تاملی بر راهبرد سیاسی - نظامی و نگرش ژئوپولیتیک ایران و اسراییل
رویارویی دو خطای استراتژیک و ژئوپولیتیک
✍ مهران رجبی
♦جنگی ۱۲ روزه که اسراییل علیه ایران براه انداخت، به کشته شدن صدها انسان بیگناه، ویرانی فراوان و آوارگی هزاران نفر انجامید. خبرهای برآمده از آثار وحشتناک آن فضای خاورمیانه و حتی جهان را در بهت و حیرت فرو برد. دولت نتانیاهو با حساب اینکه جنایت ها و کشتارهای بی شمار در غزه از زیر دوربین رسانه ها خارج شود و صداهای اعتراض به این نسل کشی خاموش گردد، آن را اینگونه توجیه می کرد: این کارزار جنگی برای تامین امنیت کشور اسراییل و جلوگیری از ساخته شدن بمب اتمی در آینده ای نه چندان روشن تدارک دیده شد.
♦بررسی این ادعا از نظر داشتن باری از حقیقت یا بهانه بودن آن برای به فراموشی سپردن کارزار نسل کشی فلسطینیان که هنوز روزی چند ده نفر از آنها کشته می شوند، موضوع این نوشته نیست. در اینجا روی نگرش حاکم بر کنش و واکنش ایران و اسراییل که خاستگاه حرکت جنگی آنها (تجاوز به هر بهانه ای و دفاع با هر عنوانی ) بود، تمرکز نموده، و خطوط استراتژیک و شناخت ژئوپولیتیک را که راهنما و پایه عملکرد آنها بود، بررسی می کنم.
♦نتانیاهو پیش از برقرار شدن آتش بس تحمیل شده بر وی گمان می کرد، اگر جنگ چند روز یا چند هفته دیگر ادامه یابد، جمهوری اسلامی سقوط خواهد کرد. ترامپ آرزوی او را در سرنگون ساختن حکومت ایران برآورده نکرد، و نه تنها دولت اسراییل بلکه سلطنت طلبان و جدایی خواهان را نیز که خواسته خود را از خلال ادامه بمباران ها، ویرانی ها و کشتار مردم بی گناه پی می جستند، مایوس ساخت. با وجود آنکه بسیاری از رهبران کشورهای غربی بارها گفته بودند که مصلحت اسراییل مصلحت ماست و امنیت آن امنیت ما محسوب می شود، (افزون بر جو بایدن، مرتس رهبر آلمان نیز همین گفته را تکرار کرد) ولی دولت ترامپ سرانجام این فصل از راهبرد اسراییل را که جنگ تا سرنگونی «سرمار» ادامه یابد، به پایان نرساند، و نتانیاهو را ناکام گذاشت.
♦برای آن که بیشتر روشن شود، فروپاشی جمهوری اسلامی و تجزیه ایران یک هدف استراتژیک اسراییل است، بخشی از گفته سیاست شناس آمریکایی، جان میرشایمر را که گویا یهودی است می آورم: «آنها (حکومت اسراییل) زمانی که درباره تغییر رژیم در ایران سخن میگویند، به چیزی فراتر از تغییر رژیم توجه دارند. آنها میخواهند ایران را به سرزمینهای کوچکتری خرد کنند. برای مثال اسرائیلیها علاقه جدی در ایجاد کردن یک کشور کُردی دارند. برای من همیشه سؤال بود که چرا اسرائیلیها دوست دارند کشوری کردی درست کنند و چرا تا این حد به ملیگرایی کردی توجه دارند. این به خاطر آن است که اگر کشور کردی درست کنید، عراق، ایران، سوریه و حتی ترکیه تکه تکه خواهند شد و این مدتها است که هدف آنها بوده است.»
نقل از سخنان میر شایمر در یوتیوب اسراییل در ادامه این سیاست راهبردی علیه ایران گمان می کرد، حکومت ایران مانند سازمان حزب الله است که با ترور و کشتن رهبران آن، فرو خواهد ریخت یا دگرگون خواهد شد.
♦جمهوری اسلامی ایران از همان آغاز شکل گیری این حکومت، راه رویارویی با اسراییل و انتقاد از سیاست سرکوب و کشتار فلسطینی ها را که هر از چند سالی شکل جنگی تازه می یافت، در پیش گرفت، و در این راستا، حمایت از جریان های سیاسی مخالف اسراییل در منطقه را به رکن مهم سیاست خارجی خود تبدیل کرد و سالیان بعد شبکه ای از آنها مانند حزب اله، حشد شعبی و حوثی ها را پیرامون خود زیر عنوان محور مقاومت سازمان داد.
متن کامل مقاله را اینجا بخوانید
✅@mellimazzhabi
رویارویی دو خطای استراتژیک و ژئوپولیتیک
✍ مهران رجبی
♦جنگی ۱۲ روزه که اسراییل علیه ایران براه انداخت، به کشته شدن صدها انسان بیگناه، ویرانی فراوان و آوارگی هزاران نفر انجامید. خبرهای برآمده از آثار وحشتناک آن فضای خاورمیانه و حتی جهان را در بهت و حیرت فرو برد. دولت نتانیاهو با حساب اینکه جنایت ها و کشتارهای بی شمار در غزه از زیر دوربین رسانه ها خارج شود و صداهای اعتراض به این نسل کشی خاموش گردد، آن را اینگونه توجیه می کرد: این کارزار جنگی برای تامین امنیت کشور اسراییل و جلوگیری از ساخته شدن بمب اتمی در آینده ای نه چندان روشن تدارک دیده شد.
♦بررسی این ادعا از نظر داشتن باری از حقیقت یا بهانه بودن آن برای به فراموشی سپردن کارزار نسل کشی فلسطینیان که هنوز روزی چند ده نفر از آنها کشته می شوند، موضوع این نوشته نیست. در اینجا روی نگرش حاکم بر کنش و واکنش ایران و اسراییل که خاستگاه حرکت جنگی آنها (تجاوز به هر بهانه ای و دفاع با هر عنوانی ) بود، تمرکز نموده، و خطوط استراتژیک و شناخت ژئوپولیتیک را که راهنما و پایه عملکرد آنها بود، بررسی می کنم.
♦نتانیاهو پیش از برقرار شدن آتش بس تحمیل شده بر وی گمان می کرد، اگر جنگ چند روز یا چند هفته دیگر ادامه یابد، جمهوری اسلامی سقوط خواهد کرد. ترامپ آرزوی او را در سرنگون ساختن حکومت ایران برآورده نکرد، و نه تنها دولت اسراییل بلکه سلطنت طلبان و جدایی خواهان را نیز که خواسته خود را از خلال ادامه بمباران ها، ویرانی ها و کشتار مردم بی گناه پی می جستند، مایوس ساخت. با وجود آنکه بسیاری از رهبران کشورهای غربی بارها گفته بودند که مصلحت اسراییل مصلحت ماست و امنیت آن امنیت ما محسوب می شود، (افزون بر جو بایدن، مرتس رهبر آلمان نیز همین گفته را تکرار کرد) ولی دولت ترامپ سرانجام این فصل از راهبرد اسراییل را که جنگ تا سرنگونی «سرمار» ادامه یابد، به پایان نرساند، و نتانیاهو را ناکام گذاشت.
♦برای آن که بیشتر روشن شود، فروپاشی جمهوری اسلامی و تجزیه ایران یک هدف استراتژیک اسراییل است، بخشی از گفته سیاست شناس آمریکایی، جان میرشایمر را که گویا یهودی است می آورم: «آنها (حکومت اسراییل) زمانی که درباره تغییر رژیم در ایران سخن میگویند، به چیزی فراتر از تغییر رژیم توجه دارند. آنها میخواهند ایران را به سرزمینهای کوچکتری خرد کنند. برای مثال اسرائیلیها علاقه جدی در ایجاد کردن یک کشور کُردی دارند. برای من همیشه سؤال بود که چرا اسرائیلیها دوست دارند کشوری کردی درست کنند و چرا تا این حد به ملیگرایی کردی توجه دارند. این به خاطر آن است که اگر کشور کردی درست کنید، عراق، ایران، سوریه و حتی ترکیه تکه تکه خواهند شد و این مدتها است که هدف آنها بوده است.»
نقل از سخنان میر شایمر در یوتیوب اسراییل در ادامه این سیاست راهبردی علیه ایران گمان می کرد، حکومت ایران مانند سازمان حزب الله است که با ترور و کشتن رهبران آن، فرو خواهد ریخت یا دگرگون خواهد شد.
♦جمهوری اسلامی ایران از همان آغاز شکل گیری این حکومت، راه رویارویی با اسراییل و انتقاد از سیاست سرکوب و کشتار فلسطینی ها را که هر از چند سالی شکل جنگی تازه می یافت، در پیش گرفت، و در این راستا، حمایت از جریان های سیاسی مخالف اسراییل در منطقه را به رکن مهم سیاست خارجی خود تبدیل کرد و سالیان بعد شبکه ای از آنها مانند حزب اله، حشد شعبی و حوثی ها را پیرامون خود زیر عنوان محور مقاومت سازمان داد.
متن کامل مقاله را اینجا بخوانید
✅@mellimazzhabi
Forwarded from فرهیختگان
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
.غیر از حسین، هیچکس اینسان نشد حسین
آسان مگیر کار، که آسان نشد حسین!
کشتند هرکه بود به یک روز و ای عجب
دستی به ریش برد و پریشان نشد حسین!
بود اختیارِ ظاهر و باطن به دستِ او
ای جانِ من فداش که پنهان نشد حسین!
بلوای تیر بود و چکاچاکِ تیغ و سنگ
پا سفت کرد و دست به دامان نشد حسین!
گفتند: سر بدزد که پیمانه پُر شدهست...
سر، باز کرد و از سرِ پیمان نشد حسین!
سر، باز کرد و تاخت به میدان و گُل شکفت
چون دیگران معطلِ چوگان نشد حسین!
اسلام اگر که این و مسلمان اگر منم
شکرِ خدا که هیچ مسلمان نشد حسین!
#حسین_جنتی
#فرهیختگان با ایران یکدل و همبسته
آسان مگیر کار، که آسان نشد حسین!
کشتند هرکه بود به یک روز و ای عجب
دستی به ریش برد و پریشان نشد حسین!
بود اختیارِ ظاهر و باطن به دستِ او
ای جانِ من فداش که پنهان نشد حسین!
بلوای تیر بود و چکاچاکِ تیغ و سنگ
پا سفت کرد و دست به دامان نشد حسین!
گفتند: سر بدزد که پیمانه پُر شدهست...
سر، باز کرد و از سرِ پیمان نشد حسین!
سر، باز کرد و تاخت به میدان و گُل شکفت
چون دیگران معطلِ چوگان نشد حسین!
اسلام اگر که این و مسلمان اگر منم
شکرِ خدا که هیچ مسلمان نشد حسین!
#حسین_جنتی
#فرهیختگان با ایران یکدل و همبسته
Forwarded from فردای بهتر (مصطفی تاجزاده)
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from مطالعات اسلامی | Islamic Studies
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from Malakut
Telegraph
افسانهی «تعهد و تخصص»
این قصه را تندروهای جمهوری اسلامی (و انقلابیون دیگر جهان) از روزهای اول انقلاب ۵۷ راه انداختند. میان ارزشهای انقلابی – یا به اصطلاح انقلابی – و دانش و تخصص شکاف انداختند. این همان است که شکاف تاریخی عقل و دین مینامیماش. این همان است که صورت باژگونهاش…
Forwarded from احمد رضا شاه آبادي
نقل است که مأمون خودش مینشست و مقتل علی و حسین علیهماالسلام را از رو میخواند و میگریست.
آدمیزاد چه پیچیده است
آدمیزاد چه پیچیده است
Z0000200
My Recording
سخنرانی حاج محمود دردکشان
مراسم شانزدهمین سالگرد درگذشت آیت الله منتظری و بزرگداشت سالروز شهادت شهید محمد منتظری
سوم محرم ۱۴۴۷ ، ۸ تیر ۱۴۰۴
حسینیه اعظم نجف آباد
برخی عناوین :
🔹سلام بر حسین
🔹تلاش آیت الله منتظری برای استقلال و آزادی ایران
🔹شهدای هفت تیر
🔹ضرورت شناخت عناصر تاثیر گذار بر جامعه ، برای جامعه
🔹 انقطاع نسلی
🔹وظیفه ما در شرایط امروز
🔹لزوم توجه حاکمیت به تغییر رفتار به نفع مردم و بازگشت به مردم
🔹توجه به انسجام ملی در نگاه آیت الله منتظری
🔹توجه به مسائل امنیتی در نگاه آیت الله منتظری و شهید محمد منتظری
🔹جایگاه فقهی آیت الله منتظری
🔹 صهیونیسم بین الملل
🔹انتقادپذیر بودن
🔹اتهام جاسوسی به آیت الله منتظری به جای توجه به نفوذی ها
🔹شهید محمد منتظری و مبارزه با نفوذی ها
دو اشکال شهید محمد به مبارزه با پروژه نفوذ
👈 ضعف ایمان
👈 حاکمیت باندها
🔸کانال فقیه دوراندیش
👇👇👇👇
@islamnature
مراسم شانزدهمین سالگرد درگذشت آیت الله منتظری و بزرگداشت سالروز شهادت شهید محمد منتظری
سوم محرم ۱۴۴۷ ، ۸ تیر ۱۴۰۴
حسینیه اعظم نجف آباد
برخی عناوین :
🔹سلام بر حسین
🔹تلاش آیت الله منتظری برای استقلال و آزادی ایران
🔹شهدای هفت تیر
🔹ضرورت شناخت عناصر تاثیر گذار بر جامعه ، برای جامعه
🔹 انقطاع نسلی
🔹وظیفه ما در شرایط امروز
🔹لزوم توجه حاکمیت به تغییر رفتار به نفع مردم و بازگشت به مردم
🔹توجه به انسجام ملی در نگاه آیت الله منتظری
🔹توجه به مسائل امنیتی در نگاه آیت الله منتظری و شهید محمد منتظری
🔹جایگاه فقهی آیت الله منتظری
🔹 صهیونیسم بین الملل
🔹انتقادپذیر بودن
🔹اتهام جاسوسی به آیت الله منتظری به جای توجه به نفوذی ها
🔹شهید محمد منتظری و مبارزه با نفوذی ها
دو اشکال شهید محمد به مبارزه با پروژه نفوذ
👈 ضعف ایمان
👈 حاکمیت باندها
🔸کانال فقیه دوراندیش
👇👇👇👇
@islamnature
Forwarded from سایت خبری-تحلیلی کلمه
🔴 از آن جنگ تا این نبرد
✍️ عبدالله ناصری
▫️جنگ دوازدهروزهی اسرائیل و ایران، نقطهی عطفی در تاریخ جمهوری اسلامی است. این کارزار از جنگ هشتسالهی عراق و ایران مهمتر است، از آن جهت که جنگ اولبه بهانهی اختلاف مرزی (قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر) شعله کشید و آغازگرش صدام بود. اغلب جهانیان و سازمان ملل پذیرفتند دولت عراق حمله را شکل داده است. آن تجاوز در اوج همبستگی ملت و حکومت بود و بهرغم بیتدبیری فرماندهان نظامی (سپاه) و افزایش بیربط مصدومان و شهیدان، با پایان جنگ، خوشحالی همهی مردم و مسئولان هویدا بود. پذیرش جسورانه و شجاعانهی قطعنامهی ۵۹۸ سند نهایی آتشبس شد. در تجاوز دولت غاصب اسرائیل به خطهی ایران، که در حضیض رفاقت دو طرف (مردم و حکومت) رخ داد، و بهرغم جانبداری ناشیانهی محدودی از مردم احساسی و صد البته غمزده و ستمدیده از حاکم، تقریباً اغلب ملت فرهمند ایران با همهی تنفرشان از رهبر حکومت و شیوهی حکمرانی او، برای حفظ خاک ایران، متحد و منسجم علیه نتانیاهو ایستادگی کردند.
▫️این مقاومت و همصدایی تاریخی ملت، میتوانست یک فرصت طلایی برای حکومت استبدادی و زمانی خوب برای تنفس مردم باشد؛ زمان تعدیل و ترمیم تدبیر عالی در مدیریت کشور، که با ادراک رهبر متوهم و تلقی و القای «پیروزی» در جنگی که با صدها نشانه بازندهی آن بود، از دست رفت. با صورتبندی پایان جنگ دوازدهروزه، که پس از یک هفته از آتشبس، هنوز فرماندهکل آن در پنهانگاه (نه پناهگاه) است، میتوان تداوم «خفی» جنگ ایران و اسرائیل را درک کرد. در جنگ اول، هموطنان از شمالغربی تا جنوبغربی جنگزده شدند، به این معنا که پس از ۳۷ سال، بسیاری از آنان هنوز درگیر آثار دههی شصت جنگاند. در جنگ دوم، نه مردم، که حکومت، جنگزده است: ترسان، حیران، پاشیده، منفعل و دور از تدبیر بحران؛ فقط غوغاسالاری میکند. قبلاً نوشتم بیتردید آغازگر تجاوز اسرائیل بوده و باید محکوم باشد. ولی جمهوری اسلامی باید مسئول پایان قطعی آن تلقی شود. هنوز امرای نظامی از تردید در آتشبس سخن میگویند. عدم ظهور فرماندهکل قوا در منظر عمومی و مواضع گهگاه ترامپ و نتانیاهو، بر این شک افزوده است.
▫️مهمترین نکتهی این جنگ، پرسش از حاکم باخته است: چرا دستگاههای اطلاعاتی که کوتاهترین موی دخترکان ایران را دیده و مستند میکنند، پانزده سال فعالیت موساد را ندیدند؟ چرا آنهمه هزینهی بزرگ موشکی و هستهای، که بارها دلسوزان وطن از عدم بازدارندگی آن گفتند، دوازدهروزه بر باد رفت؟ چرا بهجای هزینهی بیهوده برای جاهطلبی و دیوانگی سپاه، لجستیک ارتش شریف و ملی ایران نوسازی نشد؟ به کدام دلیل، توسعهی نرمافزاری کشور و مردم ایران جای خود را به توسعهی نظامی داد؟ حتماً باور میکنیم که حکومت و حاکم با سرمایهی نجومی برای تکوین گروههای نیابتی تلاش کردند و سپس خود دلیل تلاشی آنها شدند. واقعاً این کار، نبوغ زیادی میطلبد! نارضایتی مردم نجیب و مظلوم ایران، حقیقت تلخی است. آنان اگر راضی بودند، دوازده روز اینهمه تباه و هدر نمیشد. اینها پرسشهای مهم از رهبریست. ایرانیان عزیز، ضمن گذر زندگی عادی، باید به «آتشنابس» عادت کنند و بدانند آقای خامنهای استاد تولید «گرد و غبار بیحاصل» است. وَقَدِمْنَا إِلَىٰ مَا عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْنَاهُ هَبَاءً مَنْثُورًا ممکن است با رویکرد دوبارهی «عدم مذاکره» ایران را بیشتر بسوزاند.
@Kaleme
✍️ عبدالله ناصری
▫️جنگ دوازدهروزهی اسرائیل و ایران، نقطهی عطفی در تاریخ جمهوری اسلامی است. این کارزار از جنگ هشتسالهی عراق و ایران مهمتر است، از آن جهت که جنگ اولبه بهانهی اختلاف مرزی (قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر) شعله کشید و آغازگرش صدام بود. اغلب جهانیان و سازمان ملل پذیرفتند دولت عراق حمله را شکل داده است. آن تجاوز در اوج همبستگی ملت و حکومت بود و بهرغم بیتدبیری فرماندهان نظامی (سپاه) و افزایش بیربط مصدومان و شهیدان، با پایان جنگ، خوشحالی همهی مردم و مسئولان هویدا بود. پذیرش جسورانه و شجاعانهی قطعنامهی ۵۹۸ سند نهایی آتشبس شد. در تجاوز دولت غاصب اسرائیل به خطهی ایران، که در حضیض رفاقت دو طرف (مردم و حکومت) رخ داد، و بهرغم جانبداری ناشیانهی محدودی از مردم احساسی و صد البته غمزده و ستمدیده از حاکم، تقریباً اغلب ملت فرهمند ایران با همهی تنفرشان از رهبر حکومت و شیوهی حکمرانی او، برای حفظ خاک ایران، متحد و منسجم علیه نتانیاهو ایستادگی کردند.
▫️این مقاومت و همصدایی تاریخی ملت، میتوانست یک فرصت طلایی برای حکومت استبدادی و زمانی خوب برای تنفس مردم باشد؛ زمان تعدیل و ترمیم تدبیر عالی در مدیریت کشور، که با ادراک رهبر متوهم و تلقی و القای «پیروزی» در جنگی که با صدها نشانه بازندهی آن بود، از دست رفت. با صورتبندی پایان جنگ دوازدهروزه، که پس از یک هفته از آتشبس، هنوز فرماندهکل آن در پنهانگاه (نه پناهگاه) است، میتوان تداوم «خفی» جنگ ایران و اسرائیل را درک کرد. در جنگ اول، هموطنان از شمالغربی تا جنوبغربی جنگزده شدند، به این معنا که پس از ۳۷ سال، بسیاری از آنان هنوز درگیر آثار دههی شصت جنگاند. در جنگ دوم، نه مردم، که حکومت، جنگزده است: ترسان، حیران، پاشیده، منفعل و دور از تدبیر بحران؛ فقط غوغاسالاری میکند. قبلاً نوشتم بیتردید آغازگر تجاوز اسرائیل بوده و باید محکوم باشد. ولی جمهوری اسلامی باید مسئول پایان قطعی آن تلقی شود. هنوز امرای نظامی از تردید در آتشبس سخن میگویند. عدم ظهور فرماندهکل قوا در منظر عمومی و مواضع گهگاه ترامپ و نتانیاهو، بر این شک افزوده است.
▫️مهمترین نکتهی این جنگ، پرسش از حاکم باخته است: چرا دستگاههای اطلاعاتی که کوتاهترین موی دخترکان ایران را دیده و مستند میکنند، پانزده سال فعالیت موساد را ندیدند؟ چرا آنهمه هزینهی بزرگ موشکی و هستهای، که بارها دلسوزان وطن از عدم بازدارندگی آن گفتند، دوازدهروزه بر باد رفت؟ چرا بهجای هزینهی بیهوده برای جاهطلبی و دیوانگی سپاه، لجستیک ارتش شریف و ملی ایران نوسازی نشد؟ به کدام دلیل، توسعهی نرمافزاری کشور و مردم ایران جای خود را به توسعهی نظامی داد؟ حتماً باور میکنیم که حکومت و حاکم با سرمایهی نجومی برای تکوین گروههای نیابتی تلاش کردند و سپس خود دلیل تلاشی آنها شدند. واقعاً این کار، نبوغ زیادی میطلبد! نارضایتی مردم نجیب و مظلوم ایران، حقیقت تلخی است. آنان اگر راضی بودند، دوازده روز اینهمه تباه و هدر نمیشد. اینها پرسشهای مهم از رهبریست. ایرانیان عزیز، ضمن گذر زندگی عادی، باید به «آتشنابس» عادت کنند و بدانند آقای خامنهای استاد تولید «گرد و غبار بیحاصل» است. وَقَدِمْنَا إِلَىٰ مَا عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْنَاهُ هَبَاءً مَنْثُورًا ممکن است با رویکرد دوبارهی «عدم مذاکره» ایران را بیشتر بسوزاند.
@Kaleme
Forwarded from Iran International ایران اینترنشنال
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
عبدالله ناصری، نویسنده و پژوهشگر تاریخ، خامنهای را متوهم خواند و گفت: «حکومت، ترسان، حیران، ازهم پاشیده، و دور از تدبیر بحران، فقط غوغاسالاری میکند.»
مرتضی کاظمیان، عضو تحریریه ایران اینترنشنال، از ادامه سیاستهای ضد ملی جمهوری اسلامی در داخل و خارج میگوید.
@iranintltv
مرتضی کاظمیان، عضو تحریریه ایران اینترنشنال، از ادامه سیاستهای ضد ملی جمهوری اسلامی در داخل و خارج میگوید.
@iranintltv
Forwarded from حسین رزاق
📝 روح تهران
🖋️ آصف بیات
🔻گردوغبارها که فرو بنشیند، ایرانیان بیتردید درایت پشت جاهطلبیهای هستهای و لفاظیهای «ضد امپریالیستی» حاکمیت را زیر سؤال خواهند برد؛ بهویژه با نظر به هزینههای سرسامآوری که این سیاستها بر مردم و منابع کشور تحمیل کرده است. اما در حال حاضر، خشمِ عمیقتر ناشی از مصونیتی است که سخنان ترامپ به ماشین جنگی اسرائیل داد تا بی هیچ محدودیتی حاکمیت ایران را نقض کند، غیرنظامیان را قربانی سازد و زیرساختهای کشور را از بین ببرد.
🔻دوستی در تهران پرسید: «فوری تخلیه کنیم؟ کجا برویم؟ آنها اصلاً میدانند تهران کجاست؟ تا حالا در خیابانها یا بازار بزرگش قدم زدهاند تا زندگی پرجنبوجوش آن را حس کنند؟» تهران فقط یک نقطه روی نقشه نیست. تهران خانههاست، بیمارستانها و ادارههاست، مدرسهها و بازارهاست، تهران عروسیها و عزاداریهاست. تهران شهری با جمعیتی حدود ده میلیون نفر است که با تعامل، انرژی و ضربآهنگِ زندگی میتپد. کافیست سوار مترو شوید، در هر ایستگاهی پیاده شوید با نشانههایی از مردمی روبرو میشوید که میخواهند زندگی کنند؛ تکهای چمن که خانوادهها در آن پیکنیک میکنند، کافههایی که پر از زنان و مردان جوان پرشور است، کودکان پابرهنهای که با توپی پلاستیکی شادمانه بازی میکنند، یا محلهی قدیمی من، اختیاریه، جایی که مردان بازنشسته روی نیمکتهای پارک دور هم جمع میشوند و روزنامه میخوانند.
🔻تهران نشانههای خستگی دههها تلاش در راه ساختنِ خود و رسیدن به جایگاه امروزش را بر تنش دارد. این شهر که روزگاری در اواخر قرن هجده، ناحیهای کوچک در سایهسار رشتهکوه دلانگیز البرز بود، اکنون به کلانشهری پهناور بدل شده است که خیابانهایش با بیش از چهار میلیون خودرو اشباع شده و آلودگی هوایش آن را از نظر کیفیتِ زندگی همتراز داکار یا کراچی میکند. در عین حال، تهران شهری معمولی نیست؛ شهری است سرشار از سیاستهای خارقالعاده و روحیهی مقاومت که در کشمکش دائمی میان سنتی ریشهدار و مدرنیتهای لگامگسیخته شکل گرفته است.
🔻در تصور غربیها، تهران اغلب به کلیشههایی تقلیل مییابد: منارههای سربهفلککشیده، طنین اذان، روحانیون ریشدار و زنان چادرسیاه – شهری با خانههای خشتی و کوچههای تنگ که مملو از خانوادههای پرجمعیت و گسترده است. این تهرانِ فیلمِ «بدون دخترم هرگز» محصول سال ۱۹۹۱ است. اما تهران واقعی، دور از این قِسم خیالپردازیهای شرقشناسانه، کلانشهری مدرن است که بهدست رژیمی مذهبی-نظامی و سرکوبگر اداره میشود؛ رژیمی که مدتهاست کوشیده است – و عمدتاً نیز ناکام مانده است- تا بافت فرهنگی و فضاییِ آن را بازسازی کند.
