Telegram Web Link
روزی روزگاری تبریز ..... (۱۹۴)
درباره استاد اساتید دانشگاه تبریز
دکتر محمد علی نوریخالیچی
هان ای دل عبرت بین از دیده نظر کن هان
ایوان مداین را آیینه عبرت دان
سال ۶۸ بود ، والده سفارش کرده بود در خیابانگردی هایم اگر شد یک قابلمه بزرگ برایش بخرم روبروی راسته کوچه در پیاده روجنوبی خیابان بازار تبریز راه میرفتم که یک مغازه ای دیدم پر از قابلمه و سایر وسایل آشپزخانه. سر درِ مغازه"لوازم خانگی نوری" نوشته بود تامل نکردم و داخل شدم، چشمم که به پیرمردِ داخلِ مغازه افتاد سرجایم خشکم زد پشت پیشخوان مغازه استاد عزیز ما دکتر محمد علی نوریخالیچی با قدی خمیده و قیافه ای پیر و خسته ایستاده بود. ایشان استاد وارسته و ساده پوش و ساده زیستِ دانشگاه تبریز بود که وقتی ما وارد دانشگاه
شدیم ( مهر ماه سال ۵۳ ) ریاست دانشکده علوم دانشگاه را بر عهده داشت. استاد تیزبین و باسواد تا چشمش به افتاد
بلافاصله اسمم را به خاطر آورد و با لبخند پرسید: مظفری آمدی
قابلمه بخری؟
- منکر شدم . نه استاد از اینطرفها میگذشتم آمدم شما را ببینم !
دکتر نوریخالیچی یک صندلی کنار پیشخوان گذاشت و تعارف کرد بنشینم .یک ساعتی کنار استاد عزیزی که جزو بانیان و موسسان دانشکده های فنّی ، علوم و علوم تربیتی دانشگاه تبریز محسوب می‌شوند و استاد بسیاری از اساتید دانشکده های فوق را برعهده داشتند نشستم ، از هر دری با هم صحبت کردیم، استاد دکتر نوریخالیچی از ناملایمات گفت ،از زندگی ، از دوستان ، از روزگار و از دانشگاه گلایه کرد، از اینکه بعد از کنار گذاشتن یا کنار رفتن از دانشگاه هیچ کس سراغی از او نگرفته است و او مجبور شده در این سنّ و سال در این مغازه برای مشغولیت و سرگرم کردن خود و استمرار زندگی اش کار کند غمگین بود و ناراحتی اش را هم با بغض و ناراحتی ابراز کرد و در آخر هم به من توصیه کرد که سراغ کار دولتی نروم و عمرم را بیهوده هدر ندهم ....
در حین صحبت چند بار مشتری به مغازه آمد و استاد پیر ما، رییس دانشکده ما، دکترای ریاضیات و مکانیک ما با آن سنّ و سال از نردبان کوچک مغازه به هزار زحمت بالا رفت و اجناسی را پایین آورد و وفتی مشتری نپسندید دوباره سرجایش قرار داد و هر بار استاد پیر از نردبان بالا و پائین میرفت روی صندلی نیم خیز میشدم و قلبم تندتر میزد و فشرده میشد که اگر خدای نکرده پایه نردبان ، روی کاشیهای مغازه سر بخورد!..... و استاد لبخندی میزد و میگفت : نترس ! عادت کرده ام و یاد گرفته ام
هر چه باشد بالا و پایین رفتن از نردبان سخت تر از ریاضیات ، تانسور و ریمان و انتگرال ها و سری‌های تیلور که نیست ! هست؟
.........آنروز با دلی پر درد و غصه و اعصابی ناراحت و درهم ریخته از استاد عزیزمان خداحافظی کردم و پیش خودم قرار گذاشتم زود به زود حضور ایشان برسم ، هم از مصاحبتش لذت ببرم و از بیان تجربیات ایشان استفاده بکنم و هم اگر اجازه دادند و راضی شدند کمکی بکنم ، نردبانی نگه دارم ، و وسایلی جابجا کنم و .......امّا افسوس..............چند هفته بعد وفتی از خیابان شهناز میگذشتم بزرگی یک اعلامیّه ترحیم توجه ام را جلب کرد نزدیکتر رفتم و ....تیتر اعلامیه را دیدم :
بدینوسیله درگذشت استاد اساتید دانشگاه تبریز دکتر محمد علی نوریخالیچی موسس و پایه گذار دانشکده های علوم ،فنّی و علوم
تربیتی دانشگاه تبریز را به اطلاع میرساند.............
و آخر اعلامیّه پر بود از دکتر... دکتر ... دکتر و دهها دکتر و
دکتر هایی که وقتی استاد پیر و وارسته ما در ساختمان قدیمی دانشگاه تبریز واقع در اوّل خیابان شاه سابق به تنهایی جور تدریس در دانشکده های پیش گفته را بر دوش میکشید بیشتر شان دانشجویش بودند و از یادش غفلت کردند. استادی که در سه رشته مختلف علمی دکترا داشت ،رییس دانشکده علوم دانشگاه تبریز بود اما وقتی به سن بازنشستگی رسید قلبش را شکستند و نابخردانه از کنارش گذشتند و ناجوانمردانه فراموشش کردند تا برای استمرار زندگی و قطع نشدن ارتباطش با کار و فعالیت که رمز زنده بودن است در آخرین روزهای زندگی اش پشت ویترین مغازه قابلمه فروشی بایستد....
.آری اینچنین بود برادر.....
یاد و نام دکتر محمد علی نوریخالیچی گرامی باد .
سلام و درود فراوان و تشکر بی پایان از متن زیبا و آگاهی بخش و آموزنده ای که به اشتراک گذاشتید . به قاعده معمول وقتی مطلبی می خوانم که برایم تازگی دارد در مورد آن تحقیق می کنم و در صحت و سقم آن تدقیق می نمایم . در خصوص این مطلب زیبا چند نکته که دستگیرم شد بسیار برایم ارزشمند است . از این استاد بزرگ و فرهیخته مطلب زیادی در دسترس نیست و تنها چند کتابی در کتابخانه دانشگاه اصفهان و مطلبی در صفحه اینستاگرامی که جای بسیار تاسف است . مدتی پیش مطلبی در خصوص برساخت گرایی علم نوشتم که در فصلنامه جامعه شناسی ارتباطات منتشر شد و در نت موجود است .در آن مطلب تلاش کردم مشخص کنم که چرا و چگونه بعضی دانشمندان و اندیشه هایشان به شهرت می رسند و در جامعه برساخت شده و مورد توجه مجامع دانشگاهی قرار می گیرند و چرا بعضی در گمنامی به سر می برند . در ابن خصوص بر نقش روابط عمومی در ابن خصوص تاکید نمودم . دنیای روابط عمومی فراتر از مرز سازمان امروز همه بخش های مختلف زندگی ما را در نوردیده است و یکی از مهمترین وظایف روابط عمومی در همه بخش ها خصوصا روابط عمومی سازمان و دستگاههای مختلف مدیریت ،مدیریت دانش است . مدیریت دانش به معنای ثبت و ضبط اطلاعات ، داده ها و دانش موجود در سازمان برای انتقال به نسل های بعدی و رشد علمی. گامی که بدون مصاحبه و ارتباط صمیمانه و حلب اعتماد بزرگان علمی برای ثبت و ضبط چدانش و اندوخته های علمی شأن محقق نمی شود . توجه به بزرگان علمی و اجتماعی و حتی سیاسیون که بی سوادترین قشر جامعه به اصطلاح نخبگی هستند علاوه بر تبیین اصول علمی و تبیین فرایند ها و راهبردهای موفق و ایجاد گنجینه‌های دانشی می تواند زوایای پنهان و ناپیدا رویدادها و مسایلی را برای ما روشن نماید که چراغ راه آینده در تصمیم سازی های مطلوب قرار گیرد . علاوه براینکه سرمایه اجتماعی سازمان را نیز افزایش می دهد چراکه این ارتباط سرشار از احترام در بین کارکنان حاضر و جوان حسی از خوشبینی و اعتماد را فراهم می نماید و نیل جدید نبک می داند که تلاش هایش در سازمان بیهوده نخواهد بود و مثل وضعیت امروز سازمان های ایرانی با او مثل دستمال کاغذی رفتار نمیشود . با تشکر فراوان
سلام و درود فراوان خدمت هموطنان عزیز یزدی . بنده به عنوان یک شهروندان اصفهانی بابت همه اتفاقات رخ داده و قطعی آب شرب مردم عزیز یزد از همه عزیزان عذرخواهی می کنم و امیدوارم ناترازی عقلی حاکم بر سیاستمداران نظام و مدیران و رهبران فعلی جامعه جای خود را به خردورزی و عقلانیت بدهد . با کسب اجازه از بزرگان ‌اندیشمندان گروه نکاتی را به عرض می رسانم باشد که به دور از تبلیغات سیاسی حاکم و حب و بغض ها راهگشا قرار گیرد . متاسفانه خشت اول گر نهد معمار کج... تا ثریا میرود دیوار کج . کسانی که در مقام وزارت نگاه یکپارچه ای به ایران عزیزمان نداشتند و استان های فلات مرکزی چون اصفهان ، سمنان ، یزد و کرمان را محور توسعه قرار دادند و با ایجاد صنایع مهم و حیاتی در این استان ها زمینه اتلاف منابع و تخریب محیط زیست و بوم گاه مردم ابن مناطق را فراهم نمودند .باید می اندیشیدند که اولا آنها وزیر یا رییس جمهور اصفهان ، کرمان ، یزد و سمنان نبودند و باید توسعه را بر اساس اقلیم و ماهیت هر صنعت و انطباق آن با زیستگاه تعریف می کردند و با شناخت درست از اقلیم ایران به درستی درک می کردند که وقتی ساحل شهر بوشهر تا بنادر دیر و دیلم و ... بلااستفاده قرار گرفته است و وقتی با تسفیه کن های خورشیدی و حداقل هزینه می توان آب شیرین برای صنعت تولید کرد و با ایجاد کارخانه های جنبی آلودگی های صنعتی را به محصولات قابل صادرات تبدیل نمود و به این طریق هم مانع از آلودگی زیست بوم شد و هم ارزآوری نمود تنها و تنها به این دلیل که اصفهان و کرمان و یزد و سمنانی هستیم باعث این همه خسران و جنگ و تخریب نشویم . .....
اکنون دیگر کار از کار گذشته و آلودگی محیط زیست ، آب و هوا و فرونشست خاک و صدها اثر ویران گر دیگر حاصل چنبن سیاست غلطی به عنوان دست آوردهای رشد صنعتی نابخردانه برای مردم عزیزمان شده است و چون همچنان این ناترازی عقلی و بی خردی حکم فرماست برای حل این فاجعه، فاجعه دیگر را برنامه ریزی می نماییم. انتقال آب دریای عمان و خلیج فارس به فلات مرکزی . دقیقا همانند سد سازی های بی خردانه که