«پوکر روسیه و اسرائیل»
احتمالاً در دو سه روز آینده زلنسکی به تلآویو میآید. نزدیکی اوکراین و اسرائیل شاید بزرگترین تحول جنگ تا به امروز باشد. آمدن زلنسکی به اسرائیل قیمت ایران را هم برای روسیه بالا میبرد. اوضاع پیچیده شده. اوکراین و روسیه در یک وضعیت جنگی ایستا قرار گرفتهاند. روسیه زمینگیر شده، اما اوکراین هم با این تسلیحات فقط میتواند متربهمتر پیش رود یا اینکه مانع پیشروی جدید روسیه شود، اما فرماندهان اوکراین میدانند برای پیروزی به تسلیحاتی نیاز دارند که غرب هنوز پروا دارد به اوکراین دهد. اینک دریچۀ جدیدی به روی اوکراین گشوده شده است: اسرائیل.
زلنسکی دو سه روز قبل از آغاز جنگ غزه به صراحت به نتانیاهو گفت «ما از شما انتظارات خیلی بیشتری داریم!» یعنی اسلحۀ تهاجمی میخواهیم. اسرائیل تا پیش از این نمیخواست روسیه را عصبانی کند، زیرا ممکن بود روسیه هم ایران را تحریک کند تا پاسخ دخالت اسرائیل در اوکراین را با نیروهای نیابتیاش بدهد. حملۀ حماس همهچیز را به هم ریخت. وضعیت جبهۀ روسیه در اوکراین شکننده است و مداخلۀ اسرائیل واقعاً میتواند تحول محسوسی در جنگ اوکراین ایجاد کند ــ برای مثال با تحویل سیستم دفاع موشکی.
زلنسکی این را روز اول جنگ فهمید و اولین کسی بود که اصرار داشت در اسراع وقت به تلآویو بیاید ــ تا بگوید ما و اسرائیل یکطرف، روسیه و ایران آنطرف. اما نتانیاهو تردید داشت، به همین دلیل چند هفته زلنسکی را به بهانۀ شدت جنگ دستبهسر کرد تا ببیند موضع روسیه دقیقاً چیست. اما اینک اسرائیل اسلحه را به روی روسیه نشانه گرفته است... سرنوشت جنگ دقیقاً همینجا رقم میخورد ــ یا حتی تا الان رقم خورده است. روسیه نباید بگذارد اسرائیل به متحد جنگی اوکراین تبدیل شود، به همین دلیل، با هر گونه مداخلۀ ایران و نیروهای نیابتیاش در جنگ مخالفت خواهد کرد. این یعنی روسیه نمیخواهد جبهۀ اوکراین فدای حماس شود، زیرا واقعیت میدانی به گونهای است که اصلاً نمیتوان مداخلهای جدی از سوی یک نیروی سوم انجام داد ــ واقعیتی است که دبیرکل حزبالله هم در بین سطرهای سخنرانیاش بیان کرد.
به این ترتیب، در اینجا نتانیاهو به کارت زلنسکی در جنگ بدل نخواهد شد، بلکه برعکس. زلنسکی به کارتی در بازی اسرائیل بدل میشود برای جلوگیری از هر گونه مداخلۀ طرف سوم. اینکه میگویند روسیه جبهۀ جدیدی در خاورمیانه گشوده (مثلاً برای انحراف افکار از اوکراین)، مطلقاً تحلیل اشتباهی است. عملیات حماس، همانقدر که اسرائیل را غافلگیر کرد، ایران و روسیه را هم غافلگیر کرد. سرنوشت جنگ اوکراین را غرب تعیین خواهد کرد، نه خاورمیانهایها. پایان جنگ اوکراین دست آمریکاست؛ که فعلاً تمایلی ندارد.
@tarikhandishi | تاریخاندیشی
احتمالاً در دو سه روز آینده زلنسکی به تلآویو میآید. نزدیکی اوکراین و اسرائیل شاید بزرگترین تحول جنگ تا به امروز باشد. آمدن زلنسکی به اسرائیل قیمت ایران را هم برای روسیه بالا میبرد. اوضاع پیچیده شده. اوکراین و روسیه در یک وضعیت جنگی ایستا قرار گرفتهاند. روسیه زمینگیر شده، اما اوکراین هم با این تسلیحات فقط میتواند متربهمتر پیش رود یا اینکه مانع پیشروی جدید روسیه شود، اما فرماندهان اوکراین میدانند برای پیروزی به تسلیحاتی نیاز دارند که غرب هنوز پروا دارد به اوکراین دهد. اینک دریچۀ جدیدی به روی اوکراین گشوده شده است: اسرائیل.
زلنسکی دو سه روز قبل از آغاز جنگ غزه به صراحت به نتانیاهو گفت «ما از شما انتظارات خیلی بیشتری داریم!» یعنی اسلحۀ تهاجمی میخواهیم. اسرائیل تا پیش از این نمیخواست روسیه را عصبانی کند، زیرا ممکن بود روسیه هم ایران را تحریک کند تا پاسخ دخالت اسرائیل در اوکراین را با نیروهای نیابتیاش بدهد. حملۀ حماس همهچیز را به هم ریخت. وضعیت جبهۀ روسیه در اوکراین شکننده است و مداخلۀ اسرائیل واقعاً میتواند تحول محسوسی در جنگ اوکراین ایجاد کند ــ برای مثال با تحویل سیستم دفاع موشکی.
زلنسکی این را روز اول جنگ فهمید و اولین کسی بود که اصرار داشت در اسراع وقت به تلآویو بیاید ــ تا بگوید ما و اسرائیل یکطرف، روسیه و ایران آنطرف. اما نتانیاهو تردید داشت، به همین دلیل چند هفته زلنسکی را به بهانۀ شدت جنگ دستبهسر کرد تا ببیند موضع روسیه دقیقاً چیست. اما اینک اسرائیل اسلحه را به روی روسیه نشانه گرفته است... سرنوشت جنگ دقیقاً همینجا رقم میخورد ــ یا حتی تا الان رقم خورده است. روسیه نباید بگذارد اسرائیل به متحد جنگی اوکراین تبدیل شود، به همین دلیل، با هر گونه مداخلۀ ایران و نیروهای نیابتیاش در جنگ مخالفت خواهد کرد. این یعنی روسیه نمیخواهد جبهۀ اوکراین فدای حماس شود، زیرا واقعیت میدانی به گونهای است که اصلاً نمیتوان مداخلهای جدی از سوی یک نیروی سوم انجام داد ــ واقعیتی است که دبیرکل حزبالله هم در بین سطرهای سخنرانیاش بیان کرد.
به این ترتیب، در اینجا نتانیاهو به کارت زلنسکی در جنگ بدل نخواهد شد، بلکه برعکس. زلنسکی به کارتی در بازی اسرائیل بدل میشود برای جلوگیری از هر گونه مداخلۀ طرف سوم. اینکه میگویند روسیه جبهۀ جدیدی در خاورمیانه گشوده (مثلاً برای انحراف افکار از اوکراین)، مطلقاً تحلیل اشتباهی است. عملیات حماس، همانقدر که اسرائیل را غافلگیر کرد، ایران و روسیه را هم غافلگیر کرد. سرنوشت جنگ اوکراین را غرب تعیین خواهد کرد، نه خاورمیانهایها. پایان جنگ اوکراین دست آمریکاست؛ که فعلاً تمایلی ندارد.
@tarikhandishi | تاریخاندیشی
Telegram
تاریخاندیشی ــ مهدی تدینی
ایدئولوژی، اندیشه و تاریخ سیاسی
مهدی تدینی، مترجم، نویسنده و پژوهشگر
برخی کتابها:
عناصر و خاستگاههای حاکمیت توتالیتر (سه جلد)
فاشیسم و کاپیتالیسم
نظریههای فاشیسم
جنبشهای فاشیستی
لیبرالیسم
بوروکراسی
اینستاگرام
https://instagram.com/tarikhandishii
مهدی تدینی، مترجم، نویسنده و پژوهشگر
برخی کتابها:
عناصر و خاستگاههای حاکمیت توتالیتر (سه جلد)
فاشیسم و کاپیتالیسم
نظریههای فاشیسم
جنبشهای فاشیستی
لیبرالیسم
بوروکراسی
اینستاگرام
https://instagram.com/tarikhandishii
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
«سفر جانسون به ایران ــ شهریور ۱۳۴۱»
مدتها بود تا این اندازه از ویدئویی تاریخی شگفتزده نشده بودم... لیندن جانسون، معاون رئیسجمهور آمریکا (کندی) در شهریور سال ۴۱ به ایران سفر کرد. این ویدئو گزارش مفصل این سفر است. رفتاری که جانسون میکند، در دنیای امروز باورنکردنی است! جانسون در طول مسیر از فرودگاه تا کاخ از ماشین پیاده میشود و میرود بین مردم ــ دست و بغل و خوشوبش! اما فقط این نیست. جانسون به بازار ــ سبزهمیدان ــ میرود و به طرز عجیبی بین مردم است... از مغازهای از امیریه لوستر میخرد... میرود در خانههای کارگران راهآهن و بعد سفری به دهات ورامین میرود. همه جا هم تنبهتن چسبیده به مردم. پیشنهاد میکنم ویدئو را حتماً ببینید.
البته جانسون در برلین هم از فرودگاه از ماشین پیاده شد، و با مردم دست میداد و میرفت. بدش نمیآمد با کل صدها هزار نفری که در مسیرش بودند دست بدهد.
جانسون معاون کندی بود، با ترور کندی (نوامبر ۶۳ / آبان ۴۲) چهارده ماه مانده را رئیسجمهور بود و در دورۀ بعد هم در انتخابات پیروز شد و تا سال ۶۹ در کاخ سفید ماند.
#مستند
@tarikhandishi | تاریخاندیشی
مدتها بود تا این اندازه از ویدئویی تاریخی شگفتزده نشده بودم... لیندن جانسون، معاون رئیسجمهور آمریکا (کندی) در شهریور سال ۴۱ به ایران سفر کرد. این ویدئو گزارش مفصل این سفر است. رفتاری که جانسون میکند، در دنیای امروز باورنکردنی است! جانسون در طول مسیر از فرودگاه تا کاخ از ماشین پیاده میشود و میرود بین مردم ــ دست و بغل و خوشوبش! اما فقط این نیست. جانسون به بازار ــ سبزهمیدان ــ میرود و به طرز عجیبی بین مردم است... از مغازهای از امیریه لوستر میخرد... میرود در خانههای کارگران راهآهن و بعد سفری به دهات ورامین میرود. همه جا هم تنبهتن چسبیده به مردم. پیشنهاد میکنم ویدئو را حتماً ببینید.
البته جانسون در برلین هم از فرودگاه از ماشین پیاده شد، و با مردم دست میداد و میرفت. بدش نمیآمد با کل صدها هزار نفری که در مسیرش بودند دست بدهد.
جانسون معاون کندی بود، با ترور کندی (نوامبر ۶۳ / آبان ۴۲) چهارده ماه مانده را رئیسجمهور بود و در دورۀ بعد هم در انتخابات پیروز شد و تا سال ۶۹ در کاخ سفید ماند.
#مستند
@tarikhandishi | تاریخاندیشی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
«بوروکراسی ـــ جلسۀ پنجم»
فایل تصویری جلسۀ پنجم خوانش و شرح کتاب «بوروکراسی»، اثر لودویگ فون میزس.
