Telegram Web Link
تداوم کارزار سه‌شنبه‌های «نه به اعدام» در هفته هشتادوهفتم در ۵۲ زندان مختلف

🔹هفته هشتاد و هفتم کارزار سه‌شنبه‌های «نه به اعدام»، در حالی برگزار می‌شود که سایه‌ی وحشت و سرکوب بیش از پیش بر جان مردم ایران سنگینی می‌کند. در ماه‌های اخیر، شاهد افزایش بی‌سابقه‌ی شمار اعدام‌ها هستیم؛ از ۲۵ شهریور تا کنون، دست‌کم ۴۶ اعدام از جمله ۲ زن و شش هموطن بلوچ، و در شهریورماه ۱۸۶ اعدام شامل ۷ زن گزارش شده است.

🔹در این میان، اعدام سبعانه یکی دیگر از اعضای کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» بابک شهبازی، در سالگرد خیزش مردمی ۱۴۰۱ و بدون آخرین ملاقات با خانواده‌اش، نمادی تلخ از رفتار غیرانسانی و نقض حقوق بشر توسط این رژیم آدمکش است. ربودن بابک شهبازی از داخل بند به قصد اعدام مخفیانه ایشان، اعتراض و تحصن همبندیان وی در زندان قزلحصار را به دنبال داشت.

🔹حکومتی که از یک سو دم از «عفو» زندانیان می‌زند، از سوی دیگر، هر هفته با افزایش شمار اعدام‌ها، واقعیت تلخ و ضدانسانی خود را به طور عریان نشان می‌دهد.

🔹امسال، همزمان با بازگشایی مدارس، بار دیگر معلمان و دانشجویان آگاه و پیشرو در خط مقدم مبارزه برای آزادی و برابری قرار دارند. نوجوانان و جوانان ایران کابوس این حکومت هستند و در هر مدرسه و دانشگاه، فعالانی ایستاده‌اند تا مدارس و دانشگاه‌ها را کماکان به مرکزی برای مقاومت تبدیل کنند و صدایی برای مخالفت با احکام غیرانسانی اعدام هموطنانشان باشند.

🔹کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» خطاب به مردم آزادی‌خواه ایران و همه دوست‌داران حقوق‌بشر فریاد می‌زند در برابر این سیاست‌های خشونت‌بار و ضدبشری، سکوت جایز نیست. صدای ما باید قوی‌تر از هر سرکوب و ظلمی باشد. هر هفته، هر سه‌شنبه، به یاد قربانیان اعدام، برای دادخواهی و دفاع از زندگی، به پا می‌خیزیم.

🔹زندگی حق بنیادین هر انسان است و اعدام، خشونتی غیرقابل توجیه علیه این حق است.

اعضای کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» سه‌شنبه ۱ مهر ۱۴۰۴ در هفته هشتادوهفتم در ۵۲ زندان زیر در اعتصاب غذا می‌باشند:

زندان اوین، زندان قزلحصار (واحدهای ۳ و ۴)، زندان مرکزی کرج، زندان فردیس کرج، زندان تهران بزرگ، زندان قرچک، زندان خورین ورامین، زندان چوبیندر قزوین، زندان اهر، زندان اراک، زندان لنگرود قم، زندان خرم آباد، زندان یاسوج، زندان اسدآباد اصفهان، زندان دستگرد اصفهان، زندان شیبان اهواز ، زندان سپیدار اهواز (بند زنان و مردان)، زندان نظام شیراز، زندان عادل آباد شیراز (بند زنان و مردان)، زندان فیروز آباد فارس، زندان دهدشت، زندان زاهدان (بند زنان)، زندان برازجان، زندان رامهرمز، زندان بهبهان، زندان بم، زندان یزد، زندان کهنوج، زندان طبس، زندان مشهد، زندان سبزوار، زندان گنبدکاووس، زندان قائمشهر، زندان رشت (بند مردان و زنان)، زندان رودسر، زندان حویق تالش، زندان ازبرم لاهیجان، زندان دیزل آباد کرمانشاه، زندان اردبیل، زندان تبریز، زندان ارومیه، زندان سلماس، زندان خوی، زندان نقده، زندان میاندوآب، زندان مهاباد، زندان بوکان، زندان سقز، زندان بانه، زندان مریوان، زندان سنندج و زندان کامیاران.


هفته هشتاد و هفتم
سه‌شنبه ۱ مهر ۱۴۰۴
#کارزار_سه‌شنبه‌های_نه_به_اعدام

@ShirinEbadiofficial
قرچک ورامین؛ زندان نیست، قتلگاه است

🔹زندان قرچک ورامین، چیزی جز یک قتلگاه نیست. جایی که نه از حقوق انسانی خبری هست، نه از ابتدایی‌ترین استانداردهای پزشکی و بهداشتی. امروز، سمیه رشیدی، زنی که بزرگ‌ترین «جرمش» شعارنویسی اعتراضی بود، در کماست و پزشکان نسبت به وضعیت بحرانی او هشدار داده‌اند. این سرنوشت تلخ گواهی است بر آن‌که قرچک نه محل حبس، بلکه اردوگاه مرگ زنان زندانی است.