میلیاردها دلار ثروت کشور را به باد فنا داد و حاصل آن جز ویرانی نبود . ماجرای سد گتوند و ... مطالعه بفرمایید . واقعا کدام مطالعه ژووپلتیک و اقلیم شناسی و ... در خصوص این موضوع انجام شده است . حوزه بهای تمام شده و کسب و کار آن بماند . به نظر شما هزینه انتقال کارخانه های فولادی به استان بوشهر و ساخت و تجهیز آب شیرین کن های خورشیدی ارزان تر و با صرفه تر نبود ..... باز هم چون اساس موضوع بیشتر مربوط به صنعت خصوصا فولاد و اهمیت آن در توسعه و پایداری استقلال کشور است باید با نگاهی خردمندانه به این مسایل پرداخت . چرا که اگر نبود محصولات صنایع فولاد که مواد اولیه بسیاری از صنایع همچون صنایع خودروسازی ، الکتریکی و لوازم خانگی، ساختمان و ... است با این شرایط تحریم معلوم نبود چه بر سرمان می آمد باز هم بماند که آنجا که خواستیم کاری برای توسعه ایران عزیزمان بکنیم با محلی محوری و بومی اندیشی و عدم یکپارچه نگری و ناسیونالیزم استانی بهای کار را برای مردم عزیزمان بسیار گران تمام کردیم تا جایی که به بهای جانشان باید هزینه آن را بپردازند . نگاهی به آمار بیماران صعب العلاج در استان های بزد و اصفهان بیندازید . بیماری های که در گذشته از انگشتان دست تجاوز نمی کردند الان به 107 نوع بیماری ناشناخته رسیده است . آمار مبتلایان و هزینه های هنگفت درمانی آنها را هم از زبان مدبران سازمان های بیمه گر بشنوید تا عمق فاجعه دستتان بیاید .
عزیزان من مطالبه کشاورزان شرق اصفهان آب کشاورزی نیست که تولید محصولات کشاورزی هم در ابن شرایط کار عاقلانه ای نیست جز گندم و چند محصول کم آب و استراتژیک که خود آنها بر آن تاکید دارند . جنبش کشاورزان اصفهانی که همگی از خانواده معظم شاهد و ایثارگر ابن کشور هستند ،مطالبه ی جامعه ای پاک و به دور از هر نوع آلایندگی برای مردم عزیز اصفهان و یزد و همه کشور است . برخورداری از اب شرب سالم برای همه و انتقال کارخانه ها به مکان های درست و توسعه سبز برای استان های خشک فلات مرکزی است
چگونه ممکن است استانی هایی با نزدیک به 1000 اثر باستانی شناخته شده و بیش از 100اثرباستانی ثبت شده در یونسکو که تنها در سال 1396 معادل درآمد نفت از حوزه بوم‌گردی درآمد داشته اند، قادر نباشند تا در ابن حوزه با سیاستگذاری درست به درآمد پایدار برسند به شرطی که قلب تپنده استان های فلات مرکزی یعنی زاینده رود بتپد . عزیزان من دغدغه کشاورزان اصفهانی و جنبش ارزشمند آنها خردورزی مسولانه در تصمیم گیری ها و ایجاد نگاه یکپارچه در توسعه ایران عزیزمان است والا اصفهان و یزد و کرمان و سمنان و چهارمحال همه بدنه واحد یک جامعه هستند و هر گونه تحمیل سختی بر هر عضوی باعث اندوه سایر بخش ها خواهد بود . .دکتر هادی زمانی جامعه شناس
💠ماجرای طومار شیخ بهایی ومهریه بودن آب در اصفهان چیست؟

💠طی سالهای اخیر هرگاه خشکسالی وبحران آب پیش امده، مافیای آب برای اینکه خود را از کانون توجهات دور کند اقدام به ایجاد تقابل میان کشاورزان دو استان اصفهان و چهارمحال وبختیاری کرده

💠 مافیای آب برای ایجاد این تقابل دو موضوع را فراگیر می کند،طومار شیخ بهایی سندمالکیت اصفهان نسبت به آب است و دوم در قدیم آب مهریه زنان در اصفهان بوده

💠در این خصوص توضیحاتی را ارائه می نماییم

💠اما طومار شیخ بهایی نه سند مالکیت، بلکه تقسیم نامه جهت تقسیم آب بین کشاورزان استان اصفهان بوده واین موضوع هیچ ارتباطی به استان چهارمحال وبختیاری نداشته وندارد

💠در این تقسیم نامه آب به ۳۳سهم تقسیم می شده به شرخ ذیل

۱-النجان ولنجان ۱۰سهم:النجان۶سهم ولنجان۴سهم

۲-ماربین وجی ۱۰سهم: ماربین ۴سهم،جی وبرزرود۶سهم

۳-براآن ورودشتین ۱۰سهم:براآن۴سهم ورودشتین۶سهم

۴-کرارج ۳سهم

💠که این سهم عمده در بین بلوکات به۲۷۵سهم کوچک و درنهایت بین مزارع به۳۰۹۸سهم کوچکتر تقسیم می شده و تمام مادی های استان اصفهان(کانال یا جوی آب) ومزارع کشاورزی را شامل می شده

💠حدودات این سهم بندی از بالا دست لنجان یعنی باغبهادران امروزی تا شرق اصفهان یعنی سرحد تالاب گاوخونی را شامل می شده و هیچ ارتباطی به حاشیه رودخانه قبل از لنجان تا سرچشمه ها نداشته کما اینکه زاینده رود در قدیم دارای سرچشمه های زیادی در محدوده استان اصفهان امروزی بوده وهرگونه برداشت آب در محدوده استان چهارمحال وبختیاری امروزی در اختیار مردم وخوانین این استان بوده

💠اما این داستان که در گذشته آب در اصفهان مهریه خانمها بوده:

💠در گذشته آب در استان اصفهان از هر وسیله وملکی با ارزش تر بوده وگاها در این استان بر سر آب در گیری های خونباری اتفاق می افتاد(علت نوشتن تقسیم نامه توسط شیخ بهایی نیزهمین در گیری ها بوده) وبه خاطر همین ارزش گاها برخی از کشاورزان اصفهان که می خواستند مهریه بسیار با ارزشی برا همسر خود تعیین کنند سهم آب کشاورزی خود که در تقسیم نامه شیخ بهایی مشخص شده بود را مهریه می کردند

💠البته باید گفت علی‌رقم اینکه طومار شیخ بهایی سندی دال بر مالکیت بر سرچشمه های کوهرنگ نیست اما سوال می کنیم:

آیا زمان شیخ بهایی سد زاینده رود هم بود؟

آیا تونلهای گلاب یک و دو هم بود؟

آیا صنایع فولاد اصفهان برسر رودخانه سد اختصاصی داشت؟

آیا آب به کرمان ،یزد وبافق هم منتقل شده بود؟

آیا تونل‌های کوهرنگ یک و دو اکوسیستم منطقه را دستکاری کرده بود؟

💠مردم و کشاورزان دو استان چهارمحال وبختیاری واستان اصفهان وقت آن رسیده که متحد شوید مقابل مافیای آب دزد، آهن ساز،کاشی زن،پسته کار واجازه ندهید با فریب ونیرنگ مقابل هم قرارتان دهند

💠 مردم استان یزد شمانیز با مردم این دو استان جهت احقاق حقشان همصدا شوید چرا که این آتش اگر شعله ور شد دودش چشم شمارا نیز خواهد سوزاند

امین محمودی ۱۶فروردین۴۰۴

https://www.tg-me.com/be_omid_farda
👍1
Forwarded from کانال سلام
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دانشمندان بر این باورند که کهکشان راه شیری نه تنها با سرعت 600 کیلومتر بر ثانیه پرواز می کند، بلکه "بال های خود را تکان می دهد"

@salamonlline
چقدر با شکوه چقدر با عظمت
بهترین زمان برای یادگیری اصول اساسی زندگی دوران کودکی است . تنها در این زمان است که فرد شیوه مطلوب زیستن را می آموزد و در ضمیر ناخودآگاه خود نهادینه می کند. پس برای سقوط یک ملت نیاز نیست یک ارتش تا دندان مسلح بفرستید بلکه تنها با سخیف کردن محتواهای آموزشی مدارس به عنوان مهمترین سازو کار آموختن نسلی تربیت می کنبم که هیچ فلسفه ای از زندگی جز پول درآوردن از هر طریق ندارد . رسانه ملی نیز کار ناتمام چنبن آموزش و پرورشی را با تولید سریال های بی محتوا و بعضا سخیف تر کامل می کند.ان وقت نسلی داریم که نه احترام می‌شناسد نه خوب صحبت کردن بلد است و نه خوب شنیدن و فقط فقط غرور و تکبر بی جا به او تلقین شده است و خود را برتر از همه تاریخ می داند تنها و تنها به صرف دریافت یک مدرک مقوایی از یک دانشگاه فاقد علم . اکنون دقیقا همانجا ایستاده ایم ادبیات فارسی که مادر همه درس ها بود و به ما درس انسان سازی می داد با جایگزین شدن محتواهای فاخری چون شاهنامه ، مثنوی معنوی ، بوستان و گلستان ، منطق الطیر و ...با مزخرفانی بی سر و ته و مغالطه هایی چون داستان دو کاج و ... باعث نابودی نسل های شد که با هویت ایرانی اسلامی و با کنبجینه آثار حکمای پارسی و حکمت نظری و عملی که سر منشا انسان سازی است بیگانه شدند . کتاب ادبیات فارسی که درگاه آشنایی کودکان و نوجوانان با حکمای پارسی و آثار فاخر انسان ساز آنها بود به محتوایی بی ارزش جایگزین شد و سمبل هایی دروغین برای الگو پروری گردید که بعدها سلبریتی نام گرفت . بی سوادانی مشهور و فاقد هر گونه دانش و خرد که الگوهای پول پرستی ، تجملات و خیانت و فجورات شدند. نسلی که با مطالعه آثار حضرت سعدی و شیخ عطار اصول احترام ، ارتباط و کارآفرینی را می آموخت امروز فقط و فقط به دنبال شهرت و پول و قدرت بی سر و ته می گردد. خدایا من همیشه از تو برای هم‌وطنان ام خیر و رحمت طلب نموده ام اما به حق همه اولیا و انبیا و مقربین و ابرو داران درگاه ات عاملین ابن خیانت را هم در ابن جهان و هم در آخرت کیفری سخت عطا فرما و به ما قدرت مطالع آثار ارزشمند و‌ گنجینه های گرانقدرمان را عطا بفرما. برای عبور از این فسق بزرگ توصیه می کنم عزیزان کتاب های قصه های خوب برای بچه های خوب را برای فرزندان سان هر شب بخوانند و از آنها بخواهند تا در مورد شخصیت های واقعی ابن حکایات و داستان ها صحبت کنند. ابن آنها راه رستگاری و نجات ایران عزیزمان است . خدا رحمت کند استاد مهدی آذریزدی را . روحشان شاد #ایران #ایرانی #آموزش #اموزش #دپارتمان_ارتباطات_و_اطلاعات_اصفهان #خانه_ارتباطات_استان_اصفهان #اصالتِ
https://www.instagram.com/reel/DIawxUcC_af/?igsh=cnd6MDYxZWZvYTlk
شبی یک سرگذشت:امشب
25فروردین روزبزرگذاشت عطار *
فریدالدین ابوحامدمحمدعطار درنیشابوربه سال(۵۴۰)هجری بدنیاآمد ، اورایکی ازعرفای بزرگ ویکی از بلند پایه ترین شعرای ایران مینامند ، کودکی او در پرده ای ازابهام قراردارد عوفی در کتاب لباب الاباب ازاوبعنوان کسیکه جاده سالک راپیموده نام میبرداسم پدرش محمود و بدین جهت عطارمینامد که به شغل دارو فروشی اشتغال داشته عده ای اورا اهل کدکن میدانند ، درآنجاقبری بنام پیر زروند وجود دارد که آنرا پدر عطار مینامند و مورد احترام اهالی میباشد. کودکی اومصادف است باهجوم غزهاکه آمدند ، کشتند ، غارت کردند و رفتندکه جزغم واندوه چیزی برای عطارنداشته وتاثیرعمیقی برروح جستجوگر او گذاشته گویا اودرانزمان ۷یا۸سال بیشترنداشته پس ازرفع فتنه غزها به مکتب رفته وبه تحصیل علوم انزمان پرداخت وسرگذشت بزرگان رامطالعه کرد ناخوداگاه بسوی طریقت گام برمیدارد حتی درتذکره اولیا ازبعضی ازین بزرگان نام میبرد عطارچون به حرفه داروسازی اشتغال داشته ازنظرمادی مستقل بوده وهمین بی نیازی باعث شدکه از رفتن به نزدامرا ومدح گویی خود داری کندجامی مرگ اورا بسال (۶۲۸) ذکر میکند و این مغایراست باحمله مغولان ( ۶۱۸)بوده زیرا عطار همراه با مردم نیشابوردر نبردبامغولان کشته میشود ، عطار دیداری بامولانا در نیشابور داشته و آن موقعی است که بهاولد پدر مولانا که مجبور به هجرت ازبلخ به زیارت خانه خدامیشود، عطارکه او را نوجوانی باهوش وخلاق میبیند کتاب اسرارنامه خودش را به مولانا هدیه میدهد از این رو این کتاب همیشه همراه مولانابوده است این نشان میدهدکه مولانا چقدر به دیده احترام به عطارنگاه میکرده ، تاثیرشعرعطار در مولانا رابه وضوح میتوان دید درباره اینکه عطار از کجا و از کدام استاد درس گرفته اطلاع دقیقی نداریم ولی بنا به نقلی او در ماوراءالنهر به خدمت سلطان العارفین مجدالدین بغدادی رسیده و خرقه تبرّک از دست او گرفته ، وسعت معلومات او از نوشته هایش پیداست که اواحاطه کامل به قران و روایات داشته است حدود(۹۰ )سال عمر وکسب فیض از محضربزرگان او را آشنا به دیگر ادیان کرده است ، علوم روز را که شامل پزشکی ، ستاره شناسی ، فلسفه ، موسیقی فراگرفته همچنین مراحل سیروسلوک ودرک حالات بزرگان بخصوص نجم الدین کبری که ازمشایخ سده ششم بوده بهره کافی برده ظاهرا دیداری هم درخوارزم با او داشته متاسفانه تمام اثار او درواقعه نیشابور از بین رفته آنچه که بما رسیده است انهایست که خارج ازنیشابور نزد دیگران بوده است *
کاظم مزینانی تامطلبی دیگربدرود*
ماخذ *
دکترشفیعی کدکنی*
الهی نامه عطار*
دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن
کتاب ازبهار تاشهریار ج ۲ص۱۱۱به
بعد *
@goshetarikh
ضریب شرافت (Decency Quotient - DQ)
و اهمیت آن در محیط اجتماعی و کاری

در دنیای امروز، علاوه بر ضریب هوشی (IQ) و ضریب هوش هیجانی (EQ)، مفهومی جدید به نام ضریب شرافت یا Decency Quotient (DQ) مطرح شده است. این مفهوم به میزان صداقت، انصاف، احترام و مسئولیت‌پذیری فرد در تعاملات اجتماعی و حرفه‌ای اشاره دارد.

■ ضریب شرافت چیست و چرا اهمیت دارد؟

ضریب شرافت به توانایی فرد در رفتار محترمانه، منصفانه و اخلاقی در جامعه اشاره دارد. این مفهوم توسط راجیو سیریواستاوا و برخی از اندیشمندان مدیریت و منابع انسانی مطرح شده است و امروزه در محیط‌های کاری و اجتماعی به عنوان یک معیار کلیدی برای سنجش شخصیت افراد شناخته می‌شود.

■ مولفه‌های اصلی ضریب شرافت (DQ)

• احترام به دیگران،
رفتار مودبانه و رعایت حقوق دیگران
• صداقت و راستگویی،
پرهیز از دروغ و فریبکاری
• مسئولیت‌پذیری اجتماعی،
توجه به رفاه و منافع عمومی
• همدلی و درک احساسات دیگران،
توجه به نیازهای عاطفی افراد
• عدالت و انصاف،
برخورد منصفانه با دیگران در تمامی شرایط

■ نقش DQ در محیط کاری و اجتماعی

• افزایش اعتماد و همکاری:
افرادی که ضریب شرافت بالایی دارند، بیشتر مورد اعتماد همکاران و مدیران قرار می‌گیرند.
• بهبود فرهنگ سازمانی:
شرکت‌هایی که به DQ توجه دارند، محیط کاری سالم‌تری ایجاد می‌کنند.
• کاهش تعارضات:
رفتارهای شرافتمندانه باعث کاهش درگیری‌های اجتماعی و سازمانی می‌شود.
• افزایش حس رضایت و انگیزه:
کارمندان در محیطی که عدالت و احترام رعایت شود، انگیزه بیشتری خواهند داشت.

■ چگونه DQ خود را تقویت کنیم؟

• تمرین گوش دادن فعال و احترام به نظرات دیگران
• رعایت صداقت و شفافیت در گفتار و رفتار
• مهربانی و همدلی با همکاران و اطرافیان
• پذیرش اشتباهات و تلاش برای تصحیح رفتارهای نادرست

■ نتیجه‌گیری
ضریب شرافت (DQ) نقش مهمی در موفقیت فردی، اجتماعی و حرفه‌ای دارد. در دنیای مدرن، تنها داشتن مهارت‌های فنی یا هوش بالا کافی نیست؛
بلکه شخصیت اخلاقی و رفتار شرافتمندانه عامل کلیدی در شکل‌گیری یک جامعه و سازمان سالم است.
مهمترین راهکار در ایجاد و تقویت شرافتمندی در افراد جامعه به عنوان اصل اساسی توسعه پایدار مطالعه آثار حکمای پارسی و آموزش آنها به کودکان در دوران کودکی است . در ابن خصوص مطالعه آثار استاد مهدی آذریزدی با عنوان قصه های خوب برای بچه های خوب بسیار اثربخش می باشد
Forwarded from صبا اصلاحی
به مناسبت ۱۲ تیر ماه، سالروز ترور سید محمد رضا کردستانی با تخلص #میرزاده_عشقی
شاعر، نویسنده و نمایشنامه نویس ایرانی دوره مشروطیت و مدیر نشریه قرن بیستم که در سال ۱۳۰۳ و سن ۲۹ سالگی به دستور رییس اداره تامینات نظمیه (شهربانی) وقت و با شلیک گلوله ترور شد.

میرزاده  عشقی از مهمترین شعرای مشروطه است که از عناصر هویت ملی در جهت آگاهی توده بهره گرفت. یادش هماره گرامی باد...

شعر معروف بر کنار سنگ قبر
#میرزاده‌ی_عشقی :

خاکم به سر، ز غصه به سر خاک اگر کنم
خاک وطن که رفت، چه خاکی به سر کنم؟

من آن نیم به مرگ طبیعی شوم هلاک
وین کاسه خون به بستر راحت هدر کنم

معشوق عشقی ای وطن ای عشق پاک من
ای آن که ذکر عشق تو شام و سحر کنم!

#یادش گرامی🥀
Forwarded from zahra abedi
🎋▪️ ۱۲  تیر سالروز درگذشت ادیب ، شاعر ، روزنامه نگار و محقق فرهنگی نامدار دوره مشروطه #سید_محمد_میرزاده_عشقی  می باشد

🔸 یادش گرامی
2025/07/10 15:30:11
Back to Top
HTML Embed Code: