهی. آمادهام.۹:۳۲ است. ساعت ۱۰ واپسین جلسهی ۵۶مین دورهی حضوری آغاز میشود. دوست روزپاره از همین الان هوا کنم و لابهلای جلسات امروز، بهتدریج آن را بپرورم؛ مانند روزهای پیش. بگذار با کتابهایی که دیشب کنار تخم بود شروع کنم. این حرف سایمون کریچلیِ فیلسوف را ببین:
«وقتی کتاب "خیلی کم… تقریباً هیچ" را مینوشتم، یادم میآید با دیگران دربارهی معنای رازآمیزِ نوشتن صحبت میکردم، وقتی متن خودش خودش را مینویسد و شما باید همراهیاش کنید. هنوز هم کموبیش به این ایده باور دارم. کل زحمتی که باید بکشید این است که مدت زمان کافی جلوی کامپیوترتان بنشینید و بعد کار تمام است. اما مشکل اینجا است که به قول پاسکال کار خیلی سختی است که در یک اتاق طاقت بیاورید و بخوانید و بنویسید.»*
البته ماندن در اتاق محدود به اتاق فیزیکی نیست. مثلن همین حالا (حتا اگر توی راهی یا وسط مهمانی) میتوانی گوشیات را بگذاری روی حالت پرواز و چند لحظه بنویسی، بهتر بگویم: بگذاری متن خودش را بنویسد؟
دیگر باید بروم توی کلاس. ولی بگذار از پرسهی دیشبم در دیوان وحشت کاشانی هم چیزی روانه کنم برایت:
«هزار سال پس از مردنم، محبت تو
گیاه مهر برویاند از مزار مرا»
➖یادآوری: شروع شعرماهی نزدیک است.
➖کلاسهای امروز:
-جلسهی هفتم کلاس حضوری ۵۶
-جلسهی دوم کلاس حضوری ۵۷
-سمپوزیوم نویسندگی (دورهی حضوری پیشرفته)
➖توب کلاسم. بچهها دارند مینویسند؛ تمرین نوعی شاعرانهنویسی. این وسط تفألی میزنم و این بیت مانی شیرازی دستگیرم میشود:
«کسی عاشق بود کز آتش سوزان نپرهیزد
به راه عشق نتوان بودن از پروانه کمتر»
➖نمونهیی از تمرین کلمهبرداری (برای گسترش دایرهی کلمات):
از کتابِ «اینجا چه میکنی، شاعر؟»
چسلاو میلوش/تادئوش روژهویچ/زبیگنیف هربرت
ترجمهی آنا مارچینوفسکا و میلاد کامیابیان
-کنجوکنار باغ
-ایشان بیامیداناند
-دزدان درازدست
-گنجشکان نوبال
-کودکان گلفام
-وقت ریسه کشیدنِ گوجهفرهنگیها
-ورای حد تقریر
-عشق مکدرِ تیرهروزترین سرزمینها
-قلمم سبکتر است از پر مرغ مگس
-موزهای از خاراسنگ
-مختصِ مرضِ ماهوار
-خشخشِ گامهایی بیشتاب
-زشتکاریهای بخشودنیام
-ایمن در حافظهام
-زبانِ مادریِ باوفام
-چهره به شعله خاموشید
-تیرآجین از عشقی کور
-جاکَن میکنیمشان بهدرد
-ترسِ ما شبجامه نمیپوشد
-پیچیده به تلواسه
-خشکهخاکی مییابیم
-هزاهزِ حشرات
-بنفشهسا
-از بیخطایی و پردلیِ خود میلافند
-به وقت بردمیدنِ -سپیدهی کاغذدیواریها
-آنان که در غبار نگونسارند
-دریاوار
-دلقکسا
-وقت که بوتهی نور در کوهستان اشارتت میکند
-خاکسترشهر
شاهین کلانتری
*چگونه از زندگی دست بشوییم و دلشوره آغاز کنیم، ترجمهی مهرداد پارسا، ۴۳
#تردیدار #روزپاره
Please open Telegram to view this post
    VIEW IN TELEGRAM
  ❤36👍5🔥3👏3💯2
  Forwarded from کلاس نویسندگی | دورههای جدید مدرسه نویسندگی
با تمرکز بر شعر کوتاه
«شعر میتواند باعث شود که انسانها دنیا را، با قسمتهای ندیدهی آن را، تازهتر ببینند. شعر میتواند ما را گاه به گاه از احساسات عمیق و ناشناختهای که در زیربنای زندگی وجود دارند، و خیلی به ندرت با آنها در تماس هستیم، آگاهتر سازد زیرا زندگی امروزی ما غالباً فراری دائمی از خودمان است و فراری است از دنیای دیدنی و ملموس.»
دورهی شعرماهی کوششیست برای کشف زیبایی شاعرانه در لحظات روزمرهی زندگی؛ پرسه و پرسش در همهی انواع شعر:
شعر کلاسیک/شعر نو/شعر سپید/شعر آزاد/شعر عامیانه/ترانه
شعر منظوم و منثور
شعر خوب و شعر بد
شعر تو و شعر من
شعر ما
شعر ماه
وسوسه نمیشوی از سرودن شعرکی در ماه؟
ساختار دوره:
اجرای زنده و ویدیوی در بستر اسکایروم
۸ جلسه
همهی جلسات ذخیره هم میشود و بهطور دائمی در اختیار شرکتکنندگان قرار میگیرد.
♾امتیاز ویژهی این دوره:
بررسی همهی شعرهای شرکتکنندگان
یک ماه، هر هفته ۲ جلسه
شروع از شنبه ۳ آبان ۱۴۰۴
شنبهها و سهشنبهها، از ساعت ۱۹:۳۰ تا ۲۰+بازخورد
6274121181110032
6274121181110032به نام شاهین کلانتری
https://www.tg-me.com/nevisandeganim
مشاهده
یک | دو | سه | جدیدترین بازخوردها
Please open Telegram to view this post
    VIEW IN TELEGRAM
  ❤14
  