🔹در همین زندان، پریوش مسلمی مبتلا به سرطان از هرگونه خدمات درمانی محروم است و روز به روز به مرگ نزدیک‌تر می‌شود. راحله راحمی‌پور، زن دادخواه ۷۴ ساله‌ که مستقیما از بیمارستان به همین زندان منتقل شده، با ضعف جسمانی و کهولت سن، در خطر جدی است. فریبا کمال‌آبادی، ۶۳ ساله و از جامعه بهایی، سیزدهمین سال حبس خود را در همین دیوارهای پوسیده می‌گذراند. دیگر زندانیان سیاسی زن از جمله الهام صالحی نیز در شرایط نگران‌کننده به سر می‌برند؛ شرایطی که عملا به فرسایش تدریجی جان و روان آنان می‌انجامد.

🔹قرچک تنها قتلگاه زندانیان سیاسی نیست. زندانیان عادی، قربانیان جرایم عمومی، نیز در این جهنم زنده زنده می‌سوزند. همین چند روز پیش یک زندانی زن در همین زندان جان باخت، بی‌آنکه دسترسی به درمان داشته باشد. در قرچک، بیماری، گرسنگی، آلودگی، و تحقیر، بخشی از برنامه‌ریزی آگاهانه است، روشی برای شکستن تن و روح انسان‌ها.

🔹چند انسان بی‌گناه دیگر باید سالم وارد قرچک شوند و سپس یا جنازه‌شان بیرون بیاید یا با بیماری لاعلاج بازگردند، تا این شکنجه‌گاه تعطیل شود؟! زندان قرچک ورامین نه فقط لکه ننگی بر کارنامه جمهوری اسلامی است، که یک جنایت سازمان‌یافته علیه زنان زندانی است. امروز، توجه فوری همه ما باید به وضعیت حاد این زندان و به‌ویژه جان سمیه رشیدی معطوف باشد. فردا بدون شک دیر خواهد بود.

🔹شکنجه‌گاه قرچک ورامین باید تعطیل شود.

@ShirinEbadiofficial
مهرماهی که دیگر بوی «مهر» ندارد

🔹امروز اول مهر است؛ روزی که باید با شور و شوق دفترها ورق بخورند و صدای زنگ مدرسه دل‌ها را روشن کند. اما در کلاس‌های ایران نیمکت‌های زیادی برای همیشه خالی مانده‌اند. نیمکت کیان پیرفلک، «مهندس کوچک» ایذه که در آبان ۱۴۰۱ با گلوله‌های حکومت جان باخت. نیمکت کومار درافتاده، دانش‌آموز پیرانشهری، نیمکت دانیال پابندی، نوجوانی که به جای بازی و یادگیری، در خون غلتید. نیمکت سارینا اسماعیل‌زاده، پر از آرزوهای ناتمام، و نیمکت نیکا شاکرمی، دختری که به خیابان رفت تا آزادی را فریاد بزند اما هرگز به خانه بازنگشت.

🔹این نام‌ها تنها مشتی نمونه خروارند، ده‌ها کودک و نوجوان دیگر هم در خیزش «زن، زندگی، آزادی» در آبان ۹۸، در دیماه ۹۶ و ... کشته شدند. کودکانی که سهمشان از «مدرسه و زندگی» نه تخته‌سیاه و نه کتاب‌های رنگی، که داغ گلوله و فشار سرکوب بود. هر یک از این جان‌های کوچک اما بزرگ، نشانۀ عریانی از جنایتی است که آینده را نشانه گرفته است.

🔹امروز که بچه‌ها با کیف و دفتر نو به کلاس می‌روند، به یاد بیاوریم خانواده‌هایی را که به جای آماده کردن فرزندشان برای مدرسه، بر مزارشان شمع روشن می‌کنند. به یاد بیاوریم مادرانی چون ماه‌منیر مولایی‌راد که حقیقت مرگ فرزندشان را فریاد زدند و هنوز برای همان فریاد، تحت فشار و تهدیدند. تا زمانی که عدالت برقرار نشود و خون این کودکان پاسخ نگیرد، هیچ زنگ مدرسه‌ای بوی مهر نخواهد داد.

@ShirinEbadiofficial
ریزش تاریخی در دانشگاه صنعتی شریف؛ دست‌کم ۲۷ استاد از ایران رفتند

🔹دست‌کم ۲۷ استاد برجسته دانشگاه صنعتی شریف در سال‌های اخیر به آمریکا، کانادا و اروپا مهاجرت کرده یا مرخصی‌های بلندمدت گرفته‌اند؛ موجی که از آن به‌عنوان «بزرگ‌ترین ریزش تاریخی» در تاریخ این دانشگاه یاد می‌شود. این آمار، نه صرفاً یک آمار ساده، بلکه انعکاس بحران عمیقی است که سال‌هاست دانشگاه‌ها و نظام علمی ایران را می‌بلعد.

🔹حقوق ناچیز، کمبود امکانات پژوهشی، فساد ساختاری در نظام آموزشی و فشارهای بی‌امان امنیتی، استادان را از تدریس و پژوهش به سمت مهاجرت و خاموشی سوق داده است. شریف، دانشگاهی که نماد نبوغ، نوآوری و سرمایه فکری ایران بود، امروز بیش از آن‌که به کارگاه علم و اندیشه شبیه باشد، به نهادی امنیتی بدل شده است؛ جایی که به جای آزادی علمی، بازجویی و پرونده‌سازی حاکم است.

🔹ادامه این روند، جایگاه علمی ایران را در جهان به سقوطی غیرقابل جبران خواهد کشاند. وقتی ستون‌های اصلی دانشگاه، یعنی استادان نخبه، از سر اجبار یا نومیدی کشور را ترک می‌کنند، آینده پژوهش و آموزش عالی در ایران عملاً به محاق می‌رود. این مهاجرت گسترده نه فقط یک «فرار مغزها»، بلکه یک «خروج امید» است: امید دانشجویانی که دیگر الگوی علمی برای آموختن ندارند و امید جامعه‌ای که شاهد خاموش شدن چراغ‌های آخرین پایگاه‌های عقلانیت در برابر سیطرۀ جهل و سرکوب است.

🔹در شرایطی که بسیاری از کشورها برای جذب نخبگان هزینه‌های کلان می‌کنند، جمهوری اسلامی با سرکوب و بی‌تدبیری آگاهانه‌ترین نیروی جامعه را به بیرون می‌راند. این ریزش بزرگ، نه یک اتفاق ناگهانی، که نتیجۀ مستقیم سیاست‌های حکومتی است؛ سیاست‌هایی که دانشگاه را از خانه اندیشه به میدان سرکوب بدل کرده‌اند. شریف، به‌عنوان نماد، امروز فقط یک آینه است؛ آینه‌ای که فروپاشی تدریجی بنیان‌های علمی ایران را به وضوح نشان می‌دهد.

@ShirinEbadiofficial
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
خطاب به اروپایی‌ها در حاشیه جشنواره کتاب و آزادی:
«دموکراسی مانند آب است، قدرش را تا از دست نرفته بدانید»


🔹در حاشیه جشنواره «کتاب و آزادی» که یکی از مهم‌ترین رویدادهای ادبی در ایتالیا به شمار می‌رود، در مراسم افتتاحیه خطاب به اروپایی‌ها گفتم: دموکراسی مانند آب است، تنها وقتی نبودش را حس می‌کنید که دیگر وجود ندارد. هشدار دادم که آزادی و حقوق بشر را بدیهی و تضمین‌شده نپندارید، زیرا از دست دادنشان به آسانی اتفاق می‌افتد.

🔹به حاضرین و رسانه‌ها گفتم من نخستین زن قاضی در ایران بودم، اما پس از انقلاب تنها به دلیل زن بودن از مقامم برکنار شدم. سال‌هاست در تبعید زندگی می‌کنم و شاهد سرکوب بی‌پایان مردمم هستم. اما امروز می‌بینم که رژیم از همیشه ضعیف‌تر است. سه سال پس از قتل مهسا ژینا امینی و آغاز جنبش «زن، زندگی، آزادی»، شکاف عمیق میان جوانان و حاکمان غیرقابل انکار است. حتی در جریان ۱۲ روز جنگ، آشکار شد که این رژیم توان و استقامت گذشته را ندارد.

🔹در ادامه اشاره کردم، زنان ایران امروز قوی‌تر از هر زمان دیگری‌اند و توانسته‌اند رژیم را به عقب برانند. من در ۷۸ سالگی بارها به کشورهای پرخطر سفر کرده‌ام و همیشه تحت حفاظت بوده‌ام، اما حقیقت این است که نمی‌ترسم. به‌اندازه کافی زندگی کرده‌ام. آنچه برایم اهمیت دارد آینده‌ای است که جوانان ایران خواهند ساخت؛ آینده‌ای که در آن آزادی دیگر سراب نباشد، بلکه حقیقتی باشد که هیچ حکومتی نتواند از مردم بگیرد.

@ShirinEbadiofficial
زندانیان کمتر شناخته‌شده، قربانیان خاموش سرکوب؛ هدی مهرگانفر را فراموش نکنیم

🔹هدی مهرگانفر، زن ۳۸ ساله، مهندس الکترونیک و اهل زرقان فارس، نزدیک به یک سال است که در زندان عادل‌آباد شیراز محبوس و بلاتکلیف مانده است. او همراه با پدرش، محمدعلی مهرگانفر، زندانی سیاسی دهه ۶۰، در آبان‌ماه ۱۴۰۳ بازداشت شد. اتهامش «ارتباط با سازمان‌های معاند» عنوان شده، اما هیچ روند قضایی مشخصی برایش طی نشده و حتی حق آزادی با وثیقه نیز از او سلب شده است.

