This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#ذکر_جلی_خفی #مشترکات_عرفانی
🔻فقیه ذوالفنون، آقا محمد علی کرمانشاهی (بهبهانی) رحمه الله:
از جمله بدعتهای صوفیان، "ذكر خفى" است كه عملى خاص و هيئتى خاصه میباشد، كه وارد نشده است به آن چيزى، و يافت نشده است نه در كتابى و نه در اثرى، و مثل چنین عملی بىشك و ريب، بدعت و حرام است، و پيغمبر صلى الله عليه و آله فرموده است كه: «هر بدعتى گمراهى وهر گمراهى راهش به جهنم است.» و از آن جمله است: "ذكر جلى" كه غنا مىكنند در آن ذكر به اشعار، و خرانه فرياد مىزنند، و مانند خر عرعر مىكنند، وپرستش مىكنند خداوند متعال را به نعرهزدن و دست بهم گرفتن؛ و گمان دارند كه عبادتى نيست سواى ذكر خفى و جلى؛ و ترك مىكنند جميع سنتها و نوافل را.
📚 خيراتیه، ج ٢، ص ٢٨٩
@tazvir3
🔻فقیه ذوالفنون، آقا محمد علی کرمانشاهی (بهبهانی) رحمه الله:
از جمله بدعتهای صوفیان، "ذكر خفى" است كه عملى خاص و هيئتى خاصه میباشد، كه وارد نشده است به آن چيزى، و يافت نشده است نه در كتابى و نه در اثرى، و مثل چنین عملی بىشك و ريب، بدعت و حرام است، و پيغمبر صلى الله عليه و آله فرموده است كه: «هر بدعتى گمراهى وهر گمراهى راهش به جهنم است.» و از آن جمله است: "ذكر جلى" كه غنا مىكنند در آن ذكر به اشعار، و خرانه فرياد مىزنند، و مانند خر عرعر مىكنند، وپرستش مىكنند خداوند متعال را به نعرهزدن و دست بهم گرفتن؛ و گمان دارند كه عبادتى نيست سواى ذكر خفى و جلى؛ و ترك مىكنند جميع سنتها و نوافل را.
📚 خيراتیه، ج ٢، ص ٢٨٩
@tazvir3
❌ عالِمنمایانی که دُکان باز کردهاند ...
🔹 امیرالمومنین صلوات الله علیه، ضمن روایتی فرمودند:
➖.... وَ آخَرُ قَدْ تَسَمَّی عَالِماً وَ لَیْسَ بِهِ فَاقْتَبَسَ جَهَائِلَ مِنْ جُهَّالٍ وَ أَضَالِیلَ مِنْ ضُلَّالٍ وَ نَصَبَ لِلنَّاسِ أَشْرَاکاً مِنْ حِبَالِ غُرُورٍ وَ قَوْلِ زُورٍ قَدْ حَمَلَ الْکِتَابَ عَلَی آرَائِهِ وَ عَطَفَ الْحَقَّ عَلَی أَهْوَائِهِ یُؤْمِنُ مِنَ الْعَظَائِمِ وَ یُهَوِّنُ کَبِیرَ الْجَرَائِمِ یَقُولُ أَقِفُ عِنْدَ الشُّبُهَاتِ وَ فِیهَا وَقَعَ وَ یَقُولُ أَعْتَزِلُ الْبِدَعَ وَ بَیْنَهَا اضْطَجَعَ فَالصُّورَةُ صُورَةُ إِنْسَانٍ وَ الْقَلْبُ قَلْبُ حَیَوَانٍ لَا یَعْرِفُ بَابَ الْهُدَی فَیَتَّبِعَهُ وَ لَا بَابَ الْعَمَی فَیَصُدَّ عَنْهُ فَذَلِکَ مَیِّتُ الْأَحْیَاءِ فَأَیْنَ تَذْهَبُونَ فَأَنَّی تُؤْفَکُونَ وَ الْأَعْلَامُ قَائِمَةٌ وَ الْآیَاتُ وَاضِحَةٌ وَ الْمَنَارُ مَنْصُوبَةٌ إِلَی آخِرِ الْخُطْبَةِ ...
✍🏻 گاهی شخصی را عالِم نامند، امّا از دانش بی بهره است، یک دسته از نادانیها را از جمعی نادان فرا گرفته، و مطالب گمراه کننده را از گمراهان آموخته و بهم بافته، و دامهایی از طنابهای غرور و سخنان دروغین بر سر راه مردم افکنده، قرآن را بر امیال و خواستههای خود تطبیق میدهد، و حق را به هوسهای خود تفسیر میکند. مردم را از گناهان بزرگ ایمن میسازد، و جرائم بزرگ را سبک جلوه میدهد. ادّعا میکند از ارتکاب شُبهات پرهیز دارد، امّا در آنها غوطه میخورَد. میگوید: از بدعتها دورم، ولی در آنها غرق شده است. چهره او چهره انسان، و قلبش قلب حیوان درنده است، راه هدایت را نمیشناسد که از آن سو برود، و راه خطا و باطل را نمیداند که از آن بپرهیزد، پس مُردهای است در میان زندگان.
📜نهج البلاغه، ط_مطبعة الإستقامة، ج ١، ص ١۵٢
✅ خودتان مصادیق این روایت و امثاله را براحتی میتوانید بیابید.
@tazvir3
🔹 امیرالمومنین صلوات الله علیه، ضمن روایتی فرمودند:
➖.... وَ آخَرُ قَدْ تَسَمَّی عَالِماً وَ لَیْسَ بِهِ فَاقْتَبَسَ جَهَائِلَ مِنْ جُهَّالٍ وَ أَضَالِیلَ مِنْ ضُلَّالٍ وَ نَصَبَ لِلنَّاسِ أَشْرَاکاً مِنْ حِبَالِ غُرُورٍ وَ قَوْلِ زُورٍ قَدْ حَمَلَ الْکِتَابَ عَلَی آرَائِهِ وَ عَطَفَ الْحَقَّ عَلَی أَهْوَائِهِ یُؤْمِنُ مِنَ الْعَظَائِمِ وَ یُهَوِّنُ کَبِیرَ الْجَرَائِمِ یَقُولُ أَقِفُ عِنْدَ الشُّبُهَاتِ وَ فِیهَا وَقَعَ وَ یَقُولُ أَعْتَزِلُ الْبِدَعَ وَ بَیْنَهَا اضْطَجَعَ فَالصُّورَةُ صُورَةُ إِنْسَانٍ وَ الْقَلْبُ قَلْبُ حَیَوَانٍ لَا یَعْرِفُ بَابَ الْهُدَی فَیَتَّبِعَهُ وَ لَا بَابَ الْعَمَی فَیَصُدَّ عَنْهُ فَذَلِکَ مَیِّتُ الْأَحْیَاءِ فَأَیْنَ تَذْهَبُونَ فَأَنَّی تُؤْفَکُونَ وَ الْأَعْلَامُ قَائِمَةٌ وَ الْآیَاتُ وَاضِحَةٌ وَ الْمَنَارُ مَنْصُوبَةٌ إِلَی آخِرِ الْخُطْبَةِ ...
✍🏻 گاهی شخصی را عالِم نامند، امّا از دانش بی بهره است، یک دسته از نادانیها را از جمعی نادان فرا گرفته، و مطالب گمراه کننده را از گمراهان آموخته و بهم بافته، و دامهایی از طنابهای غرور و سخنان دروغین بر سر راه مردم افکنده، قرآن را بر امیال و خواستههای خود تطبیق میدهد، و حق را به هوسهای خود تفسیر میکند. مردم را از گناهان بزرگ ایمن میسازد، و جرائم بزرگ را سبک جلوه میدهد. ادّعا میکند از ارتکاب شُبهات پرهیز دارد، امّا در آنها غوطه میخورَد. میگوید: از بدعتها دورم، ولی در آنها غرق شده است. چهره او چهره انسان، و قلبش قلب حیوان درنده است، راه هدایت را نمیشناسد که از آن سو برود، و راه خطا و باطل را نمیداند که از آن بپرهیزد، پس مُردهای است در میان زندگان.
📜نهج البلاغه، ط_مطبعة الإستقامة، ج ١، ص ١۵٢
✅ خودتان مصادیق این روایت و امثاله را براحتی میتوانید بیابید.
@tazvir3
✍🏻 جناب حسن انصاری:
«... یک شرح دیگر بر زیارت جامعه، شرح مرحوم استاد آقای #شیخ_جواد_کربلایی است با عنوان "الانوار الساطعه." من چون با آن مرحوم آشنا بودم به این شرح علاقه دارم. در ایام تحصیل و جوانی توفیق یار بود، یک دوره این شرح را از خود آن مرحوم استفاده کردم. من مقید بودم به شرکت در بحثهای زیارت جامعه مرحوم شیخ جواد کربلایی. تقریرات آن را هم کامل نوشتم. آن مرحوم البته دلبسته #ملاصدرا و عرفان نظریِ #ابن_عربی بود. من گاه از ایشان مشکلات متنی را می پرسیدم. به ویژه به "مفاتیحالغیب" ملاصدرا خیلی علاقمند بود. مرحوم شیخ جواد کربلایی در نجف شاگرد و مرتبط با مرحوم شیخ عباس قوچانی بود و به طریقه سید علی #قاضی دلبسته بود. من گاهی برخی مشکلات خود در فهم مبانی ابنعربی در "فصوص" و آثار دیگرش و از جمله بحث خلود در جهنم و یا مباحث اعیان ثابته را از ایشان به تفصیل می پرسیدم. در این بحث ها آدم متخصصی بود. در شرح زیارت جامعه طبعاً تحت تأثیر گرایشات ملاصدرا و ابن عربی است، گرچه نسبت به شرح "شیخ احمد احسایی" (رئیس فرقه #شیخیه) هم خوشبین بود.»
📌 منبع مطلب، سایت ایشان:
https://ansari.kateban.com/post/2896
@tazvir3
«... یک شرح دیگر بر زیارت جامعه، شرح مرحوم استاد آقای #شیخ_جواد_کربلایی است با عنوان "الانوار الساطعه." من چون با آن مرحوم آشنا بودم به این شرح علاقه دارم. در ایام تحصیل و جوانی توفیق یار بود، یک دوره این شرح را از خود آن مرحوم استفاده کردم. من مقید بودم به شرکت در بحثهای زیارت جامعه مرحوم شیخ جواد کربلایی. تقریرات آن را هم کامل نوشتم. آن مرحوم البته دلبسته #ملاصدرا و عرفان نظریِ #ابن_عربی بود. من گاه از ایشان مشکلات متنی را می پرسیدم. به ویژه به "مفاتیحالغیب" ملاصدرا خیلی علاقمند بود. مرحوم شیخ جواد کربلایی در نجف شاگرد و مرتبط با مرحوم شیخ عباس قوچانی بود و به طریقه سید علی #قاضی دلبسته بود. من گاهی برخی مشکلات خود در فهم مبانی ابنعربی در "فصوص" و آثار دیگرش و از جمله بحث خلود در جهنم و یا مباحث اعیان ثابته را از ایشان به تفصیل می پرسیدم. در این بحث ها آدم متخصصی بود. در شرح زیارت جامعه طبعاً تحت تأثیر گرایشات ملاصدرا و ابن عربی است، گرچه نسبت به شرح "شیخ احمد احسایی" (رئیس فرقه #شیخیه) هم خوشبین بود.»
📌 منبع مطلب، سایت ایشان:
https://ansari.kateban.com/post/2896
@tazvir3
👍1
#مشترکات_عرفانی #دروغ_صوفیه
💥وقتی منصور #حلاج شفا میداد ...
🔹شیخ ذبیح الله محلاتی رضوان الله علیه مینویسد:
«در تاریخ بغداد در احوالات حلاج آمده که: روزی مردی را طلبید و به او گفت که داخل فلان شهر میشوی و در فلان مسجد منزل میکنی و چنان وانمود مینمایی که از هر دو پا عاجزی، و هرکس بتو نزدیک شد بگو که من زمین گیرم و از هر دو پا فلج میباشم، و شب و روز مشغول عبادت باش تا فلان مدت. پس یک روز به آنها بگو که من در عالم رؤيا دیدم که فلان روز یکی از اولیای خدا داخل این شهر میشود که اگر او در حق من دعا کند فورا دعای او مستجاب می شود و من در همان روز وارد آن شهر خواهم شد و در فلان مکان منزل خواهم کرد. چون تو را نزد من آرند دعایی خواهم قرائت کرد، تو از جای خود برخیز. آن وقت هرچه طُعمه بدست آید تو با من شریک خواهی بود. آن مرد به دستور حلاج عمل کرده در گوشه مسجد مشغول عبادت بود. مردم چون او را مردی عاجز و عابد و متهجد میدیدند، احسانها به او میکردند تا روز موعود رسید. در وقتی که مردم در مسجد جمع شدند، آن مرد فریاد کشید: ایها الناس امروز یکی از اولیای خدا وارد این شهر شده است و در فلان مكان منزل دارد. بشتابید و او را زیارت کنید و مرا به نزد او ببرید که شفای من بدست اوست. او را گفتند: تو از کجا گویی و حال آن که از جایی خبر نداری؟! گفت: در عالم رؤیا به من چنین خبر دادند. مردم تحقیق کردند و دیدند راست میگوید؛ او را به نزد حلاج بردند، دعایی خواند و او خوب شد و از جای برخواست؛ اهل شهر چنان زر و جواهر نثار حلاج کردند که قابل احصاء نبود.»
📙 کشف الاشتباه در کجروی اصحاب خانقاه، ص ۴٢
✅ پینوشت:
الف) اینکه مکرر در روایات سفارش شده که "عبادت اشخاص شما را فریب ندهد" از همین باب است که چه بسا شیادی در لباس عابد درآمده.
ب) غالب کرامات صوفیه، از نوع همین کلاهبرداریها میباشد، یا شفای مريضِ از پیش هماهنگ شده است، یا به کمک اجنه شخصی را درمان میکنند، که البته بعيد است در بحث درمان، به قوتِ مرتاضان کافر برسند، لذا اگر ملاکِ حقانيت، درمان کردن باشد، باید به مرتاض کافر ایمان آوریم.
ج) اگر انسان از درد و بیماری و مشکلات بمیرد، شرافت دارد تا از صوفیان و مرتاضان و جنگیران، نبات و نخود بگیرد، یا آب دهانِ به اصطلاح متبرکِ آنان را اخذ کند.
د) غالب مؤمنین و مؤمنات، از روی اضطرار به این افراد مراجعه میکنند، و اگر بدانند طریق اینان، طریق شیطانی و بدعت است، قطعا چنین نخواهند کرد. اما در اضطرار نیز معذور نیستیم و باید از راه سنت و شرعی وارد شویم.
@tazvir3
💥وقتی منصور #حلاج شفا میداد ...
🔹شیخ ذبیح الله محلاتی رضوان الله علیه مینویسد:
«در تاریخ بغداد در احوالات حلاج آمده که: روزی مردی را طلبید و به او گفت که داخل فلان شهر میشوی و در فلان مسجد منزل میکنی و چنان وانمود مینمایی که از هر دو پا عاجزی، و هرکس بتو نزدیک شد بگو که من زمین گیرم و از هر دو پا فلج میباشم، و شب و روز مشغول عبادت باش تا فلان مدت. پس یک روز به آنها بگو که من در عالم رؤيا دیدم که فلان روز یکی از اولیای خدا داخل این شهر میشود که اگر او در حق من دعا کند فورا دعای او مستجاب می شود و من در همان روز وارد آن شهر خواهم شد و در فلان مکان منزل خواهم کرد. چون تو را نزد من آرند دعایی خواهم قرائت کرد، تو از جای خود برخیز. آن وقت هرچه طُعمه بدست آید تو با من شریک خواهی بود. آن مرد به دستور حلاج عمل کرده در گوشه مسجد مشغول عبادت بود. مردم چون او را مردی عاجز و عابد و متهجد میدیدند، احسانها به او میکردند تا روز موعود رسید. در وقتی که مردم در مسجد جمع شدند، آن مرد فریاد کشید: ایها الناس امروز یکی از اولیای خدا وارد این شهر شده است و در فلان مكان منزل دارد. بشتابید و او را زیارت کنید و مرا به نزد او ببرید که شفای من بدست اوست. او را گفتند: تو از کجا گویی و حال آن که از جایی خبر نداری؟! گفت: در عالم رؤیا به من چنین خبر دادند. مردم تحقیق کردند و دیدند راست میگوید؛ او را به نزد حلاج بردند، دعایی خواند و او خوب شد و از جای برخواست؛ اهل شهر چنان زر و جواهر نثار حلاج کردند که قابل احصاء نبود.»
📙 کشف الاشتباه در کجروی اصحاب خانقاه، ص ۴٢
✅ پینوشت:
الف) اینکه مکرر در روایات سفارش شده که "عبادت اشخاص شما را فریب ندهد" از همین باب است که چه بسا شیادی در لباس عابد درآمده.
ب) غالب کرامات صوفیه، از نوع همین کلاهبرداریها میباشد، یا شفای مريضِ از پیش هماهنگ شده است، یا به کمک اجنه شخصی را درمان میکنند، که البته بعيد است در بحث درمان، به قوتِ مرتاضان کافر برسند، لذا اگر ملاکِ حقانيت، درمان کردن باشد، باید به مرتاض کافر ایمان آوریم.
ج) اگر انسان از درد و بیماری و مشکلات بمیرد، شرافت دارد تا از صوفیان و مرتاضان و جنگیران، نبات و نخود بگیرد، یا آب دهانِ به اصطلاح متبرکِ آنان را اخذ کند.
د) غالب مؤمنین و مؤمنات، از روی اضطرار به این افراد مراجعه میکنند، و اگر بدانند طریق اینان، طریق شیطانی و بدعت است، قطعا چنین نخواهند کرد. اما در اضطرار نیز معذور نیستیم و باید از راه سنت و شرعی وارد شویم.
@tazvir3
#مشترکات_عرفانی
❌ حلاج و اجنه
➖نهجوری گوید: در يكى از اسفار مكه، #حلاج با جماعت زیادی بود. من با مشايخ مكه قرار کردیم آنان را مهمان کنیم. روزى نزد حلاج رفته و گفتم: وقت افطار میخواهم شما در بالای كوه ابوقبيس با ما افطار كنيد. او پذیرفت. چون سُفره آوردیم، حلاج گفت: ميل به شيرينی دارم. گفتم: خرما در سُفره است. گفت: من حلواى گرم تازه مىخواهم كه با آتش پخته باشد. اين را گفت و از ميان جمع بيرون رفت. طولى نكشيد كه برگشت و جامی از حلوای تازه در دست داشت، آن را بر زمين نهاده و گفت بخوريد. مشايخ شروع بخوردن نمودند. با خود گفتم اين از آن مواردیست که استاد او در سِحر به او تعليم داده و آن تسخير جن است. سپس قطعهای از آن حلوا را برداشته و از كوه پايين آمدم و در ميان حلوافروشان آن را نشان دادم. گفتند اين حلوا از "زبيد" است، اما مخصوص به آنجاست و قابل نقل بجای دیگری نيست. من آن جام را به يكى از رفقای زبيدی خود داده و گفتم اين را به زبيد ببر و از حلوافروشان آنجا بپرس جامی به اين نشان از كيست؟! چون در زبيد رفت و تفتيش كرد، معلوم شد آن جام از يكى از حلوافروشان آنجاست. بعد از اين واقعه يقينم شد كه او جن دارد.
@tazvir3
❌ حلاج و اجنه
➖نهجوری گوید: در يكى از اسفار مكه، #حلاج با جماعت زیادی بود. من با مشايخ مكه قرار کردیم آنان را مهمان کنیم. روزى نزد حلاج رفته و گفتم: وقت افطار میخواهم شما در بالای كوه ابوقبيس با ما افطار كنيد. او پذیرفت. چون سُفره آوردیم، حلاج گفت: ميل به شيرينی دارم. گفتم: خرما در سُفره است. گفت: من حلواى گرم تازه مىخواهم كه با آتش پخته باشد. اين را گفت و از ميان جمع بيرون رفت. طولى نكشيد كه برگشت و جامی از حلوای تازه در دست داشت، آن را بر زمين نهاده و گفت بخوريد. مشايخ شروع بخوردن نمودند. با خود گفتم اين از آن مواردیست که استاد او در سِحر به او تعليم داده و آن تسخير جن است. سپس قطعهای از آن حلوا را برداشته و از كوه پايين آمدم و در ميان حلوافروشان آن را نشان دادم. گفتند اين حلوا از "زبيد" است، اما مخصوص به آنجاست و قابل نقل بجای دیگری نيست. من آن جام را به يكى از رفقای زبيدی خود داده و گفتم اين را به زبيد ببر و از حلوافروشان آنجا بپرس جامی به اين نشان از كيست؟! چون در زبيد رفت و تفتيش كرد، معلوم شد آن جام از يكى از حلوافروشان آنجاست. بعد از اين واقعه يقينم شد كه او جن دارد.
@tazvir3
Forwarded from حرزهای آسمانی
#جذب_جن #شیطانی
📸 این موارد را جدی بگیرید، و در صورت امکان، منازل و محل کار خود را از این موارد پاکسازی نمائید.
@herz_asemani
📸 این موارد را جدی بگیرید، و در صورت امکان، منازل و محل کار خود را از این موارد پاکسازی نمائید.
@herz_asemani
#مشترکات_عرفانی #دروغ_صوفیه
🔞 تصوير مناسب همگان نیست
👈🏻 یکی از ریاضتهای صوفیه "مبارزه با خواب" است. بیداریِ اجباری یکی برنامههای ثابت اهل ریاضت است. جالب آنکه برخی افراد، این بیداری را تماما به عبادت میگذرانند، و همانطور که گذشت در روایت آمده: "شیطان اهل بدعت را به عبادت وامیدارد." صوفیان برای این امر به راههای متعددی متوسل میگشتند. مثلا "شعرانی" درباره #ابوبکر_شبلی نوشته: «او گفته برای بیداری و فرار از خواب، نمک در چشم میکنم، و اگر خواب مرا بیشتر فرا بگیرد، میل را داغ میکنم و با آن در چشم میکِشم."
اكتحلت بالملح ليلة لأعتاد السهر، و لا يأخذني النوم فلما زاد علي الأمر حميت الميل، و اكتحلت به.
📚 الطبقات، ج١، ص ٨٩
✅ حال، آیا اصلا چشم طاقت نمک و میلِ داغ را دارد؟! آیا آسیب جدی نمیبیند؟! این را پزشکان باید تحلیل کنند. هرچند بعید نیست نیروهای شیطانی مانع از آسیب شود.
در احوالات برخی اقطاب آمده که ماهها و سالها نخوابیدند تا بتوانند خارق عادت کسب کنند. برخیش که کذب محض است، و برخیش توجیهی جز قدرت شیطانی ندارد.
⚠️ آیا قرآن و سنت ما را به این امور عوت و تکلیف کرده است⁉️ آیا این افراد سالمند⁉️
@tazvir3
🔞 تصوير مناسب همگان نیست
👈🏻 یکی از ریاضتهای صوفیه "مبارزه با خواب" است. بیداریِ اجباری یکی برنامههای ثابت اهل ریاضت است. جالب آنکه برخی افراد، این بیداری را تماما به عبادت میگذرانند، و همانطور که گذشت در روایت آمده: "شیطان اهل بدعت را به عبادت وامیدارد." صوفیان برای این امر به راههای متعددی متوسل میگشتند. مثلا "شعرانی" درباره #ابوبکر_شبلی نوشته: «او گفته برای بیداری و فرار از خواب، نمک در چشم میکنم، و اگر خواب مرا بیشتر فرا بگیرد، میل را داغ میکنم و با آن در چشم میکِشم."
اكتحلت بالملح ليلة لأعتاد السهر، و لا يأخذني النوم فلما زاد علي الأمر حميت الميل، و اكتحلت به.
📚 الطبقات، ج١، ص ٨٩
✅ حال، آیا اصلا چشم طاقت نمک و میلِ داغ را دارد؟! آیا آسیب جدی نمیبیند؟! این را پزشکان باید تحلیل کنند. هرچند بعید نیست نیروهای شیطانی مانع از آسیب شود.
در احوالات برخی اقطاب آمده که ماهها و سالها نخوابیدند تا بتوانند خارق عادت کسب کنند. برخیش که کذب محض است، و برخیش توجیهی جز قدرت شیطانی ندارد.
⚠️ آیا قرآن و سنت ما را به این امور عوت و تکلیف کرده است⁉️ آیا این افراد سالمند⁉️
@tazvir3
#مشترکات_عرفانی
✍🏻 شیخ ذبیح الله محلاتی رحمه الله:
«چندین کتاب از اشعار #عطار نیشابوری در دست و نزد حقیر است، مثل "منطق الطير و الهی نامه" که در آن مدح ابابکر و عمر و عثمان بسیار نموده است. همچنین چندین حدیث مجعول در فضیلت عمر و ابابکر و عثمان را به شعر درآورده که تأسفبار است، و دروغ و تهمت بر رسول خدا صلی الله علیه و آله روا داشته است. 👈🏻 در کتاب دیگرش "جوهر الذات" آنقدر منصور #حلاج را ستوده که قابل بیان نیست. و همه مطالبش حاوی "وحدت وجود و حلول" و کفریات دیگر؛ در آخر هم گفته:
نیاید هیچکس مانند منصور
نیاید مثل او تا نفخهٔ صور.❗️
و عطار را با این همه کفریات، #مولوی ستوده که:
هفت شهر عشق را عطار گشت
ما هنوز اندر خم یک کوچهایم.»
📕کشف الاشتباه در کجروی اصحاب خانقاه، ص ٧٨
🔹 حقیر گویم:
عطار چون کوچه گرد شهر #عشق بوده چنین کفر و شِرک داشته، اگر بجای هفت شهر عشق، یک کوچه از دین و عقل را میگشت، وضعش چنین نبود، چه اینکه عاقلان را خدای تعالی در کتابش ستوده، و بیعقلی و جنون را مذمت فرموده است. و ما را همین بس که والاترین مرتبه عقل را خداوند متعال در وجود مقدس پیشوایان معصوم ما (علیهم السلام) نهاد.
@tazvir3
✍🏻 شیخ ذبیح الله محلاتی رحمه الله:
«چندین کتاب از اشعار #عطار نیشابوری در دست و نزد حقیر است، مثل "منطق الطير و الهی نامه" که در آن مدح ابابکر و عمر و عثمان بسیار نموده است. همچنین چندین حدیث مجعول در فضیلت عمر و ابابکر و عثمان را به شعر درآورده که تأسفبار است، و دروغ و تهمت بر رسول خدا صلی الله علیه و آله روا داشته است. 👈🏻 در کتاب دیگرش "جوهر الذات" آنقدر منصور #حلاج را ستوده که قابل بیان نیست. و همه مطالبش حاوی "وحدت وجود و حلول" و کفریات دیگر؛ در آخر هم گفته:
نیاید هیچکس مانند منصور
نیاید مثل او تا نفخهٔ صور.❗️
و عطار را با این همه کفریات، #مولوی ستوده که:
هفت شهر عشق را عطار گشت
ما هنوز اندر خم یک کوچهایم.»
📕کشف الاشتباه در کجروی اصحاب خانقاه، ص ٧٨
🔹 حقیر گویم:
عطار چون کوچه گرد شهر #عشق بوده چنین کفر و شِرک داشته، اگر بجای هفت شهر عشق، یک کوچه از دین و عقل را میگشت، وضعش چنین نبود، چه اینکه عاقلان را خدای تعالی در کتابش ستوده، و بیعقلی و جنون را مذمت فرموده است. و ما را همین بس که والاترین مرتبه عقل را خداوند متعال در وجود مقدس پیشوایان معصوم ما (علیهم السلام) نهاد.
@tazvir3
#شیخیه #علمای_شیعه
💥 آیت الله بروجردی رحمه الله، و نقدِ شیخیه
🔻آیت الله بروجردی رضوان الله علیه، مرحوم فلسفی رحمه الله را برای بحث با شیخیه راهی کرمان میکنند. ایشان دیداری با "ابوالقاسم ابراهیمی" از سران شیخیهٔ کرمان داشتند. سخنانی بین ایشان رد و بدل شد. من جمله اینکه وی از ابراهیمی در خصوص گوشهگیری شیخیه از اجتماع متدینین سؤال کرد. ابراهیمی منکر آن شد و معتقد بود که مردم شهر از شیخیه کناره گرفتهاند. مرحوم فلسفی ادامه میدهد که لابد شما عقایدی دارید که باعث این کنارهگیری شده است؛ اما ابراهیمی منکر آن میشود. مرحوم فلسفی که به دنبال کمکردن فاصله بین امامیه و شیخیه بوده است، از ابراهیمی میخواهد تا به سؤالات اعتقادی وی کتباً پاسخ دهد و ایشان جوابهای ابراهیمی را خدمت آیت الله بروجردی ببرند تا ایشان ملاحظه کنند و چنانچه جوابهای او بر طبق اعتقادات شیعه باشد، در این صورت آیت الله بروجردی کتباً اعلام کنند که اعتقادات شما صحیح هستند و بنا بر آن سند مهر شده، دیگر مردم از شیخیه فاصله نگیرند و آنها هم قول دهند که دیگر لفظ شیخی را در آثار و گفتار خود بکار نگیرند و علاقهمندان به ایشان هم دیگر به آنها شیخی نگویند تا اینگونه فاصله بوجود آمده از بین برود. ابراهیمی نیز علی الظاهر این پیشنهاد را قبول میکند. مرحوم فلسفی ایرادهایی را که علمای شیعه بر شیخیه وارد کرده بودند، در بیست و پنج سؤال خلاصه کرده و به ابراهیمی میدهد و از وی میخواهد که پاسخی صریح، کوتاه و شفاف دهند. ابراهیمی نیز سؤالات را دریافت و بعد از مدتی به آنها پاسخ میدهد. مرحوم فلسفی سؤال و جوابها را خدمت آیت الله بروجردی میبرند و ایشان بعد از مطالعه میفرمایند: «ابراهیمی همان حرفهای قبل را زده و این جوابها بر طبق روش امام صادق علیه السلام نیست.» مرحوم فلسفی سؤال و جوابها را به ابراهیمی برمیگردانند و نظر آیت الله بروجردی را به وی اعلام میکنند که وی معتقد است این جوابها بر طبق مذهب شیعه اثنی عشری نیست. ابراهیمی این سؤال و جوابها را تحت مجموعهای به عنوان «فلسفیه» چاپ میکند که امروزه یکی از منابع شناخت عقائد شیخیه بشمار میآید. چیزی که جای تعجب دارد این است که ابراهیمی در این کتاب اعلام میکند که مطالب این کتاب مورد تصدیق آیت الله بروجردی واقع شده است❗️در حالی که یک نسبت دروغ بوده. بعدها یکی از فضلای قم در جواب این کار، تکذیبهای را چاپ و پخش میکند. حاصل اینکه مرحوم آیت الله بروجردی اعتقاد داشتند، "حداقل" بعض اعتقادات شیخیه با عقائد شیعه اثنیعشری تفاوت دارند و بر طبق شیوهی ائمهٔ اطهار (علیهم السلام) نمیباشند.
📕 خاطرات و مبارزات حجة الاسلام فلسفى، ص ٣٨۶ _ ٣٨٧
@tazvir3
💥 آیت الله بروجردی رحمه الله، و نقدِ شیخیه
🔻آیت الله بروجردی رضوان الله علیه، مرحوم فلسفی رحمه الله را برای بحث با شیخیه راهی کرمان میکنند. ایشان دیداری با "ابوالقاسم ابراهیمی" از سران شیخیهٔ کرمان داشتند. سخنانی بین ایشان رد و بدل شد. من جمله اینکه وی از ابراهیمی در خصوص گوشهگیری شیخیه از اجتماع متدینین سؤال کرد. ابراهیمی منکر آن شد و معتقد بود که مردم شهر از شیخیه کناره گرفتهاند. مرحوم فلسفی ادامه میدهد که لابد شما عقایدی دارید که باعث این کنارهگیری شده است؛ اما ابراهیمی منکر آن میشود. مرحوم فلسفی که به دنبال کمکردن فاصله بین امامیه و شیخیه بوده است، از ابراهیمی میخواهد تا به سؤالات اعتقادی وی کتباً پاسخ دهد و ایشان جوابهای ابراهیمی را خدمت آیت الله بروجردی ببرند تا ایشان ملاحظه کنند و چنانچه جوابهای او بر طبق اعتقادات شیعه باشد، در این صورت آیت الله بروجردی کتباً اعلام کنند که اعتقادات شما صحیح هستند و بنا بر آن سند مهر شده، دیگر مردم از شیخیه فاصله نگیرند و آنها هم قول دهند که دیگر لفظ شیخی را در آثار و گفتار خود بکار نگیرند و علاقهمندان به ایشان هم دیگر به آنها شیخی نگویند تا اینگونه فاصله بوجود آمده از بین برود. ابراهیمی نیز علی الظاهر این پیشنهاد را قبول میکند. مرحوم فلسفی ایرادهایی را که علمای شیعه بر شیخیه وارد کرده بودند، در بیست و پنج سؤال خلاصه کرده و به ابراهیمی میدهد و از وی میخواهد که پاسخی صریح، کوتاه و شفاف دهند. ابراهیمی نیز سؤالات را دریافت و بعد از مدتی به آنها پاسخ میدهد. مرحوم فلسفی سؤال و جوابها را خدمت آیت الله بروجردی میبرند و ایشان بعد از مطالعه میفرمایند: «ابراهیمی همان حرفهای قبل را زده و این جوابها بر طبق روش امام صادق علیه السلام نیست.» مرحوم فلسفی سؤال و جوابها را به ابراهیمی برمیگردانند و نظر آیت الله بروجردی را به وی اعلام میکنند که وی معتقد است این جوابها بر طبق مذهب شیعه اثنی عشری نیست. ابراهیمی این سؤال و جوابها را تحت مجموعهای به عنوان «فلسفیه» چاپ میکند که امروزه یکی از منابع شناخت عقائد شیخیه بشمار میآید. چیزی که جای تعجب دارد این است که ابراهیمی در این کتاب اعلام میکند که مطالب این کتاب مورد تصدیق آیت الله بروجردی واقع شده است❗️در حالی که یک نسبت دروغ بوده. بعدها یکی از فضلای قم در جواب این کار، تکذیبهای را چاپ و پخش میکند. حاصل اینکه مرحوم آیت الله بروجردی اعتقاد داشتند، "حداقل" بعض اعتقادات شیخیه با عقائد شیعه اثنیعشری تفاوت دارند و بر طبق شیوهی ائمهٔ اطهار (علیهم السلام) نمیباشند.
📕 خاطرات و مبارزات حجة الاسلام فلسفى، ص ٣٨۶ _ ٣٨٧
@tazvir3
👍1
#سران_غلات #نفی_غلو
📸 گزارشی جالب توجه و خواندنی از یک گروهِ "غلات" در قرن پنجم، که درباره امیرالمومنین علیه السلام عقيدهای بس قبیح و کفر داشتند
👈🏻 این کتاب از قدیمیترین کتبِ فِرَق و مذاهب به زبان فارسی است که در قرن پنجم تألیف شده.
متاسفانه چاپ فعلی این کتاب خلاصه شده و خیلی از گزارشاتش حذف شده است.
@tazvir3
📸 گزارشی جالب توجه و خواندنی از یک گروهِ "غلات" در قرن پنجم، که درباره امیرالمومنین علیه السلام عقيدهای بس قبیح و کفر داشتند
👈🏻 این کتاب از قدیمیترین کتبِ فِرَق و مذاهب به زبان فارسی است که در قرن پنجم تألیف شده.
متاسفانه چاپ فعلی این کتاب خلاصه شده و خیلی از گزارشاتش حذف شده است.
@tazvir3