🔻با وجود دههها حکومت استبدادی، مقاومت سکولار همچنان پابرجاست. نابرابری فزایندهی اقتصادی-اجتماعی و طرد سیاسی، میدانهای اصلی و پسکوچههای پنهان شهر را به عرصهی مبارزات مداوم بدل کرده است. برخلاف انقلاب فرانسه در پاریس یا انقلاب روسیه در مسکو، انقلاب اسلامی در بازآفرینی تهران بر اساس بینش ایدئولوژیک خود ناکام بوده است. امروز، تهران بیشتر به مادرید یا مکزیکوسیتی میماند تا به جده یا قاهره.
🔻تهران نمایانگر یک سلسلهمراتب طبقاتی کاملاً مشخص است؛ سلسلهمراتبی که نهتنها در ابعاد اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، بلکه در سازمانبندی فضایی شهر نیز نمود پیدا میکند. توپوگرافی شهر که از جنوب به شمال ارتفاع میگیرد، بازتابی از همین تقسیمبندی طبقاتی است. در شمالیترین نقطه، در دامنههای رشتهکوه البرز، مرفهترین محلههای شهر قرار گرفتهاند: دروس، تجریش، زعفرانیه و فرمانیه. در بلندترین نقطه، کاخ سلطنتی پیشین نیاوران، که اکنون به موزه تبدیل شده است، همچون نمادی بازمانده از قدرت اشرافی به چشم میخورد. با حرکت به سمت پایین و به سوی مرکز شهر، کمربندی وسیع از شرق به غرب امتداد مییابد که محل سکونت طبقهی متوسط است؛ طبقهای که زمانی استوار بود و اکنون بهطور فزایندهای تحت فشار قرار گرفته است: کارمندان دولت، متخصصان و صاحبان کسبوکارهای کوچک. در جنوبتر، در پایینترین مناطق شهر، کارگران تهیدست سنتی زندگی میکنند: فرزندان مهاجران روستایی و اعضای طبقات کارگر شهری. بسیاری از «تازهفقیرشدگان» نیز به شهرهای اقماری اطراف رانده شدهاند. در اینجا، جغرافیا و نابرابری در هم میآمیزند و نهتنها بر شیوهی زندگی مردم، بلکه بر نحوهی تجربهی آنان از خودِ شهر نیز تأثیر میگذارند.
@hoseinrazzagh
روح تهران / آصف بیات
🖋️ آصف بیات
🔻گردوغبارها که فرو بنشیند، ایرانیان بیتردید درایت پشت جاهطلبیهای هستهای و لفاظیهای «ضد امپریالیستی» حاکمیت را زیر سؤال خواهند برد؛ بهویژه با نظر به هزینههای سرسامآوری که این سیاستها بر مردم و منابع کشور تحمیل کرده است. اما در حال حاضر، خشمِ عمیقتر ناشی از مصونیتی است که سخنان ترامپ به ماشین جنگی اسرائیل داد تا بی هیچ محدودیتی حاکمیت ایران را نقض کند، غیرنظامیان را قربانی سازد و زیرساختهای کشور را از بین ببرد.
🔻دوستی در تهران پرسید: «فوری تخلیه کنیم؟ کجا برویم؟ آنها اصلاً میدانند تهران کجاست؟ تا حالا در خیابانها یا بازار بزرگش قدم زدهاند تا زندگی پرجنبوجوش آن را حس کنند؟» تهران فقط یک نقطه روی نقشه نیست. تهران خانههاست، بیمارستانها و ادارههاست، مدرسهها و بازارهاست، تهران عروسیها و عزاداریهاست. تهران شهری با جمعیتی حدود ده میلیون نفر است که با تعامل، انرژی و ضربآهنگِ زندگی میتپد. کافیست سوار مترو شوید، در هر ایستگاهی پیاده شوید با نشانههایی از مردمی روبرو میشوید که میخواهند زندگی کنند؛ تکهای چمن که خانوادهها در آن پیکنیک میکنند، کافههایی که پر از زنان و مردان جوان پرشور است، کودکان پابرهنهای که با توپی پلاستیکی شادمانه بازی میکنند، یا محلهی قدیمی من، اختیاریه، جایی که مردان بازنشسته روی نیمکتهای پارک دور هم جمع میشوند و روزنامه میخوانند.
🔻تهران نشانههای خستگی دههها تلاش در راه ساختنِ خود و رسیدن به جایگاه امروزش را بر تنش دارد. این شهر که روزگاری در اواخر قرن هجده، ناحیهای کوچک در سایهسار رشتهکوه دلانگیز البرز بود، اکنون به کلانشهری پهناور بدل شده است که خیابانهایش با بیش از چهار میلیون خودرو اشباع شده و آلودگی هوایش آن را از نظر کیفیتِ زندگی همتراز داکار یا کراچی میکند. در عین حال، تهران شهری معمولی نیست؛ شهری است سرشار از سیاستهای خارقالعاده و روحیهی مقاومت که در کشمکش دائمی میان سنتی ریشهدار و مدرنیتهای لگامگسیخته شکل گرفته است.
🔻در تصور غربیها، تهران اغلب به کلیشههایی تقلیل مییابد: منارههای سربهفلککشیده، طنین اذان، روحانیون ریشدار و زنان چادرسیاه – شهری با خانههای خشتی و کوچههای تنگ که مملو از خانوادههای پرجمعیت و گسترده است. این تهرانِ فیلمِ «بدون دخترم هرگز» محصول سال ۱۹۹۱ است. اما تهران واقعی، دور از این قِسم خیالپردازیهای شرقشناسانه، کلانشهری مدرن است که بهدست رژیمی مذهبی-نظامی و سرکوبگر اداره میشود؛ رژیمی که مدتهاست کوشیده است – و عمدتاً نیز ناکام مانده است- تا بافت فرهنگی و فضاییِ آن را بازسازی کند.
🔻با وجود دههها حکومت استبدادی، مقاومت سکولار همچنان پابرجاست. نابرابری فزایندهی اقتصادی-اجتماعی و طرد سیاسی، میدانهای اصلی و پسکوچههای پنهان شهر را به عرصهی مبارزات مداوم بدل کرده است. برخلاف انقلاب فرانسه در پاریس یا انقلاب روسیه در مسکو، انقلاب اسلامی در بازآفرینی تهران بر اساس بینش ایدئولوژیک خود ناکام بوده است. امروز، تهران بیشتر به مادرید یا مکزیکوسیتی میماند تا به جده یا قاهره.
🔻تهران نمایانگر یک سلسلهمراتب طبقاتی کاملاً مشخص است؛ سلسلهمراتبی که نهتنها در ابعاد اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، بلکه در سازمانبندی فضایی شهر نیز نمود پیدا میکند. توپوگرافی شهر که از جنوب به شمال ارتفاع میگیرد، بازتابی از همین تقسیمبندی طبقاتی است. در شمالیترین نقطه، در دامنههای رشتهکوه البرز، مرفهترین محلههای شهر قرار گرفتهاند: دروس، تجریش، زعفرانیه و فرمانیه. در بلندترین نقطه، کاخ سلطنتی پیشین نیاوران، که اکنون به موزه تبدیل شده است، همچون نمادی بازمانده از قدرت اشرافی به چشم میخورد. با حرکت به سمت پایین و به سوی مرکز شهر، کمربندی وسیع از شرق به غرب امتداد مییابد که محل سکونت طبقهی متوسط است؛ طبقهای که زمانی استوار بود و اکنون بهطور فزایندهای تحت فشار قرار گرفته است: کارمندان دولت، متخصصان و صاحبان کسبوکارهای کوچک. در جنوبتر، در پایینترین مناطق شهر، کارگران تهیدست سنتی زندگی میکنند: فرزندان مهاجران روستایی و اعضای طبقات کارگر شهری. بسیاری از «تازهفقیرشدگان» نیز به شهرهای اقماری اطراف رانده شدهاند. در اینجا، جغرافیا و نابرابری در هم میآمیزند و نهتنها بر شیوهی زندگی مردم، بلکه بر نحوهی تجربهی آنان از خودِ شهر نیز تأثیر میگذارند.
@hoseinrazzagh
روح تهران / آصف بیات
نقد اقتصاد سیاسی
روح تهران / آصف بیات - نقد اقتصاد سیاسی
ایرانیان نمیخواهند که اسرائیل، ایالات متحده یا هر قدرت خارجی دیگری برای «آزاد کردنشان» بیایند. آنها این نمایش را در افغانستان، عراق و لیبی تماشا کردهاند و میدانند پایانش چگونه است. چگونه میتوانند به نیروی «آزادیبخشی» اعتماد کنند که دادگاه بینالمللی…
Forwarded from تقی رحمانی
🔴تقی رحمانی - جنگ، انفعالِ دموکراسی و دیپلماسی است برای سرکوب مردم
https://youtu.be/ukI56llxz78
🆔 @RahmaniTaghi
https://youtu.be/ukI56llxz78
🆔 @RahmaniTaghi
YouTube
تقی رحمانی - جنگ، انفعالِ دموکراسی و دیپلماسی است برای سرکوب مردم
تقی رحمانی، نویسنده و کنشگر مدنی، با نگاهی انتقادی به وضعیت جنگ و درگیریهای اخیر، تأکید میکند که جنگ نه نشانه قدرت بلکه نتیجه شکست سیاست، گفتوگو و دموکراسی است. او آن را ابزاری در دست حکومتها برای سرکوب جامعه و خاموش کردن صدای مطالبات مردمی میداند.