🔹هدی پیش از بازداشت تحت عمل جراحی قرار گرفته بود، اما از همان نخستین روزهای انتقال به بازداشتگاه سپاه و سپس زندان عادل‌آباد، از درمان و مراقبت پزشکی محروم ماند. اکنون، ۱۱ ماه گذشته است و او همچنان در وضعیت بلاتکلیف به سر می‌برد، در حالی‌که سلامت جسمی‌اش به خطر افتاده و مسئولیت جان او بر عهدۀ حکومت است.

🔹یادآوری نام‌هایی چون هدی مهرگانفر یادآوری حقیقت تلخ ایران امروز است: نظامی که آزادی‌خواهان و معترضان را به فراموشی می‌سپارد، در حالی‌که هر روز حلقه سرکوب را تنگ‌تر می‌کند. صدای او و صدای تمام زندانیان کمتر شناخته شده باید بلند بماند، تا هیچ زندانی سیاسی در سکوت رها نشود. بی‌خبری عدم اطلاع رسانی از وضعیت زندانیان سیاسی حکم مرگ آنها را دارد.

@ShirinEbadiofficial
افشین بایمانی را فراموش نکنیم

#آزادی_زندانیان_سیاسی

🌕امروز چهارشنبه دوم مهر ۱۴۰۴
🌕برابر با ۲۴ سپتامبر ۲۰۲۵

@ShirinEbadiofficial
دادگاه سجاد حائری؛ محاکمه‌ی اندیشه و قلم

🔹روز ۲۹ شهریور ۱۴۰۴، دادگاه انقلاب دماوند بار دیگر نمونه‌ای روشن از سرکوب فرهنگی را به نمایش گذاشت؛ سجاد حائری، نویسنده و کارگردان اهل ایلام، در برابر قاضی به اتهاماتی چون «فعالیت تبلیغی علیه نظام» و «تشویش اذهان عمومی» محاکمه شد. او پیش‌تر در تیرماه سال جاری پس از یورش نیروهای امنیتی به خانه‌اش بازداشت شده بود؛ ماموران کتاب‌ها، لپ‌تاپ و تلفنش را ضبط کردند و ده روز در بازداشتگاه سپاه تحت بازجویی قرار دادند.

🔹این نخستین بار نبود که او را هدف گرفتند. پس از آزادی موقت با وثیقه سنگین، پرونده‌سازی دوم علیه او شکل گرفت تا صدایش را خاموش کنند و فشار مضاعفی هم به برادر دربندش احمدرضا حائری وارد کنند. شیوه‌ای که جمهوری اسلامی سال‌هاست برای خاموش کردن روزنامه‌نگاران، نویسندگان و فعالان فرهنگی به کار می‌برد: اتهامات واهی، وثیقه‌های نجومی و تهدیدهای دائمی.

🔹حکومتی که از کتاب، قلم، آموزش و روایت هنری وحشت دارد، خود اعتراف می‌کند که پایه‌هایش بر ترس استوار است. محاکمه‌ی سجاد حائری، نه محاکمه یک فرد، که محکوم کردن آزادی اندیشه در ایران امروز است؛ آزادی‌ای که هر روز در دادگاه‌های انقلاب به مسلخ کشیده می‌شود.

@ShirinEbadiofficial
جمهوری اسلامی باز هم رکورد زد؛ بیش از یک‌هزار اعدام در کمتر از ۹ ماه

🔹در حالی‌که جهان در آستانه برگزاری مجمع عمومی سازمان ملل متحد به نیویورک چشم دوخته، جمهوری اسلامی رکوردی هولناک در کارنامه خود ثبت کرده است: بنا بر گزارش «سازمان حقوق بشر ایران»، تنها در ۹ ماه نخست سال میلادی جاری دست‌کم ۱۰۰۰ نفر در ایران اعدام شده‌اند، بنیاد برومند دست کم ۱۰۴۵ مورد اعدام را مستند کرده است، رقمی که در سی سال گذشته بی‌سابقه بوده است. تنها طی یک هفته گذشته ۶۴ نفر به دار آویخته شدند، یعنی به‌طور میانگین روزی ۹ اعدام.

🔹این اعدام‌های گسترده نه عدالت را محقق می‌کنند و نه امنیت را برقرار؛ آن‌ها ابزار آشکار قدرت برای ایجاد رعب و خاموش کردن هر صدای اعتراضی‌ هستند. بیش از نیمی از اعدام‌ها به اتهامات مرتبط با مواد مخدر مربوط می‌شوند، آن هم در شرایطی که غالب این متهمان از محروم‌ترین و حاشیه‌نشین‌ترین اقشار جامعه‌اند. سهم دیگر اعدام‌ها به قتل، محاربه، جاسوسی و اتهامات مبهمی می‌رسد که همگی با بازجویی‌های همراه با شکنجه و بدون دادرسی عادلانه صادر شده‌اند.

