👇👇👇
بسیار مهم حتما ببينيد

https://www.instagram.com/reel/C5ZCUGFoDwY/?igsh=MWZic25saGRjbTE4Yw==

👆👆👆
عصبانیت یک ضعف و یک بیماری روانی است و دلایل ان می تواند سایر گرفتاریهای روانی مانند حسادت ، کم حوصلگی ، حساسیت های افراطی نسبت به برخی موضوعات ، عدم اعتماد به نفس و یا دلایل بسیار دیگری باشد!

عصبانیت با پرخاش کردن ، نق نق زدن ، ناله و نفرین کردن و داد زدن و تخریب کردن اموال و وسایل همراه است و عصبانیت مانند حسادت ریشه وجود انسان را می خشکاند و عشق را به بی تفاوتی می کشاند!

@sufi_molana
از ذهن تا دهن فقط یک نقطه فاصله است...

پس تا ذهنت را باز نکردی ، دهنت را باز نکن...
مولانا
هستی و کائنات منتظر حال خوش تو، هستند.
چرا که آنها همواره وظیفه دارند که تو احساسی از شادی داشته باشی.
حال خوش تو، همه ی چیزهای مثبت و عالی را به هستی صادر میکند و کائنات نیز به احترام این حال خوش تو،بهترین ها را برای تو، به تو بر میگردانند.
اگر وارد عشق نشوی، همان‌گونه که بسیاری از مردم چنین تصمیمی گرفته‌اند، تو با خودت درگیر خواهی بود. آن وقت دیگر زندگیِ تو یک زیارت نخواهد بود. آن وقت زندگیِ تو دیگر رودخانه‌ای نیست که به سوی اقیانوس می‌رود؛ زندگی‌ات حوضچه‌ای خواهد بود راکد و کثیف که به زودی چیزی جز گل‌ولای در آن باقی نخواهد ماند. برای پاک ماندن انسان باید به جاری شدن ادامه دهد. رودخانه همیشه پاک می‌ماند زیرا جاری است.
.

📘 کتاب راز از اُشو
.
درباره چه حرف بزنیم؟

اتفاق‌های بزرگی که در زندگی شما روی می‌دهد، بهترین موضوعی هستند
که می توانید از آنها حرف بزنید.

تمام نعمت‌هایی که شما را احاطه کرده اند، موضوع صحبت شماست.

با خوش بینی و شادمانی صحبت کنید و سعی کنید حرف‌هایتان سرشار از قدردانی باشد
.
گفتم شراب ِ وصل
به اُوباش میدهند ؟

با خنده گفت :
بنده‌ی
« او » باش ، میدهند

منتسب به عطار
قدرشناسی یک احساس است.🙏

بنابراین ھدف نھایی در تمرین آن است که ھرچه بیشتر آن رااحساس کنید، زیرا این نیروی احساسات شماست که به تأثیر آن در زندگیتان شتاب میبخشد.
قانون نیوتن، یکی برای یکی است؛ آنچه ک میدھید، به صورت برابر دریافت میکنید. این بدان معناست که اگر احساس قدرشناسی را در خود افزایش دھید، نتایج آن در زندگیتان فزونی خواھد یافت تا با احساس شما برابر شود.
ھرچه احساستان راستین تر باشد و خالصانه، قدرشناسی کنید،شما با شتاب بیشتری تغییر مییابید و روند دگرگونیتان شتاب بیشتری خواھد گرفت.

@sufi_molana
دست نیافتنی بودن یعنی اینكه فرد با قناعت با دنیای اطرافش مواجه شود.
تو نباید پنج تا كبك بخوری،‌ یكی كافیست...
تو نباید از دیگران آنقدر استفاده كنی و شیره شان را بكشی كه فقط پوست و هسته باقی بماند،‌ مخصوصا آنهائی را كه دوست می داری.

دون خوان
هر بار چیزی را مورد ستایش قرار می دهید،هربار از چیزی تعریف می کنید،

هر بار از دیدن چیزی احساس خوبی پیدا می کنید،،در واقع به عالم هستی می گویید:

"به خالق میگویی متشکرم و من میدانم لطف تو را ای بهترین "

دیگر نیازی نیست که منظورتان را با الفاظ بیشتری توجیه کنید
و چنانچه اغلب اوقات در حال تحسین و ستایش باشید،
همه ی چیزهای خوب به سوی شما جاری خواهد شد.
retreatto calm(Glendon,Smith)
@sufi_molana 
از افکارت دست بکش برگرد به الان

موسیقی مناسب مدیتیشن

@sufi_molana
فیلم سینمایی مست عشق را حتما ببینید
گرچه که ازشهاب حسینی توقع بازی ضعیف نمی‌رفت
اما خط داستان عالی بود
نیایش

روا دار ، نیروی عشق خداوندت مدد کار رشد روحی ‌و معنوی تو باشد،
روا دار ، یکتایی نیروی عشق ،غذای قلبت باشد و
اکسیر شهامتی که با آن قفل دل بگشایی ،
نه برای یک تن ،
بلکه
برای تمام هستی ...