در این جلسه ابتدا مدیریت نیروی کار در بازار آزاد را بررسی میکنیم. چه میشود که در مدیریت سودمدار فساد کاهش مییابد و شایستهسالاری حاکم میشود. چرا عنصر ناشایست جایی در بازار آزاد ندارد؟ در مدیریت سودمدار ارزیابی یا ارزشگذاری «کار» فارغ از دارویهای شخصی و به دور از حب و بغض است و هر فرد طبق خدماتی که به جامعه (مصرفکنندگان) میرساند، ارزشیابی میشود. در بخش بعدی این گفتار، به پیدایش بوروکراسی در نظامهای دموکراتیک و غیردموکراتیک میپردازیم.
برای شنیدن فایل صوتی این جلسه بنگرید به: «بوروکراسی ـــ جلسۀ پنجم»
فایل تصویری جلسات پیشین: جلسۀ اول | جلسۀ دوم | جلسۀ سوم | جلسۀ چهارم
#گفتار_لایو #بوروکراسی #لیبرالیسم
@tarikhandishi | تاریخاندیشی
فایل تصویری جلسۀ پنجم خوانش و شرح کتاب «بوروکراسی»، اثر لودویگ فون میزس.
در این جلسه ابتدا مدیریت نیروی کار در بازار آزاد را بررسی میکنیم. چه میشود که در مدیریت سودمدار فساد کاهش مییابد و شایستهسالاری حاکم میشود. چرا عنصر ناشایست جایی در بازار آزاد ندارد؟ در مدیریت سودمدار ارزیابی یا ارزشگذاری «کار» فارغ از دارویهای شخصی و به دور از حب و بغض است و هر فرد طبق خدماتی که به جامعه (مصرفکنندگان) میرساند، ارزشیابی میشود. در بخش بعدی این گفتار، به پیدایش بوروکراسی در نظامهای دموکراتیک و غیردموکراتیک میپردازیم.
برای شنیدن فایل صوتی این جلسه بنگرید به: «بوروکراسی ـــ جلسۀ پنجم»
فایل تصویری جلسات پیشین: جلسۀ اول | جلسۀ دوم | جلسۀ سوم | جلسۀ چهارم
#گفتار_لایو #بوروکراسی #لیبرالیسم
@tarikhandishi | تاریخاندیشی
Audio
«بوروکراسی ـــ جلسۀ پنجم»
فایل تصویری جلسۀ پنجم خوانش و شرح کتاب «بوروکراسی»، اثر لودویگ فون میزس.
در این جلسه ابتدا مدیریت نیروی کار در بازار آزاد را بررسی میکنیم. چه میشود که در مدیریت سودمدار فساد کاهش مییابد و شایستهسالاری حاکم میشود. چرا عنصر ناشایست جایی در بازار آزاد ندارد؟ در مدیریت سودمدار ارزیابی یا ارزشگذاری «کار» فارغ از دارویهای شخصی و به دور از حب و بغض است و هر فرد طبق خدماتی که به جامعه (مصرفکنندگان) میرساند، ارزشیابی میشود. در بخش بعدی این گفتار، به پیدایش بوروکراسی در نظامهای دموکراتیک و غیردموکراتیک میپردازیم.
برای دیدن فایل تصویری این جلسه بنگرید به: «بوروکراسی ـــ جلسۀ پنجم»
فایل صوتی جلسات پیشین: جلسۀ اول | جلسۀ دوم | جلسۀ سوم | جلسۀ چهارم
#گفتار_لایو #بوروکراسی #لیبرالیسم
@tarikhandishi | تاریخاندیشی
فایل تصویری جلسۀ پنجم خوانش و شرح کتاب «بوروکراسی»، اثر لودویگ فون میزس.
در این جلسه ابتدا مدیریت نیروی کار در بازار آزاد را بررسی میکنیم. چه میشود که در مدیریت سودمدار فساد کاهش مییابد و شایستهسالاری حاکم میشود. چرا عنصر ناشایست جایی در بازار آزاد ندارد؟ در مدیریت سودمدار ارزیابی یا ارزشگذاری «کار» فارغ از دارویهای شخصی و به دور از حب و بغض است و هر فرد طبق خدماتی که به جامعه (مصرفکنندگان) میرساند، ارزشیابی میشود. در بخش بعدی این گفتار، به پیدایش بوروکراسی در نظامهای دموکراتیک و غیردموکراتیک میپردازیم.
برای دیدن فایل تصویری این جلسه بنگرید به: «بوروکراسی ـــ جلسۀ پنجم»
فایل صوتی جلسات پیشین: جلسۀ اول | جلسۀ دوم | جلسۀ سوم | جلسۀ چهارم
#گفتار_لایو #بوروکراسی #لیبرالیسم
@tarikhandishi | تاریخاندیشی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
«احیای صنعت نفت»
اگر میخواهید در یک گزارش تصویری و تاریخی ببینید پس از بیستوهشتم مرداد ۱۳۳۲ تکلیف صنعت نفت چه شد، این ویدئو را ببینید. در واقع، کسی که دربارۀ نفت خوانده و میخواهد بداند، این ویدئو را الزاماً باید ببینید.
از آنجا که روند احیای صنعت نفت و انعقاد قرارداد کنسرسیوم را در ویدئو تا لحظۀ گشودن شیرهای نفت در این ویدئو میبینیم، توضیحی در این باره نمیدهم. در ویدئو تصاویری از این رخدادهای تاریخی میبینیم:
ـــ مذاکرات امینی و پیج
ـــ تصویب قرارداد کنسرسیوم در مجلسین شورای ملی و سنا
ـــ حضور امینی و نمایندگان کنسرسیوم در آبادان و ازسرگیری فعالیت پالایشگاه
ـــ بیانیۀ زاهدی، نخستوزیر وقت.
آنچه در این ویدئو بیش از هر چیز برای خودم جالب بود، شنیدن صدای زاهدی بود که بیانیهای را قرائت میکند. ویدئو نیز متعلق به همان سال ۱۳۳۳ است. نیازی نیست توضیه کنم ببینید، کسی که به تاریخ علاقه دارد، میدادند این ویدئو چه اهمیتی دارد.
#مستند
@tarikhandishi | تاریخاندیشی
اگر میخواهید در یک گزارش تصویری و تاریخی ببینید پس از بیستوهشتم مرداد ۱۳۳۲ تکلیف صنعت نفت چه شد، این ویدئو را ببینید. در واقع، کسی که دربارۀ نفت خوانده و میخواهد بداند، این ویدئو را الزاماً باید ببینید.
از آنجا که روند احیای صنعت نفت و انعقاد قرارداد کنسرسیوم را در ویدئو تا لحظۀ گشودن شیرهای نفت در این ویدئو میبینیم، توضیحی در این باره نمیدهم. در ویدئو تصاویری از این رخدادهای تاریخی میبینیم:
ـــ مذاکرات امینی و پیج
ـــ تصویب قرارداد کنسرسیوم در مجلسین شورای ملی و سنا
ـــ حضور امینی و نمایندگان کنسرسیوم در آبادان و ازسرگیری فعالیت پالایشگاه
ـــ بیانیۀ زاهدی، نخستوزیر وقت.
آنچه در این ویدئو بیش از هر چیز برای خودم جالب بود، شنیدن صدای زاهدی بود که بیانیهای را قرائت میکند. ویدئو نیز متعلق به همان سال ۱۳۳۳ است. نیازی نیست توضیه کنم ببینید، کسی که به تاریخ علاقه دارد، میدادند این ویدئو چه اهمیتی دارد.
#مستند
@tarikhandishi | تاریخاندیشی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
«بوروکراسی ـــ جلسۀ ششم»
فایل تصویری جلسۀ ششم خوانش و شرح کتاب «بوروکراسی»، اثر لودویگ فون میزس.
در این جلسه (صفحات ۸۹ تا ۱۰۲) به تعریف دقیقی از بوروکراسی میرسیم و بر این اساس میفهمیم «بوروکراتیزاسیون» (بوروکراتیکسازی) و «دِبوروکراتیزاسیون» (بوروکراسیزدایی) یعنی چه. مشخص میشود تفاوت مدیریت سودمدار و بوروکراتیک چه تأثیری در نحوۀ هزینهکرد مدیران دارد. پرسش دیگری که مطرح میشود این است که آیا میتوان با روش مدیریت تجاری، بوروکراسی را بهبود بخشید؟ با روشهای مدیریتی چه؟ و در نهایت میبینیم سیستم کارگزینی بوروکراتیک چگونه است و چه معایبی دارد ـــ و چرا گاه بهبودپذیر نیست.
برای شنیدن فایل صوتی این جلسه بنگرید به: «بوروکراسی ـــ جلسۀ ششم»
فایل تصویری جلسات پیشین: جلسۀ اول | جلسۀ دوم | جلسۀ سوم | جلسۀ چهارم | جلسۀ پنجم
#گفتار_لایو #بوروکراسی #لیبرالیسم
@tarikhandishi | تاریخاندیشی
فایل تصویری جلسۀ ششم خوانش و شرح کتاب «بوروکراسی»، اثر لودویگ فون میزس.
در این جلسه (صفحات ۸۹ تا ۱۰۲) به تعریف دقیقی از بوروکراسی میرسیم و بر این اساس میفهمیم «بوروکراتیزاسیون» (بوروکراتیکسازی) و «دِبوروکراتیزاسیون» (بوروکراسیزدایی) یعنی چه. مشخص میشود تفاوت مدیریت سودمدار و بوروکراتیک چه تأثیری در نحوۀ هزینهکرد مدیران دارد. پرسش دیگری که مطرح میشود این است که آیا میتوان با روش مدیریت تجاری، بوروکراسی را بهبود بخشید؟ با روشهای مدیریتی چه؟ و در نهایت میبینیم سیستم کارگزینی بوروکراتیک چگونه است و چه معایبی دارد ـــ و چرا گاه بهبودپذیر نیست.
برای شنیدن فایل صوتی این جلسه بنگرید به: «بوروکراسی ـــ جلسۀ ششم»
فایل تصویری جلسات پیشین: جلسۀ اول | جلسۀ دوم | جلسۀ سوم | جلسۀ چهارم | جلسۀ پنجم
#گفتار_لایو #بوروکراسی #لیبرالیسم
@tarikhandishi | تاریخاندیشی
Audio
«بوروکراسی ـــ جلسۀ ششم»
فایل صوتی جلسۀ ششم خوانش و شرح کتاب «بوروکراسی»، اثر لودویگ فون میزس.
در این جلسه (صفحات ۸۹ تا ۱۰۲) به تعریف دقیقی از بوروکراسی میرسیم و بر این اساس میفهمیم «بوروکراتیزاسیون» (بوروکراتیکسازی) و «دِبوروکراتیزاسیون» (بوروکراسیزدایی) یعنی چه. مشخص میشود تفاوت مدیریت سودمدار و بوروکراتیک چه تأثیری در نحوۀ هزینهکرد مدیران دارد. پرسش دیگری که مطرح میشود این است که آیا میتوان با روش مدیریت تجاری، بوروکراسی را بهبود بخشید؟ با روشهای مدیریتی چه؟ و در نهایت میبینیم سیستم کارگزینی بوروکراتیک چگونه است و چه معایبی دارد ـــ و چرا گاه بهبودپذیر نیست.
برای دیدن فایل صوتی این جلسه بنگرید به: «بوروکراسی ـــ جلسۀ ششم»
فایل صوتی جلسات پیشین: جلسۀ اول | جلسۀ دوم | جلسۀ سوم | جلسۀ چهارم | جلسۀ پنجم
#گفتار_لایو #بوروکراسی #لیبرالیسم
@tarikhandishi | تاریخاندیشی
فایل صوتی جلسۀ ششم خوانش و شرح کتاب «بوروکراسی»، اثر لودویگ فون میزس.