Forwarded from Malakut
Telegraph
این جنگ، جنگ جهالتهاست
در نوبتهای مختلف دیدهام که در این دو هفتهی گذشته، دو مضمون یا خیلی عریان یا به تلویح در میان ایرانیان گسترش یافتهاند. نمونهی اول اینکه عدهای مدعیاند این نبرد تمدنی است: تمدن غرب به مصاف تمدن شرق (مسلمان، ایرانی يا آسیایی) آمده است. این بنمایهی حرف…
Forwarded from مطالعات اسلامی | Islamic Studies
📚 #معرفی_کتاب
🔺اسلام در هند: تاریخ، سیاست و جامعه
🔺Islam in India: History, Politics and Society
👈🏻 ویراستار: Nasir Raza Khan
👈🏻 ناشر: Routledge
👈🏻 سال انتشار : (2023)
👈🏻شابک: 9781000898699
معرفی ناشر
این کتاب بر اهمیت تاریخی و جایگاه معاصر دین اسلام و فرهنگ(های) برخاسته از آن در سرزمین هند استوار است.
اسلام، افزون بر آنکه یک باور دینی بنیادین به شمار میآید، ایدئولوژی سیاسی محوری بسیاری از دودمانهای حاکم بر هند، از جمله سلطنت دهلی (۱۲۰۶-۱۴۵۱)، ترکان ایلباری (معروف به ممالیک ۱۲۰۶-۱۲۹۰)، خلجیان (۱۲۹۰-۱۳۲۰)، تغلقها (۱۳۲۰-۱۴۱۴)، سادات (۱۴۱۴-۱۴۵۱)، افغانان و امپراتوری گورکانیان هند بوده است. در دوران فرمانروایی هر یک از این دودمانها، اسلام نقشی کلیدی در ترسیم سیمای سیاسی و اجتماعی آن روزگار ایفا کرده است. این کتاب تلاش میکند اسلام در هند را نه فقط بهمثابه ایدئولوژی سیاسی و دینی دودمانهای مذکور، بلکه نیرویی تعیینکننده به شمار آورد که در تار و پود فرهنگی این سرزمین تنیده شده و آن را قوام بخشیده است.
فهرست مطالب
مقدمه (نصیر رضا خان)
۱) تقوا، بیتقوایی و اسلام: اعمال دینی مسلمانان در شاهجهانآباد سدۀ هجدهم (رحما جاوید رشید)
۲) آیین خواجه: غریبنواز و گسترش اندیشهی صوفیانه (ببلی پروین)
۳) سنت صوفیانه و سنت بکتی: گرایشهای همسو و ناهمسو (اخلاق احمد آهن)
۴) کثرتگرایی در میراث اسلامی قرون وسطی: پژوهشی در باب منش صوفیانهی کشمیر (جی. ان. خاکی)
۵) نقشآفرینی صوفیان در فرهنگ فکری اسلام در هند: عوارفالمعارف و مکتوبات اولیهی صوفیانه (محمد شهیر صدیقی)
۶) هویت گورکانی: آسیای مرکزی یا هندی؟ (تسنیم سهروردی)
۷) جهان فرهنگی، ادبی و هنری هند و آسیای مرکزی (گلفشان خان)
۸) از نگاه اروپاییان: دولت گورکانی و آزادی دینی بر اساس گزارشهای سیاحان اروپایی سدهی هفدهم (نشاط منظر)
۹) هماوردطلبی در برابر اقتدار امپراتور گورکانی: نگرش عبدالقادر بدایونی به پادشاهی (اکرام الحق)
۱۰) مساجد، «حیات اجتماعی» و مقاومت در هند مستعمراتی: مطالعهی موردی مسجد جهاننما در شاهجهانآباد تا دههی ۱۸۷۰ میلادی (سعدیه عزیز)
۱۱) مقایسهی تطبیقی نهضتهای مسلمان هند در سدهی نوزدهم با جنبشهای اصلاحی در جهانبینی اسلامی: تحلیلی بر آثار سید احمد (ام. وسیم راجا)
۱۲) مکتوبات سید احمد خان و برنامهی وی برای اصلاحات اجتماعی و آموزشی (پرویز نظیر)
۱۳) «نهضت علیگر» سر سید و گفتمانهای زنان مسلمان (نیر اعظم)
۱۴) شیعیان در هند: اقلیتی در میان اقلیت (سید محمد افضل)
۱۵) پاناسلامیسم و جنبش خلافت: درک ذهنیت مسلمانان از منظر استعماری (حسن امام)
۱۶) اسلام معاصر: ارزیابی واقعبینانه از پویاییهای کنونی و راهبردهای پیشرو برای آینده (سلطان شاهین)
📌مرکز و کتابخانه مطالعات اسلامی به زبانهای اروپایی
@Islamicstudies
🔺اسلام در هند: تاریخ، سیاست و جامعه
🔺Islam in India: History, Politics and Society
👈🏻 ویراستار: Nasir Raza Khan
👈🏻 ناشر: Routledge
👈🏻 سال انتشار : (2023)
👈🏻شابک: 9781000898699
معرفی ناشر
این کتاب بر اهمیت تاریخی و جایگاه معاصر دین اسلام و فرهنگ(های) برخاسته از آن در سرزمین هند استوار است.
اسلام، افزون بر آنکه یک باور دینی بنیادین به شمار میآید، ایدئولوژی سیاسی محوری بسیاری از دودمانهای حاکم بر هند، از جمله سلطنت دهلی (۱۲۰۶-۱۴۵۱)، ترکان ایلباری (معروف به ممالیک ۱۲۰۶-۱۲۹۰)، خلجیان (۱۲۹۰-۱۳۲۰)، تغلقها (۱۳۲۰-۱۴۱۴)، سادات (۱۴۱۴-۱۴۵۱)، افغانان و امپراتوری گورکانیان هند بوده است. در دوران فرمانروایی هر یک از این دودمانها، اسلام نقشی کلیدی در ترسیم سیمای سیاسی و اجتماعی آن روزگار ایفا کرده است. این کتاب تلاش میکند اسلام در هند را نه فقط بهمثابه ایدئولوژی سیاسی و دینی دودمانهای مذکور، بلکه نیرویی تعیینکننده به شمار آورد که در تار و پود فرهنگی این سرزمین تنیده شده و آن را قوام بخشیده است.
فهرست مطالب
مقدمه (نصیر رضا خان)
۱) تقوا، بیتقوایی و اسلام: اعمال دینی مسلمانان در شاهجهانآباد سدۀ هجدهم (رحما جاوید رشید)
۲) آیین خواجه: غریبنواز و گسترش اندیشهی صوفیانه (ببلی پروین)
۳) سنت صوفیانه و سنت بکتی: گرایشهای همسو و ناهمسو (اخلاق احمد آهن)
۴) کثرتگرایی در میراث اسلامی قرون وسطی: پژوهشی در باب منش صوفیانهی کشمیر (جی. ان. خاکی)
۵) نقشآفرینی صوفیان در فرهنگ فکری اسلام در هند: عوارفالمعارف و مکتوبات اولیهی صوفیانه (محمد شهیر صدیقی)
۶) هویت گورکانی: آسیای مرکزی یا هندی؟ (تسنیم سهروردی)
۷) جهان فرهنگی، ادبی و هنری هند و آسیای مرکزی (گلفشان خان)
۸) از نگاه اروپاییان: دولت گورکانی و آزادی دینی بر اساس گزارشهای سیاحان اروپایی سدهی هفدهم (نشاط منظر)
۹) هماوردطلبی در برابر اقتدار امپراتور گورکانی: نگرش عبدالقادر بدایونی به پادشاهی (اکرام الحق)
۱۰) مساجد، «حیات اجتماعی» و مقاومت در هند مستعمراتی: مطالعهی موردی مسجد جهاننما در شاهجهانآباد تا دههی ۱۸۷۰ میلادی (سعدیه عزیز)
۱۱) مقایسهی تطبیقی نهضتهای مسلمان هند در سدهی نوزدهم با جنبشهای اصلاحی در جهانبینی اسلامی: تحلیلی بر آثار سید احمد (ام. وسیم راجا)
۱۲) مکتوبات سید احمد خان و برنامهی وی برای اصلاحات اجتماعی و آموزشی (پرویز نظیر)
۱۳) «نهضت علیگر» سر سید و گفتمانهای زنان مسلمان (نیر اعظم)
۱۴) شیعیان در هند: اقلیتی در میان اقلیت (سید محمد افضل)
۱۵) پاناسلامیسم و جنبش خلافت: درک ذهنیت مسلمانان از منظر استعماری (حسن امام)
۱۶) اسلام معاصر: ارزیابی واقعبینانه از پویاییهای کنونی و راهبردهای پیشرو برای آینده (سلطان شاهین)
📌مرکز و کتابخانه مطالعات اسلامی به زبانهای اروپایی
@Islamicstudies
مرکز و کتابخانه مطالعات اسلامی به زبان های اروپایی
اسلام در هند: تاریخ، سیاست و جامعه - مرکز و کتابخانه مطالعات اسلامی به زبان های اروپایی
این کتاب بر اهمیت تاریخی و جایگاه معاصر دین اسلام و فرهنگ(های) برخاسته از آن در سرزمین هند استوار است. اسلام، افزون بر آنکه یک باور دینی بنیادین به شمار میآید، ایدئولوژی سیاسی محوری بسیاری از دودمانهای حاکم بر هند، از جمله سلطنت دهلی (۱۲۰۶-۱۴۵۱)، ترکان…
Forwarded from فردای بهتر (مصطفی تاجزاده)
🔸سهشنبه بی ملاقات(۱)
🔸اوین ویران شد
✍🏻فخرالسادات محتشمیپور
✅امروز سهشنبه ده تیرماه قرار بود بروم فشافویه، زندان تهران بزرگ را پیدا کنم. درب آهنینش را بکوبم و بگویم من باید همسرجان را ببینم همین حالا!
✅درست مثل بعدازظهر چهارشنبه دوهفته پیش که در میان موشک باران تهران خودم را از دماوند به اوین رساندم. درب آهنینش را کوفتم و گفتم آمدهام همسرجان را ببینم. قبلش با حفاظت اوین تماس گرفته و گفته بودم من باید فوری همسرم را ببینم. گفته بودم دخترم بیقرار است و تحمل دوری از پدر و مادرش توأمان را ندارد باید همسرجان را ببینم و فوری بروم نقش مادریام را ایفا کنم در میانه جنگ.
✅با شتاب به خانه رفته کتابها را باضافه مقداری خوراکی جمع کردم و علیرغم هشدارها مبنی بر ناامنی خیابانها خودم را به اوین رساندم. از آن پلههای تیز نفسگیر که دیگر نشانی از آن نیست بالا رفتم. سربازی که دیگر نیست درب را باز و مرا به بالا راهنمایی کرد. همکارش که دیگر نیست تا پذیرش کند، حتی از من کارت شناسایی هم نخواست.
و افسر نگهبانی که دیگر نیست گفت تشریف داشته باشید تا با حفاظت هماهنگ کنیم.
✅پس از چند دقیقه مأمور خانمی که از حضور من در آن ساعت در زندان متعجب بود آمد که بازدید بدنی کند. صدای انفجاری نزدیک او را از جا پراند، در حالیکه سعی میکرد وحشتش را پنهان کند، از همکارش پرسید کجا را زدند؟!
و آن همکارش چقدر نگران زن وبچههایش بود که چند شب تنهایشان گذاشته بود تا به قول خودش از جان زندانیان محفاظت کند.
✅من عجله داشتم که زودتر مصطفی را ببینم و برگردم. به خواهرم گفته بودم تلفنم خاموش خواهد بود به فاطمه نگویید کجا رفتهام که دلواپس نشود.
دخترک با گریه و زاری از من خواسته بود بروم پیشش و قدغن کرده بود پای به تهران بگذارم. به خانهخالیمان! گفته بودم تا بابا را نبینم نمیآیم و او گفته بود تا بروی و برگردی من دق میکنم.
✅در اوین مانده بودند ساعت پنج بعدازظهر کجا به ما ملاقات بدهند بالاخره من و آن خانم مأمور و جانشین رئیس زندان سوار ماشین شده و مقابل اتاقی پیاده شدیم که با دیدن معاون رییس زندان متوجه شدم اتاق اوست.
✅همسرجان که آمد او را در آغوش گرفته بوسیدم. گفته بود در این شرایط جنگی به اوین نیا نمیخواهم اذیت شوی.گفته بودم نیایم بیشتر اذیت میشوم.
✅ملاقات کوتاه بود. همه پا به پا میکردند زودتر بروند به خانهها یا سر پستهایشان. به مأموری که منتظر بود ما خداحافظی کنیم گفتم لطفا به مسئولین بگویید داروخانه زندان بی دارو نماند و فروشگاه خالی از مایحتاج زندانیان. جنگ است دیگر!
✅کتابها و خوراکیهایی که برده بودم، و حالا زیر آوار است، تحویل گرفتند و من یاردربند را بوسهباران کردم انگار میدانستم ملاقات بعدی به زودی نخواهد بود!
✅وقتی به مصطفی گفتند سوار ماشین شود تا به بند بازگردد، گفتم جنگ است دیگر مصوبه هم که برای آزادی زندانیان سیاسی هست، بگذارید باتفاق از این درب خارج شویم.
گفتند به زودی انشاءالله
✅معاون حفاظت اوین به من گفته بود که درخواست آزادی و مرخصی زندانیان سیاسی را به قوه قضائیه دادهایم و من تعجب کرده بودم که چرا در این امر مهم تأخیر میشود!
✅موقع خداحافظی به مأموران و مسئولین زندان که از سرنوشتشان بیاطلاعم، گفتم مواظب امانت ما باشید. گفتند خاطرتان جمع!
✅پنج روز بعد خبر حمله وحشیانه اسرائیل به زندان را همسرجان به من داد وقتی داشتم به دخترم اطمینان میدادم که زندان امن است!
#جان_زندانیان_سیاسی_در_خطر_است
#زندانیان_سیاسی_را_آزاد_کنید
#فشافویه#قرچک
@MostafaTajzadeh
🔸اوین ویران شد
✍🏻فخرالسادات محتشمیپور
✅امروز سهشنبه ده تیرماه قرار بود بروم فشافویه، زندان تهران بزرگ را پیدا کنم. درب آهنینش را بکوبم و بگویم من باید همسرجان را ببینم همین حالا!
✅درست مثل بعدازظهر چهارشنبه دوهفته پیش که در میان موشک باران تهران خودم را از دماوند به اوین رساندم. درب آهنینش را کوفتم و گفتم آمدهام همسرجان را ببینم. قبلش با حفاظت اوین تماس گرفته و گفته بودم من باید فوری همسرم را ببینم. گفته بودم دخترم بیقرار است و تحمل دوری از پدر و مادرش توأمان را ندارد باید همسرجان را ببینم و فوری بروم نقش مادریام را ایفا کنم در میانه جنگ.
✅با شتاب به خانه رفته کتابها را باضافه مقداری خوراکی جمع کردم و علیرغم هشدارها مبنی بر ناامنی خیابانها خودم را به اوین رساندم. از آن پلههای تیز نفسگیر که دیگر نشانی از آن نیست بالا رفتم. سربازی که دیگر نیست درب را باز و مرا به بالا راهنمایی کرد. همکارش که دیگر نیست تا پذیرش کند، حتی از من کارت شناسایی هم نخواست.
و افسر نگهبانی که دیگر نیست گفت تشریف داشته باشید تا با حفاظت هماهنگ کنیم.
✅پس از چند دقیقه مأمور خانمی که از حضور من در آن ساعت در زندان متعجب بود آمد که بازدید بدنی کند. صدای انفجاری نزدیک او را از جا پراند، در حالیکه سعی میکرد وحشتش را پنهان کند، از همکارش پرسید کجا را زدند؟!
و آن همکارش چقدر نگران زن وبچههایش بود که چند شب تنهایشان گذاشته بود تا به قول خودش از جان زندانیان محفاظت کند.
✅من عجله داشتم که زودتر مصطفی را ببینم و برگردم. به خواهرم گفته بودم تلفنم خاموش خواهد بود به فاطمه نگویید کجا رفتهام که دلواپس نشود.
دخترک با گریه و زاری از من خواسته بود بروم پیشش و قدغن کرده بود پای به تهران بگذارم. به خانهخالیمان! گفته بودم تا بابا را نبینم نمیآیم و او گفته بود تا بروی و برگردی من دق میکنم.
✅در اوین مانده بودند ساعت پنج بعدازظهر کجا به ما ملاقات بدهند بالاخره من و آن خانم مأمور و جانشین رئیس زندان سوار ماشین شده و مقابل اتاقی پیاده شدیم که با دیدن معاون رییس زندان متوجه شدم اتاق اوست.
✅همسرجان که آمد او را در آغوش گرفته بوسیدم. گفته بود در این شرایط جنگی به اوین نیا نمیخواهم اذیت شوی.گفته بودم نیایم بیشتر اذیت میشوم.
✅ملاقات کوتاه بود. همه پا به پا میکردند زودتر بروند به خانهها یا سر پستهایشان. به مأموری که منتظر بود ما خداحافظی کنیم گفتم لطفا به مسئولین بگویید داروخانه زندان بی دارو نماند و فروشگاه خالی از مایحتاج زندانیان. جنگ است دیگر!
✅کتابها و خوراکیهایی که برده بودم، و حالا زیر آوار است، تحویل گرفتند و من یاردربند را بوسهباران کردم انگار میدانستم ملاقات بعدی به زودی نخواهد بود!
✅وقتی به مصطفی گفتند سوار ماشین شود تا به بند بازگردد، گفتم جنگ است دیگر مصوبه هم که برای آزادی زندانیان سیاسی هست، بگذارید باتفاق از این درب خارج شویم.
گفتند به زودی انشاءالله
✅معاون حفاظت اوین به من گفته بود که درخواست آزادی و مرخصی زندانیان سیاسی را به قوه قضائیه دادهایم و من تعجب کرده بودم که چرا در این امر مهم تأخیر میشود!
✅موقع خداحافظی به مأموران و مسئولین زندان که از سرنوشتشان بیاطلاعم، گفتم مواظب امانت ما باشید. گفتند خاطرتان جمع!
✅پنج روز بعد خبر حمله وحشیانه اسرائیل به زندان را همسرجان به من داد وقتی داشتم به دخترم اطمینان میدادم که زندان امن است!
#جان_زندانیان_سیاسی_در_خطر_است
#زندانیان_سیاسی_را_آزاد_کنید
#فشافویه#قرچک
@MostafaTajzadeh
Forwarded from فردای بهتر (مصطفی تاجزاده)
🔸سه شنبه بی ملاقات (۲)
♦️ندامتگاه یا اردوگاه اسرا
✍🏻فخرالسادات محتشمیپور
✅میخواستم امروز سهشنبه دهم تیرماه بروم به زندان تهران بزرگ و بگویم من باید همسرم را ببینم و تا او را نبینم برنمیگردم. اما همسرجان که معمولا برای من تعیین تکلیف نمیکند، خواهش کرد نروم. گفت اینجا هیچ چیز به قاعده نیست این راه طولانی را میآیی و اگر نگذارند مرا ببینی آز ده میشوی و بی نتیجه باید برگردی. روزت خراب میشود عزیزم. میگویم مگر روزهای شما در آن خراب شده آباد است.
✅تا وقتی عکسها و فیلمهای منتشر شده از آن اسارتگاه را ندیده بودم نمیتوانستم تصوری از این همه وقاحت و بیشرمی وهتک حرمت نسبت به زندانیان سیاسی داشته باشم. هنوز هم باورم نمیشود، این فرهیختگان را با چه منطقی و به چه جرأتی با دستبند و پابند و بهعبارتی با غل و زنجیر شبانه از میان انبوه سنگ و خاک به جایی منتقل کردهاند که هیچگونه تناسبی با شأن آنان ندارد بلکه هتککرامت انسانی زندانیان عادیاست!
✅مصطفی اصولاً عادت ندارد عمق فجایع و وخامت امور را برای من تصویر کند. اخیرا هم که میداند من باید در شرایطی دور از استرس و اضطرابی قرار داشته باشم، بیشتر ملاحظه میکند. با این حال با ورود به فشافویه به خاطر رسیدگی عاجل به اوضاع و بهبود فوری شرایط همبندان از وضعیت افتضاح بهداشتی و کمبود شدید امکانات برایم گفت.
✅دو روز قبل حضور ما در دادسرا برای دیدن دادستان و انتقال مشکلات ودرخواست آزادی فوری عزیزانمان بینتیجه ماند.
در حالت عادی هم دیدن دادستان ممکن نبود چه رسد به اکنون که هیچکس نیست که جوابگو باشد. ما درخواست مان را مکتوب کردیم و با شماره تماس دادیم به مسئول دفتر دادستان.
✅دیروز هم رفتیم سازمان زندانها که مدیرعامل را ببینیم و بپرسیم وعدهای که برای در اختیار گذاشتن فوری وسایل زندانیان منتقل شده از اوین داده بوده کی عملی میشود. او هم نبود. این روزها هیچکس نیست که جواب خانوادهها را بدهد. به اوین هم سری زدیم و آنچه دیدیم باعث تأسف بسیار شد.
✅اوین بر سر زندانی و خانوادهاش و بر سر مأموران و برخی مسئولان زندان ومراجعان خراب شد و زندانیان سیاسی از هجوم وحشیانه اسرائیل جان به در بردند.
✅حالا من مقابل درب ملاقات ایستادهام و باور نمیکنم دربی که ده سال تمام مرا به یار میرساند با دیوارهایش اینگونه ویران شده. شیشههای فروریخته ساختمان بلند مجاور و ماشینهای مچاله شده اطراف خبر از عمق جنایتی میداد که نهتنها نمادین نبود بلکه هویت ذاتی رژیم آدمکش صهیونی را به نمایش درآورد.
✅ حملهای که جان عزیز تعداد زیادی انسان بیگناه را از مرد و زن و کودک گرفت و شرایط را برای بازماندگان و جنگزدگان زندانی بسیار سختتر کرد.
✅حالا چهره تکتک سربازهای وظیفه مقابل چشم من است. آنها که کیفها را میگرفتند و شماره میدادند و میگفتند کارت شناسایی را برداشتی مادر؟
و آن خانم جوانی که در سرما وگرما کنار درب ورودی سالن ملاقات مینشست و میپرسید تلفن همراه ندارید؟
و آن خانمهایی که با مهربانی برگه ملاقات میدادند و با فاطمه خوش و بش میکردند و با آرزو کردن آزادی ما را به سمت سالن اصلی ملاقات راهنمایی میکردند. و آن بالا باز هم سربازها و مأموران مرد و زن. خانمی که با تعطیلی مهدها دخترکش را همراه میآورد و از تغییر غیرمتعارف ساعت کار ادارات شاکی بود و مسئواین سالن ملاقات و ...
چهرهها مقابل چشمم رژه میروند و سرم گیج میرود وقتی خودم را در میان انبوه ملاقات کنندگان و زندانیهایشان میبینم. آن همهمهها و بچههایی که بیخبر از آنچه به سرشان آمده میدوند و بازی و سروصدا میکنند. و حالا سکوت سهمگینی کل فضای را دربرگرفته و از آن آمد و شدها وهیاهوها خبری نیست.
✅از سربازی که آنجا ایستاده میپرسم وسیلههای زندانیان چه شد؟ میگوید بپرس آدمها چه شدند. همکاران من رفتند. فشار اشک چشمانم را میسوزاند. مانع فروریختنشان نمیشوم. میگویم همکاران تو بچههای ما بودند پسرم! و ناله میزنم امان از دل مادر
#زندانیان_سیاسی_را_آزاد_کنید
#جان_زندانیان_سیاسی_در_خطر_است
#قوه_قضائیه_پاسخگو_باشد
#فشافویه#قرچک
@MostafaTajzadeh
♦️ندامتگاه یا اردوگاه اسرا
✍🏻فخرالسادات محتشمیپور
✅میخواستم امروز سهشنبه دهم تیرماه بروم به زندان تهران بزرگ و بگویم من باید همسرم را ببینم و تا او را نبینم برنمیگردم. اما همسرجان که معمولا برای من تعیین تکلیف نمیکند، خواهش کرد نروم. گفت اینجا هیچ چیز به قاعده نیست این راه طولانی را میآیی و اگر نگذارند مرا ببینی آز ده میشوی و بی نتیجه باید برگردی. روزت خراب میشود عزیزم. میگویم مگر روزهای شما در آن خراب شده آباد است.
✅تا وقتی عکسها و فیلمهای منتشر شده از آن اسارتگاه را ندیده بودم نمیتوانستم تصوری از این همه وقاحت و بیشرمی وهتک حرمت نسبت به زندانیان سیاسی داشته باشم. هنوز هم باورم نمیشود، این فرهیختگان را با چه منطقی و به چه جرأتی با دستبند و پابند و بهعبارتی با غل و زنجیر شبانه از میان انبوه سنگ و خاک به جایی منتقل کردهاند که هیچگونه تناسبی با شأن آنان ندارد بلکه هتککرامت انسانی زندانیان عادیاست!
✅مصطفی اصولاً عادت ندارد عمق فجایع و وخامت امور را برای من تصویر کند. اخیرا هم که میداند من باید در شرایطی دور از استرس و اضطرابی قرار داشته باشم، بیشتر ملاحظه میکند. با این حال با ورود به فشافویه به خاطر رسیدگی عاجل به اوضاع و بهبود فوری شرایط همبندان از وضعیت افتضاح بهداشتی و کمبود شدید امکانات برایم گفت.
✅دو روز قبل حضور ما در دادسرا برای دیدن دادستان و انتقال مشکلات ودرخواست آزادی فوری عزیزانمان بینتیجه ماند.
در حالت عادی هم دیدن دادستان ممکن نبود چه رسد به اکنون که هیچکس نیست که جوابگو باشد. ما درخواست مان را مکتوب کردیم و با شماره تماس دادیم به مسئول دفتر دادستان.
✅دیروز هم رفتیم سازمان زندانها که مدیرعامل را ببینیم و بپرسیم وعدهای که برای در اختیار گذاشتن فوری وسایل زندانیان منتقل شده از اوین داده بوده کی عملی میشود. او هم نبود. این روزها هیچکس نیست که جواب خانوادهها را بدهد. به اوین هم سری زدیم و آنچه دیدیم باعث تأسف بسیار شد.
✅اوین بر سر زندانی و خانوادهاش و بر سر مأموران و برخی مسئولان زندان ومراجعان خراب شد و زندانیان سیاسی از هجوم وحشیانه اسرائیل جان به در بردند.
✅حالا من مقابل درب ملاقات ایستادهام و باور نمیکنم دربی که ده سال تمام مرا به یار میرساند با دیوارهایش اینگونه ویران شده. شیشههای فروریخته ساختمان بلند مجاور و ماشینهای مچاله شده اطراف خبر از عمق جنایتی میداد که نهتنها نمادین نبود بلکه هویت ذاتی رژیم آدمکش صهیونی را به نمایش درآورد.
✅ حملهای که جان عزیز تعداد زیادی انسان بیگناه را از مرد و زن و کودک گرفت و شرایط را برای بازماندگان و جنگزدگان زندانی بسیار سختتر کرد.
✅حالا چهره تکتک سربازهای وظیفه مقابل چشم من است. آنها که کیفها را میگرفتند و شماره میدادند و میگفتند کارت شناسایی را برداشتی مادر؟
و آن خانم جوانی که در سرما وگرما کنار درب ورودی سالن ملاقات مینشست و میپرسید تلفن همراه ندارید؟
و آن خانمهایی که با مهربانی برگه ملاقات میدادند و با فاطمه خوش و بش میکردند و با آرزو کردن آزادی ما را به سمت سالن اصلی ملاقات راهنمایی میکردند. و آن بالا باز هم سربازها و مأموران مرد و زن. خانمی که با تعطیلی مهدها دخترکش را همراه میآورد و از تغییر غیرمتعارف ساعت کار ادارات شاکی بود و مسئواین سالن ملاقات و ...
چهرهها مقابل چشمم رژه میروند و سرم گیج میرود وقتی خودم را در میان انبوه ملاقات کنندگان و زندانیهایشان میبینم. آن همهمهها و بچههایی که بیخبر از آنچه به سرشان آمده میدوند و بازی و سروصدا میکنند. و حالا سکوت سهمگینی کل فضای را دربرگرفته و از آن آمد و شدها وهیاهوها خبری نیست.
✅از سربازی که آنجا ایستاده میپرسم وسیلههای زندانیان چه شد؟ میگوید بپرس آدمها چه شدند. همکاران من رفتند. فشار اشک چشمانم را میسوزاند. مانع فروریختنشان نمیشوم. میگویم همکاران تو بچههای ما بودند پسرم! و ناله میزنم امان از دل مادر
#زندانیان_سیاسی_را_آزاد_کنید
#جان_زندانیان_سیاسی_در_خطر_است
#قوه_قضائیه_پاسخگو_باشد
#فشافویه#قرچک
@MostafaTajzadeh
Forwarded from فردای بهتر (مصطفی تاجزاده)
ملاقات با عزیزانمان در اردوگاه جنگ زدگان #فشافویه
✍فخرالسادات محتشمیپور
✅گفتم من اصلا آن طرفها را بلد نیستم. خانم رحیمی(قدیانی) گفت بیا اکباتان با هم برویم. همسرجان گفته بود مبادا برای یک ملاقات کابینی چند دقیقهای تا اینجا بیایی و من گفته بودم عزیزم بگذار من کار خودم را بکنم.
✅قبل از ساعت ۷ صبح از خانه بیرون زدم و به قرار ساعت ۸ رسیدم مقداری لباس و ملحفه و حوله برداشته بودم بفکرم رسید روزنامه و مجله هم بگیرم که مایه حیات مصطفیاست به امید این که برسانم به دستش. خواهر و برادران آقای قدیانی زودتر از ما رسیده بودند و من خانم رحیمی و خانم جوادی مادر خشایار سفیدی هم در ماشین احمدآقا فرزند آقا ابوالفضل بودیم.
✅به سختی مسیر را یافتیم و به زندان تهران بزرگ وسط بیابانی که آنسویش کوه بو، رسیدیم. هرم گرما میرفت که گرمازدهمان کند. تازه پس از ورود متوجه شدم که باید شناسنامه همراه داشته باشم. رفتم سراغ میز خدمت گفتم من همسر تاجزادهام مسئولش گفت این نام در سیستم نیست!
✅بعد از پیگیری معلوم شد «تاج» ثبت کردهاند. گفتند برو پیش مسئول سالن ملاقات. حالم دگرگون شد در تمام مدتی که انتظار دیدن او را میکشیدم روزهای ملاقات پیشین و فرایند آن مقابل چشمانم بود. بالاخره رفتم پیش مسئول و مشکل را گفتم. گفت از کجا معلوم شود شما همسرش هستید. همه آن مکالمات سه سال پیش هجوم آورد به مغزم حالم بد بود دیگر نتوانستم جلوی اشکهایم را بگیرم. یکایک مأموران ومسئولان سالن ملاقات اوین جلوی چشمم رژه میرفتند. گفتند تشریف داشته باشید ببینیم چه میشود کرد.
✅گفتم تا چند روز قبل ما مقابل باجههایی بودیم که میشناختنمان راهمان میانداختند و آرزوی آزادی عزیزانمان را میکردند. خانم نوریزاد از راه رسید گفت نبینم گریان باشی گفتم مگر میشود؟! یاد از دست رفتگان مظلوم آتش به جان میزند. با افسوس سرش را تکان داد. سوگ بزرگ مهرانگیز خانم مادرهمسر فائزه وقربانی مظلوم تهاجم به اوین را تسلیت گفتم. نسرین ستوده هم آمده بود و خانوادههای دیگری که بعضی هایشان را نمیشناختم.
✅با همراهی مسئول عزیز امکان ملاقات مهیا شد. گفتند هشت دقیقه وقت دارید سریع صحبت کنید.همسرجان دیر آمد مثل همیشه برایم دستی تکان داد و رفت سراغ کابینهای دیگر که با خانوادههای دوستانش حال و احوال کند. به شوخی گفتم همیشه من ته صفم و نوبت آخر. خندید و گفت مخلص شما هستم.
✅حال و احوال کردیم مثل همیشه با روحیه عالی گزارش وضعیت داد. گفت کمکم مسئولین اوین دارند میآیند اینجا و احتمالا اوضاع بهتر میشود.
✅انگار کمکم مسئولین ومآمورین زندان جدید دارند با پروتکلهای مربوط به نحوه نگهداری زندانیان سیاسی آشنا میشوند. من به چشم خود، از نحوه برخوردشان، نشانههایی را دیدم. اما مطالبه ما آزادی سریع عزیزانمان است.
✅هیچ چیز به اندازه رساندن چند روزنامه و مجله به همسرجان حالم را خوب نکرد. ملحفه و حوله را قبول نکردند و ما از مقررات زندان غیرسیاسی سردرنمیآوریم!
✅قصههای این ملاقات کوتاه زیاد است در این مختصر نمیگنجد شاید وقتی دیگر بنگارمشان.
MostafaTajzadeh
✍فخرالسادات محتشمیپور
✅گفتم من اصلا آن طرفها را بلد نیستم. خانم رحیمی(قدیانی) گفت بیا اکباتان با هم برویم. همسرجان گفته بود مبادا برای یک ملاقات کابینی چند دقیقهای تا اینجا بیایی و من گفته بودم عزیزم بگذار من کار خودم را بکنم.
✅قبل از ساعت ۷ صبح از خانه بیرون زدم و به قرار ساعت ۸ رسیدم مقداری لباس و ملحفه و حوله برداشته بودم بفکرم رسید روزنامه و مجله هم بگیرم که مایه حیات مصطفیاست به امید این که برسانم به دستش. خواهر و برادران آقای قدیانی زودتر از ما رسیده بودند و من خانم رحیمی و خانم جوادی مادر خشایار سفیدی هم در ماشین احمدآقا فرزند آقا ابوالفضل بودیم.
✅به سختی مسیر را یافتیم و به زندان تهران بزرگ وسط بیابانی که آنسویش کوه بو، رسیدیم. هرم گرما میرفت که گرمازدهمان کند. تازه پس از ورود متوجه شدم که باید شناسنامه همراه داشته باشم. رفتم سراغ میز خدمت گفتم من همسر تاجزادهام مسئولش گفت این نام در سیستم نیست!
✅بعد از پیگیری معلوم شد «تاج» ثبت کردهاند. گفتند برو پیش مسئول سالن ملاقات. حالم دگرگون شد در تمام مدتی که انتظار دیدن او را میکشیدم روزهای ملاقات پیشین و فرایند آن مقابل چشمانم بود. بالاخره رفتم پیش مسئول و مشکل را گفتم. گفت از کجا معلوم شود شما همسرش هستید. همه آن مکالمات سه سال پیش هجوم آورد به مغزم حالم بد بود دیگر نتوانستم جلوی اشکهایم را بگیرم. یکایک مأموران ومسئولان سالن ملاقات اوین جلوی چشمم رژه میرفتند. گفتند تشریف داشته باشید ببینیم چه میشود کرد.
✅گفتم تا چند روز قبل ما مقابل باجههایی بودیم که میشناختنمان راهمان میانداختند و آرزوی آزادی عزیزانمان را میکردند. خانم نوریزاد از راه رسید گفت نبینم گریان باشی گفتم مگر میشود؟! یاد از دست رفتگان مظلوم آتش به جان میزند. با افسوس سرش را تکان داد. سوگ بزرگ مهرانگیز خانم مادرهمسر فائزه وقربانی مظلوم تهاجم به اوین را تسلیت گفتم. نسرین ستوده هم آمده بود و خانوادههای دیگری که بعضی هایشان را نمیشناختم.
✅با همراهی مسئول عزیز امکان ملاقات مهیا شد. گفتند هشت دقیقه وقت دارید سریع صحبت کنید.همسرجان دیر آمد مثل همیشه برایم دستی تکان داد و رفت سراغ کابینهای دیگر که با خانوادههای دوستانش حال و احوال کند. به شوخی گفتم همیشه من ته صفم و نوبت آخر. خندید و گفت مخلص شما هستم.
✅حال و احوال کردیم مثل همیشه با روحیه عالی گزارش وضعیت داد. گفت کمکم مسئولین اوین دارند میآیند اینجا و احتمالا اوضاع بهتر میشود.
✅انگار کمکم مسئولین ومآمورین زندان جدید دارند با پروتکلهای مربوط به نحوه نگهداری زندانیان سیاسی آشنا میشوند. من به چشم خود، از نحوه برخوردشان، نشانههایی را دیدم. اما مطالبه ما آزادی سریع عزیزانمان است.
✅هیچ چیز به اندازه رساندن چند روزنامه و مجله به همسرجان حالم را خوب نکرد. ملحفه و حوله را قبول نکردند و ما از مقررات زندان غیرسیاسی سردرنمیآوریم!
✅قصههای این ملاقات کوتاه زیاد است در این مختصر نمیگنجد شاید وقتی دیگر بنگارمشان.
MostafaTajzadeh