🙏
قسمتی از کتاب 📚

وقتی کسی شما را می‌رنجاند به این خاطر است که او خودش عمیقاً از درون رنج می‌کشد و رنجش‌ لبریز شده است.
او به مجازات و تنبیه نیاز ندارد بلکه به کمک نیاز دارد.
این پیامی است که او در حال ارسالش است.
Quietmountain (anzan)
@sufi_molana 
نترس
خود را قضاوت نکن
حریص نباش
خشم نورز
اکنون و اینجا باش
(موسیقی مناسب مراقبه)

@sufi_molana
ابلهان تعظیم مسجد می‌کنند
در جفای اهل دل جد می‌کنند

آن مجازست این حقیقت ای خران
نیست مسجد جز درون سروران

مسجدی کان اندرون اولیاست
سجده‌گاه جمله است آنجا خداست

تا دل اهل دلی نامد به درد
هیچ قرنی را خدا رسوا نکرد

قصد جنگ انبیا می‌داشتند
جسم دیدند آدمی پنداشتند

در تو هست اخلاق آن پیشینیان
چون نمی‌ترسی که تو باشی همان

آن نشانیها همه چون در تو هست
چون تو زیشانی کجا خواهی برست

مولانا
اعتمادبه خداوند یکی از مهمترین ارکان
روند ایمان آوری می باشد 
ما تازمانیکه نتوانیم به این اصل روحانی دست پیدا کنیم متاسفانه
نمی توانیم به یک ایمان سالم و کامل برسیم

@sufi_molana
...

عموماً مى‌بينيم روابط بين پدر و پسر، روابطى مصلحتى است. پدر قوى و پسر ضعيف است، پس پدر بر پسر تسلط دارد. پدر سعى مى‌كند به پسرش بفهماند كه "تو هيچ نيستى، من همه كاره هستم." ولى پدر تشخيص نمى‌دهد كه به زودى زمانى فرا مى‌رسد كه پسر قدرت مى‌يابد، سپس پسر به همان صورت بر پدر استيلا مى‌يابد. اين روابط ميان استاد و شاگرد، و زن و شوهر، انحرافى هستند... در غير اين صورت، به چه دليل بايد بين زن و شوهر رابطه‌اى وجود داشته باشد؟ اگر دو انسان در بين خود احساس يگانگى كرده‌اند، پس با هم هستند. [سلسله‌مراتبی وجود نخواهد داشت.] اما چنين نيست. شوهر به روش خود بر زن استيلا مى‌يابد؛ زن نيز به روش خود بر شوهر مسلط مى‌گردد. هر دو، توان سياسى خود را به صورت قدرت، بر هم اعمال مى‌‌کنند و بروز مى‌دهند.

شرايط مشابهى در مورد گورو و شاگرد وجود دارد. گورو شاگرد را تحت ستم و فشار قرار مى‌دهد، و شاگرد به احتمال اين كه خود، روزی گورو شود به كمين مردن گورو مى‌ماند. در صورتى كه در مرگ گورو تأخير افتد، دسيسه‌ها و نقشه‌ها در برابر او طرح خواهد شد. بر اين اساس، يافتن گورويى كه شاگردانش عليه او طغيان نكرده يا دشمن او نشده باشند، مشكل است. معنويت هيچ ارتباطى با اين مسائل ندارد. تحت فشار قرار دادن پسر توسط پدر را مى‌توانم درك كنم؛ اين حالت مربوط به دو فرد جاهل است، مسئله‌ى خوبى نيست ولى قابل درک است. تحت ستم قرار گرفتن زن به‌وسيله‌ى شوهر، و عكس آن، معمول است ــ خوب نيست، ولى بسيار متداول است.

اما هنگامى كه گورو شاگردش را تحت فشار قرار مى‌دهد، مسئله دشوار مى‌شود. اين فضا حداقل بايد از ادعايى چون «من مى‌دانم و تو نمى‌دانى» عارى باشد. چنين ارتباطى بين گورو و شاگرد چيست؟

شخصى مدعى است: «من مى‌دانم، تو نمى‌دانى. تو جاهلى، من عاقلم؛ جهالت بايد به خرد تعظيم كند.» اما چگونه فردى كه مى‌گويد: «براى احترام بايد تعظيم كنى» عاقل است؟ چنين فردى بسيار جاهل است. اين فرد اسرار ذاتىِ قليلى را مى‌داند، تعدادى كتاب خوانده و از حفظ مى‌تواند آنها را تكرار كند. ولی هيچ چيزى بيشتر از اين در او وجود ندارد.

شايد اين داستان را نشنيده باشيد: گربه‌اى بود كه همه‌چيز را مى‌دانست. در ميان گربه‌ها سرشناس شد ــ به قدرى كه او را همچون تيرتانكارايى مى‌دانستند. دليل اين كه همه‌چيز را مى‌دانست اين بود كه راهى دزدانه به كتابخانه‌اى پيدا كرده بود. هر چيزى را در مورد اين كتابخانه مى‌دانست. البته منظورم از هر چيزى؛ چگونگى ورود و خروج به كتابخانه، راحت‌ترين كتاب‌ها براى مچاله شدن، كتاب‌هايى كه در زمستان گرما مى‌دهند و آنها كه در تابستان خنك هستند و غيره است. بدين ترتيب در ميان گربه‌ها اين خبر پخش شد كه هر كسى كه اطلاعاتى راجع به كتابخانه بخواهد، گربه‌ى همه‌چيزدان جوابش را مى‌دهد.

اين گربه حتى پيروانى داشت. ولى اين واقعيت كه او هيچ چيزى نمى‌داند، مكتوم ماند. گربه، تنها مى‌توانست راحت در كنار كتاب‌ها بنشيند و بگويد كدام كتاب با پارچه ـ كه گرم است ـ صحافى شده، و كدام چنين نيست؛ اين تمام دانسته‌ى گربه درباره‌ى كتاب‌ها بود. بيشتر از اين، هيچ نمى‌دانست. هيچگونه تصورى از اين كه چه چيز درون كتاب است و يا اين كه چگونه گربه‌اى مى‌تواند از محتويات كتاب آگاه شود، نداشت.

چنين گربه‌هاى همه‌چيزدانى در ميان انسان‌ها نيز وجود دارند. آنها مى‌دانند چطور خودشان را با كتاب‌ها حفاظت كنند. شما به آنها رو مى‌كنيد و آنها يكباره به رامايانا پناه مى‌برند و سعى مى‌كنند با آيات آن شما را خفه كنند. يا مى‌گويند: «گيتا چنين مى‌گويد.» حال كيست كه با گيتا به مبارزه برخيزد؟ اگر بگويم «آنچه مى‌گويم حرف من است» مى‌توانيد با من به مباحثه بپردازيد. اما وقتى از گيتا سود مى‌برم، در امانم. پشت گيتا پناه گرفته‌ام. گيتا در سرما، گرمى مى‌دهد؛ توانى به من مى‌دهد و در برابر دشمنان، حفاظى حمايت‌كننده مى‌شود؛ حتى زيورى مى‌گردد كه مى‌توان به بازى با آن پرداخت.

اما انسانى در اين حد، فقط به همان اندازه كه گربه درباره‌ى كتابخانه مى‌داند، در مورد گيتا دانش دارد؛ هيچ چيزى بيش از آنچه گربه مى‌دانست، نمى‌داند. اين احتمال وجود دارد كه با ارتباط طولانى، گربه از محتواى كتاب آگاه شود، ولى اين گوروهاى زيرك، در نهايتِ امر، از فهم و ادراك بى‌بهره‌اند. چون هر چه بيشتر به حفظ كردن كتاب مى‌پردازند، نياز كمترى به درك مى‌يابند. آنگاه دچار اين توهم مى‌شوند كه همه‌ى آنچه بايد بدانند، مى‌دانند.

هر وقت كسى ادعاى دانايى كرد، بدانيد تنها جهالت است كه نمايان شده، زيرا ادعا كردن، همان جهالت است. اما وقتى فردى حتى از اشاره به اين كه مى‌داند، امتناع كرد، بدانيد كه در حال دريافتن و آگاه شدن است.

#اشو
📚«تانترا»
جلد ۲
مترجم: بهروز قنبری ــ اشرف عدیلی
2024/05/13 03:48:09
Back to Top
HTML Embed Code: