او حالم را نپرسید…
نمیدانم؛ آنقدر غریبه شده بودیم که حتی
مرگ هم ما را به هم نزدیکتر نکرد؟
نمیدانم؛ آنقدر غریبه شده بودیم که حتی
مرگ هم ما را به هم نزدیکتر نکرد؟
فروپاشیهای روانی که قبلا تجریه کردید رو فراموش کنید، با اینترنت ملی آدم به مرز جنون میرسه.
همیشه داستان همین بوده. داری زندگی عادیت رو میکنی، «یک لحظه» و بعد از اون، دیگه هیچ چیز مثل قبل نیست.
جناب بحرینی خیلی وقت پیش دردِ ما رو تبدیل به کلمه کرد وقتی نوشت:
«مسئله این است که جغرافیا زورش زیاد است و من خستهام.»
«مسئله این است که جغرافیا زورش زیاد است و من خستهام.»
وقتی غمگین هستیم، به نظر میرسد این غم همیشگی باشد. به نظر میرسد پایان شب به صبح وصل نمیشود. اما یکی از واقعیت های زندگی این است که هیچ چیز باقی نمیماند. نه لبخندهای از ته دل و نه غم های نفس گیر.
کاش برگردیم به روزایی ک ساعت ۶:۳۵ دیقه صبح قبل از مدرسه از شبکه یک تام و جری میدیدیم
نه در نگاه اول، بلکه عشق در آخرین نگاه است.
زمانی که میخواهد از تو جدا شود
آن گونه که به تو مینگرد
به همان اندازه دوستت داشته است.
#ناظم_حکمت
زمانی که میخواهد از تو جدا شود
آن گونه که به تو مینگرد
به همان اندازه دوستت داشته است.
#ناظم_حکمت