در این جلسه (صفحات ۸۹ تا ۱۰۲) به تعریف دقیقی از بوروکراسی میرسیم و بر این اساس میفهمیم «بوروکراتیزاسیون» (بوروکراتیکسازی) و «دِبوروکراتیزاسیون» (بوروکراسیزدایی) یعنی چه. مشخص میشود تفاوت مدیریت سودمدار و بوروکراتیک چه تأثیری در نحوۀ هزینهکرد مدیران دارد. پرسش دیگری که مطرح میشود این است که آیا میتوان با روش مدیریت تجاری، بوروکراسی را بهبود بخشید؟ با روشهای مدیریتی چه؟ و در نهایت میبینیم سیستم کارگزینی بوروکراتیک چگونه است و چه معایبی دارد ـــ و چرا گاه بهبودپذیر نیست.
برای دیدن فایل صوتی این جلسه بنگرید به: «بوروکراسی ـــ جلسۀ ششم»
فایل صوتی جلسات پیشین: جلسۀ اول | جلسۀ دوم | جلسۀ سوم | جلسۀ چهارم | جلسۀ پنجم
#گفتار_لایو #بوروکراسی #لیبرالیسم
@tarikhandishi | تاریخاندیشی
«آن مرد با ارهبرقی آمد...»
طبیعی است مردمی که گرفتار تورم ۹۵ درصدیاند، معیار اصلیشان در انتخابات مسائل اقتصادی است و اگر این پیشفرض را بپذیریم باید با حیرت گفت در آرژانتین شگفتی بزرگی رخ داده است: کسی که با صدایی رسا و خشن علیه «عدالت اجتماعی» سخن میگوید، کسی که به آزادترین نوع سرمایهداری باور دارد، کسی که حتی بانک مرکزی را میخواهد جمع کند، کسی که معتقد است دولت باید کاسه و کوزهاش را جمع کند و در امور اجتماعی دخالت نکند... ـــ آری، آری! چنین کسی با رأیی قاطع رئیسجمهور شده است. پسگرفتن قدرت از ایدۀ «عدالت اجتماعی» که تخصص بالایی در ریختن انواع اشک برای گروههای مختلف جامعه دارد، بسیار کار دشواری است؛ فقط زمانی چنین اختری در افق یک ملت پدیدار میشود که فریب و فلاکت نهفته در پس مفهوم «عدالت اجتماعی» بر اُسطرلاب آن مردم نمایان شده باشد ــ دستکم لازم است آن مردم فهمیده باشند مفهوم «عدالت اجتماعی» برخلاف ظاهر فریبندهاش، باطن گزندهای دارد و باید با بدگمانی به آن نگاه کرد.
امروز روزی تاریخی رقم خورد ــ نه فقط برای آرژانتین، بلکه برای آمریکای جنوبی. خاویر میلی با اختلافی فاحش رقیبِ پِرونیست خود را شکست داد. از وقتی بساط دیکتاتوری نظامی در آرژانتین در دهۀ هشتاد جمع شد، پِرونیسم دوباره قدرت گرفت. در بیست سال اخیر سهم اصلی قدرت دست پِرونیستها بوده است. «پِرونیسم» قویترین جریان سیاسی در آرژانتین از سال ۱۹۴۵ تا به امروز بوده است و نام آن از خوان پِرون گرفته شده است؛ دولتمردی که بیشترین شباهت را به فاشیستهای نرمخو داشت (آری، نوعی فاشیسم نرمخو هم در تاریخ داشتهایم).
فاشیسمِ پرونی مدعی راه سوم بود. البته همۀ فاشیستها مدعی راه سومند؛ راهی بین سوسیالیسم وکاپیتالیسم ــ که البته سرابی بیش نیست. برای این راه سوم، دولت باید دست به مداخلات گسترده بزند؛ تصدیگری کند؛ بوروکراسی بپرورد؛ از این بگیرد و به آن بدهد؛ این را محدود کند و به آن دیگری جهت بدهد... در یک کلام: به هر سو شاخه و ریشه بداوند. به دلیل همین ادعای «راهسوم بودن» است که در فاشیسم هم عناصر چپ را میبینید و هم عناصر راست؛ البته فاشیسم هم با فاشیسم فرق دارد؛ اما تودهگرایی چپ یا چپنما همیشه در فاشیسم بوده است. آن «سوسیالیسمِ» نفته در عنوان «ناسیونالسوسیالیسم» همهاش «فریب» نبود؛ محتواهایی غیرمارکسیستی هم داشت. فاشیسم ایتالیا هم که رهبرش از اعاظمِ سوسیالیسم ایتالیا بود و نزدیکی فراوانی با سندیکالیسم داشت. بیزارم از اینکه با پراکندن «ایسم» نوشته را ایسمآجین کنم؛ منتها گاه ناچارم. پس بگذریم و قصه را سخت نکنم.
پرونیسم همیشه منادی عدالت اجتماعی بود. در دهههای اخیر هم «حزب عدالتگرا» پایگاه اصلی پرونیسم بوده است. دولت هم دست پرونیستهای عدالتگرا بوده است؛ شاخصترینشان خانم و آقای کیرشنر که از ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۵ سه دوره رئیسجمهور بودند. رئیسجمهور پیشین، آلبرتو فرناندز هم که از ۲۰۱۹ رئیس دولت بود پرونیست بود. رقیب میلی در انتخابات امروز، سرخیو ماسا هم بله؛ پرونیست بود. نظرسنجیها چندان پیروزی خاویر میلی را نشان نمیداند، اما نتیجه حکایت از پیروزی قاطع او دارد. پس اینک برویم سراغ آقای خاویر...
خاویر میلی از جمله کسانی است که از کسبوکار و دنیای تجارت آزاد وارد سیاست شده است. مقایسۀ او با ترامپ و بولسونارو دستکم از جهت سواد اقتصادی دقیق نیست. میلی سواد دانشگاهی اقتصاد دارد و تخصصش امور مالی است. او در شرکت MÁXIMA AFJP که یک شرکت خصوصی در امور بیمۀ مستمری است، اقتصاددان ارشد بوده است؛ و نیز در شرکت ESTUDIO BRODA که یک شرکت مشاورۀ امور مالی بود، کار کرده است. اما بیش از همه در «شرکت هواپیمایی امریکا» کار کرده است؛ بزرگترین شرکت مدیریت فرودگاهی جهان که متعلق به ادواردو اِرنکیان است؛ میلیاردر ارمنیتبار آرژانتین. خاویر میلی وقتی در چنین جایگاهی بود شروع کرد به انتقاد از دولتهای پیشین و این انتقادات سکویی شد برای پرتاب او به مجلس در سال ۲۰۲۱، در ائتلاف «آزادی به پیش».
(ادامه در پست بعدی)
@tarikhandishi | تاریخاندیشی
طبیعی است مردمی که گرفتار تورم ۹۵ درصدیاند، معیار اصلیشان در انتخابات مسائل اقتصادی است و اگر این پیشفرض را بپذیریم باید با حیرت گفت در آرژانتین شگفتی بزرگی رخ داده است: کسی که با صدایی رسا و خشن علیه «عدالت اجتماعی» سخن میگوید، کسی که به آزادترین نوع سرمایهداری باور دارد، کسی که حتی بانک مرکزی را میخواهد جمع کند، کسی که معتقد است دولت باید کاسه و کوزهاش را جمع کند و در امور اجتماعی دخالت نکند... ـــ آری، آری! چنین کسی با رأیی قاطع رئیسجمهور شده است. پسگرفتن قدرت از ایدۀ «عدالت اجتماعی» که تخصص بالایی در ریختن انواع اشک برای گروههای مختلف جامعه دارد، بسیار کار دشواری است؛ فقط زمانی چنین اختری در افق یک ملت پدیدار میشود که فریب و فلاکت نهفته در پس مفهوم «عدالت اجتماعی» بر اُسطرلاب آن مردم نمایان شده باشد ــ دستکم لازم است آن مردم فهمیده باشند مفهوم «عدالت اجتماعی» برخلاف ظاهر فریبندهاش، باطن گزندهای دارد و باید با بدگمانی به آن نگاه کرد.
امروز روزی تاریخی رقم خورد ــ نه فقط برای آرژانتین، بلکه برای آمریکای جنوبی. خاویر میلی با اختلافی فاحش رقیبِ پِرونیست خود را شکست داد. از وقتی بساط دیکتاتوری نظامی در آرژانتین در دهۀ هشتاد جمع شد، پِرونیسم دوباره قدرت گرفت. در بیست سال اخیر سهم اصلی قدرت دست پِرونیستها بوده است. «پِرونیسم» قویترین جریان سیاسی در آرژانتین از سال ۱۹۴۵ تا به امروز بوده است و نام آن از خوان پِرون گرفته شده است؛ دولتمردی که بیشترین شباهت را به فاشیستهای نرمخو داشت (آری، نوعی فاشیسم نرمخو هم در تاریخ داشتهایم).
فاشیسمِ پرونی مدعی راه سوم بود. البته همۀ فاشیستها مدعی راه سومند؛ راهی بین سوسیالیسم وکاپیتالیسم ــ که البته سرابی بیش نیست. برای این راه سوم، دولت باید دست به مداخلات گسترده بزند؛ تصدیگری کند؛ بوروکراسی بپرورد؛ از این بگیرد و به آن بدهد؛ این را محدود کند و به آن دیگری جهت بدهد... در یک کلام: به هر سو شاخه و ریشه بداوند. به دلیل همین ادعای «راهسوم بودن» است که در فاشیسم هم عناصر چپ را میبینید و هم عناصر راست؛ البته فاشیسم هم با فاشیسم فرق دارد؛ اما تودهگرایی چپ یا چپنما همیشه در فاشیسم بوده است. آن «سوسیالیسمِ» نفته در عنوان «ناسیونالسوسیالیسم» همهاش «فریب» نبود؛ محتواهایی غیرمارکسیستی هم داشت. فاشیسم ایتالیا هم که رهبرش از اعاظمِ سوسیالیسم ایتالیا بود و نزدیکی فراوانی با سندیکالیسم داشت. بیزارم از اینکه با پراکندن «ایسم» نوشته را ایسمآجین کنم؛ منتها گاه ناچارم. پس بگذریم و قصه را سخت نکنم.
پرونیسم همیشه منادی عدالت اجتماعی بود. در دهههای اخیر هم «حزب عدالتگرا» پایگاه اصلی پرونیسم بوده است. دولت هم دست پرونیستهای عدالتگرا بوده است؛ شاخصترینشان خانم و آقای کیرشنر که از ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۵ سه دوره رئیسجمهور بودند. رئیسجمهور پیشین، آلبرتو فرناندز هم که از ۲۰۱۹ رئیس دولت بود پرونیست بود. رقیب میلی در انتخابات امروز، سرخیو ماسا هم بله؛ پرونیست بود. نظرسنجیها چندان پیروزی خاویر میلی را نشان نمیداند، اما نتیجه حکایت از پیروزی قاطع او دارد. پس اینک برویم سراغ آقای خاویر...
خاویر میلی از جمله کسانی است که از کسبوکار و دنیای تجارت آزاد وارد سیاست شده است. مقایسۀ او با ترامپ و بولسونارو دستکم از جهت سواد اقتصادی دقیق نیست. میلی سواد دانشگاهی اقتصاد دارد و تخصصش امور مالی است. او در شرکت MÁXIMA AFJP که یک شرکت خصوصی در امور بیمۀ مستمری است، اقتصاددان ارشد بوده است؛ و نیز در شرکت ESTUDIO BRODA که یک شرکت مشاورۀ امور مالی بود، کار کرده است. اما بیش از همه در «شرکت هواپیمایی امریکا» کار کرده است؛ بزرگترین شرکت مدیریت فرودگاهی جهان که متعلق به ادواردو اِرنکیان است؛ میلیاردر ارمنیتبار آرژانتین. خاویر میلی وقتی در چنین جایگاهی بود شروع کرد به انتقاد از دولتهای پیشین و این انتقادات سکویی شد برای پرتاب او به مجلس در سال ۲۰۲۱، در ائتلاف «آزادی به پیش».
(ادامه در پست بعدی)
@tarikhandishi | تاریخاندیشی
(ادامه از پست پیشین)
بگذارید فهرستی از دیدگاههای خاویر را مرور کنیم:
ــ دولت فقط باید در حوزههای امنیت و دادگستری مسئولیت داشته باشد (دیدگاه پایهای مکتب اتریش و لیبرتارینها)
ــ مخالفت با برقراری مالیات جدید
ــ برچیدن بانک مرکزی.
ــ برچیدن نظارتها بر مبادلات سرمایه
ــ آزادیسازی دارو (به معنای دراگ؛ داروهای مخدر)
ــ آزادسازی مالکیت اسلحه
ــ خصوصیسازی آموزش
ــ نظارت بیشتر بر مهاجرت (آرژانتین یکی از مهاجرپذیرترین کشورهاست. میلی گفته است اجازۀ مهاجرت به افرادی که سابقۀ جزائی دارند نخواهد داد و مهاجران سابقهدار را هم اخراج خواهد کرد. همچنین محدود کردن امکانات آموزشی و بهداشتی رایگان برای مهاجران)
ــ برابری جنسیتی در ازدواج (خود او طرفدار روابط آزاد است؛ یعنی زندگی مشترک بدون ازدواج)
ــ مخالفت رادیکال با سقطجنین
ــ مخالف تربیت جنسی در مدارس (و از آنجا که جریانهای پروگرسیو ــ «مترقی» ــ را نقاب مارکسیسم میداند، گفته است وزرات امور زنان و مؤسسۀ رفع تبعیض، بیگانهستیزی و نژادپرستی را برخواهد چید. البته آرژانتین هم سفرۀ رنگینی از انواع وزارتخانهها دارد: وزارت کار عمومی، وزارت علم و تکنولوژی و نوآوری، وزارت توسعۀ اجتماعی...)
ــ او ادعای تغییر آبوهوایی به دلیل مداخلۀ انسان را «دروغ سوسیالیسم» میداند
ــ مخالف «سیستم حاکم» و کاستِ سیاسی حاکم که از سیاستمدارانی «انگلوار و بیخاصیت» تشکیل شده که هیچگاه کار نکردهاند.
ــ مخالف چیزی است که «مارکسیسم فرهنگی» نامیده میشود
ــ او خود را کاتولیک میداند، اما مخالف اقتدار کلیسای کاتولیک است.
با چنین اوصافی میتوان او را دولتمردی ضد هر گونه چپ دانست؛ در اقتصاد آنارکوکاپیتالیست و لیبرتارین، و در فرهنگ محافظهکار (چهبسا از نوع محافظهکار انقلابی). اما یک چیز روشن است: مواضع خاویر میلی ضد مفهوم عدالت اجتماعی است؛ ضدِ هر گونه دولتگرایی است؛ ضد زعامت فرهنگی و اجتماعی دولت است. این شعارها یعنی دست دولت در امور اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی باید کوتاه شود. چنین رویکردی روح پرون را در گور میلرزاند ــ و نیز تنوبدن همۀ دولتگرایانِ چپ و راست را. با توجه به زبان تند و بیلفافۀ میلی، میتوان گفت رأیدهندگان آگاهانه به این سیاستها رأی دادهاند، زیرا خود را گرفتار سراب میبینند. اگر بخشی از مردم آرژانتین واقعاً ــ یعنی با تحلیل و نگاه عقلانی، و نه به عنوان یک واکنش احساسی به حلقۀ سیاستمداران قبلی ــ به این جمعبندی رسیده باشند که دولت دردی دوا نمیکند و فقط دردی بر درد کهنه میریزد، از فریب دولتگرایی عبور کردهاند؛ فریبی که بزرگترین تلۀ قرن بیستم تا به امروز بوده است.
مهدی تدینی
@tarikhandishi | تاریخاندیشی
بگذارید فهرستی از دیدگاههای خاویر را مرور کنیم:
ــ دولت فقط باید در حوزههای امنیت و دادگستری مسئولیت داشته باشد (دیدگاه پایهای مکتب اتریش و لیبرتارینها)
ــ مخالفت با برقراری مالیات جدید
ــ برچیدن بانک مرکزی.
ــ برچیدن نظارتها بر مبادلات سرمایه
ــ آزادیسازی دارو (به معنای دراگ؛ داروهای مخدر)
ــ آزادسازی مالکیت اسلحه
ــ خصوصیسازی آموزش
ــ نظارت بیشتر بر مهاجرت (آرژانتین یکی از مهاجرپذیرترین کشورهاست. میلی گفته است اجازۀ مهاجرت به افرادی که سابقۀ جزائی دارند نخواهد داد و مهاجران سابقهدار را هم اخراج خواهد کرد. همچنین محدود کردن امکانات آموزشی و بهداشتی رایگان برای مهاجران)
ــ برابری جنسیتی در ازدواج (خود او طرفدار روابط آزاد است؛ یعنی زندگی مشترک بدون ازدواج)
ــ مخالفت رادیکال با سقطجنین
ــ مخالف تربیت جنسی در مدارس (و از آنجا که جریانهای پروگرسیو ــ «مترقی» ــ را نقاب مارکسیسم میداند، گفته است وزرات امور زنان و مؤسسۀ رفع تبعیض، بیگانهستیزی و نژادپرستی را برخواهد چید. البته آرژانتین هم سفرۀ رنگینی از انواع وزارتخانهها دارد: وزارت کار عمومی، وزارت علم و تکنولوژی و نوآوری، وزارت توسعۀ اجتماعی...)
ــ او ادعای تغییر آبوهوایی به دلیل مداخلۀ انسان را «دروغ سوسیالیسم» میداند
ــ مخالف «سیستم حاکم» و کاستِ سیاسی حاکم که از سیاستمدارانی «انگلوار و بیخاصیت» تشکیل شده که هیچگاه کار نکردهاند.
ــ مخالف چیزی است که «مارکسیسم فرهنگی» نامیده میشود
ــ او خود را کاتولیک میداند، اما مخالف اقتدار کلیسای کاتولیک است.
با چنین اوصافی میتوان او را دولتمردی ضد هر گونه چپ دانست؛ در اقتصاد آنارکوکاپیتالیست و لیبرتارین، و در فرهنگ محافظهکار (چهبسا از نوع محافظهکار انقلابی). اما یک چیز روشن است: مواضع خاویر میلی ضد مفهوم عدالت اجتماعی است؛ ضدِ هر گونه دولتگرایی است؛ ضد زعامت فرهنگی و اجتماعی دولت است. این شعارها یعنی دست دولت در امور اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی باید کوتاه شود. چنین رویکردی روح پرون را در گور میلرزاند ــ و نیز تنوبدن همۀ دولتگرایانِ چپ و راست را. با توجه به زبان تند و بیلفافۀ میلی، میتوان گفت رأیدهندگان آگاهانه به این سیاستها رأی دادهاند، زیرا خود را گرفتار سراب میبینند. اگر بخشی از مردم آرژانتین واقعاً ــ یعنی با تحلیل و نگاه عقلانی، و نه به عنوان یک واکنش احساسی به حلقۀ سیاستمداران قبلی ــ به این جمعبندی رسیده باشند که دولت دردی دوا نمیکند و فقط دردی بر درد کهنه میریزد، از فریب دولتگرایی عبور کردهاند؛ فریبی که بزرگترین تلۀ قرن بیستم تا به امروز بوده است.
مهدی تدینی
@tarikhandishi | تاریخاندیشی
Telegram
تاریخاندیشی ــ مهدی تدینی
ایدئولوژی، اندیشه و تاریخ سیاسی
مهدی تدینی، مترجم، نویسنده و پژوهشگر
برخی کتابها:
عناصر و خاستگاههای حاکمیت توتالیتر (سه جلد)
فاشیسم و کاپیتالیسم
نظریههای فاشیسم
جنبشهای فاشیستی
لیبرالیسم
بوروکراسی
اینستاگرام
https://instagram.com/tarikhandishii
مهدی تدینی، مترجم، نویسنده و پژوهشگر
برخی کتابها:
عناصر و خاستگاههای حاکمیت توتالیتر (سه جلد)
فاشیسم و کاپیتالیسم
نظریههای فاشیسم
جنبشهای فاشیستی
لیبرالیسم
بوروکراسی
اینستاگرام
https://instagram.com/tarikhandishii
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
«بوروکراسی ـــ جلسۀ هفتم»
فایل تصویری جلسۀ هفتم خوانش و شرح کتاب «بوروکراسی»، اثر لودویگ فون میزس.
در این جلسه (صفحات ۱۰۳ تا ۱۱۲) ابتدا گذر کوتاهی میکنیم بر ضعف اساسی سوسیالیسم که باعث شکست و ناکارآمدی آن میشود: ناتوانی در محاسبۀ اقتصادی. سوسیالیسم با از میان برداشتن «بازار» امکان پایهایِ محاسبۀ اقتصادی را از میان میبرد. با چند مثال میبینیم بازار چگونه شکل میگیرد. آیا مکانیسم بازار مقصر برخی معضلات اجتماعی است؟ در بخش بعدی بحث تفاوت شرکت خصوصی و دولتی را به لحاظ «زیانسازی» بررسی میکنیم. اگر یک شرکت دولتی زیان بسازد چه میشود و اگر یک شرکت خصوصی زیان بسازد چگونه عمل میکند؟ ـــ و پیامد این تفاوت چیست؟ نگاه مدیر دولتی به بودجه چگونه است؟
برای شنیدن فایل صوتی این جلسه بنگرید به: «بوروکراسی ـــ جلسۀ هفتم»
فایل تصویری جلسات پیشین: جلسۀ اول | جلسۀ دوم | جلسۀ سوم | جلسۀ چهارم | جلسۀ پنجم | جلسۀ ششم
#گفتار_لایو #بوروکراسی #لیبرالیسم
@tarikhandishi | تاریخاندیشی
فایل تصویری جلسۀ هفتم خوانش و شرح کتاب «بوروکراسی»، اثر لودویگ فون میزس.
در این جلسه (صفحات ۱۰۳ تا ۱۱۲) ابتدا گذر کوتاهی میکنیم بر ضعف اساسی سوسیالیسم که باعث شکست و ناکارآمدی آن میشود: ناتوانی در محاسبۀ اقتصادی. سوسیالیسم با از میان برداشتن «بازار» امکان پایهایِ محاسبۀ اقتصادی را از میان میبرد. با چند مثال میبینیم بازار چگونه شکل میگیرد. آیا مکانیسم بازار مقصر برخی معضلات اجتماعی است؟ در بخش بعدی بحث تفاوت شرکت خصوصی و دولتی را به لحاظ «زیانسازی» بررسی میکنیم. اگر یک شرکت دولتی زیان بسازد چه میشود و اگر یک شرکت خصوصی زیان بسازد چگونه عمل میکند؟ ـــ و پیامد این تفاوت چیست؟ نگاه مدیر دولتی به بودجه چگونه است؟
برای شنیدن فایل صوتی این جلسه بنگرید به: «بوروکراسی ـــ جلسۀ هفتم»
فایل تصویری جلسات پیشین: جلسۀ اول | جلسۀ دوم | جلسۀ سوم | جلسۀ چهارم | جلسۀ پنجم | جلسۀ ششم
#گفتار_لایو #بوروکراسی #لیبرالیسم
@tarikhandishi | تاریخاندیشی
Audio
«بوروکراسی ـــ جلسۀ هفتم»
فایل صوتی جلسۀ هفتم خوانش و شرح کتاب «بوروکراسی»، اثر لودویگ فون میزس.
در این جلسه (صفحات ۱۰۳ تا ۱۱۲) ابتدا گذر کوتاهی میکنیم بر ضعف اساسی سوسیالیسم که باعث شکست و ناکارآمدی آن میشود: ناتوانی در محاسبۀ اقتصادی. سوسیالیسم با از میان برداشتن «بازار» امکان پایهایِ محاسبۀ اقتصادی را از میان میبرد. با چند مثال میبینیم بازار چگونه شکل میگیرد. آیا مکانیسم بازار مقصر برخی معضلات اجتماعی است؟ در بخش بعدی بحث تفاوت شرکت خصوصی و دولتی را به لحاظ «زیانسازی» بررسی میکنیم. اگر یک شرکت دولتی زیان بسازد چه میشود و اگر یک شرکت خصوصی زیان بسازد چگونه عمل میکند؟ ـــ و پیامد این تفاوت چیست؟ نگاه مدیر دولتی به بودجه چگونه است؟
برای دیدن فایل تصویری این جلسه بنگرید به: «بوروکراسی ـــ جلسۀ هفتم»
فایل صوتی جلسات پیشین: جلسۀ اول | جلسۀ دوم | جلسۀ سوم | جلسۀ چهارم | جلسۀ پنجم | جلسۀ ششم
#گفتار_لایو #بوروکراسی #لیبرالیسم
@tarikhandishi | تاریخاندیشی
فایل صوتی جلسۀ هفتم خوانش و شرح کتاب «بوروکراسی»، اثر لودویگ فون میزس.
در این جلسه (صفحات ۱۰۳ تا ۱۱۲) ابتدا گذر کوتاهی میکنیم بر ضعف اساسی سوسیالیسم که باعث شکست و ناکارآمدی آن میشود: ناتوانی در محاسبۀ اقتصادی. سوسیالیسم با از میان برداشتن «بازار» امکان پایهایِ محاسبۀ اقتصادی را از میان میبرد. با چند مثال میبینیم بازار چگونه شکل میگیرد. آیا مکانیسم بازار مقصر برخی معضلات اجتماعی است؟ در بخش بعدی بحث تفاوت شرکت خصوصی و دولتی را به لحاظ «زیانسازی» بررسی میکنیم. اگر یک شرکت دولتی زیان بسازد چه میشود و اگر یک شرکت خصوصی زیان بسازد چگونه عمل میکند؟ ـــ و پیامد این تفاوت چیست؟ نگاه مدیر دولتی به بودجه چگونه است؟
برای دیدن فایل تصویری این جلسه بنگرید به: «بوروکراسی ـــ جلسۀ هفتم»
فایل صوتی جلسات پیشین: جلسۀ اول | جلسۀ دوم | جلسۀ سوم | جلسۀ چهارم | جلسۀ پنجم | جلسۀ ششم
#گفتار_لایو #بوروکراسی #لیبرالیسم
@tarikhandishi | تاریخاندیشی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
«سپاه بهداشت» ــ ۱۳۴۳/۴۴
ویدئویی که به اشتراک گذاشتهام مستندی جالب و دیدهنشده از کار «سپاه بهداشت» است. روی مستند به اندازۀ کافی توضیحات ارائه میشود و نیازی به توضیح بیشتر نیست. در این ویدئو با مراحل آموزش، اعزام، استقرار و مأموریت سپاه دانش آشنا میشویم.
این ویدئو در همان سال اول و دوم برقرار سپاه دانش تهیه شده و مستندی رواییــتبلیغی است. فیلمبرداری آن سال ۱۳۴۴ تمام شده است. هدف از سپاه بهداشت رساندن پوشش درمانی و بهداشتی به مناطقی بود که در کوتاه مدت ــ یا اصلاً ــ نمیشد امکانات بهداشتی و درمانی در آن مناطق ایجاد کرد. مجموعهای از افراد متخصص و غیرمتخصصان آموزشدیده بدنۀ این سپاه را تشکیل میدادند.
در این مستند، پس از آموزش و اعزام، کار سپاه در شهر بم و حوالی آن را میبینیم.
#مستند
@tarikhandishi | تاریخاندیشی
ویدئویی که به اشتراک گذاشتهام مستندی جالب و دیدهنشده از کار «سپاه بهداشت» است. روی مستند به اندازۀ کافی توضیحات ارائه میشود و نیازی به توضیح بیشتر نیست. در این ویدئو با مراحل آموزش، اعزام، استقرار و مأموریت سپاه دانش آشنا میشویم.
این ویدئو در همان سال اول و دوم برقرار سپاه دانش تهیه شده و مستندی رواییــتبلیغی است. فیلمبرداری آن سال ۱۳۴۴ تمام شده است. هدف از سپاه بهداشت رساندن پوشش درمانی و بهداشتی به مناطقی بود که در کوتاه مدت ــ یا اصلاً ــ نمیشد امکانات بهداشتی و درمانی در آن مناطق ایجاد کرد. مجموعهای از افراد متخصص و غیرمتخصصان آموزشدیده بدنۀ این سپاه را تشکیل میدادند.
در این مستند، پس از آموزش و اعزام، کار سپاه در شهر بم و حوالی آن را میبینیم.
#مستند
@tarikhandishi | تاریخاندیشی
دوشنبه عصر در شهر کاغذی در خدمت سرورانم در شیرازم. این نشست قرار بود هفته پیش برگزار بشه که افتاد این هفته.
پس به همین مناسبت امشب یک ویدئوی قدیمی دیدهنشده از شیراز میگذارم، هدیه به دوستان شیرازی.
@tarikhandishi | تاریخاندیشی
پس به همین مناسبت امشب یک ویدئوی قدیمی دیدهنشده از شیراز میگذارم، هدیه به دوستان شیرازی.
@tarikhandishi | تاریخاندیشی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
«بیمارستان نمازی شیراز ــ ۱۳۳۴»
این ویدئوی دلچسب گزارش مفصلی از بیمارستان نمازی شیراز در میانۀ دهۀ ۱۳۳۰ خورشیدی است. حاج محمد نمازی، بازرگان، سیاستمدار و نیکوکار شیرازی در سال ۱۳۳۱ احداث بیمارستان نمازی را آغاز کرد. بیمارستان در سال ۱۳۳۴ آمادۀ بهرهبرداری شد و در آن زمانی همردیف بیمارستانهای درجهیک دنیا بود.
محمد نمازی (۱۲۷۵ـــ۱۳۵۱) بیتردید یکی از شگفتانگیزترین نخبگان ایرانی بود. او که در جوانی به قصد سیاحت به آمریکا رفته بود، کسبوکار موفقی در آمریکا راه میاندازد و تجارت دریایی با هنگکنگ برقرار میکند. او پس از بازگشت به ایران در سال ۱۳۲۳ خدمات بینظیری به مردم کرد، از جمله احداث لولهکشی آب شیراز و دیگری بیمارستان نمازی که پیشنهاد میکنم حتماً ویدئوی آن را ببینید.
مرحوم نمازی در دولتهای زاهدی و علا به عنوان وزیر مشاور حضور داشت. اینکه چرا امثال نمازی جایی در حافظۀ تاریخی ایرانیان ندارند، احتمالاً به این دلیل است که کسانی چون او عمل میکردند و شعار نمیدادند.
#مستند
@tarikhandishi | تاریخاندیشی
این ویدئوی دلچسب گزارش مفصلی از بیمارستان نمازی شیراز در میانۀ دهۀ ۱۳۳۰ خورشیدی است. حاج محمد نمازی، بازرگان، سیاستمدار و نیکوکار شیرازی در سال ۱۳۳۱ احداث بیمارستان نمازی را آغاز کرد. بیمارستان در سال ۱۳۳۴ آمادۀ بهرهبرداری شد و در آن زمانی همردیف بیمارستانهای درجهیک دنیا بود.
محمد نمازی (۱۲۷۵ـــ۱۳۵۱) بیتردید یکی از شگفتانگیزترین نخبگان ایرانی بود. او که در جوانی به قصد سیاحت به آمریکا رفته بود، کسبوکار موفقی در آمریکا راه میاندازد و تجارت دریایی با هنگکنگ برقرار میکند. او پس از بازگشت به ایران در سال ۱۳۲۳ خدمات بینظیری به مردم کرد، از جمله احداث لولهکشی آب شیراز و دیگری بیمارستان نمازی که پیشنهاد میکنم حتماً ویدئوی آن را ببینید.
مرحوم نمازی در دولتهای زاهدی و علا به عنوان وزیر مشاور حضور داشت. اینکه چرا امثال نمازی جایی در حافظۀ تاریخی ایرانیان ندارند، احتمالاً به این دلیل است که کسانی چون او عمل میکردند و شعار نمیدادند.
#مستند
@tarikhandishi | تاریخاندیشی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
«سفر نیکسون به تهران ــ آذر ۱۳۳۲»
در این پست ویدئوی مفصلی از سفر جنجالی نیکسون به تهران در آذر ۱۳۳۲ میبینید. هواپیمای نیکسون هجدهم آذر در فرودگاه مهرآباد به زمین نشست. دو روز پیش از این سفر در دانشکدۀ فنی دانشگاه تهران اعتراضاتی رخ داد که به کشته شدن سه دانشجو منجر شد. دلیل این اعتراضات سفر نیکسون و ازسرگیری روابط با انگلستان ذکر میشود. اما به گمانم دلیل مهمتر دادگاه مصدق و صدور کیفرخواست اعدام برای مصدق بود.
در این سفر نیکسون علاوه بر دیدار با شاه، به دانشگاه تهران رفت و در آنجا به دریافت دکتری افتخاری نائل گردید. علاوه بر این، شهردار تهران زمینی را به دولت آمریکا اهدا کرد. نیکسون دیدارهایی هم رهبران کارگران و کارفرمایان و نیز دیداری هم با اعضای مجلس داشت. همۀ این اتفاقات را در این ویدئو میبینید. این ویدئو را سازمان فیلمبرداری دانشگاه سیراکیوز ساخته است. در سال ۱۳۳۰ دانشگاه سیراکیوز با ادارۀ کل هنرهای زیبا قراردادی بست و مستندهایی در ایران میساخت.
به گمانم این فیلم نیز از آن دست فیلمهاست که حتماً باید دید و همۀ لحظات آن را در ذهن ثبت کرد.
#مستند
@tarikhandishi | تاریخاندیشی
در این پست ویدئوی مفصلی از سفر جنجالی نیکسون به تهران در آذر ۱۳۳۲ میبینید. هواپیمای نیکسون هجدهم آذر در فرودگاه مهرآباد به زمین نشست. دو روز پیش از این سفر در دانشکدۀ فنی دانشگاه تهران اعتراضاتی رخ داد که به کشته شدن سه دانشجو منجر شد. دلیل این اعتراضات سفر نیکسون و ازسرگیری روابط با انگلستان ذکر میشود. اما به گمانم دلیل مهمتر دادگاه مصدق و صدور کیفرخواست اعدام برای مصدق بود.
در این سفر نیکسون علاوه بر دیدار با شاه، به دانشگاه تهران رفت و در آنجا به دریافت دکتری افتخاری نائل گردید. علاوه بر این، شهردار تهران زمینی را به دولت آمریکا اهدا کرد. نیکسون دیدارهایی هم رهبران کارگران و کارفرمایان و نیز دیداری هم با اعضای مجلس داشت. همۀ این اتفاقات را در این ویدئو میبینید. این ویدئو را سازمان فیلمبرداری دانشگاه سیراکیوز ساخته است. در سال ۱۳۳۰ دانشگاه سیراکیوز با ادارۀ کل هنرهای زیبا قراردادی بست و مستندهایی در ایران میساخت.
به گمانم این فیلم نیز از آن دست فیلمهاست که حتماً باید دید و همۀ لحظات آن را در ذهن ثبت کرد.
#مستند
@tarikhandishi | تاریخاندیشی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
«بوروکراسی ـــ جلسۀ هشتم»
فایل تصویری جلسۀ هشتم خوانش و شرح کتاب «بوروکراسی»، اثر لودویگ فون میزس.
در این جلسه (ص ۱۱۳ تا ۱۲۵) به این مسئله میپردازیم که «دخالتهای دولت چگونه باعث بوروکراتیزه شدن مدیریت خصوصی میشود؟» مداخلۀ دولتی کارکردهای مثبت شرکتداری و کارآفرینی خصوصی را تخریب میکند. یکی از مداخلات اساسی نهادهای دولتی در شرکتداری آزاد این است که به عناوین مختلف میکوشند سودآوری شرکتها را مهار کنند. اما انگیزۀ سود مبنای پیشرفت است و مهار سود مهار پیشرفت است. در این چارچوب مثالی هم از تأسیس تلویزیون در ایران در سال ۱۳۳۷ میآوریم. بحث دیگر این است که چرا رابطهای فسادآلود میان شرکتهای خصوصی و دولت پدید میآید. مبنای اندیشۀ ما در اینجا این است که «اصلاً چرا سیاست برای صاحبان سرمایه جذابیت پیدا میکند؟» شرح میدهیم ریشۀ این معضل وجود دولت مداخلهگر است که دائم به بازار دستاندازی میکنند.
فایل صوتی این جلسه: «بوروکراسی ـــ جلسۀ هشتم»
فایل تصویری جلسات پیشین: جلسۀ اول | جلسۀ دوم | جلسۀ سوم | جلسۀ چهارم | جلسۀ پنجم | جلسۀ ششم | جلسۀ هفتم
#گفتار_لایو #بوروکراسی #لیبرالیسم
@tarikhandishi | تاریخاندیشی
فایل تصویری جلسۀ هشتم خوانش و شرح کتاب «بوروکراسی»، اثر لودویگ فون میزس.
در این جلسه (ص ۱۱۳ تا ۱۲۵) به این مسئله میپردازیم که «دخالتهای دولت چگونه باعث بوروکراتیزه شدن مدیریت خصوصی میشود؟» مداخلۀ دولتی کارکردهای مثبت شرکتداری و کارآفرینی خصوصی را تخریب میکند. یکی از مداخلات اساسی نهادهای دولتی در شرکتداری آزاد این است که به عناوین مختلف میکوشند سودآوری شرکتها را مهار کنند. اما انگیزۀ سود مبنای پیشرفت است و مهار سود مهار پیشرفت است. در این چارچوب مثالی هم از تأسیس تلویزیون در ایران در سال ۱۳۳۷ میآوریم. بحث دیگر این است که چرا رابطهای فسادآلود میان شرکتهای خصوصی و دولت پدید میآید. مبنای اندیشۀ ما در اینجا این است که «اصلاً چرا سیاست برای صاحبان سرمایه جذابیت پیدا میکند؟» شرح میدهیم ریشۀ این معضل وجود دولت مداخلهگر است که دائم به بازار دستاندازی میکنند.
فایل صوتی این جلسه: «بوروکراسی ـــ جلسۀ هشتم»
فایل تصویری جلسات پیشین: جلسۀ اول | جلسۀ دوم | جلسۀ سوم | جلسۀ چهارم | جلسۀ پنجم | جلسۀ ششم | جلسۀ هفتم
#گفتار_لایو #بوروکراسی #لیبرالیسم
@tarikhandishi | تاریخاندیشی
Audio
«بوروکراسی ـــ جلسۀ هشتم»
فایل صوتی جلسۀ هشتم خوانش و شرح کتاب «بوروکراسی»، اثر لودویگ فون میزس.
در این جلسه (ص ۱۱۳ تا ۱۲۵) به این مسئله میپردازیم که «دخالتهای دولت چگونه باعث بوروکراتیزه شدن مدیریت خصوصی میشود؟» مداخلۀ دولتی کارکردهای مثبت شرکتداری و کارآفرینی خصوصی را تخریب میکند. یکی از مداخلات اساسی نهادهای دولتی در شرکتداری آزاد این است که به عناوین مختلف میکوشند سودآوری شرکتها را مهار کنند. اما انگیزۀ سود مبنای پیشرفت است و مهار سود مهار پیشرفت است. در این چارچوب مثالی هم از تأسیس تلویزیون در ایران در سال ۱۳۳۷ میآوریم. بحث دیگر این است که چرا رابطهای فسادآلود میان شرکتهای خصوصی و دولت پدید میآید. مبنای اندیشۀ ما در اینجا این است که «اصلاً چرا سیاست برای صاحبان سرمایه جذابیت پیدا میکند؟» شرح میدهیم ریشۀ این معضل وجود دولت مداخلهگر است که دائم به بازار دستاندازی میکنند.
فایل تصویری این جلسه: «بوروکراسی ـــ جلسۀ هشتم»
فایل صوتی جلسات پیشین: جلسۀ اول | جلسۀ دوم | جلسۀ سوم | جلسۀ چهارم | جلسۀ پنجم | جلسۀ ششم | جلسۀ هفتم
#گفتار_لایو #بوروکراسی #لیبرالیسم
@tarikhandishi | تاریخاندیشی
فایل صوتی جلسۀ هشتم خوانش و شرح کتاب «بوروکراسی»، اثر لودویگ فون میزس.
در این جلسه (ص ۱۱۳ تا ۱۲۵) به این مسئله میپردازیم که «دخالتهای دولت چگونه باعث بوروکراتیزه شدن مدیریت خصوصی میشود؟» مداخلۀ دولتی کارکردهای مثبت شرکتداری و کارآفرینی خصوصی را تخریب میکند. یکی از مداخلات اساسی نهادهای دولتی در شرکتداری آزاد این است که به عناوین مختلف میکوشند سودآوری شرکتها را مهار کنند. اما انگیزۀ سود مبنای پیشرفت است و مهار سود مهار پیشرفت است. در این چارچوب مثالی هم از تأسیس تلویزیون در ایران در سال ۱۳۳۷ میآوریم. بحث دیگر این است که چرا رابطهای فسادآلود میان شرکتهای خصوصی و دولت پدید میآید. مبنای اندیشۀ ما در اینجا این است که «اصلاً چرا سیاست برای صاحبان سرمایه جذابیت پیدا میکند؟» شرح میدهیم ریشۀ این معضل وجود دولت مداخلهگر است که دائم به بازار دستاندازی میکنند.
فایل تصویری این جلسه: «بوروکراسی ـــ جلسۀ هشتم»
فایل صوتی جلسات پیشین: جلسۀ اول | جلسۀ دوم | جلسۀ سوم | جلسۀ چهارم | جلسۀ پنجم | جلسۀ ششم | جلسۀ هفتم
#گفتار_لایو #بوروکراسی #لیبرالیسم
@tarikhandishi | تاریخاندیشی
«روانشناسی ساواک»
در این روزها که مستندی چندقسمتی دربارۀ ــ یا از زبان ــ پرویز ثابتی پخش شده است، بسیاری نظرم را دربارۀ این مستند پرسیدهاند. البته این برنامه بیش از آنکه «مستند» باشد، باید در زمرۀ «تاریخ شفاهی» جای گیرد. تا جایی که به برخوردِ ساواک با مخالفان حکومت مربوط است، نمیتوان حکم کلی داد، زیرا مخالفان را نمیتوان یکدست دید. با چریکهایی که تصمیم میگیرند به طور مسلحانه از روستاها شهرها را تصرف کنند، چه برخوردی باید کرد؟ یا با کسانی که دنبال ترور شهروندان آمریکایی ساکن ایران بودند، چه برخوردی باید میشد؟ از دیگر سو، شما هر موقع پای حرف مخالفان حکومت شاه بنشینید، در توجیه برخی افکار و عملکرد خود تأکید میکنند «زمانه را باید در نظر گرفت... آن زمان چنین افکاری وجود داشت.» به نظرم یا نباید مسئلۀ «زمانه» را مطرح کرد، یا باید پذیرفت این «زمانهشناسی» شامل حال حکومت هم میشود. آیا دربارۀ رفتارهای حکومت هم میتوان گفت زمانه را باید در نظر گرفت یا این اصل همدلانه فقط شامل حال مخالفان حکومت میشود؟ اما از دیگر سو، کسانی هم که هر رفتار ساواک را توجیه میکنند، از آن سوی بوم افتادهاند. اینان بهتر است پای حرف کسانی بنشینند که خودشان کارگزارانِ وفادار حکومت پهلوی بودند و در حسن نیتشان نسبت به آن حکومت جای تردیدی نیست، اما انتقادات معقولی به ساواک وارد میکنند.
اما مسئلۀ من در این متن اصلاً این موضوعات نیست. بگذارید بحث دربارۀ ثابتی را فعلاً کنار بگذاریم و به بحثی آسیبشناختی دربارۀ ساواک بپردازیم که به گمان من مهمتر است و عموماً مغفول مانده است، اما زاویهدیدی است که اگر از آن به مسائل بنگریم، تازه میتوانیم به بحثهای بعدی بپردازیم. مسئلهام «روانشناسی ساواک» است که خود زیرمجموعۀ بحث «روانشناسی دستگاههای امنیتی» است. به گمان من، بخش عمدۀ کارهایی که ساواک میکرد وظایفی بود که بر عهدۀ هر نهاد امنیتی است و اصلاً طبیعی بود، اما ساواک بیش از هر چیز به دلیل «روانشناسی»اش به خود و حکومت آسیب زد. برویم در بحث...
هر حکومتی به یک نهاد امنیتی نیاز دارد که خطرهای امنیتی داخلی و خارجی را شناسایی کند. اما همیشه ــ حتی گاه در دولتهای دموکراتیک ــ خود نهادهای امنیتی به معضلی بزرگ تبدیل میشوند. البته این هم چیز عجیبی نیست. هر نهاد حاکمیتی میتواند به معضل تبدیل شود. سازمان تأمین اجتماعی (که نهادی کاملاً غیرامنیتی است) وقتی از حدی بزرگتر شود، دیر با زود به باری سنگین بر دوش دولت تبدیل میشود و ممکن است سرانجام باعث شود گاری دولت در شبی از شبها در گِل گیر کند و حکومت زمین بخورد. پس اینکه یک نهاد حکومتی خود به معضلی برای حکومت تبدیل شود ــ و به عبارتی چاقو دستهاش را ببرد ــ چیز عجیبی نیست. اما طبعاً نوع کار دستگاههای امنیتی به گونهای است که خطرهایی بیشتری درون خود دارند.
پیش از هر چیز مسئله «پرسنلِ» دستگاههای امنیتی است ــ آسیبشناسی ما هم از اینجا شروع میشود. کار در دستگاههای امنیتی فقط با روحیات افراد خاصی سازگار است: کسانی که هم میل به قدرت دارند و هم در عین حال بپذیرند در عین قدرت، گمنام بمانند. هیچچیز در این دنیا دردناکتر از گمنامی نیست! فرد قدرت را برای چه کاری میخواهد؟ برای اینکه شبحی ناشناس باشد؟ پرسنل امنیتی برخی از امیال خود را در بدو ورود به کار امنیتی باید کنار بگذارد، در حالی که این امیال سرکوبشدنی نیست و فقط تغییر شکل میدهد.
فرد امنیتی اگر درون دستگاه امنیتی در پنهان کردن هویت خود کوتاهی کند و به عبارتی وسوسه شود هویت خود را فاش کند، احتمالاً بیکار میشود یا به کارهای پیشپاافتاده گمارده میشود. پس در اینجا تناقضی حلناشدنی همیشه گریبانگیر افراد امنیتی است: از یک سو به دلیل علاقه به قدرت و نفوذ جذب کارهای امنیتی میشوند، اما از دیگر سو اجازۀ نمایش عمومی این قدرت را ندارند. راهکار ناخودآگاهی که برخی امنیتیها پیدا میکنند «مرموز بودن» است. احتمالاً تا به حال افرادی را دیدهاید که از مرموز بودن لذت میبرند، زیرا میخواهند «روانشناسی افراد امنیتی» را بر خود نصب کنند ـــ اما احتمالاً آن فردی که شما دیدید، اصلاً آدم امنیتی نبوده، صرفاً ادای امنیتیها را درمیآورده است. اما آن فرد یک چیز را درست فهمیده: مرموز بودن تداعیکنندۀ قدرت امنیتی است.
از اینجا میتوانیم از مرحلۀ «پرسنلی» گذار کنیم و به «دستگاه» برسیم. «مرموز بودن» ــ یعنی اینکه دیگران فکر کنند فردی رازهایی دارد و به دستگاه قدرتمندی وصل است، اما به دلیل رازداری آن را بیان نمیکند ــ میتواند به ویژگی عمومی دستگاههای امنیتی بدل شود. اتفاقِ آسیبزایی که دربارۀ ساواک رخ داد این بود که این میل به شکل افسارگسیختهای درآمد؛ به گونهای که دیگر هیچ ارتباطی با واقعیت نداشت!
ادامه در پست بعد
@tarikhandishi | تاریخاندیشی
در این روزها که مستندی چندقسمتی دربارۀ ــ یا از زبان ــ پرویز ثابتی پخش شده است، بسیاری نظرم را دربارۀ این مستند پرسیدهاند. البته این برنامه بیش از آنکه «مستند» باشد، باید در زمرۀ «تاریخ شفاهی» جای گیرد. تا جایی که به برخوردِ ساواک با مخالفان حکومت مربوط است، نمیتوان حکم کلی داد، زیرا مخالفان را نمیتوان یکدست دید. با چریکهایی که تصمیم میگیرند به طور مسلحانه از روستاها شهرها را تصرف کنند، چه برخوردی باید کرد؟ یا با کسانی که دنبال ترور شهروندان آمریکایی ساکن ایران بودند، چه برخوردی باید میشد؟ از دیگر سو، شما هر موقع پای حرف مخالفان حکومت شاه بنشینید، در توجیه برخی افکار و عملکرد خود تأکید میکنند «زمانه را باید در نظر گرفت... آن زمان چنین افکاری وجود داشت.» به نظرم یا نباید مسئلۀ «زمانه» را مطرح کرد، یا باید پذیرفت این «زمانهشناسی» شامل حال حکومت هم میشود. آیا دربارۀ رفتارهای حکومت هم میتوان گفت زمانه را باید در نظر گرفت یا این اصل همدلانه فقط شامل حال مخالفان حکومت میشود؟ اما از دیگر سو، کسانی هم که هر رفتار ساواک را توجیه میکنند، از آن سوی بوم افتادهاند. اینان بهتر است پای حرف کسانی بنشینند که خودشان کارگزارانِ وفادار حکومت پهلوی بودند و در حسن نیتشان نسبت به آن حکومت جای تردیدی نیست، اما انتقادات معقولی به ساواک وارد میکنند.
اما مسئلۀ من در این متن اصلاً این موضوعات نیست. بگذارید بحث دربارۀ ثابتی را فعلاً کنار بگذاریم و به بحثی آسیبشناختی دربارۀ ساواک بپردازیم که به گمان من مهمتر است و عموماً مغفول مانده است، اما زاویهدیدی است که اگر از آن به مسائل بنگریم، تازه میتوانیم به بحثهای بعدی بپردازیم. مسئلهام «روانشناسی ساواک» است که خود زیرمجموعۀ بحث «روانشناسی دستگاههای امنیتی» است. به گمان من، بخش عمدۀ کارهایی که ساواک میکرد وظایفی بود که بر عهدۀ هر نهاد امنیتی است و اصلاً طبیعی بود، اما ساواک بیش از هر چیز به دلیل «روانشناسی»اش به خود و حکومت آسیب زد. برویم در بحث...
هر حکومتی به یک نهاد امنیتی نیاز دارد که خطرهای امنیتی داخلی و خارجی را شناسایی کند. اما همیشه ــ حتی گاه در دولتهای دموکراتیک ــ خود نهادهای امنیتی به معضلی بزرگ تبدیل میشوند. البته این هم چیز عجیبی نیست. هر نهاد حاکمیتی میتواند به معضل تبدیل شود. سازمان تأمین اجتماعی (که نهادی کاملاً غیرامنیتی است) وقتی از حدی بزرگتر شود، دیر با زود به باری سنگین بر دوش دولت تبدیل میشود و ممکن است سرانجام باعث شود گاری دولت در شبی از شبها در گِل گیر کند و حکومت زمین بخورد. پس اینکه یک نهاد حکومتی خود به معضلی برای حکومت تبدیل شود ــ و به عبارتی چاقو دستهاش را ببرد ــ چیز عجیبی نیست. اما طبعاً نوع کار دستگاههای امنیتی به گونهای است که خطرهایی بیشتری درون خود دارند.
پیش از هر چیز مسئله «پرسنلِ» دستگاههای امنیتی است ــ آسیبشناسی ما هم از اینجا شروع میشود. کار در دستگاههای امنیتی فقط با روحیات افراد خاصی سازگار است: کسانی که هم میل به قدرت دارند و هم در عین حال بپذیرند در عین قدرت، گمنام بمانند. هیچچیز در این دنیا دردناکتر از گمنامی نیست! فرد قدرت را برای چه کاری میخواهد؟ برای اینکه شبحی ناشناس باشد؟ پرسنل امنیتی برخی از امیال خود را در بدو ورود به کار امنیتی باید کنار بگذارد، در حالی که این امیال سرکوبشدنی نیست و فقط تغییر شکل میدهد.
فرد امنیتی اگر درون دستگاه امنیتی در پنهان کردن هویت خود کوتاهی کند و به عبارتی وسوسه شود هویت خود را فاش کند، احتمالاً بیکار میشود یا به کارهای پیشپاافتاده گمارده میشود. پس در اینجا تناقضی حلناشدنی همیشه گریبانگیر افراد امنیتی است: از یک سو به دلیل علاقه به قدرت و نفوذ جذب کارهای امنیتی میشوند، اما از دیگر سو اجازۀ نمایش عمومی این قدرت را ندارند. راهکار ناخودآگاهی که برخی امنیتیها پیدا میکنند «مرموز بودن» است. احتمالاً تا به حال افرادی را دیدهاید که از مرموز بودن لذت میبرند، زیرا میخواهند «روانشناسی افراد امنیتی» را بر خود نصب کنند ـــ اما احتمالاً آن فردی که شما دیدید، اصلاً آدم امنیتی نبوده، صرفاً ادای امنیتیها را درمیآورده است. اما آن فرد یک چیز را درست فهمیده: مرموز بودن تداعیکنندۀ قدرت امنیتی است.
از اینجا میتوانیم از مرحلۀ «پرسنلی» گذار کنیم و به «دستگاه» برسیم. «مرموز بودن» ــ یعنی اینکه دیگران فکر کنند فردی رازهایی دارد و به دستگاه قدرتمندی وصل است، اما به دلیل رازداری آن را بیان نمیکند ــ میتواند به ویژگی عمومی دستگاههای امنیتی بدل شود. اتفاقِ آسیبزایی که دربارۀ ساواک رخ داد این بود که این میل به شکل افسارگسیختهای درآمد؛ به گونهای که دیگر هیچ ارتباطی با واقعیت نداشت!
ادامه در پست بعد
@tarikhandishi | تاریخاندیشی
(ادامه از پست قبل...)
یعنی ممکن است دستگاههای امنیتی تمایل پیدا کنند بسیار بزرگتر، قدرتمندتر، مخوفتر و تواناتر از آنچه در واقعیت هستند به نظر رسند. این دقیقاً تبدیلِ «روانشناسی فردِ امنیتی» به «روانشناسی دستگاه امنیتی» است.
البته برخی دلایل عقلانی هم وجود دارد که دستگاه امنیتی با اتکا به آنها میتواند این «خودنمایی مرموز و ابرقدرتمندانۀ» خود را کار درستی جلوه دهد. نهاد امنیتی فکر میکند هر قدر بزرگتر به نظر رسد به نفعش است. فکر میکند این گُنده و ابرقدرت به نظر رسیدن، به عاملی بازدارنده تبدیل میشود و باعث میشود کسان زیادی دیگر جرئت نکنند دست به اقدامات ضدامنیتی بزنند، چون با خودشان فکر میکنند نهاد امنیتی در چشمبرهمزدنی آنها را شناسایی و بازداشت میکند. بنابراین خود دستگاه امنیتی از اینکه جامعه پر شود از شایعات ترسناک دربارۀ نهاد امنیتی استقبال میکند. اینچنین تخیلپردازی دربارۀ آن نهاد امنیتی شروع میشود. ضمن اینکه این تخیلات یک فایدۀ «شخصی» هم دارد: هر چقدر نهاد امنیتی قدرتمندتر به نظر رسد، پرسنل آن نیز قدرتمندتر به نظر میرسند. احیاناً اینکه تمام وزرا، وکلا و همۀ کلهگندههای مملکت با همۀ قدرت و نفوذشان از مأموران دستگاه امنیتی بترسند، جذاب نیست؟ اینجاست که مشخص میشود «جذب نیروی انسانی» در نهادهای امنیتی چه مسئلۀ غامضی است! گریزی بزنیم از اینجا به ساواک.
دقیقاً این هیولاپردازی دربارۀ ساواک رخ داده بود و خود ساواک هم در پیدایش آن نقش داشت. ذهن جامعه پر شده بود از اینکه سازمان امنیت همهجا هست... هر مدیری، حتی مدیر پایینرتبه، فکر میکرد تلفنش شنود میشود. هر کس در هر ادارهای حتی اگر چند توصیۀ معقول و دولتخواهانه میکرد، ساواکی پنداشته میشد. برای مثال تصور میشد سازمان رادیو و تلویزیون ملی کانون ساواکیهاست. اما طبق آخرین آمار در بین هزاران نفر پرسنل تلویزیون و رادیو فقط هشتاد فرد با ساواک ارتباطاتی داشتند! یعنی خیلی کمتر از یک درصد! در حالی که کارمندان رادیو و تلویزیون فکر میکردند اطرافشان پر از ساواکی است و مردم بیرون هم اهالی رسانه را یکی در میان ساواکی میدانستند.
حالا زاویۀ دوربین را بچرخانیم و ببینیم در چنین شرایطی چه اتفاقی برای مخالفان حکومت میافتد: وقتی یک نهاد امنیتی بسیار مخوفتر و قدرتمندتر از آنچه در واقعیت هست به نظر رسد، مخالفان حکومت نیز چه در نظر خودشان و چه در نظر عموم جامعه بسیار شجاعتر و قهرمانتر از آنچه در واقعیت هستند به نظر میرسند. تصور میشود این مخالفان چقدر نترسند که دستخالی و بدون پشتوانه با چنین دستگاه مخوفی درافتادهاند... و به گمانم «نترس بودن» از محبوبترین ویژگیهای مورد علاقۀ ایرانیان است. در این جور مواقع، خود مخالفان نیز در این ارکستر با نهادهای امنیتی همراهی میکنند و در شایعهسازی و هیولاسازی از نهاد امنیتی همراهی میکنند. هر قدر نهاد امنیتی مخوفتر، اینان شجاعتر! قصۀ خرس و پنکه نتیجۀ این وضعیت روانشناختی مخالفان است.
اما برویم به مرحلۀ بعد ماجرا... نهادهای امنیتی خیلی زود از خودنمایی در برابر مردم ارضا میشوند و به قدرتنمایی بیشتری میل پیدا میکنند. ترسیدن مردم خیلی زود جذابیتش را از دست میدهد. در این مرحله نهادهای امنیتی با روشهایی که در آن تخصص دارند به مطیعسازی دستگاه حکومت روی میآورند. مهمترین اقدامی که در این زمینه انجام میدهند این است که مسائل را جوری به رهبران کشور نشان میدهند که انگار وجود کل کشور مرهون وجود نهاد امنیتی است. در واقع: «همانطور که از یک سو مردم را از حکومت میترسانند، از دیگر سو میکوشند حکومت را از مردم بترسانند.» به همین دلیل بدشان نمیآید پروندههای کوچک را بزرگ کنند؛ دستاوردهای کوچک خود را عظیم جلوه دهند و خطرهای امنیتی ناچیز را با دست خود بزرگ کنند تا بعد بگویند فلان خطر بزرگ را ما خنثی کردیم. به همین دلیل ممکن است یک طرح ضدامنیتی احمقانه را تعمداً مدتی نادیده بگیرند تا تبدیل به پروندهای دندانگیر شود. هر قدر خطرهای امنیتی خنثاشده بزرگتر به نظر رسد، نهادهای امنیتی هم بهتر میتوانند رهبران کشور را متقاعد کنند که چقدر وجودشان برای کشور لازم است؛ و در نتیجه رهبران کشور دست اینان را در برابر همۀ نهادهای دیگر بیشتر باز بگذارند. بخشی از برنامههای رسانهای که ساواک اجرا کرد (برای مثال برنامهای که به «ساواکشو» معروف شد، یا برنامۀ محاکمۀ گلسرخی) در نهایت چنین اهدافی داشت.
شواهد این آسیبشناسی که در بالا انجام دادم، از زبان بسیاری از دولتمردان وفادار به حکومت شاه بیان شده است. به برداشت من، بخش عمدۀ ویژگیهایی که برشمردم در شخص نصیری، رئیس ساواک، وجود داشت، در حالی که رئیس پیشین ساواک، تیمسار پاکروان، از این ویژگیها عاری بود و کسی مانند او میتوانست مانع چنین آسیبهایی در ساواک شود.
مهدی تدینی
@tarikhandishi | تاریخاندیشی
یعنی ممکن است دستگاههای امنیتی تمایل پیدا کنند بسیار بزرگتر، قدرتمندتر، مخوفتر و تواناتر از آنچه در واقعیت هستند به نظر رسند. این دقیقاً تبدیلِ «روانشناسی فردِ امنیتی» به «روانشناسی دستگاه امنیتی» است.
البته برخی دلایل عقلانی هم وجود دارد که دستگاه امنیتی با اتکا به آنها میتواند این «خودنمایی مرموز و ابرقدرتمندانۀ» خود را کار درستی جلوه دهد. نهاد امنیتی فکر میکند هر قدر بزرگتر به نظر رسد به نفعش است. فکر میکند این گُنده و ابرقدرت به نظر رسیدن، به عاملی بازدارنده تبدیل میشود و باعث میشود کسان زیادی دیگر جرئت نکنند دست به اقدامات ضدامنیتی بزنند، چون با خودشان فکر میکنند نهاد امنیتی در چشمبرهمزدنی آنها را شناسایی و بازداشت میکند. بنابراین خود دستگاه امنیتی از اینکه جامعه پر شود از شایعات ترسناک دربارۀ نهاد امنیتی استقبال میکند. اینچنین تخیلپردازی دربارۀ آن نهاد امنیتی شروع میشود. ضمن اینکه این تخیلات یک فایدۀ «شخصی» هم دارد: هر چقدر نهاد امنیتی قدرتمندتر به نظر رسد، پرسنل آن نیز قدرتمندتر به نظر میرسند. احیاناً اینکه تمام وزرا، وکلا و همۀ کلهگندههای مملکت با همۀ قدرت و نفوذشان از مأموران دستگاه امنیتی بترسند، جذاب نیست؟ اینجاست که مشخص میشود «جذب نیروی انسانی» در نهادهای امنیتی چه مسئلۀ غامضی است! گریزی بزنیم از اینجا به ساواک.
دقیقاً این هیولاپردازی دربارۀ ساواک رخ داده بود و خود ساواک هم در پیدایش آن نقش داشت. ذهن جامعه پر شده بود از اینکه سازمان امنیت همهجا هست... هر مدیری، حتی مدیر پایینرتبه، فکر میکرد تلفنش شنود میشود. هر کس در هر ادارهای حتی اگر چند توصیۀ معقول و دولتخواهانه میکرد، ساواکی پنداشته میشد. برای مثال تصور میشد سازمان رادیو و تلویزیون ملی کانون ساواکیهاست. اما طبق آخرین آمار در بین هزاران نفر پرسنل تلویزیون و رادیو فقط هشتاد فرد با ساواک ارتباطاتی داشتند! یعنی خیلی کمتر از یک درصد! در حالی که کارمندان رادیو و تلویزیون فکر میکردند اطرافشان پر از ساواکی است و مردم بیرون هم اهالی رسانه را یکی در میان ساواکی میدانستند.
حالا زاویۀ دوربین را بچرخانیم و ببینیم در چنین شرایطی چه اتفاقی برای مخالفان حکومت میافتد: وقتی یک نهاد امنیتی بسیار مخوفتر و قدرتمندتر از آنچه در واقعیت هست به نظر رسد، مخالفان حکومت نیز چه در نظر خودشان و چه در نظر عموم جامعه بسیار شجاعتر و قهرمانتر از آنچه در واقعیت هستند به نظر میرسند. تصور میشود این مخالفان چقدر نترسند که دستخالی و بدون پشتوانه با چنین دستگاه مخوفی درافتادهاند... و به گمانم «نترس بودن» از محبوبترین ویژگیهای مورد علاقۀ ایرانیان است. در این جور مواقع، خود مخالفان نیز در این ارکستر با نهادهای امنیتی همراهی میکنند و در شایعهسازی و هیولاسازی از نهاد امنیتی همراهی میکنند. هر قدر نهاد امنیتی مخوفتر، اینان شجاعتر! قصۀ خرس و پنکه نتیجۀ این وضعیت روانشناختی مخالفان است.
اما برویم به مرحلۀ بعد ماجرا... نهادهای امنیتی خیلی زود از خودنمایی در برابر مردم ارضا میشوند و به قدرتنمایی بیشتری میل پیدا میکنند. ترسیدن مردم خیلی زود جذابیتش را از دست میدهد. در این مرحله نهادهای امنیتی با روشهایی که در آن تخصص دارند به مطیعسازی دستگاه حکومت روی میآورند. مهمترین اقدامی که در این زمینه انجام میدهند این است که مسائل را جوری به رهبران کشور نشان میدهند که انگار وجود کل کشور مرهون وجود نهاد امنیتی است. در واقع: «همانطور که از یک سو مردم را از حکومت میترسانند، از دیگر سو میکوشند حکومت را از مردم بترسانند.» به همین دلیل بدشان نمیآید پروندههای کوچک را بزرگ کنند؛ دستاوردهای کوچک خود را عظیم جلوه دهند و خطرهای امنیتی ناچیز را با دست خود بزرگ کنند تا بعد بگویند فلان خطر بزرگ را ما خنثی کردیم. به همین دلیل ممکن است یک طرح ضدامنیتی احمقانه را تعمداً مدتی نادیده بگیرند تا تبدیل به پروندهای دندانگیر شود. هر قدر خطرهای امنیتی خنثاشده بزرگتر به نظر رسد، نهادهای امنیتی هم بهتر میتوانند رهبران کشور را متقاعد کنند که چقدر وجودشان برای کشور لازم است؛ و در نتیجه رهبران کشور دست اینان را در برابر همۀ نهادهای دیگر بیشتر باز بگذارند. بخشی از برنامههای رسانهای که ساواک اجرا کرد (برای مثال برنامهای که به «ساواکشو» معروف شد، یا برنامۀ محاکمۀ گلسرخی) در نهایت چنین اهدافی داشت.
شواهد این آسیبشناسی که در بالا انجام دادم، از زبان بسیاری از دولتمردان وفادار به حکومت شاه بیان شده است. به برداشت من، بخش عمدۀ ویژگیهایی که برشمردم در شخص نصیری، رئیس ساواک، وجود داشت، در حالی که رئیس پیشین ساواک، تیمسار پاکروان، از این ویژگیها عاری بود و کسی مانند او میتوانست مانع چنین آسیبهایی در ساواک شود.
مهدی تدینی
@tarikhandishi | تاریخاندیشی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
«لیبرالیسم و طبقۀ کارگر»
در نشستی که مهمان فردای اقتصاد بودم به همراه آقای دکتر موسی غنینژاد به رابطۀ لیبرالیسم و طبقۀ کارگر پرداختیم. بحث اصلی من در این نشست این بود که چه موانعی سر راه فرد حقوقبگیر/کارگر برای درک منطق لیبرال وجود دارد. بیش از هر چیز معتقدم در این میان موانعی «روانشناختی» وجود دارد. به عبارتی، دیواری روانشناختی میان ذهن حقوقبگیر/کارگر و منطق لیبرالیسم وجود دارد. اینکه ما چقدر میتوانیم منطق لیبرالیسم را شرح دهیم و اثبات کنیم لیبرالیسم مدافع هیچ طبقۀ خاصی نیست، ممکن است به دلیل همان دیوار روانشناختی مورد پذیرش فرد کارگر قرار نگیرد. به همین دلیل باید این بحث را جدی گرفت و دربارۀ آن سخن گفت.
با سپاس از «فردای اقتصاد» و جناب مرتضی کاظمی که امکان این مباحث را فراهم میآورند.
نسخۀ با کیفیتتر را در این لینک در یوتیوب میتوانید ببینید: «لیبرالیسم و کارگران در یوتیوب»
فایل صوتی را در این پست میتوانید بشنوید: «فایل صوتی لیبرالیسم و کارگران»
@tarikhandishi | تاریخاندیشی
در نشستی که مهمان فردای اقتصاد بودم به همراه آقای دکتر موسی غنینژاد به رابطۀ لیبرالیسم و طبقۀ کارگر پرداختیم. بحث اصلی من در این نشست این بود که چه موانعی سر راه فرد حقوقبگیر/کارگر برای درک منطق لیبرال وجود دارد. بیش از هر چیز معتقدم در این میان موانعی «روانشناختی» وجود دارد. به عبارتی، دیواری روانشناختی میان ذهن حقوقبگیر/کارگر و منطق لیبرالیسم وجود دارد. اینکه ما چقدر میتوانیم منطق لیبرالیسم را شرح دهیم و اثبات کنیم لیبرالیسم مدافع هیچ طبقۀ خاصی نیست، ممکن است به دلیل همان دیوار روانشناختی مورد پذیرش فرد کارگر قرار نگیرد. به همین دلیل باید این بحث را جدی گرفت و دربارۀ آن سخن گفت.
با سپاس از «فردای اقتصاد» و جناب مرتضی کاظمی که امکان این مباحث را فراهم میآورند.
نسخۀ با کیفیتتر را در این لینک در یوتیوب میتوانید ببینید: «لیبرالیسم و کارگران در یوتیوب»
فایل صوتی را در این پست میتوانید بشنوید: «فایل صوتی لیبرالیسم و کارگران»
@tarikhandishi | تاریخاندیشی