🔹هم‌زمان با این موج خونین، مسعود پزشکیان نماینده جمهوری اسلامی در نیویورک، بر صندلی‌های مجمع عمومی سازمان ملل خواهد نشست؛ در حالی‌که هزاران خانواده در ایران در سوگ عزیزان‌شان عزادارند. سازمان حقوق بشر ایران خواستار آن شده است که کمیته حقیقت‌یاب سازمان ملل این اعدام‌ها را به‌عنوان جنایت علیه بشریت بررسی کند. جهان باید بداند که در پشت چهره دیپلماتیک جمهوری اسلامی، ماشین اعدامی در حال کار است که هر روز جان انسان‌ها را می‌گیرد.

@ShirinEbadiofficial
محرومیت درمانی؛ فشاری مضاعف برای زندانیان سیاسی

🔹داود رضوی، عضو هیئت‌مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد و زندانی سیاسی محبوس در اوین، در حالی از بیماری‌های گوارشی و ضعف جسمانی رنج می‌برد که تنها به دلیل امتناع از پوشیدن لباس زندان از اعزام به بیمارستان محروم شد. او پس از ماه‌ها انتظار و پیگیری‌های مداوم، قرار بود در روز سه‌شنبه ۱ مهر به بیمارستان طالقانی منتقل شود؛ اما این حق ابتدایی نیز به بهانه‌ای غیرقانونی از او دریغ شد.

🔹رضوی در تیرماه ۱۴۰۲ با حکم قاضی صلواتی به پنج سال حبس تعزیری و دو سال محرومیت از فعالیت سیاسی و حضور در فضای مجازی محکوم شد. او پیش‌تر در مهر ۱۴۰۱ بازداشت و از آن زمان در زندان اوین نگهداری می‌شود. سرکوب سیستماتیک فعالان کارگری و صدور احکام سنگین علیه آنان، بخشی از سیاست همیشگی جمهوری اسلامی برای خاموش کردن صدای عدالت‌خواهی کارگران بوده است.

🔹محرومیت از درمان، مصداقی روشن از شکنجه سفید و نقض فاحش حقوق بشر است. بر اساس گزارش‌های مستند، تنها در سال ۲۰۲۴ دست‌کم ۴۱۲ بار زندانیان سیاسی و عقیدتی از دسترسی به درمان مناسب محروم شده‌اند؛ آماری که نشان می‌دهد محرومیت درمانی به یک الگوی سیستماتیک تبدیل شده است. جمهوری اسلامی با چنین رفتارهایی بار دیگر ثابت می‌کند که زندان برای مخالفان صرفا محل حبس نیست، بلکه عرصه‌ای برای شکنجه تدریجی و مرگ خاموش است.

@ShirinEbadiofficial
مهر تلخ کودکان در ایران؛ مدرسه به زندان بدل شد

🔹همزمان با آغاز سال تحصیلی جدید، در حالی که باید شور و شوق بازگشایی مدارس فضای خانه‌ها و کلاس‌ها را پر می‌کرد، گزارش تازه سازمان هه‌نگاو تصویری تکان‌دهنده از وضعیت دانش‌آموزان در ایران ارائه داده است. بر اساس این گزارش، تنها در ۹ ماه نخست سال ۲۰۲۵ میلادی دست‌کم ۳۸ دانش‌آموز بازداشت شده‌اند؛ کودکانی که به جای نشستن پشت نیمکت، در سلول‌های زندان گرفتارند. سهم اصلی این بازداشت‌ها متعلق به دانش‌آموزان کرد و بلوچ است، کودکانی که سال‌ها از آموزش به زبان مادری محروم بودند و امروز با بازداشت‌های سازمان‌یافته آینده‌شان نیز به خطر افتاده است.

🔹بازداشت گسترده این نوجوانان در روزهای اخیر، درست همزمان با سالگرد جنبش «زن زندگی آزادی» و بازگشایی مدارس، معنایی جز سرکوب مضاعف ندارد. این سیاست سرکوبگرانه عمداً دسترسی کودکان به آموزش را محدود می‌کند، آنان را به سوی ترک تحصیل یا کار کودک سوق می‌دهد و خانواده‌ها را در بهت و بی‌خبری کامل فرو می‌برد.

🔹بازداشت دانش‌آموزان تنها حلقه‌ای از زنجیره فشار بر جامعه آموزشی است. از آغاز خیزش مهسا، دانش‌آموزان و معلمان به دلیل ایستادگی بر حق اعتراض، مطالبه آموزش به زبان مادری و تلاش برای ارتقای کیفیت آموزشی هدف مستقیم سرکوب قرار گرفته‌اند. امروز جمهوری اسلامی در برابر چشم جهانیان، حق تحصیل را به ابزار انتقام بدل کرده است.

🔹آزادی فوری و بی‌قیدوشرط دانش‌آموزان باید اولویت جامعه مدنی و سیاسی ایران باشد. از نهادهای بین‌المللی همچون سازمان ملل متحد، یونیسف و عفو بین‌الملل می‌خواهم بی‌درنگ برای توقف این سیاست‌های ضدکودک اقدام کنند. سکوت جهانی در برابر چنین نقض فاحش حقوق کودک، تنها به معنای چراغ سبز به حکومتی است که ماه «مهر» را به ماه «ماتم» بدل کرده است.

@ShirinEbadiofficial
وقتی تعهد و اخلاق حرفه‌ای به بهانه‌ی مرگ انسان‌ها تبدیل می‌شود؛ یاد زهرا لری در آغاز سال تحصیلی

🔹همزمان با آغاز سال تحصیلی جدید، یاد و خاطره دکتر زهرا لری دوباره زنده می‌شود. زنی شجاع، معلمی دلسوز و مدیری که به جای خیانت به دانش‌آموزانش، بهای صداقت و تعهد را با جان خود پرداخت. در پاییز ۱۴۰۱، زمانی که دانش‌آموزان مدرسه رضوانی‌نژاد کرمان در حمایت از جنبش «زن، زندگی، آزادی» شعار دادند و تحصن کردند، نیروهای امنیتی برای سرکوب وارد مدرسه شدند. زهرا لری اما حاضر نشد اسامی دانش‌آموزان را تحویل دهد، فیلم دوربین‌ها را پاک کرد و در برابر فشار ایستاد.

🔹همین مقاومت، آغاز فشارها بود؛ او به اداره احضار، از سمت مدیریت عزل و زیر بار تهدیدها و استرس‌های طاقت‌فرسا قرار گرفت. زهرا لری به بیماری خودایمن مبتلا بود، اما فشارهای امنیتی بیماری‌اش را شعله‌ور کرد و به ریه‌اش آسیب زد. در کمتر از چند هفته، او به جای کلاس درس، در بستر بیمارستان افتاد و سرانجام درگذشت. مرگی که نه یک اتفاق ساده، که نتیجه مستقیم فشار و تهدید دستگاه سرکوب بود.

🔹زهرا لری، متولد ۱۳۴۵، مادری دو فرزند، جامعه‌شناسی آگاه و نخستین زن در شورای شهر کرمان، به نمادی از تعهد انسانی بدل شد. او نشان داد که یک معلم واقعی، حتی در سخت‌ترین لحظه‌ها، میان مردم و حکومت نمی‌ایستد، بلکه جانب حقیقت را می‌گیرد. امروز، در آستانه سال تحصیلی نو، باید یاد او را زنده نگه داشت؛ چرا که مرگ او نه فقط ضایعه‌ای برای خانواده و دانش‌آموزانش، بلکه سندی دیگر بر جنایت جمهوری اسلامی علیه آموزش و آینده کودکان ایران است.

@ShirinEbadiofficial
گزیده‌ای از کتاب حقوق متهم به زبان ساده، کاری از انتشارات بنیاد شیرین عبادی

🔹انتشارات بنیاد شیرین عبادی در راستای تلاش برای آگاهی‌رسانی، و دسترسی اسان به اطلاعات حقوقی ضروری به ساده‌ترین زبان و برای همگان، مجموعه‌ای کتب را با عنوان «حقوق به زبان ساده» منتشر کرده است.

🔹با توجه به چند زبانه بودن کشورمان ایران، و احترام به تمام اقلیت‌ها و زبان‌ها، این مجموعه علاوه بر زبان فارسی، به زبان‌های ترکی، عربی، کردی و بلوچی نیز منتشر شده‌اند. از آنجا که نیاز به آگاهی نسبت به قوانین، به ویژه در شرایط خاص امروز کشور، ضرورتی چشم‌گیر دارد، این کتب به هر پنج زبان، به صورت صوتی نیز منتشر شدند.

🔹آنچه در این تصویر می‌بینید، از کتاب «حقوق متهم» به زبان ساده پیرامون حق رسیدگی پزشکی و وضعیت سلامت متهمان است. در این ایام که عدم رسیدگی پزشکی به زندانیان به ابزار فشار علیه ایشان تبدیل شده، آگاهی به این حق ضرورت دارد.

🔹از طرف دیگر در شرایطی که «همه شهروندان» فارغ از میزان فعالیت سیاسی و مدنی، متهمان و مجرمان سیاسی بالقوه قلمداد می‌شوند اطلاع از برخی قوانین در مواردی به ایشان کمک می‌کند تا سطح فشار را در دوران بازداشت یا پیگیری قضایی کمتر کنند.

🔹نباید فراموش کرد که بخش بزرگی از قربانیان بیدادگاه‌های جمهوری اسلامی متهمان غیرسیاسی و جرائم عمومی هستند. کتاب «حقوق متهم» به شیوه‌ای تدوین و تالیف شده که تمام شهروندان بتوانند با مطالعه آن با کلیات حقوق خود آشنا شوند.

🔹تمام نسخه‌های این کتاب، مکتوب و صوتی، و به زبان‌های فارسی، ترکی، عربی، کردی و بلوچی در وبسایت بنیاد شیرین عبادی در دسترس همگان قرار دارد. این مجموعه را به علاقه‌مندان و تمام کسانی که در معرض پیگیری قضایی هستند معرفی کنید.

@ShirinEbadiofficial
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔸همه عمر بر ندارم سر از این خمار مستی

🎶 آواز استاد بنان

🔹پیانوی استاد معروفی

@ShirinEbadiofficial
پیمان فرح‌آور را فراموش نکنیم

#آزادی_زندانیان_سیاسی

🌕امروز پنج‌شنبه سوم مهر ۱۴۰۴
🌕برابر با ۲۵ سپتامبر ۲۰۲۵

@ShirinEbadiofficial
زندان قرچک، قتلگاهی که جان سمیه رشیدی را گرفت

🔹هفته‌ی گذشته دست‌کم سه‌بار درباره‌ی وضعیت نگران‌کننده‌ی سمیه رشیدی هشدار دادم و باز هم تکرار می‌کنم: زندان قرچک ورامین مدت‌هاست که دیگر «زندان» نیست، قتلگاهی است که باید هر چه سریع‌تر تعطیل شود. مرگ مظلومانه‌ی سمیه، مبارز خط‌مقدم جنبش «زن، زندگی، آزادی»، را به خانواده، دوستانش و به هر انسانی که ذره‌ای حرمتی برای زندگی و کرامت قائل است تسلیت می‌گویم. سمیه تنها یک اسم نیست؛ تصویر هزاران زنی است که به‌خاطر اعتراض به بی‌عدالتی و سرکوب زیر بار نبودِ درمان و بی‌توجهی دستگاهی جان باختند.

🔹بی‌توجهی به وضعیت سلامت او، نادیده گرفتن چندین بار تشنجش در زندان، همگی مصداق روشنِ شکنجه و اهمال عامدانه است. رفتار جمهوری اسلامی با زندانیان، به‌ویژه زندانیان سیاسی و زنان، نه تنها اصول ابتدایی حقوق بشر را پایمال می‌کند، بلکه قوانین و مقررات داخلیِ خودِ نظام را هم به سخره می‌گیرد. وقتی دستگاهی که باید حافظ جان شهروندان باشد، عمداً یا از سر بی‌مسئولیتی درمان را تعطیل می‌کند، نتیجه‌اش همین فاجعه‌هاست؛ و تا وقتی این حکومت در قدرت بماند، باید منتظر تکرار همین تراژدی‌ها باشیم.

🔹قتل حکومتی سمیه رشیدی باید تلنگری سهمگین باشد، سیلی‌ای بر صورت همه‌ی مدافعان حقوق بشر، آزادی‌خواهان و برابری‌طلبانی که هنوز در محاسبات‌شان سکوت یا مماشات را ترجیح می‌دهند، همچنین اپوزوسیونی که هنوز درگیر اختلافات درونی است؛ باید متحد شویم، صدای‌مان را بلند کنیم و نگذاریم سمیه‌های دیگر، فریباها و راحله‌ها قربانیِ جهل و استبداد شوند. سرنگون باد جمهوری اسلامی‌ای که جانِ سمیه را گرفت.

@ShirinEbadiofficial
تایید حکم پیمان فرح‌آور؛ شاعر معترض گیلک در آستانه اجرای حکم اعدام

🔹دیوان عالی جمهوری اسلامی حکم اعدام پیمان فرح‌آور، شاعر معترض ۳۶ ساله گیلک و اهل رشت را تایید کرد. او با تخلص «شیدا» شناخته می‌شود؛ شاعری که صدای خشم و درد کشاورزان و طبیعت غارت‌شده گیلان بود. فرح‌آور به اتهام‌های واهی «بغی» و «محاربه» به مرگ محکوم شده، تنها به این جرم که در شعر و نوشته‌هایش علیه تخریب زیستگاه‌ها، ویلاسازی‌های ویرانگر و سیاست فقیرسازی کشاورزان گیلان زبان گشود.

🔹این شاعر معترض در شهریور ۱۴۰۳ با خشونت شدید توسط نیروهای اطلاعات سپاه بازداشت شد. دو ماه تمام تحت شکنجه و بازجویی قرار گرفت و از ابتدایی‌ترین حقوق، از جمله دسترسی به وکیل و ملاقات با خانواده، محروم بود. دادگاهی که برایش تشکیل شد، بیش از آن‌که محلی برای دفاع باشد، نمایش سرکوب بود: بی‌وکیل، بی‌دفاع و با حکمی از پیش نوشته‌شده.

🔹پیمان فرح‌آور، صدایی که قرار بود شعر بخواند، امروز در آستانه خاموشی است. تایید حکم اعدام او نه فقط جنایتی علیه یک شاعر، بلکه حمله‌ای آشکار به آزادی بیان و دفاع از محیط زیست است. جمهوری اسلامی همان‌گونه که در کردستان و بلوچستان خون جوانان را می‌ریزد، در گیلان نیز شاعری را به جرم گفتن حقیقت به مرگ می‌سپارد. پرسش اینجاست: جهانی که برای زمین و محیط زیست اشک می‌ریزد، آیا برای شاعری که جانش را بر سر دفاع از همین خاک می‌گذارد، سکوت خواهد کرد؟

@ShirinEbadiofficial
حبس سنگین برای یک نوکیش مسیحی؛ جرم او ایمان و آزادی عقیده بود

🔹دستگاه قضایی جمهوری اسلامی بار دیگر نشان داد که برای سرکوب آزادی دین و عقیده از هیچ ابزاری فروگذار نمی‌کند. حسام‌الدین (یحیی) محمد جنیدی، شهروند ۴۵ ساله و ساکن ورامین، تنها به دلیل ایمان مسیحی‌اش و تلاش برای زندگی بر اساس باورهای خود، به هشت سال و یک ماه حبس تعزیری محکوم شده است. حکم او توسط شعبه ۱ دادگاه انقلاب ورامین و به ریاست قاضی اشکان رامش صادر شده است.

🔹اتهامات او «فعالیت تبلیغی مغایر با شرع اسلام به دلیل ارتباط با خارج از کشور» و «تبلیغ علیه حکومت» عنوان شده‌اند. اما در واقع، مصادیق این اتهامات چیزی جز شرکت در دوره‌های آموزشی مسیحیت، حضور در کلیساهای آنلاین و خانگی و نیز سخن گفتن از باورهایش در فضای حقیقی و مجازی نیست. این همان چیزی است که در قاموس جمهوری اسلامی «جرم» محسوب می‌شود: یعنی ایمان، عقیده و آزادی انتخاب.

🔹محمد جنیدی در آبان ۱۴۰۳ بازداشت و به بند ۲۰۹ زندان اوین، بازداشتگاه وزارت اطلاعات، منتقل شد. او پس از مدتی با وثیقه سنگین یک میلیارد و پانصد میلیون تومانی به طور موقت آزاد شد، اما دادگاه اکنون او را به سال‌ها زندان محکوم کرده است. این حکم نه‌تنها نقض آشکار آزادی مذهب است، بلکه گواه دیگری است بر دشمنی سیستماتیک جمهوری اسلامی با هر صدای متفاوت و هر باور مستقل.

@ShirinEbadiofficial
شین‌آباد؛ آتشی که بعد از ۱۳ سال هنوز می‌سوزد

🔹سیزده سال از فاجعه آتش‌سوزی مدرسه شین‌آباد می‌گذرد، اما درد و رنج دخترانی که در آن روز با شعله‌های بی‌رحم سوختند، همچنان ادامه دارد. حادثه‌ای که ۲۸ دانش‌آموز را گرفتار آتش کرد و جان دو تن را گرفت، تنها به یک روز سیاه در تقویم محدود نشد، این فاجعه زخمی باز است که هر سال عمیق‌تر می‌شود. امروز، بازماندگان شین‌آباد نه فقط با آثار جسمی و روحی سوختگی، بلکه با بی‌توجهی و وعده‌های بر زمین مانده حکومت دست‌وپنجه نرم می‌کنند.

🔹بازماندگانی چون «اسرین معروفی» و «آمنه راک» می‌گویند دولت عملاً درمان آن‌ها را به حال خود رها کرده است. پزشکانشان بازنشسته شده‌اند و حالا در بیمارستان‌های خصوصی کار می‌کنند، اما دولت هزینه‌های درمان در این مراکز را نمی‌پذیرد. تجهیزات پیشرفته برای درمان سوختگی‌ها در ایران وجود ندارد و تحریم‌ها مانعی بر سر ورود آن‌هاست. دختران شین‌آباد هنوز با خشکی مفاصل، زخم‌های پوستی و کابوس‌های روانی روز حادثه زندگی می‌کنند، بی‌آنکه امیدی به حمایت واقعی داشته باشند.

🔹خانواده‌های این دختران نیز از بی‌عملی مسئولان خشمگین‌اند. جلال مرادی، پدر یکی از دانش‌آموزان، می‌گوید حتی وعده‌های ساده‌ای مانند استخدام بازماندگان یا پوشش هزینه‌های اقامت در تهران عملی نشده است. دولت به جای ترمیم زخم‌های شین‌آباد، آن‌ها را با رنج تازه‌ای به نام بی‌عدالتی و بی‌توجهی روبه‌رو کرده است. شین‌آباد یادآور این حقیقت تلخ است که در جمهوری اسلامی حتی کودکانِ سوخته در کلاس درس، نه امنیت دارند، نه درمان و نه آینده.

@ShirinEbadiofficial
2025/10/22 16:00:19
Back to Top
HTML Embed Code: