پاسخ به محدثی و ادعای پژواک صداهای بیصدا
نویسنده: مهرنوش جوزی
۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴
در جهان ما، آنکس که بلندگو در دست دارد، همیشه میتواند مدعی پژواک صداهای خاموش باشد. اما آیا بلندگو داشتن بهمعنای صداقت در بازتاب همهی صداهاست؟ بیایید ببینیم آقای محدثی، با تمام ادعایش، چه صداهایی را پژواک میدهد و کدامها را خاموش میخواهد.
او میگوید ترک، کرد، بلوچ، عرب، گیلک و... باید شنیده شوند. کیست که با این ادعا مخالف باشد؟ ما هم میخواهیم آن کودک بلوچ یا دختر کردستانی شنیده شود، اما آیا این با حذف "صدای ایران" ممکن است؟
ایران، این نام هزاران ساله، صدایی است در تاریخ. اما در کانال آقای محدثی، این صدا اغلب یا مسخره میشود، یا تحقیر. ایران نه داستانی دیرپا که برساختی است صد ساله!
همه چیز راجع به دیرپایی داستان ایران افسانه است اما افسانههای بیپایه قومگرایانه همه تاریخ موثقند!
شگفتا که در برابر هر تحلیل تاریخ ایران، فوری تابلوی «ایرانگرای افراطی » بالا میرود، اما خود آزادند تا به هر قومی با گرایش واگرایانه و ایران ستیزانه، تریبون دهند.
آیا پژواک، یعنی پژواک یکسو؟
آیا پژواک، یعنی پژواک خشم اقلیتها و خاموشکردن اندوه اکثریت؟
آیا ایراندوستان، که دلنگران فروپاشی وحدت تاریخی و فرهنگی ایراناند، سزاوار پژواک نیستند؟ یا فقط آنها که به سیمای ایران چنگ میاندازند، ارزش بازنشر دارند؟
اگر این کانال "زیر سقف آسمان" است، چرا سقفاش اینقدر کوتاه است؟ چرا آسماناش فقط تا آنجاییست که از خلیج فارس بوی عطر عربی بیاید؟ چرا کسی حق ندارد بگوید "من ایرانیام یا من ایرانگرایم" بیآنکه متهم به فاشیسم شود؟
ما نیز به صداهای خاموش حساسیم؛ اما نه به بهای خاموش کردن صدای ایران و ایرانگرایان.
🔻مطالب کانال محدثیشکن:
https://www.tg-me.com/mohadesishekan/2
https://www.tg-me.com/mohadesishekan/4
https://www.tg-me.com/mohadesishekan/5
https://www.tg-me.com/mohadesishekan/6
https://www.tg-me.com/mohadesishekan/7
https://www.tg-me.com/mohadesishekan/8
#ایرانگرایی
#محدثیشکن
#مهرنوش_جوزی
@NewHasanMohaddesi
نویسنده: مهرنوش جوزی
۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴
در جهان ما، آنکس که بلندگو در دست دارد، همیشه میتواند مدعی پژواک صداهای خاموش باشد. اما آیا بلندگو داشتن بهمعنای صداقت در بازتاب همهی صداهاست؟ بیایید ببینیم آقای محدثی، با تمام ادعایش، چه صداهایی را پژواک میدهد و کدامها را خاموش میخواهد.
او میگوید ترک، کرد، بلوچ، عرب، گیلک و... باید شنیده شوند. کیست که با این ادعا مخالف باشد؟ ما هم میخواهیم آن کودک بلوچ یا دختر کردستانی شنیده شود، اما آیا این با حذف "صدای ایران" ممکن است؟
ایران، این نام هزاران ساله، صدایی است در تاریخ. اما در کانال آقای محدثی، این صدا اغلب یا مسخره میشود، یا تحقیر. ایران نه داستانی دیرپا که برساختی است صد ساله!
همه چیز راجع به دیرپایی داستان ایران افسانه است اما افسانههای بیپایه قومگرایانه همه تاریخ موثقند!
شگفتا که در برابر هر تحلیل تاریخ ایران، فوری تابلوی «ایرانگرای افراطی » بالا میرود، اما خود آزادند تا به هر قومی با گرایش واگرایانه و ایران ستیزانه، تریبون دهند.
آیا پژواک، یعنی پژواک یکسو؟
آیا پژواک، یعنی پژواک خشم اقلیتها و خاموشکردن اندوه اکثریت؟
آیا ایراندوستان، که دلنگران فروپاشی وحدت تاریخی و فرهنگی ایراناند، سزاوار پژواک نیستند؟ یا فقط آنها که به سیمای ایران چنگ میاندازند، ارزش بازنشر دارند؟
اگر این کانال "زیر سقف آسمان" است، چرا سقفاش اینقدر کوتاه است؟ چرا آسماناش فقط تا آنجاییست که از خلیج فارس بوی عطر عربی بیاید؟ چرا کسی حق ندارد بگوید "من ایرانیام یا من ایرانگرایم" بیآنکه متهم به فاشیسم شود؟
ما نیز به صداهای خاموش حساسیم؛ اما نه به بهای خاموش کردن صدای ایران و ایرانگرایان.
🔻مطالب کانال محدثیشکن:
https://www.tg-me.com/mohadesishekan/2
https://www.tg-me.com/mohadesishekan/4
https://www.tg-me.com/mohadesishekan/5
https://www.tg-me.com/mohadesishekan/6
https://www.tg-me.com/mohadesishekan/7
https://www.tg-me.com/mohadesishekan/8
#ایرانگرایی
#محدثیشکن
#مهرنوش_جوزی
@NewHasanMohaddesi
Telegram
محدثی شکن/ یادداشت های روزانه یک پان شکن
پاسخ به محدثی و ادعای پژواک صداهای بیصدا
نویسنده: مهرنوش جوزی
۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴
در جهان ما، آنکس که بلندگو در دست دارد، همیشه میتواند مدعی پژواک صداهای خاموش باشد. اما آیا بلندگو داشتن بهمعنای صداقت در بازتاب همهی صداهاست؟ بیایید ببینیم آقای محدثی،…
نویسنده: مهرنوش جوزی
۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴
در جهان ما، آنکس که بلندگو در دست دارد، همیشه میتواند مدعی پژواک صداهای خاموش باشد. اما آیا بلندگو داشتن بهمعنای صداقت در بازتاب همهی صداهاست؟ بیایید ببینیم آقای محدثی،…
♦️پاسخی به کانال "محدثیشکن"؛ مهرنوش جوزی (احتمالا مستعار)
✍حسن محدثیی گیلوایی
۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴
ما شکستهتیم!
#ایرانگرایی
#محدثیشکن
#مهرنوش_جوزی
@NewHasanMohaddesi
✍حسن محدثیی گیلوایی
۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴
ما شکستهتیم!
#ایرانگرایی
#محدثیشکن
#مهرنوش_جوزی
@NewHasanMohaddesi
🔸🔸مطلب وارده🔸🔸
♦️[یکپارچهگیی مردمی در جنوب ایران]
✍افشین بدری
۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴
دنیای عجیبی داریم. گاهی حدود و مرزهای معانی و تعابیر به شکلی غریب در آلوده گی فضای سیاست زده گم می شوند. گاهی که نه، بسیاری از اوقات می بینید در حیاط افراط جنازه ای نیست چرا که تمام نعش ها از آن طرف بام، در حیاط خلوت تفریط افتاده اند!
من خوزی ام. طی عمرم، در ۹ شهر این کشور زیسته و اکنون نیز زیر آسمان خلیج فارس زنده گی و کار می کنم. برای من خوزی، عرب یعنی بخشی از هویت ایرانی ام. رفیقان و برادران همیم و در چه سالها که در فراز و فرود روزگار هم شانه گی داشته و رفیقانه در برابر ناملایمات پرچانه گی کرده ایم تا هم چنان برقرار بمانیم. دنیای ما آنی نیست که از بیرون می بینید. چه خون ها که از دو قوم بختیاری و عرب در پای این پرچم ریخته نشد و چه دوشادوشی ها....
جنوب، محل مناقشات قومی نیست. دو قوم بزرگ به چنان مفاهمه و مراوده حسنه و انسانی یی نائل آمده اند که تجمعا فرهنگی ناب ساخته اند که آنرا «خوزستانی» می شناسیم. بزرگ اندیشی دو قوم بختیاری و عرب تا آنجاست که اعراب، بختیاریان را هم ریشه و به اصطلاح «پسر عموی» خود می دانند!
مسئله تراشی تحت عنوان قوم گرایی، نه فقط در خوزستان بلکه ریشه ای در کل جنوب ندارد.
(۲)
نام کهن تر بوشهر، «لیان» بوده است. نامهای پیرامون آن نیز از قبیل برازجان ( براز= بزرگ و جان تغییر یافته گان پسوند مکان است) و یا سیراف ( سیراب، شلا و...) خور موج ( خور= خورشید و خورموج: جای تابش خورشید) و.....
هرمز گان را ( هرمز= هورمزد، اورمزد، اهورا مزدا و گان= پسوند مکان ) سرزمین اهورامزدا می دانند.
پیش از آن نیز. «سورو» بوده. سورو هنوز هم در اطراف بندرعباس وجود دارد.
در زبان بختیاری سورو به معنای منطقه مشرف به آب شور است. Soor در بختیاری یعنی شور، نمکین. با توجه به پراکنده گی حضور لرها در ایران، این نام میتواند تحت تاثیر این زبان انتخاب شده باشد. کما اینکه واژگان بسیاری میان زبان های لری و زبان متداول بندری سراغ دارم.
معروف است بعدها کاپیتان گامبرون پرتغالی آمد و نام بندر را از سورو به گامبرون تغییر داد. این هم، بسته «خود تشویقی» او به خودش بود!
اطراف بندرعباس مناطقی چون «گنو» « خون سرخ»، ایسین، سورور، و در قشم، درگهان، سوزا ، طولا و....عمدتا ریشه های غیر عربی دارند.
در خوزستان نیز به همچنین.فرضا سوسنگرد پیش تر خفانیه بوده اما پیش تر از آن دشت میشان بوده است و.....
(۳)
مشخص نیست کوشش برای منفک کردن مناطق تحت پرچم ایران چه وجاهتی دارد اما همیشه بوده اند کسانی که به انحا مختلف در این خصوص قلم فرسایی می کنند. طرفه این جاست این عده به ایرانیان خورده می گیرند که ایرانی مصادره گر است و «نام گرا» ست اما خودشان به هر ریسمانی آویزان شده اند تا نام قومی و قبیله ای خود را بر خلاف شهادت تاریخ به اذهان و نقشه ها و اطلس ها دیکته کنند!
یکی از مدعیات بلاوجهه ایشان آن است که پیشینه هر چیزی را به رضاخان میرپنج منتسب می کنند در حالی که کهن ترین متون نیز خلیج جنوب ایران را خلیج فارس خوانده اند!
آن دیگران، می کوشند بندرعباس را به نام عثمانی پیوند بزنند حال آنکه صفویه با عثمانی لااقل دوبار جنگ تمام عیار داشت:
شاه اسماعیل یکم با سلطان سلیم یکم و یکبار هم جنگ شاه عباس در «نبرد ارومیه» با شاه احمد یکم عثمانی.
حالا چطور ایشان صفویه را نماینده امپراتوری عثمانی فرض کرده و از آن، نقض حاکمیت تاریخی ایران را استناد می کنند خود یکی از عجایب و غرایب عالم منطق است!!
بی پرده باید گفت، تالی فاسد آنچه به نام قوم گرایی مطرح می شود تجزیه یک کل واحد به نام ایران است.
فساد بیشتر از جانب پان ترک هاست چرا اگر عده قلیل تحت عنوان کرد یا عرب جدایی طلب،( نه اکثریت کرد و عرب) ادعایی دارند، ناظر بر مالکیت خاکی ست که به درازای قرن ها در آن زیسته اند.
اما پان ترکها، داعیه دار تسلط و مالکیت اقصا نقاط ایرانند. به یاد می آورم آقای صفایی فراهانی بود که در مناظره ای ادعا کرد اکثریت ایران ترک هستند و حتا از خوزستان و استان فارس و...هم نام برد و به قول دوست عزیزم، آقای حویزاوی، کم مانده بود ادعا کند تنگه هرمز هم تنگه عثمانی بوده است!!
(۴)
معتقدم نمونه جامعه متحد و زایشگر فرهنگ متعالی، را باید در خوزستان و بوشهر و هرمزگان یافت. بی آنکه عرق و علاقه و خون جنوبی ام را در این سخن دخیل کنم و فقط بر پایه شواهد و مشاهدات باید گفت بی سبب نیست جنوبیان مورد محبت و تایید جمله ایرانیان هستند چرا که آموخته اند در کنار اقوامی با ریشه های تاریخی متفاوت، با حفظ زبان مادری خود، در خاک پدری، زیستی متعالی و مردم دارانه را نشان دهند.
#یکپارچهگی
#افشین_بدری
#قومگرایی
@NewHasanMohaddesi
♦️[یکپارچهگیی مردمی در جنوب ایران]
✍افشین بدری
۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴
دنیای عجیبی داریم. گاهی حدود و مرزهای معانی و تعابیر به شکلی غریب در آلوده گی فضای سیاست زده گم می شوند. گاهی که نه، بسیاری از اوقات می بینید در حیاط افراط جنازه ای نیست چرا که تمام نعش ها از آن طرف بام، در حیاط خلوت تفریط افتاده اند!
من خوزی ام. طی عمرم، در ۹ شهر این کشور زیسته و اکنون نیز زیر آسمان خلیج فارس زنده گی و کار می کنم. برای من خوزی، عرب یعنی بخشی از هویت ایرانی ام. رفیقان و برادران همیم و در چه سالها که در فراز و فرود روزگار هم شانه گی داشته و رفیقانه در برابر ناملایمات پرچانه گی کرده ایم تا هم چنان برقرار بمانیم. دنیای ما آنی نیست که از بیرون می بینید. چه خون ها که از دو قوم بختیاری و عرب در پای این پرچم ریخته نشد و چه دوشادوشی ها....
جنوب، محل مناقشات قومی نیست. دو قوم بزرگ به چنان مفاهمه و مراوده حسنه و انسانی یی نائل آمده اند که تجمعا فرهنگی ناب ساخته اند که آنرا «خوزستانی» می شناسیم. بزرگ اندیشی دو قوم بختیاری و عرب تا آنجاست که اعراب، بختیاریان را هم ریشه و به اصطلاح «پسر عموی» خود می دانند!
مسئله تراشی تحت عنوان قوم گرایی، نه فقط در خوزستان بلکه ریشه ای در کل جنوب ندارد.
(۲)
نام کهن تر بوشهر، «لیان» بوده است. نامهای پیرامون آن نیز از قبیل برازجان ( براز= بزرگ و جان تغییر یافته گان پسوند مکان است) و یا سیراف ( سیراب، شلا و...) خور موج ( خور= خورشید و خورموج: جای تابش خورشید) و.....
هرمز گان را ( هرمز= هورمزد، اورمزد، اهورا مزدا و گان= پسوند مکان ) سرزمین اهورامزدا می دانند.
پیش از آن نیز. «سورو» بوده. سورو هنوز هم در اطراف بندرعباس وجود دارد.
در زبان بختیاری سورو به معنای منطقه مشرف به آب شور است. Soor در بختیاری یعنی شور، نمکین. با توجه به پراکنده گی حضور لرها در ایران، این نام میتواند تحت تاثیر این زبان انتخاب شده باشد. کما اینکه واژگان بسیاری میان زبان های لری و زبان متداول بندری سراغ دارم.
معروف است بعدها کاپیتان گامبرون پرتغالی آمد و نام بندر را از سورو به گامبرون تغییر داد. این هم، بسته «خود تشویقی» او به خودش بود!
اطراف بندرعباس مناطقی چون «گنو» « خون سرخ»، ایسین، سورور، و در قشم، درگهان، سوزا ، طولا و....عمدتا ریشه های غیر عربی دارند.
در خوزستان نیز به همچنین.فرضا سوسنگرد پیش تر خفانیه بوده اما پیش تر از آن دشت میشان بوده است و.....
(۳)
مشخص نیست کوشش برای منفک کردن مناطق تحت پرچم ایران چه وجاهتی دارد اما همیشه بوده اند کسانی که به انحا مختلف در این خصوص قلم فرسایی می کنند. طرفه این جاست این عده به ایرانیان خورده می گیرند که ایرانی مصادره گر است و «نام گرا» ست اما خودشان به هر ریسمانی آویزان شده اند تا نام قومی و قبیله ای خود را بر خلاف شهادت تاریخ به اذهان و نقشه ها و اطلس ها دیکته کنند!
یکی از مدعیات بلاوجهه ایشان آن است که پیشینه هر چیزی را به رضاخان میرپنج منتسب می کنند در حالی که کهن ترین متون نیز خلیج جنوب ایران را خلیج فارس خوانده اند!
آن دیگران، می کوشند بندرعباس را به نام عثمانی پیوند بزنند حال آنکه صفویه با عثمانی لااقل دوبار جنگ تمام عیار داشت:
شاه اسماعیل یکم با سلطان سلیم یکم و یکبار هم جنگ شاه عباس در «نبرد ارومیه» با شاه احمد یکم عثمانی.
حالا چطور ایشان صفویه را نماینده امپراتوری عثمانی فرض کرده و از آن، نقض حاکمیت تاریخی ایران را استناد می کنند خود یکی از عجایب و غرایب عالم منطق است!!
بی پرده باید گفت، تالی فاسد آنچه به نام قوم گرایی مطرح می شود تجزیه یک کل واحد به نام ایران است.
فساد بیشتر از جانب پان ترک هاست چرا اگر عده قلیل تحت عنوان کرد یا عرب جدایی طلب،( نه اکثریت کرد و عرب) ادعایی دارند، ناظر بر مالکیت خاکی ست که به درازای قرن ها در آن زیسته اند.
اما پان ترکها، داعیه دار تسلط و مالکیت اقصا نقاط ایرانند. به یاد می آورم آقای صفایی فراهانی بود که در مناظره ای ادعا کرد اکثریت ایران ترک هستند و حتا از خوزستان و استان فارس و...هم نام برد و به قول دوست عزیزم، آقای حویزاوی، کم مانده بود ادعا کند تنگه هرمز هم تنگه عثمانی بوده است!!
(۴)
معتقدم نمونه جامعه متحد و زایشگر فرهنگ متعالی، را باید در خوزستان و بوشهر و هرمزگان یافت. بی آنکه عرق و علاقه و خون جنوبی ام را در این سخن دخیل کنم و فقط بر پایه شواهد و مشاهدات باید گفت بی سبب نیست جنوبیان مورد محبت و تایید جمله ایرانیان هستند چرا که آموخته اند در کنار اقوامی با ریشه های تاریخی متفاوت، با حفظ زبان مادری خود، در خاک پدری، زیستی متعالی و مردم دارانه را نشان دهند.
#یکپارچهگی
#افشین_بدری
#قومگرایی
@NewHasanMohaddesi
🔸🔸🔸مطلب وارده🔸🔸🔸
♦️ تجزیهطلبی؛ علت یا معلول؟
✍️ شایان هوشیار
➖️ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴
اینروزها بار دیگر بحث تجزیهطلبی و حقوق قومیتها داغ شده است. خصوصاً بعد از قهرمانی تیم فوتبال تراکتور در لیگ برتر و شادیها و خوشحالیهای طرفداران این تیم در کوچهها و خیابانها، که شماری از هواداران ملبس به پرچم ترکیه بودند، تعدادی پرچم جمهوری آذربایجان را تاب میدادند و برخی نیز نماد سازمان ملیگرای افراطی نئوفاشیست پانترکها (یعنی گرگ خاکستری) را با دستشان بلند کرده بودند. در این میان، مواضع و واکنشهای کنشگران و فعالان مرکزمحور (اعم از روشنفکران فارس، تُرک، کُرد، عرب و...) مرا در بُهت و حیرت عجیبی فرو برد. مشابه قضیۀ خلیج فارس، که اعلام شد آقای ترامپ قصد دارند در سفرشان به خاورمیانه، از آن بهعنوان «خلیج عربی» یاد کنند و چه قشقرقهایی که توسط کسر قابل توجهی از هموطنانمان بهپا نشد دریغ از آنکه سر سوزنی از این رگ غیرتمان که برای نام خلیج بیرون میزند، نسبت به وضعیت زیستمحیطی آن، کیفیت آب آن و حیات وحش موجود در داخل آن نیز ورم کند، متأسفانه در بحث حقوق قومیتها و تجزیهطلبی نیز با بحران عجیب و عمیقی روبهرو هستیم.
بنده آماری ندارم. اما بهضرس قاطع میتوانم بگویم اکثریت کسانی که اعتراض کرده بودند نسبت به اهتزاز پرچمهای دو کشور همسایۀمان، جمهوری ترکیه و آذربایجان در ارومیه و تبریز در جشن قهرمانی تراکتور، تنها حرف و هنرشان این بود که آن اقدام را محکوم نمایند، به آن تودهنی بزنند، تهدید بکنند که در صورت تداوم حاضرند رشادتها بهخرج دهند، پیرامون ایران شعر بسرایند و قلمروی ایران، فرهنگ ایران و تاریخ ایران را پرستش نمایند، به خاک پاک و حاصلخیز ایران بوسه بزنند و این مرز پرگهر را تمجید و تقدیس کنند. تنها نکتهای که نمیشد در جملگی این عزیزان (همچون عزیزانی که چندی پیش تحت عنوان «روشنفکر» بیانیه دادند) مشاهده کرد، بیشتر هم نه، بلکه «سر سوزنی» رویکرد و نگرش مسئلهشناختی و راهبردی بود. نمیدانم. شاید این عزیزان نیز منّت بر سر امثال بنده میگذارند و خود را «روشنفکر»، «فعال» و «کنشگر سیاسی» ما میدانند و البته این ملک نگونبخت.
من البته موضعام در قبال مبحث و فعل تجزیهطلبی روشن است. من با بندبند وجودم معتقد و شیفتۀ تمامیت ارضی ایران هستم، از یکپارچگی و وحدت آن وافراً دفاع میکنم، تنوع و تکثر قومی، فرهنگی، زبانی و مذهبی موجود در مملکتم را فرصت میبینم، بر این باور هستم که ایران در طول تاریخ، هرگز ملکی تکقومی، تکمذهبی، تکزبانی، تکفرهنگی، تکساحتی و تکبُعدی نبوده و بر ضرورت حفظ تمامیت ارضی و وحدت ملی، بیشتر از هر زمان دیگری تأکید میکنم. اما مشکل از اینجا آغاز میشود که وقتی رگه و روزنهای از تجزیهطلبی نمایان میشود، من میپرسم چه، چرا و چگونه شده که تمایل به جدایی از ایران بهوجود آمده، اما برادران و خواهرانمان در مرکز، نهتنها چنین پرسشی برایشان مطرح نمیشود، بلکه اولاً مرا خائن خطاب میکنند و ثانیاً معتقدند باید با قاطعیت زد در دهان کسی که بخواهد کلمهای از حق و حقوق قومیاش سخن بگوید. مثل پهلویها، که تُرکها، کُردها، عربها و غیرهای که خواهان حقوقشان بودند را «متجاسرین» میخواند و مثل جمهوری اسلامی، که آنان را «تجزیهطلب» میخوانَد.
اما واقع مطلب این است که باید سعی در فهم دلایل پدیدههای سیاسی - اجتماعی داشت. در این صورت است که میتوان هم از تجزیهطلبی جلوگیری کرد، هم اساساً وجود تجزیهطلب را کأنلَمیَکُن نمود. ایکاش بهجای نگاه و روش قهرآمیز، سرکوبمحور و مشت آهنینی که هزاران سال است در عمیقترین لایههای ذهن، روان، ناخودآگاه، خودآگاه، روان و فرهنگ جمعیمان حک شده و رسوب یافته، اپسیلونی هم شده، رویکرد مسئلهمند، مسئلهمحور و مسئلهشناختی میداشتیم و میدانستیم محصول حکومت حداقل چندصدسالۀ با سرنیزۀ مرکز بر پیرامون، میشود بر افراشتن پرچم اقلیم کردستان عراق در کردستان ایران و اهتزاز بیرقهای دول ترکیه و آذربایجان در آذربایجان ایران. نمیشود هیچ حق و حقوقی از قومیتها بهرسمیت نشناخت و توقع داشت آنان گرایش به جدایی و استقلال پیدا نکنند. ایکاش هم حکومت و هم روشنفکران مرکزمحور ما نوع نگاه و شکل مواجهۀشان با تُرک، کُرد، عرب، بلوچ و... را عوض نموده و بهبود میبخشیدند، تا آنوقت میدیدیم آیا گرایش به تجزیهطلبی بهوجود میآمد؟ آیا اساساً لزوم و ضرورتی برای تجزیه میبود؟ اما تا زمانی که چشمها را نشوییم و جور دیگر نبینیم، این قافله تا بهحشر لنگ خواهد بود.
@houshyarshayan
#تجزیهطلبی
#شایان_هوشیار
#قومگرایی
@NewHasanMohaddesi
♦️ تجزیهطلبی؛ علت یا معلول؟
✍️ شایان هوشیار
➖️ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴
اینروزها بار دیگر بحث تجزیهطلبی و حقوق قومیتها داغ شده است. خصوصاً بعد از قهرمانی تیم فوتبال تراکتور در لیگ برتر و شادیها و خوشحالیهای طرفداران این تیم در کوچهها و خیابانها، که شماری از هواداران ملبس به پرچم ترکیه بودند، تعدادی پرچم جمهوری آذربایجان را تاب میدادند و برخی نیز نماد سازمان ملیگرای افراطی نئوفاشیست پانترکها (یعنی گرگ خاکستری) را با دستشان بلند کرده بودند. در این میان، مواضع و واکنشهای کنشگران و فعالان مرکزمحور (اعم از روشنفکران فارس، تُرک، کُرد، عرب و...) مرا در بُهت و حیرت عجیبی فرو برد. مشابه قضیۀ خلیج فارس، که اعلام شد آقای ترامپ قصد دارند در سفرشان به خاورمیانه، از آن بهعنوان «خلیج عربی» یاد کنند و چه قشقرقهایی که توسط کسر قابل توجهی از هموطنانمان بهپا نشد دریغ از آنکه سر سوزنی از این رگ غیرتمان که برای نام خلیج بیرون میزند، نسبت به وضعیت زیستمحیطی آن، کیفیت آب آن و حیات وحش موجود در داخل آن نیز ورم کند، متأسفانه در بحث حقوق قومیتها و تجزیهطلبی نیز با بحران عجیب و عمیقی روبهرو هستیم.
بنده آماری ندارم. اما بهضرس قاطع میتوانم بگویم اکثریت کسانی که اعتراض کرده بودند نسبت به اهتزاز پرچمهای دو کشور همسایۀمان، جمهوری ترکیه و آذربایجان در ارومیه و تبریز در جشن قهرمانی تراکتور، تنها حرف و هنرشان این بود که آن اقدام را محکوم نمایند، به آن تودهنی بزنند، تهدید بکنند که در صورت تداوم حاضرند رشادتها بهخرج دهند، پیرامون ایران شعر بسرایند و قلمروی ایران، فرهنگ ایران و تاریخ ایران را پرستش نمایند، به خاک پاک و حاصلخیز ایران بوسه بزنند و این مرز پرگهر را تمجید و تقدیس کنند. تنها نکتهای که نمیشد در جملگی این عزیزان (همچون عزیزانی که چندی پیش تحت عنوان «روشنفکر» بیانیه دادند) مشاهده کرد، بیشتر هم نه، بلکه «سر سوزنی» رویکرد و نگرش مسئلهشناختی و راهبردی بود. نمیدانم. شاید این عزیزان نیز منّت بر سر امثال بنده میگذارند و خود را «روشنفکر»، «فعال» و «کنشگر سیاسی» ما میدانند و البته این ملک نگونبخت.
من البته موضعام در قبال مبحث و فعل تجزیهطلبی روشن است. من با بندبند وجودم معتقد و شیفتۀ تمامیت ارضی ایران هستم، از یکپارچگی و وحدت آن وافراً دفاع میکنم، تنوع و تکثر قومی، فرهنگی، زبانی و مذهبی موجود در مملکتم را فرصت میبینم، بر این باور هستم که ایران در طول تاریخ، هرگز ملکی تکقومی، تکمذهبی، تکزبانی، تکفرهنگی، تکساحتی و تکبُعدی نبوده و بر ضرورت حفظ تمامیت ارضی و وحدت ملی، بیشتر از هر زمان دیگری تأکید میکنم. اما مشکل از اینجا آغاز میشود که وقتی رگه و روزنهای از تجزیهطلبی نمایان میشود، من میپرسم چه، چرا و چگونه شده که تمایل به جدایی از ایران بهوجود آمده، اما برادران و خواهرانمان در مرکز، نهتنها چنین پرسشی برایشان مطرح نمیشود، بلکه اولاً مرا خائن خطاب میکنند و ثانیاً معتقدند باید با قاطعیت زد در دهان کسی که بخواهد کلمهای از حق و حقوق قومیاش سخن بگوید. مثل پهلویها، که تُرکها، کُردها، عربها و غیرهای که خواهان حقوقشان بودند را «متجاسرین» میخواند و مثل جمهوری اسلامی، که آنان را «تجزیهطلب» میخوانَد.
اما واقع مطلب این است که باید سعی در فهم دلایل پدیدههای سیاسی - اجتماعی داشت. در این صورت است که میتوان هم از تجزیهطلبی جلوگیری کرد، هم اساساً وجود تجزیهطلب را کأنلَمیَکُن نمود. ایکاش بهجای نگاه و روش قهرآمیز، سرکوبمحور و مشت آهنینی که هزاران سال است در عمیقترین لایههای ذهن، روان، ناخودآگاه، خودآگاه، روان و فرهنگ جمعیمان حک شده و رسوب یافته، اپسیلونی هم شده، رویکرد مسئلهمند، مسئلهمحور و مسئلهشناختی میداشتیم و میدانستیم محصول حکومت حداقل چندصدسالۀ با سرنیزۀ مرکز بر پیرامون، میشود بر افراشتن پرچم اقلیم کردستان عراق در کردستان ایران و اهتزاز بیرقهای دول ترکیه و آذربایجان در آذربایجان ایران. نمیشود هیچ حق و حقوقی از قومیتها بهرسمیت نشناخت و توقع داشت آنان گرایش به جدایی و استقلال پیدا نکنند. ایکاش هم حکومت و هم روشنفکران مرکزمحور ما نوع نگاه و شکل مواجهۀشان با تُرک، کُرد، عرب، بلوچ و... را عوض نموده و بهبود میبخشیدند، تا آنوقت میدیدیم آیا گرایش به تجزیهطلبی بهوجود میآمد؟ آیا اساساً لزوم و ضرورتی برای تجزیه میبود؟ اما تا زمانی که چشمها را نشوییم و جور دیگر نبینیم، این قافله تا بهحشر لنگ خواهد بود.
@houshyarshayan
#تجزیهطلبی
#شایان_هوشیار
#قومگرایی
@NewHasanMohaddesi
♦️در بارهی کتاب دین و موسیقی در ایران معاصر
پانزدهمین برنامه شورای فرهنگی هدایت شهرستان بهبهان
سهشنبه ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴
لینک پیوستن به گروه اطلاع رسانی برنامه های شورای فرهنگی هدایت در واتساپ :👇
https://chat.whatsapp.com/IIy9TZPVdG71DLG2IO91jH
#دین
#موسیقی
#دین_و_موسیقی
@NewHasanMohaddesi
پانزدهمین برنامه شورای فرهنگی هدایت شهرستان بهبهان
سهشنبه ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴
لینک پیوستن به گروه اطلاع رسانی برنامه های شورای فرهنگی هدایت در واتساپ :👇
https://chat.whatsapp.com/IIy9TZPVdG71DLG2IO91jH
#دین
#موسیقی
#دین_و_موسیقی
@NewHasanMohaddesi
♦️در بارهی آبادان و فاحشهخانه بودن اش! تعریضی به سخنان دکتر بیژن عبدالکریمی
✍مهندس م. الف از کردستان
۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴
واقعیتش متاثر شدم. آبادان با اون همه رنج از جنگ و بعد از جنگ. نمی دانم ایشان چرا دقیق صحبت نمی کنه. شهر ما در زمان شاه ۳۵ هزار جمعیت داشت یک فاحشه خانه داشت. بهترین بچه های دیندار با تعریف اون زمان تربیت و بسیاری از آنان در کردستان و جنگ شهید و جانباز و آزاده شدند. اتفاقا وجود یک فاحشه خانه باعث شده بود مردم در کوچه ها و خانه ها امنیت اخلاقی داشته باشند. نمیدونم چی بگم.
https://www.tg-me.com/kafaeealirezaa/3010
#آبادان
#فاحشهخانه
#بیژن_عبدالکریمی
#عبدالکاظم_دریساوی
@NewHasanMohaddesi
✍مهندس م. الف از کردستان
۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴
واقعیتش متاثر شدم. آبادان با اون همه رنج از جنگ و بعد از جنگ. نمی دانم ایشان چرا دقیق صحبت نمی کنه. شهر ما در زمان شاه ۳۵ هزار جمعیت داشت یک فاحشه خانه داشت. بهترین بچه های دیندار با تعریف اون زمان تربیت و بسیاری از آنان در کردستان و جنگ شهید و جانباز و آزاده شدند. اتفاقا وجود یک فاحشه خانه باعث شده بود مردم در کوچه ها و خانه ها امنیت اخلاقی داشته باشند. نمیدونم چی بگم.
https://www.tg-me.com/kafaeealirezaa/3010
#آبادان
#فاحشهخانه
#بیژن_عبدالکریمی
#عبدالکاظم_دریساوی
@NewHasanMohaddesi
Telegram
علیرضا کفایی(گاه نوشت)
عبدالکریمی و فاحشه خانه آبادان!
او باید عذرخواهی کند!
✍عبدالکاظم دریساوی
بیژن عبدالکریمی تحصیل کرده فلسفه واستاد دانشگاه که در جلسات بحث و گفتگو در زمینه های مختلف فلسفی و سیاسی و اجتماعی مطالب مختلف و متفاوتی را مطرح کرده و مدام در مصاحبه ها شرکت میکند، این…
او باید عذرخواهی کند!
✍عبدالکاظم دریساوی
بیژن عبدالکریمی تحصیل کرده فلسفه واستاد دانشگاه که در جلسات بحث و گفتگو در زمینه های مختلف فلسفی و سیاسی و اجتماعی مطالب مختلف و متفاوتی را مطرح کرده و مدام در مصاحبه ها شرکت میکند، این…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
♦️سخنان دکتر بیژن عبدالکریمی در بارهی آبادان
۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴
آقای دکتر عبدالکریمی اگر توضیحی در این باره منتشر کنند، بازنشر خواهد شد.
#آبادان
#فاحشهخانه
#بیژن_عبدالکریمی
#عبدالکاظم_دریساوی
@NewHasanMohaddesi
@NewHasanMohaddesi
۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴
آقای دکتر عبدالکریمی اگر توضیحی در این باره منتشر کنند، بازنشر خواهد شد.
#آبادان
#فاحشهخانه
#بیژن_عبدالکریمی
#عبدالکاظم_دریساوی
@NewHasanMohaddesi
@NewHasanMohaddesi
♦️پاسخ دکتر بیژن عبدالکریمی در بارهی آبادان و فاحشهخانه
بازنشر: ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴
"باز هم شیطنت رسانهای‼️
آبادان در طول تاریخ محل تلاقی فرهنگ های مختلف بوده و سنت های اصیلی دارد، آنها از دوره عیلامی، هخامنشی، اشکانی، ساسانی و تا به امروز سنت های خود را حفظ کرده اند.
آبادانی ها مردمانی اصیل، با هوش و ذکاوت، میهمان نواز، آزادمنش و سخت کوش هستند و همواره ثابت کرده اند که در برابر مشکلات بسیار شجاعانه می ایستند و مقاومت می کنند.
در کلیپی تقطیع شده و شیطنتی رسانه ای گویا چنین تلقی شده که بنده گفته ام سربازان آمریکایی از مردم آبادان استفاده جنسی میبردند!
این چه کار زشتی است که برای زدن بیژن عبدالکریمی به مردم شریف و غیور و میهن پرست آبادان توهین میکنید؟
عرض بنده کاملا شفاف بود، آمریکایی ها برای بردن نفت ایران آمدند و همراه با اقامتشان در آبادان سعی کردند فرهنگ غربی خودشان را پیاده کنند و شروع به ساخت و ساز دیسکو ها و هتل های آنچنانی کردند که در فرهنگ غربی مرسوم بود و در فرهنگ اصیل ایرانی مذموم.
دقیقا منظورم از فاحشه خانه خاک ایران بود که آمریکایی ها پس از استقرار در خاک ایران آن خاک پاک را تبدیل به محل عیش و نوش و عیاشی خود کرده بودند وگرنه یک سرباز آمریکایی غلط میکرد که به ناموس ایرانی دست درازی کند و مردم شریف و غیور آبادان هرگز چنین اجازه ای به بیگانه ندادند و نخواهند داد."
بیژن عبدالکریمی
۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴
🔻منبع:
https://www.tg-me.com/bijanabdolkarimi/13075
#آبادان
#فاحشهخانه
#بیژن_عبدالکریمی
#عبدالکاظم_دریساوی
@NewHasanMohaddesi
بازنشر: ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴
"باز هم شیطنت رسانهای‼️
آبادان در طول تاریخ محل تلاقی فرهنگ های مختلف بوده و سنت های اصیلی دارد، آنها از دوره عیلامی، هخامنشی، اشکانی، ساسانی و تا به امروز سنت های خود را حفظ کرده اند.
آبادانی ها مردمانی اصیل، با هوش و ذکاوت، میهمان نواز، آزادمنش و سخت کوش هستند و همواره ثابت کرده اند که در برابر مشکلات بسیار شجاعانه می ایستند و مقاومت می کنند.
در کلیپی تقطیع شده و شیطنتی رسانه ای گویا چنین تلقی شده که بنده گفته ام سربازان آمریکایی از مردم آبادان استفاده جنسی میبردند!
این چه کار زشتی است که برای زدن بیژن عبدالکریمی به مردم شریف و غیور و میهن پرست آبادان توهین میکنید؟
عرض بنده کاملا شفاف بود، آمریکایی ها برای بردن نفت ایران آمدند و همراه با اقامتشان در آبادان سعی کردند فرهنگ غربی خودشان را پیاده کنند و شروع به ساخت و ساز دیسکو ها و هتل های آنچنانی کردند که در فرهنگ غربی مرسوم بود و در فرهنگ اصیل ایرانی مذموم.
دقیقا منظورم از فاحشه خانه خاک ایران بود که آمریکایی ها پس از استقرار در خاک ایران آن خاک پاک را تبدیل به محل عیش و نوش و عیاشی خود کرده بودند وگرنه یک سرباز آمریکایی غلط میکرد که به ناموس ایرانی دست درازی کند و مردم شریف و غیور آبادان هرگز چنین اجازه ای به بیگانه ندادند و نخواهند داد."
بیژن عبدالکریمی
۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴
🔻منبع:
https://www.tg-me.com/bijanabdolkarimi/13075
#آبادان
#فاحشهخانه
#بیژن_عبدالکریمی
#عبدالکاظم_دریساوی
@NewHasanMohaddesi
🔸🔸🔸مطلب وارده🔸🔸🔸
♦️آبادان، فاحشهخانه نبود. بیژن جان!
✅ روزی که بیژن عبدالکریمی خود را با علی دایی، علی کریمی، و علی پروین مقایسه کرد و با تلخی گفت "این مملکت بدون عبدالکریمی میتواند مملکت باشد ولی بدون این فوتبالیستها خیر" در دلم تحسینش کردم. احساس کردم از طرد شدگی به تنگ آمده است و دلش به حال فلسفه و علم و سرمایهی اجتماعی عالمان علوم انسانی میسوزد. البته آن روز کریمی و بویژه دایی محبوبیت امروزشان را نداشتند و ممکن است خیلیها چون من، با عبدالکریمی همدلی کرده و برایش کف زده باشند. با این همه، عبدالکریمی امروز، بیژن آن سالها نیست. خیلیها را ناامید کرده است. مثل فلسفهها خواندهها سنجیده سخن نمیگوید. آنقدر در لابلای کلماتش ایدئولوژی پخش و پلا شده است که همدلی کردن با او سخت شده است؛ بر عکسِ علی دایی که مردم به جانش قسم میخورند. سخت است فلسفه بخوانی و هایدگر را تدریس کنی و تا این اندازه غیر حکیمانه و ایدئولوژیک سخن بگویی. میدانم که دستکم خودش میفهمد من چه میگویم. سخت و بلکه به دور از انصاف است برای دفاع یک چیز، چشم را بر واقعیّت ببندی و بگویی "زمان شاه، آبادان فاحشهخانهی آمریکاییها بوده است." این حرف را همان فوتبالیستها هم احتیاط میکنند و نمیگویند. شرمشان میآید. تا چه رسد به یک مدرس فلسفه. او چرا باید برای دفاع از چیزی که درست میداند، به فرض این که درست باشد، هر حرفی را بزند؟ بله حق با بیژن است! این مملکت بدون فلسفه هم میتواند مملکت باشد؛ زیرا فلسفه خواندههایش فیلسوفانه حرف نمیزنند؛ فیلسوفانه رفتار نمیکنند. به جای تن دادن به قواعد بازی علم و مراقبت از سرمایهی اجتماعی فلسفه، میروند در یک برنامهی تلویزیونی و مینشینند کنار یامینپور تا دکلمهخوانی شرکتکنندگان را داوری کنند. اندیشمندی که نگران سرمایهی فلسفه و فیلسوفان در جامعهی خویش است، در گام نخست باید سنجیده سخن بگوید و سخته رفتار کند و پس از آن نشان دهد که علم و فلسفه اسباب رهایی آدمها از قید و بند وارونگی، تقلید کورکورانه، و دروغاند. هیچ فلسفهای ستایشگر نیست. هیچ جامعهشناسی نمیتواند توجیهکنندهی نابسامانی باشد. فلسفه اگر به مردم نگاه نکند، مردم هم به آن نگاه نخواهند کرد. پنتهاوس که سهل است، گوشهی خیابان هم جایش نمیدهند.
دوست بیژن عبدالکریمی
مهراب صادقنیا
۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴
@sadeghniamehrab
https://www.tg-me.com/sadeghniamehrab
#آبادان
#فاحشهخانه
#مهراب_صادقنیا
#بیژن_عبدالکریمی
@NewHasanMohaddesi
♦️آبادان، فاحشهخانه نبود. بیژن جان!
✅ روزی که بیژن عبدالکریمی خود را با علی دایی، علی کریمی، و علی پروین مقایسه کرد و با تلخی گفت "این مملکت بدون عبدالکریمی میتواند مملکت باشد ولی بدون این فوتبالیستها خیر" در دلم تحسینش کردم. احساس کردم از طرد شدگی به تنگ آمده است و دلش به حال فلسفه و علم و سرمایهی اجتماعی عالمان علوم انسانی میسوزد. البته آن روز کریمی و بویژه دایی محبوبیت امروزشان را نداشتند و ممکن است خیلیها چون من، با عبدالکریمی همدلی کرده و برایش کف زده باشند. با این همه، عبدالکریمی امروز، بیژن آن سالها نیست. خیلیها را ناامید کرده است. مثل فلسفهها خواندهها سنجیده سخن نمیگوید. آنقدر در لابلای کلماتش ایدئولوژی پخش و پلا شده است که همدلی کردن با او سخت شده است؛ بر عکسِ علی دایی که مردم به جانش قسم میخورند. سخت است فلسفه بخوانی و هایدگر را تدریس کنی و تا این اندازه غیر حکیمانه و ایدئولوژیک سخن بگویی. میدانم که دستکم خودش میفهمد من چه میگویم. سخت و بلکه به دور از انصاف است برای دفاع یک چیز، چشم را بر واقعیّت ببندی و بگویی "زمان شاه، آبادان فاحشهخانهی آمریکاییها بوده است." این حرف را همان فوتبالیستها هم احتیاط میکنند و نمیگویند. شرمشان میآید. تا چه رسد به یک مدرس فلسفه. او چرا باید برای دفاع از چیزی که درست میداند، به فرض این که درست باشد، هر حرفی را بزند؟ بله حق با بیژن است! این مملکت بدون فلسفه هم میتواند مملکت باشد؛ زیرا فلسفه خواندههایش فیلسوفانه حرف نمیزنند؛ فیلسوفانه رفتار نمیکنند. به جای تن دادن به قواعد بازی علم و مراقبت از سرمایهی اجتماعی فلسفه، میروند در یک برنامهی تلویزیونی و مینشینند کنار یامینپور تا دکلمهخوانی شرکتکنندگان را داوری کنند. اندیشمندی که نگران سرمایهی فلسفه و فیلسوفان در جامعهی خویش است، در گام نخست باید سنجیده سخن بگوید و سخته رفتار کند و پس از آن نشان دهد که علم و فلسفه اسباب رهایی آدمها از قید و بند وارونگی، تقلید کورکورانه، و دروغاند. هیچ فلسفهای ستایشگر نیست. هیچ جامعهشناسی نمیتواند توجیهکنندهی نابسامانی باشد. فلسفه اگر به مردم نگاه نکند، مردم هم به آن نگاه نخواهند کرد. پنتهاوس که سهل است، گوشهی خیابان هم جایش نمیدهند.
دوست بیژن عبدالکریمی
مهراب صادقنیا
۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴
@sadeghniamehrab
https://www.tg-me.com/sadeghniamehrab
#آبادان
#فاحشهخانه
#مهراب_صادقنیا
#بیژن_عبدالکریمی
@NewHasanMohaddesi
Telegram
اخلاق در حوزه اجتماع
دین و اخلاق در جامعه ایران.
در اینجا روزنوشتهای اینجانب دربارهی دین و اخلاق در جامعهی ایران به اشتراک گذاشته میشود.
مهراب صادقنیا
برای ارتباط با مدیر روی پیوند زیر کلیک کنید:
@mehrabsadeghnia
در اینجا روزنوشتهای اینجانب دربارهی دین و اخلاق در جامعهی ایران به اشتراک گذاشته میشود.
مهراب صادقنیا
برای ارتباط با مدیر روی پیوند زیر کلیک کنید:
@mehrabsadeghnia
Forwarded from زیر سقف آسمان جدید
♦️کالبدشکافیی مفهومیی متن: گوشهای از کلاس نقد متون و نظریهها در علوم اجتماعی
✍حسن محدثیی گیلوایی
۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴
بهدرخواست یکی از دوستان عزیز ام گوشهای از کلاس امروز نقد متون و نظریهها در علوم اجتماعی را ضبط کردم و اینجا منتشر میکنم.
#نقد
#برساخته
#مفاهیم_مشاهدهای
#کالبدشکافی_مفهومی
#کالبدشکافی_گزارهای
#مفاهیم_انتزاعی_محض
#abstract
#construct
#observational_concepts
@NewHasanMohaddesi
✍حسن محدثیی گیلوایی
۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴
بهدرخواست یکی از دوستان عزیز ام گوشهای از کلاس امروز نقد متون و نظریهها در علوم اجتماعی را ضبط کردم و اینجا منتشر میکنم.
#نقد
#برساخته
#مفاهیم_مشاهدهای
#کالبدشکافی_مفهومی
#کالبدشکافی_گزارهای
#مفاهیم_انتزاعی_محض
#abstract
#construct
#observational_concepts
@NewHasanMohaddesi
🔸🔸🔸مطلب وارده🔸🔸🔸
♦️بیش از این سخن مگو
✍️مجید یونسیان
۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴
دکتر بیژن عبدالکریمی گاه انچنان سخن می گوید که هیچ واژه ای برای توصیف یا درک این سخنان نمی یابی۔
او که زمانی با کتاب "دن کیشوت های ایرانی"در قامت یک نویسنده دانا به تاریخ رخ می نمود و باموشکافی دقیق وحیرت انگیزش از تاریخ معاصر ایران یکی از پیچیده ترین زوایای تحولات تاریخی ،اجتماعی وفرهنگی ایران را واکاوی می نمود اکنون وقتی با قضاوت نادقیق وسست او در باره تاریخ معاصر شهر آبادان رودرو می شوی جز تاسف چیز دیگری نمی توان گفت۔
دکتر عبدالکریمی همانقدر که در فلسفه وواکاوی سیر تفکر فلسفی در ایران حرفهای بسیاری برای شنیدن دارد وقتی وارد سیاست وتاریخ اجتماعی وجامعه شناسی می شود سست وبی مدرک سخن می گوید۔
ابادان نماد مدرنیته شهری در ایران معاصر است با مردمانی که دارای فرهنگ اجتماعی منحصر به فردی هستند ۔ در دوران پهلوی ابادان به دلیل فعالیت های مستشاران نفتی انگلیس با دگرگونی های اجتماعی قابل ملاحظه ایروبرو شد۔ این دگرگونی ها هم به لحاظ تاریخی مهم است وهم مرجعی با اهمیت برای مطالعات جامعه شناختی است.
اما انچه اقای عبدالکریمی را دچار اشتباه کرده است پیوند نادرست وقیاسی است که از عملکرد مستشاران نفتی یا مباشران شرکت های غربی در ایران بخصوص ابادان در دوران پهلوی دوم دارد۔
پیوند دادن وجود مراکز تن فروشی ومستشاران غربی در ایران فاقد مستندات قابل تامل واثبات است این نوع مراکز در دوران پهلوی دوم در همه شهرهای کوچک وبزرگ ایران پیدا وپنهان وجود داشت برخی با نمادهای مشخص وروشن وبرخی در خفا وپنهان۔ ابادان هم از این امر مستثنی نبود۔
فعالیت این مراکز ارتباط معنا داری با حضور مستشاران ومباشران امریکایی ندارد مقایسه ای که بین وجود این مراکز ومشابهت سازی در کره جنوبی یا ویتنام وژاپن صورت می گیرد مقایسه ای نادرست است ما اگر قراراست چهره نادرست وزشتی از امریکا نشان دهیم ضرورتی ندارد به چنین موضوعات سست وبی بنیادی متوسل شویم۔دلایل وخواستکاه وکارکرد خانه های تن فروشی در ایران دوران دوم پهلوی دهها علت دارد که شاید کم اثر ترین ان علت ها همانی است که اقای عبداکریمی حتی در بیانیه توضیحی خود روی ان تاکید کرده است۔
ضعف در شناخت وفهم مسائل جامعه شناختی مهمترین علت بروز چنین اظهارتی است که هم احساسات مردمی یک گروه اجتماعی را تحریک می کند وهم کمکی به فهم مسائل وچالش های کنونی فرهنگی ما نخواهد کرد ۔در اینکه دوست گرانقدرم اقای عبدالکریمی قصدی برای توهین به مردم شریف ابادان نداشته است تردید ندارم ودر اینکه اهانت ها به ایشان بیش از اینکه برای کشف حقیقت است نه تسویه حساب های سیاسی می توان تامل کرد وان را بی انصافی تلقی نمود ۔
البته چنین موضوعاتی نشان می دهد که ورود به حوزه هایی که نیازمند مستندات و اطلاعات عمیق تری است از اهمیت برخوردار است و روشنفکرانی که یک شبه می خواهند عقل کل شوند بی تردید دچار چنین اشتباهات فاحشی خواهند شد.
بیایم با گفتگو مرزهای مسولیت ودانش خودرا بهتر و شفاف تر مشخص کنیم تا خود را مجاز ندانیم در هر حوزه ای سخن بگوییم۔
#آبادان
#فاحشهخانه
#مجید_یونسیان
#بیژن_عبدالکریمی
@NewHasanMohaddesi
♦️بیش از این سخن مگو
✍️مجید یونسیان
۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴
دکتر بیژن عبدالکریمی گاه انچنان سخن می گوید که هیچ واژه ای برای توصیف یا درک این سخنان نمی یابی۔
او که زمانی با کتاب "دن کیشوت های ایرانی"در قامت یک نویسنده دانا به تاریخ رخ می نمود و باموشکافی دقیق وحیرت انگیزش از تاریخ معاصر ایران یکی از پیچیده ترین زوایای تحولات تاریخی ،اجتماعی وفرهنگی ایران را واکاوی می نمود اکنون وقتی با قضاوت نادقیق وسست او در باره تاریخ معاصر شهر آبادان رودرو می شوی جز تاسف چیز دیگری نمی توان گفت۔
دکتر عبدالکریمی همانقدر که در فلسفه وواکاوی سیر تفکر فلسفی در ایران حرفهای بسیاری برای شنیدن دارد وقتی وارد سیاست وتاریخ اجتماعی وجامعه شناسی می شود سست وبی مدرک سخن می گوید۔
ابادان نماد مدرنیته شهری در ایران معاصر است با مردمانی که دارای فرهنگ اجتماعی منحصر به فردی هستند ۔ در دوران پهلوی ابادان به دلیل فعالیت های مستشاران نفتی انگلیس با دگرگونی های اجتماعی قابل ملاحظه ایروبرو شد۔ این دگرگونی ها هم به لحاظ تاریخی مهم است وهم مرجعی با اهمیت برای مطالعات جامعه شناختی است.
اما انچه اقای عبدالکریمی را دچار اشتباه کرده است پیوند نادرست وقیاسی است که از عملکرد مستشاران نفتی یا مباشران شرکت های غربی در ایران بخصوص ابادان در دوران پهلوی دوم دارد۔
پیوند دادن وجود مراکز تن فروشی ومستشاران غربی در ایران فاقد مستندات قابل تامل واثبات است این نوع مراکز در دوران پهلوی دوم در همه شهرهای کوچک وبزرگ ایران پیدا وپنهان وجود داشت برخی با نمادهای مشخص وروشن وبرخی در خفا وپنهان۔ ابادان هم از این امر مستثنی نبود۔
فعالیت این مراکز ارتباط معنا داری با حضور مستشاران ومباشران امریکایی ندارد مقایسه ای که بین وجود این مراکز ومشابهت سازی در کره جنوبی یا ویتنام وژاپن صورت می گیرد مقایسه ای نادرست است ما اگر قراراست چهره نادرست وزشتی از امریکا نشان دهیم ضرورتی ندارد به چنین موضوعات سست وبی بنیادی متوسل شویم۔دلایل وخواستکاه وکارکرد خانه های تن فروشی در ایران دوران دوم پهلوی دهها علت دارد که شاید کم اثر ترین ان علت ها همانی است که اقای عبداکریمی حتی در بیانیه توضیحی خود روی ان تاکید کرده است۔
ضعف در شناخت وفهم مسائل جامعه شناختی مهمترین علت بروز چنین اظهارتی است که هم احساسات مردمی یک گروه اجتماعی را تحریک می کند وهم کمکی به فهم مسائل وچالش های کنونی فرهنگی ما نخواهد کرد ۔در اینکه دوست گرانقدرم اقای عبدالکریمی قصدی برای توهین به مردم شریف ابادان نداشته است تردید ندارم ودر اینکه اهانت ها به ایشان بیش از اینکه برای کشف حقیقت است نه تسویه حساب های سیاسی می توان تامل کرد وان را بی انصافی تلقی نمود ۔
البته چنین موضوعاتی نشان می دهد که ورود به حوزه هایی که نیازمند مستندات و اطلاعات عمیق تری است از اهمیت برخوردار است و روشنفکرانی که یک شبه می خواهند عقل کل شوند بی تردید دچار چنین اشتباهات فاحشی خواهند شد.
بیایم با گفتگو مرزهای مسولیت ودانش خودرا بهتر و شفاف تر مشخص کنیم تا خود را مجاز ندانیم در هر حوزه ای سخن بگوییم۔
#آبادان
#فاحشهخانه
#مجید_یونسیان
#بیژن_عبدالکریمی
@NewHasanMohaddesi
🔸🔸🔸مطلب وارده🔸🔸🔸
با سلام و احترام خدمت مخاطبان گرامی
▪️در پی مناظره اخیر با آقای دکتر بیژن عبدالکریمی، متاسفانه با سوءبرداشتهایی از سخنان ایشان در مورد آبادان مواجه شدیم.
🔹 علیرغم اینکه بنده منتقد بسیاری از دیدگاههای آقای عبدالکریمی هستم و تیزی موجود در کلام ایشان را نمیپسندم، با این حال شرط انصاف حکم میکند که بگویم شخصاً بر این باورم که آقای عبدالکریمی قصد توهین یا تحقیر مردم شریف آبادان را نداشتند و هدف ایشان، بیان یک آسیب سیاسی اجتماعی یا نقد شرایطی خاص بوده است.
🔹 با این وجود، انتخاب واژگان و نوع بیان، مناسب نبوده و باعث ایجاد ناراحتی و رنجش خاطر هموطنان عزیزمان شده است.
🔹 به ویژه که مردم غیور آبادان همواره در تاریخ ایران نقش مهمی ایفا کرده و جانانه از خاک و آب و عزت این سرزمین دفاع کرده اند.
🔹 امیدوارم این توضیحات، ابهامات موجود را برطرف کرده و از تکرار چنین اتفاقاتی در آینده جلوگیری کند.
سلام و درود خداوند بر ملت بزرگ ایران عزیز
✍محمدتقی اکبرنژاد
۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴
🆔 @AkbarNejad_ir
#آبادان
#فاحشهخانه
#بیژن_عبدالکریمی
#محمدتقی_اکبرنژاد
@NewHasanMohaddesi
با سلام و احترام خدمت مخاطبان گرامی
▪️در پی مناظره اخیر با آقای دکتر بیژن عبدالکریمی، متاسفانه با سوءبرداشتهایی از سخنان ایشان در مورد آبادان مواجه شدیم.
🔹 علیرغم اینکه بنده منتقد بسیاری از دیدگاههای آقای عبدالکریمی هستم و تیزی موجود در کلام ایشان را نمیپسندم، با این حال شرط انصاف حکم میکند که بگویم شخصاً بر این باورم که آقای عبدالکریمی قصد توهین یا تحقیر مردم شریف آبادان را نداشتند و هدف ایشان، بیان یک آسیب سیاسی اجتماعی یا نقد شرایطی خاص بوده است.
🔹 با این وجود، انتخاب واژگان و نوع بیان، مناسب نبوده و باعث ایجاد ناراحتی و رنجش خاطر هموطنان عزیزمان شده است.
🔹 به ویژه که مردم غیور آبادان همواره در تاریخ ایران نقش مهمی ایفا کرده و جانانه از خاک و آب و عزت این سرزمین دفاع کرده اند.
🔹 امیدوارم این توضیحات، ابهامات موجود را برطرف کرده و از تکرار چنین اتفاقاتی در آینده جلوگیری کند.
سلام و درود خداوند بر ملت بزرگ ایران عزیز
✍محمدتقی اکبرنژاد
۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴
🆔 @AkbarNejad_ir
#آبادان
#فاحشهخانه
#بیژن_عبدالکریمی
#محمدتقی_اکبرنژاد
@NewHasanMohaddesi
Forwarded from Akademi (Akademi واحد آموزش/ ثبت نام)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
کوروش کیست؟
قسمت اول
دوشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴
ساعت ۲۱
در یوتیوب آکادمی
youtube.com/@toAkademi
دکتر مهرداد ملکزاده - باستان شناس
@malekzadeh.mehr
دکتر حسن محدثی - جامعه شناس
@drmohaddesi
#کوروش #کوروش_کبیر #کوروش_کیست
قسمت اول
دوشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴
ساعت ۲۱
در یوتیوب آکادمی
youtube.com/@toAkademi
دکتر مهرداد ملکزاده - باستان شناس
@malekzadeh.mehr
دکتر حسن محدثی - جامعه شناس
@drmohaddesi
#کوروش #کوروش_کبیر #کوروش_کیست
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
♦️به یاد ریاضیدان نامیی کشور خانم مریم میرزاخانی، امروز را به همهی ریاضیدانان کشور تبریک عرض میکنم!
✍حسن محدثیی گیلوایی
۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴
قبلا بحثی فرانظری در بارهی دانش ریاضی داشتم که در آن گفتم ریاضی علم نیست. ریاضی دانش بسیار مهمی است اما نباید آن را در دستهی دانشهای تجربی جای داد. مخاطبان علاقهمند میتوانند این بحث را با جستوجوی #ریاضی در کانال زیر سقف آسمان دنبال کنند.
درود میفرستم به همهی اهل فرهنگ -و از جمله ریاضیدانان عزیز کشورمان- که برای اعتلای فرهنگ و جامعهی ما تلاش میکنند!
#ریاضی
#مریم_میرزاخانی
@NewHasanMohaddesi
✍حسن محدثیی گیلوایی
۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴
قبلا بحثی فرانظری در بارهی دانش ریاضی داشتم که در آن گفتم ریاضی علم نیست. ریاضی دانش بسیار مهمی است اما نباید آن را در دستهی دانشهای تجربی جای داد. مخاطبان علاقهمند میتوانند این بحث را با جستوجوی #ریاضی در کانال زیر سقف آسمان دنبال کنند.
درود میفرستم به همهی اهل فرهنگ -و از جمله ریاضیدانان عزیز کشورمان- که برای اعتلای فرهنگ و جامعهی ما تلاش میکنند!
#ریاضی
#مریم_میرزاخانی
@NewHasanMohaddesi
♦️در بارهی خانواده و جمعیت: گفتوگویی در نمایشگاه کتاب تهران
✍حسن محدثیی گیلوایی
۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴
هماکنون در نمایشگاه کتاب تهران هستم و قرار است در بارهی موضوع خانواده و جمعیت بر مبنای نظریهای که در بارهی تحولات خانواده در ایران پرورده ام، سخن بگویم.
این نظریه بهعنوان فصلی از کتاب عشق، امر اجتماعیی چالشبرانگیز منتشر خواهد شد. امیدوار ام در تابستان امسال بتوانم ویرایش نخست این کتاب را نهایی کنم و بهدست ناشر بسپارم!
#خانواده
#جمعیت
#عشق_امر_اجتماعی_چالشبرانگیز
@NewHasanMohaddesi
✍حسن محدثیی گیلوایی
۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴
هماکنون در نمایشگاه کتاب تهران هستم و قرار است در بارهی موضوع خانواده و جمعیت بر مبنای نظریهای که در بارهی تحولات خانواده در ایران پرورده ام، سخن بگویم.
این نظریه بهعنوان فصلی از کتاب عشق، امر اجتماعیی چالشبرانگیز منتشر خواهد شد. امیدوار ام در تابستان امسال بتوانم ویرایش نخست این کتاب را نهایی کنم و بهدست ناشر بسپارم!
#خانواده
#جمعیت
#عشق_امر_اجتماعی_چالشبرانگیز
@NewHasanMohaddesi
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
♦️کوروش کیست؟
قسمت اول/ امشب دوشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴ ساعت ۲۱ / در یوتیوب آکادمی
youtube.com/@toAkademi
دکتر مهرداد ملکزاده - باستانشناس
@malekzadeh.mehr
حسن محدثیی گیلوایی - محقق جامعهشناسی
@drmohaddesi
🔻از مخاطبان عزیز تقاضا دارم در یوتیوب آکادمی عضو شوند و آن را به دیگران نیز معرفی کنند و بدین ترتیب، به ما در تولید برنامههای تخصصی یاری کنند.
#کوروش
#کوروش_کیست
#مهرداد_ملکزاده
@NewHasanMohaddesi
قسمت اول/ امشب دوشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴ ساعت ۲۱ / در یوتیوب آکادمی
youtube.com/@toAkademi
دکتر مهرداد ملکزاده - باستانشناس
@malekzadeh.mehr
حسن محدثیی گیلوایی - محقق جامعهشناسی
@drmohaddesi
🔻از مخاطبان عزیز تقاضا دارم در یوتیوب آکادمی عضو شوند و آن را به دیگران نیز معرفی کنند و بدین ترتیب، به ما در تولید برنامههای تخصصی یاری کنند.
#کوروش
#کوروش_کیست
#مهرداد_ملکزاده
@NewHasanMohaddesi
Forwarded from Akademi (Akademi واحد آموزش/ ثبت نام)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
پنجره:
برنامهی علمی و دانشپژوهانه
کوروش کیست؟
قسمت اول
در یوتیوب آکادمی
youtube.com/@toAkademi
دکتر مهرداد ملکزاده - باستان شناس
دکتر حسن محدثی - جامعه شناس
@drmohaddesi
#کوروش #کوروش_کبیر #کوروش_کیست
پنجره:
برنامهی علمی و دانشپژوهانه
کوروش کیست؟
قسمت اول
در یوتیوب آکادمی
youtube.com/@toAkademi
دکتر مهرداد ملکزاده - باستان شناس
دکتر حسن محدثی - جامعه شناس
@drmohaddesi
#کوروش #کوروش_کبیر #کوروش_کیست
♦️نقد و بررسیی کتاب "دین و موسیقی در ایران معاصر"
۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۳
پانزدهمین برنامه شورای فرهنگی هدایت شهرستان بهبهان ، نقد و بررسی کتاب دین و موسیقی در ایران معاصر (۱۳۵۰--۱۳۹۶) به نویسندگی دکتر حسین سروی و زیر نظر و با مقدمه دکتر حسن محدثی، بهصورت مجازی در محضر هر دو بزرگوار
لینک پیوستن به گروه اطلاع رسانی برنامه های شورای فرهنگی هدایت در واتساپ :👇
https://chat.whatsapp.com/IIy9TZPVdG71DLG2IO91jH
#دین
#موسیقی
#حسین_سروی
#دین_و_موسیقی
@NewHasanMohaddesi
۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۳
پانزدهمین برنامه شورای فرهنگی هدایت شهرستان بهبهان ، نقد و بررسی کتاب دین و موسیقی در ایران معاصر (۱۳۵۰--۱۳۹۶) به نویسندگی دکتر حسین سروی و زیر نظر و با مقدمه دکتر حسن محدثی، بهصورت مجازی در محضر هر دو بزرگوار
لینک پیوستن به گروه اطلاع رسانی برنامه های شورای فرهنگی هدایت در واتساپ :👇
https://chat.whatsapp.com/IIy9TZPVdG71DLG2IO91jH
#دین
#موسیقی
#حسین_سروی
#دین_و_موسیقی
@NewHasanMohaddesi
♦️بی تفاوت و ناظر بودن چه فایده؟!!
(نقدی بر دیدگاه استاد دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی)
✍️ دکترمحمدباقر تاجالدین
۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴
استاد ادبیات فارسی و شاعر معاصر کشورمان آقای دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی در یادداشتی آورده اند که:« من طی 60 سال اخیر فقط ناظر وضعیت سیاسی ایران بوده ام و آن چه که دریافته ام این است که مردم ایران مردمانی احساسی اَند که هیچ بهرۀ درستی از عقل و منطق نداشته و تنها براساس احساسات دست به کنش گری می زنند و این است که حال و روزشان نیز چنین شده است»(نقل به مضمون).
این بخش از دیدگاه جناب دکتر شفیعی کدکنی اگرچه کم و بیش بهره ای از حقیقت دارد اما قابل نقد و بررسی است. بهره ای از حقیقت دارد چرا که متوسط جامعۀ ایران در مواقعی متأسفانه چنین خصلت احساسی ای داشته و دارند و از عقل و منطق بهرۀ لازم را نمی برند و هنوز هم کم و بیش گرفتار این خصلت هستند. بنده نیز در چند مقاله و نوشتار این جنبۀ منفی از وضعیت فکری و رفتاری ایرانیان را مورد نقد قرار داده ام. اما نقدهایی که می توان به این دیدگاه استاد وارد نمود به شرح زیر است:
1.این که عموم مردم ایران بنا به گفتۀ استاد بهرۀ چندانی از عقل و منطق ندارند به معنای این است که ایشان هیچ تمایز و تفاوتی در بین گروه های مختلف و متعدد مردم ایران قائل نشده و همه را در یک سطح و وضعیت یکسان مورد تحلیل و ارزیابی قرار داده اند. حال آن که برخلاف گفتۀ استاد شفیعی کدکنی دست کم طی چند دهۀ اخیر هرچقدر که پیش تر آمدیم با گسترش و عمق روند مدرنیته در ایران، جامعه نیز کم و بیش دچار تکثر و تنوع به نسبت قابل توجه ای شده که شایسته است استاد محترم نسبت به این موضوع دقت نظر بیش تری داشته باشند و همۀ مردم ایران را در یک سطح و طبقه مورد ارزیابی و تحلیل قرار ندهند. این موضوع نشان می دهد که جناب استاد از وجوه روان شناختی و جامعه شناختی مردم ایران اطلاع و آگاهی چندان دقیقی ندارند و هرچقدر که در حوزۀ ادبیات و شعر استاد و صاحبنظر خبره و دقیقی هستند در این حوزه از دانش لازم برخوردار نیستند. برای مثال کنش گری های اجتماعی و سیاسی بخش ها و گروه هایی از مردم جامعۀ ایران طی دست کم یک دهۀ اخیر بسیار با ارزش و قابل تأمل بوده است که تو گویی استاد محترم نسبت به آن ها بی توجهی و کم لطفی داشته اند.
2.به فرض که این گفتۀ استاد را درست بدانیم و مردم جامعۀ ایران را احساسی و عاری از عقل و منطق بدانیم آن گاه می ماند این پرسش اساسی که گناه و تقصیر چنین وضع و حالی بر عهدۀ کیست؟ در پاسخ می توان گفت اگر کوتاهی و کم کاری بخشی از این وضعیتِ بغرنج و دردناک بر عهدۀ خودِ مردم باشد(که البته چنین نیز است) اما کوتاهی و کم کاری بخشی دیگر بر عهدۀ روشنفکران، استادان، نخبگان و اندیشمندانی چون جناب دکتر شفیعی کدکنی است که اقدامات چندان قابل قبول و مهمی در این زمینه انجام نداده اند و در جهت افزایش و ارتقاء سطح آگاهی و دانایی مردم جامعه فعالیت ها و کنش گری های چندانی نداشته اند. این نقد به معنای آن نیست که نوشته ها و آثار استاد در رشته و حوزۀ تخصصی شان کم ارزش و غیر قابل اعتنا است که از قضا بسیار هم ارزشمند و قابل تأمّل است.
3. نکتۀ بسیار مهم تر این است که چون استاد محترم از جایگاه و شأن علمی و ادبی والایی در جامعه برخورداراَند لذا می توانند از این جایگاه و موقعیت خویش به نحو مطلوبی در جهت آگاه سازی و ارتقاء دانایی و عقل و منطق مردم جامعه استفاده کنند و کنش گری های تأثیرگذاری انجام دهند تا زمینه برای کاهش "کنش گری های احساسی" مردم و در مقابل افزایش "کنش گری های عقلانی و منطقی" آنان فراهم شود. آشکارا می توان گفت انتظار این نیست که با کنش گری های استاد مسائل و مشکلات جامعه به زودی و فورآً حل و فصل شوند، بلکه سخن بر سر این است که انتظار مردم جامعه از کسانی چون ایشان بسی بیش از سایرین بوده و این انتظار در جای خودش چندان برآورده نشد!! این که جناب استاد با افتخار اعلام می کنند که در جنبش های مردمیِ جامعۀ ایران هیچ گونه موضع گیری و واکنشی نداشته اند و جز سکوت هیچ اقدام مؤثر و مفیدی انجام نداده و به گفتۀ خودشان فقط نظاره گر بوده اند جای نقد و تأمّل اساسی دارد!!! چه سود از "نظاره گری" که به هیچ کاری نمی آید و بلکه انتظار از ایشان "کنش گری های مؤثر و کارساز" است.
#شفیعی_کدکنی
#بی_تفاوتی
#ناظر_بودن
#مردم_ایران
#احساسی_بودن
#عقلانی_بودن
🔻منبع:
https://www.tg-me.com/tajeddin_mohammadbagher/4178
@NewHasanMohaddesi
(نقدی بر دیدگاه استاد دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی)
✍️ دکترمحمدباقر تاجالدین
۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴
استاد ادبیات فارسی و شاعر معاصر کشورمان آقای دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی در یادداشتی آورده اند که:« من طی 60 سال اخیر فقط ناظر وضعیت سیاسی ایران بوده ام و آن چه که دریافته ام این است که مردم ایران مردمانی احساسی اَند که هیچ بهرۀ درستی از عقل و منطق نداشته و تنها براساس احساسات دست به کنش گری می زنند و این است که حال و روزشان نیز چنین شده است»(نقل به مضمون).
این بخش از دیدگاه جناب دکتر شفیعی کدکنی اگرچه کم و بیش بهره ای از حقیقت دارد اما قابل نقد و بررسی است. بهره ای از حقیقت دارد چرا که متوسط جامعۀ ایران در مواقعی متأسفانه چنین خصلت احساسی ای داشته و دارند و از عقل و منطق بهرۀ لازم را نمی برند و هنوز هم کم و بیش گرفتار این خصلت هستند. بنده نیز در چند مقاله و نوشتار این جنبۀ منفی از وضعیت فکری و رفتاری ایرانیان را مورد نقد قرار داده ام. اما نقدهایی که می توان به این دیدگاه استاد وارد نمود به شرح زیر است:
1.این که عموم مردم ایران بنا به گفتۀ استاد بهرۀ چندانی از عقل و منطق ندارند به معنای این است که ایشان هیچ تمایز و تفاوتی در بین گروه های مختلف و متعدد مردم ایران قائل نشده و همه را در یک سطح و وضعیت یکسان مورد تحلیل و ارزیابی قرار داده اند. حال آن که برخلاف گفتۀ استاد شفیعی کدکنی دست کم طی چند دهۀ اخیر هرچقدر که پیش تر آمدیم با گسترش و عمق روند مدرنیته در ایران، جامعه نیز کم و بیش دچار تکثر و تنوع به نسبت قابل توجه ای شده که شایسته است استاد محترم نسبت به این موضوع دقت نظر بیش تری داشته باشند و همۀ مردم ایران را در یک سطح و طبقه مورد ارزیابی و تحلیل قرار ندهند. این موضوع نشان می دهد که جناب استاد از وجوه روان شناختی و جامعه شناختی مردم ایران اطلاع و آگاهی چندان دقیقی ندارند و هرچقدر که در حوزۀ ادبیات و شعر استاد و صاحبنظر خبره و دقیقی هستند در این حوزه از دانش لازم برخوردار نیستند. برای مثال کنش گری های اجتماعی و سیاسی بخش ها و گروه هایی از مردم جامعۀ ایران طی دست کم یک دهۀ اخیر بسیار با ارزش و قابل تأمل بوده است که تو گویی استاد محترم نسبت به آن ها بی توجهی و کم لطفی داشته اند.
2.به فرض که این گفتۀ استاد را درست بدانیم و مردم جامعۀ ایران را احساسی و عاری از عقل و منطق بدانیم آن گاه می ماند این پرسش اساسی که گناه و تقصیر چنین وضع و حالی بر عهدۀ کیست؟ در پاسخ می توان گفت اگر کوتاهی و کم کاری بخشی از این وضعیتِ بغرنج و دردناک بر عهدۀ خودِ مردم باشد(که البته چنین نیز است) اما کوتاهی و کم کاری بخشی دیگر بر عهدۀ روشنفکران، استادان، نخبگان و اندیشمندانی چون جناب دکتر شفیعی کدکنی است که اقدامات چندان قابل قبول و مهمی در این زمینه انجام نداده اند و در جهت افزایش و ارتقاء سطح آگاهی و دانایی مردم جامعه فعالیت ها و کنش گری های چندانی نداشته اند. این نقد به معنای آن نیست که نوشته ها و آثار استاد در رشته و حوزۀ تخصصی شان کم ارزش و غیر قابل اعتنا است که از قضا بسیار هم ارزشمند و قابل تأمّل است.
3. نکتۀ بسیار مهم تر این است که چون استاد محترم از جایگاه و شأن علمی و ادبی والایی در جامعه برخورداراَند لذا می توانند از این جایگاه و موقعیت خویش به نحو مطلوبی در جهت آگاه سازی و ارتقاء دانایی و عقل و منطق مردم جامعه استفاده کنند و کنش گری های تأثیرگذاری انجام دهند تا زمینه برای کاهش "کنش گری های احساسی" مردم و در مقابل افزایش "کنش گری های عقلانی و منطقی" آنان فراهم شود. آشکارا می توان گفت انتظار این نیست که با کنش گری های استاد مسائل و مشکلات جامعه به زودی و فورآً حل و فصل شوند، بلکه سخن بر سر این است که انتظار مردم جامعه از کسانی چون ایشان بسی بیش از سایرین بوده و این انتظار در جای خودش چندان برآورده نشد!! این که جناب استاد با افتخار اعلام می کنند که در جنبش های مردمیِ جامعۀ ایران هیچ گونه موضع گیری و واکنشی نداشته اند و جز سکوت هیچ اقدام مؤثر و مفیدی انجام نداده و به گفتۀ خودشان فقط نظاره گر بوده اند جای نقد و تأمّل اساسی دارد!!! چه سود از "نظاره گری" که به هیچ کاری نمی آید و بلکه انتظار از ایشان "کنش گری های مؤثر و کارساز" است.
#شفیعی_کدکنی
#بی_تفاوتی
#ناظر_بودن
#مردم_ایران
#احساسی_بودن
#عقلانی_بودن
🔻منبع:
https://www.tg-me.com/tajeddin_mohammadbagher/4178
@NewHasanMohaddesi
♦️نگاهی به کتاب "حاجی خودتی!"
✍سیدجواد رفیعی
۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴
👇👇👇
#حج
#حاجی_خودتی
#سیدجواد_رفیعی
@NewHasanMohaddesi
✍سیدجواد رفیعی
۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴
👇👇👇
#حج
#حاجی_خودتی
#سیدجواد_رفیعی
@NewHasanMohaddesi