Forwarded from تفکر و یادگیری من(تیم۱)
این کتاب را خیلی دوست دارم. جناب سیبویه را هم خیلی دوست دارم. بچه محل امام رضا(ع) هستند و نامشان مرا یاد کربلا می‌اندازد. دو شب قبل از سفر کربلای دوست عزیزم محمد علی اسماعیل زاده، از دختر سه ساله‌ی او پرسیدم: "مطهره جان! کربلا کجاست؟"
لبهای شیرینش را باز کرد و جواب داد:
"کربلا همان امام رضاست دیگه."

🍎🍎🍎🍎🍎🍎
@THINKINGandLEARNING
#قران_عاشورا_سیستم
"وَمَا أَصَابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ وَيَعْفُو عَنْ كَثِيرٍ
و آنچه که از مصیبت‌ها به شما روی می کند، نتیجه‌ی کارهای خودتان است و بسیاری از کارهای ناروای شما را خداوند می‌بخشد.
شوری آیه‌ی ۳۰"
این آیه‌ی قران، قرن‌ها بعد به یکی از عادتهای متفکران سیستمی تبدیل شده است:
" متفکران سیستمی به عواقب کوتاه مدت و بلند مدت کارهای خود می‌اندیشند."
ممکن است با شنیدن این آیه، در این روزها که فریاد رسای عاشورا -این زخم تاریخیِ تاریخِ زخمی شیعه- همه جا بلند است، سئوالی در ذهن برخی جرقه بزند که:
"اگر مصيبت‌ها به خاطر عملكرد خود ماست، پس مصائب اولياى خداوند چه توجيهى دارد؟"
پاسخ این سئوال را به نقل از "تفسیر نور" در ادامه می‌آورم:
"برنامه‌ها و سنّت‌هاى الهى متعدّد است، يكى از سنّت‌ها چشاندن مزه‌ی تلخ عملكرد به انسان گناهكار است كه در اين آيه آمده است. ولى يكى ديگر از سنّت‌هاى الهى، رشد مردم در لابلاى حوادث و آزمايش‌هاى پى‌در‌پى است. لذا حوادث تلخ كه براى معصومين رخ مى‌دهد براى رشد معنوى و دريافت درجه و الگو بودن آنان براى ديگران است. در حديث مى‌خوانيم: "حوادث تلخ براى ظالم وسيله‌ی ادب و براى مؤمن وسيله‌ی آزمايش و براى اولياى الهى وسيله‌ی قرب بيشتر است."
مشابه اين آيه، آيه‌ی ‌۴۱ سوره‌ی روم است كه مى‌فرمايد: " به خاطر عملكرد مردم، در دريا و خشكى فساد پديد آمد كه گوشه‌اى از عملكردشان را بچشند."
و به راستی چقدر حقیر است ابن زیاد که در مستی پیروزی خود بر نور، خطاب به عقیله‌ی بنی هاشم (س) شهادت خانواده ی او را نتیجه‌ی اعمالشان گوشزد می‌کند و جاهلانه به این آیه استناد می‌نماید و شگفت است پاسخ امام سجاد(ع) به آن ملعون:
"چنين نيست، اين آيه در مورد ما نازل نشده، آنچه درباره‌ی ما نازل شده، آيه‌ی ديگري است كه مي‏‌گويد: «هر مصيبتي در زمين يا در جسم و جان شما روی دهد ، پيش از آفرينش شما در كتاب (لوح محفوظ) بوده، آگاهي بر اين امر بر خداوند آسان است، اين براي آن است كه شما به خاطر آنچه از دست مي‏‌دهید غمگين نشويد. به خاطر آنچه در دست داريد، زياد خوشحال نباشيد».
به نقل از سایت "پاسخ گویی به شبهات دینی"

سخن آخر این که معصومین گناه و خطا ندارند و حرکت حضرت‌ سیدالشهدا(ع) فراتر از همه‌ی سیستم هاست.

🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎
@THINKINGandLEARNING

 
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#تفکر_در_طول_زمان
#انباشت_ها
  بله. درست است که ساعت شنی از عقربه‌ای به تفکر سیستمی نزدیک‌تر است و مفهوم انباشت‌ها و نرخ خالی شدن ظرف‌ها را تداعی می‌کند، اما یادمان باشد زمان به عقب بر نمی‌گردد. حواسمان به خالی شدن ظرف‌ها باشد.
البته ممکن است برخی فیلسوفان بر ما خرده بگیرند که زمان از جمع لحظه‌ها تشکیل نمی‌شود، بلکه قابل تقسیم به لحظه‌هاست. هر چه باشد منظور همان است که حافظ فرمود:
بنشین بر لب جوی و گذر عمر ببین
کاین اشارت زجهان گذران ما را بس
و اخوان از سویی دیگر صدایمان می زند که: "زنده باید زیست در آنات میرنده". و قیصر   امین پور به حیرت‌ وادارمان می‌کند که "ناگهان چقدر زود دیر می شود!"
پس بیایید گذشته و آینده را رها کنیم و دم را غنیمت شمریم. خوشا حال. چون همیشه حال است‌ و حالاست و حالا صاحبی دارد. چنان که سایه سرود:
نامدگان و رفتگان، از دو کرانه ی زمان/سوی تو می دوند هان! ای تو همیشه در میان.
محمد حسن حسینی

🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎
@THINKINGandLEARNING
#پیامد_کارها
    گویا مردی از خودش به خاطر بومرگی که پرتاب کرده و بازگشته و به سرش خورده بوده شکایت کرده است. بیمه هم چون قانونی در این باره نداشته، مبلغ قابل توجهی به عنوان خسارت به او پرداخت کرده است.
داشتم فکر می‌کردم اگر قانون نویسان می‌دانستند که بسیاری از خسارت‌های پنهان و آشکار وارد آمده بر مردم، پیامدهای کوتاه مدت یا بلند مدت کارهای خود آن‌هاست، قوانین بیمه را چطور باید می‌نوشتند و اصلا در این صورت شرکت بیمه‌ای می‌توانست به کارش ادامه بدهد یا نه؟
🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎🍎
@THINKINGandLEARNING
🔘دمنوش گل گاو بی‌زبان
به حکم جمله‌ی طلایی  Less is more به معنای "کم زیاد است" در معماری که جای خود را در شعر و عکاسی و نقاشی و داستان و به خصوص در تربیت و اخلاق باز کرده، راه کاهش آشوب در خانواده هم در کم گفتن است. به خصوص بایدها و نبایدها و امر و نهی‌ها.

دوستی می گفت: ما شب‌ها برای حفظ آرامش در خانواده، دمنوش "گل‌ گاو‌ زبان" می‌نوشیم. به او گفتم: کاش دمنوش "گل‌ گاو‌ بی‌زبان" می‌نوشیدید‌.

یادمان باشد که کلمات بسیار اهمیت دارند. به قول شاعری نباید وقت کلمات را بگیریم. سخن گفتن تنها حرکت مولکول‌های هوا را در پی ندارد. خیلی اثر در دریافت کننده‌های خواسته و ناخواسته می‌‌گذارد.

ما همیشه دنبال این هستیم که دیگران را تربیت کنیم یا چیزی به آن‌ها بیاموزیم؛ اما تغییر خودمان را نمی‌پذیریم. کتاب حرف اضافی ممنوع! نوشته‌ی دکتر دیل جاکوبس و رنی جاکوبسن به خوبی "اقتصاد کلمه" را آموزش داده است. همچنین مطالعه‌ی کتاب ‌در ستایش هیچ‌آموزی و کتاب تربیت چه چیز نیست از فیلسوف معاصر تعلیم و تربیت، دکتر عبدالعظیم کریمی نیز در این مورد بسیار موثر است.
محمد‌حسن‌حسینی

🍎🍎🍎
@THINKINGandLEARNING
تفکر و یادگیری متمرکز(تیم)
📣📣📣رونمایی از کتاب هنگامی‌که پروانه‌ای عطسه می‌کند.📣📣📣

🔹در حاشیه سومین کنفرانس بین‌المللی تفکر سیستمی در عمل (ICSTinP2023)، همزمان با روز کتاب و کتابخوانی، از کتاب "هنگامی‌که پروانه‌ای عطسه می‌کند (تفکر سیستمی برای کودکان کوچک و بزرگ)" اثر لیندا بوث سوینی، ترجمه دکتر علی سیبویه، توسط پروفسور علینقی مشایخی رونمایی شد.
🔹این کتاب با بیان اصول تفکر سیستمی از طریق تحلیل داستان‌های مشهور جهان سبب می‌شود خوانندگان نه‌تنها با شیوه‌ای جذاب آن‌را فرابگیرند بلکه این توانایی را در خود ایجاد کنند تا سایر موضوعات را نیز از طریق داستان‌سرایی به مخاطبان خود ارائه دهند.
🔹علاقه‌مندان می‌توانند جهت تهیه کتاب به لینک زیر مراجعه نمایند:
B2n.ir/d17684

#کتاب
#ICSTinP2023
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
stinp.um.ac.ir
@STinP
🔘توانِ تغییر
        گربه شیر است در گرفتن موش
         لیک موش است در مصاف پلنگ
  معلمی سر کلاس، بیت بالا از سعدی علیه‌الرحمه را می‌خواند. شاگردی می‌پرسد:" اجازه آقا! "لیک موش" دیگر چه نوع حیوانی‌ست؟"
و معلم فهیم جواب می‌دهد: ""لیک موش" کمی از گربه بزرگتر و از پلنگ کوچک‌تر است."
   
در معنای تواضع گفته‌اند اعلام وضعیت است. اینکه من در فلان موضوع حدم این است، در بهمان آن. نه اینکه بگویم:" من خاک پای همه هستم. چمنم. هیچ اگر سایه پذیرد منم آن سایه‌ی هیچ." این یک.
دوم آن‌که یک هم‌تیمی(اهل تفکر و یادگیری‌ متمرکز) خودش را می‌تواند از دور به تماشا بنشیند و اندازه‌اش را تخمین بزند.

🍎نکته‌ی تیمی:
اندازه‌ی لیک موشی‌تان را در زندگی پیدا کنید. لیکنوعی تامل و هشیاری و هشدار در خود پنهان دارد. تبصره‌ی قدرت و توان ما برای ایجاد تغییر در سیستم های زندگی است.

محمد‌حسن‌حسینی
🍎🍎🍎

@THINKINGandLEARNING

تفکر و یادگیری متمرکز(تیم)
#مادر
#ظرف_ها
🔸فرزند يكي از بستگانم  مشكلي با مادرش داشت كه آن را با من در ميان نهاد. قدري با پسر و مادرش گفتگو كردم. پسر گفت:«مادرم از دست من ناراحت شده . امروز هر چقدر از او عذر خواهي مي كنم من را نمي بخشد .»
 پرسيدم: «كي عذر خواهي كردي؟ چند بار؟»
 -از غروب تا حالا. شايد ده بار .
 از مادر پرسيدم:« مي توانيد مقدار ناراحتي تان را همين الان بگوييد؟»  ظرف توپ ها را نشان دادم و گفتم: «بگوييد چند توپ قرمز؟»
 - 20 تا .
توي ظرف توپ ها 20 عدد توپ قرمز انداختم.
-فكر مي كنيد چند تا از توپ هاي قرمز مربوط به پسرتان است؟
 -10 تا .
 پسر پريد وسط :«  خب من كه بيشتر از ده بار عذر خواهي كردم ».
  او را آرام كردم و از مادر پرسيدم: «از كي توپ هاي قرمز پسرتان شروع شد؟»
-از ظهر كه از مدرسه آمد و كيفش را يك گوشه پرت كرد.
-چند توپ قرمز مي شود؟
- 3 تا.
- نيم ساعت بعد برادر كوچكش را اذيت كرد . كه مي شود 5 توپ.
-صداي تلوزيون را زياد كرده بود. هر چقدر مي گفتم گوش نمي كرد؟
- از كي تا كي؟
- يادم نيست ولي خيلي بود ؟
- صداي تلوزيون يا زماني كه حرفتان را گوش نكرد؟
-هردو. خيلي توپ مي شود........10 تا قرمز را كم گفتم.
-توپ سفيد هم داشتيد.
- آمد خانه سلام داد.
-دست و رويش را شست
-بعد؟
-یادم نمی آید.
-چند توپ سفيد مي شود؟
-4 تا.
4 توپ سفيد توي ظرف انداختم. از مادر پرسيدم:« فكر مي كنيد خودتان از قبل در ظرف چند تا سفيد و قرمز داشتيد كه مربوط به پسرتان نبود. آنها را هم اضافه كنيد .» مادر فكري كرد و چند توپ به ظرف اضافه كرد. به پسر گفتم چشم بسته يك توپ بردارد. برداشت. قرمز آمد. گفتم :« تو قرمز هاي اين ظرف را يكدفعه پر نكرده اي كه بخواهي يكدفعه خالي شان كني. حالا برو پرش كن . اما خودت نه. هركاري كردي مادرت توپ در ظرف مي اندازد. تعداد قرمز يا سفيد با خودش.» 
مادر پرسيد:« اگر كار خوبي كرد قرمز بردارم يا سفيد بياندازم ؟»
گفتم :«دست خودتان است.»
 بعد به پسر گفتم:« اگر دست انداختي اتفاقي توپ سفيدي ميان اين همه قرمز ها آمد بيرون تعجب نكن. مادرها گذشتشان خيلي زياد است.»
اشك گوشه‌ی چشم مادر پسر جمع شد. پرسيدم:«  فكر مي كنيد چقدر طول بكشد پسرتان بتواند توپ هاي قرمز را از ظرف ذهن شما بيرون بياورد؟».
مادر با بغض گفت:« توپ قرمز؟ از چه حرف می زنید؟ ....»

🍎🍎🍎

تفکر و یادگیری متمرکز(تیم)

 @THINKINGandLEARNING
#مادر
   روز زن در فرهنگ ما یادآور "آب" و " روشنی" و "یاس"است. همان انسیه‌ی‌حورا(س) که "ام‌ابیهایش" نامیده‌اند. یعنی "مادرِ پدر".
در باب ارزش و قدر زن در فرهنگ‌هاي مختلف و نقش او در تاریخ بشر، بسیار گفته و نوشته‌اند. اما اینجا می‌خواهم زن را در آیینه‌ی مادری تماشا کنم.

چندی پیش، شرح کتاب "منشاء خوشبختی" نوشته‌ی "اندروکلارک" و همکارانش را از زبان "دکتر آذرخش مکری" می‌شنیدم . روانشناسان در این کتاب مطالعاتی گسترده‌‌ روی تاثیر عوامل ایجاد شده در کودکی و نوجوانی بر احساس خوشبختی بزرگسالان  را مرور  کرده و از میان همه‌ی آن‌ها، بیشترین علت را "فعال بودن والدین با بچه‌ها" و "سلامت روان مادر" ذکر کرده بودند و اینکه مادرانِ گرم، عاطفی و  حمایتگر چقدر در‌آینده‌ی فرزندان‌شان - به خصوص از جنبه‌ی مهارت" تنظیم هیجان‌ها"- تاثیر مثبت دارند و در مقابل، مادرانِ ستیزه‌جو، خشمگین، کنترل‌کننده و افسرده تاثیر منفی.

با مرور این کتاب، به یاد فیلم "رازهای موفقیت سر الکس فرگوسن" و تحقیقات گسترده‌ی پروفسور "آنیتا آلبرت" در دانشگاه بازرگانی" هاروارد" افتادم و در شگفت ماندم از هوش این رهبر توانمندساز . آنجا که می گفت:
"ما عادت داشتیم به استعدادیابان‌مان بگوییم:" برو مادرش را پیدا کن. نظر مادرش را جلب کن. چون اوست که همه‌ی تصمیم‌ها را می‌گیرد.". پدر خيلي اوقات ممکن است شیفته‌ی نحوه‌ی پیشرفت پسرش بشود. بخواهد خودش را جای فرزندش بگذارد و با افتخار او زندگی کند و همیشه بهترین چیز را برای پسرش بخواهد. در این شکی نیست. بنابراین در مورد ارتباط برقرار کردن با والدین، مادر مهمترین شاخص است."

محمد حسن حسینی

🍎🍎🍎
تفکر و یادگیری متمرکز(تیم)

@THINKINGandLEARNING
#نقاط_اهرمی_بهبود

   شرکت"آلکوا "یکی از مثال‌های معروف  "عادت کلیدی" و تأثیر آن بر زنجیره‌ی عواقب مثبت و منفی است. این مثال توسط  "Charles Duhigg" در کتاب "The Power of Habit" ذکر شده است.

در اکتبر 1987، شرکت آلکوا، تولیدکننده‌ی آلومینای اصلاح‌کننده‌ی مواد شیمیایی، با مشکلات ایمنی مواجه بود. این مشکلات زمانی‌که "پاول اونیل" به سمت مدیرعامل این شرکت منصوب شد، به گونه‌ای اساسی تغییر کرد.

پاول اونیل تصمیم گرفت که فرهنگ ایمنی و بهداشت در کارگاه‌های تولیدی را تغییر دهد. او اولین قدم خود را با توجه به تحقیقات علم رفتاری و توسعه‌ی عادت‌های کلیدی به گونه‌ای اندازه‌گیری‌پذیر و مداوم برداشت.

پس از تحلیل دقیق، اونیل یک برنامه‌ی تقویت فرهنگ ایمنی راه‌اندازی کرد که به تغییر عادت‌های روزمره‌ی کارگران متمرکز بود. به‌ عنوان مثال، او از همه‌ی کارکنان خواست،  هر نوع حادثه‌ی کوچکی را به او اطلاع دهند. حتی یکی از مدیران ارشد خود را به دلیل عدم گزارش یک حادثه‌ی کوچک اخراج کرد. این کوشش‌ها منجر به افزایش هوشیاری و توجه به جزئیات کوچک برای جلوگیری از حوادث بزرگتر شد.

نتایج این تغییرات بسیار چشم‌گیر بود. تعداد حوادث کاری در شرکت کاهش یافت و فرهنگ ایمنی تبدیل به عادتی کلیدی شد که به وجود آمدن عادت‌های مثبت دیگر را تسهیل کرد و با این کار او، سود شرکت چندین برابر شد.

در زندگی فردی هم ما باید عادت کلیدی و اصلی خود را بشناسیم.  نیک‌زیستی ما یک سیستم منسجم متاثر از عادت‌های ماست. متفکران سیستمی،  نقاط اهرمی بهبود خود را شناسایی کرده و آن را پله‌ی اول تغییر قرار می‌دهند. مثلا نماز اول وقت، فارغ از "حقیقت" پنهان در پشت آن‌، یک عادت کلیدی بهبود است. کسی که نماز اول وقت به جا می‌آورد بهداشت فردی، ملاقات‌ها ، مهمانی‌ها و جلسات و حتی خوابش را مطابق نمازهای پنجگانه تنظیم می کند. تازه این تنها لایه‌ی اول نماز یعنی "شریعت" را پوشش می دهد و در لایه‌های زیرین "طریقت" و"حقیقت" برکات و مزایای فراوانی نهفته شده که به تعبیر بزرگان و عرفا در اثر مدامت و تبدیل آن به عادت در روح ما تجلی پیدا می‌‌کنند.
محمد حسن حسینی

🍎🍎🍎

کانال تلگرامی تفکر و یادگیری متمرکز(تیم)

@THINKINGandLEARNING
🔸️اشاره‌ای به سمتِ صمت

    در حال و هوای روز مهندس،  چشمم افتاد به فیلم بالا از حکیم کلمه‌شناس معاصر، استاد دینانی در معنای سکوت. گفتم شاید دچار خطای برداشتی "در هر چیزی معنایی‌ نهفته" شده‌ام که ناگهان زمزمه‌های سپهری از سواحل شرقی ذهنم درخشید:
  " شاعران وارث آب و خرد و روشنی‌اند."
به من حق بدهید که کلمه‌ی صمت مرا یاد وزارتخانه‌‌ای بیاندازد و شعر سپهری یاد وزیر فعلی آن که تجربه‌ی آب و روشنی را در سازمان‌های قبلی تحت مدیریتش داشته است.

اهل حرف‌های سیاسی نبوده‌ و نیستم و اعتقاد دارم کاری که بلد نیستم را نباید درباره‌اش اظهار نظر کنم؛ اما فروتنانه به این مدیر مهم - که دست بر قضا در حوزه‌ی روشنی و البته خرد سال‌ها مدیرم بوده - و نیز به همه‌ی مدیران صاحب سمَت‌های مدیریتی غیر صمت، عرض می کنم که سکوت را سرسری نگیریم. سکوت عارفانه خلوت می‌خواهد که همان تامل  یادگیرندگان و درنگ است برای نوسازی مدل‌های ذهنی‌ خود و عبور از طبق معمول‌ها و باری به هر جهت‌ها و رسیدن به بلندای خرد و تغییرات بنیادین که اهل فن، حلقه‌ی دوم یادگیری‌اشنامیده‌اند.
خلوت و تامل در جمع و حین گفت‌‌وگو با دیگران و خود و نه در برج عاج "کسی مزاحم نگردد".

زاد روز  خواجه‌ نصیر را هم چه به‌جا روز مهندس نام نهاده‌اند که احیاگر فلسفه‌ی گفت‌وگوست به راستی و شگفتا....! موقع نوشتن همین قسمت  یادداشت، ناگهان تکه شعری از استاد فقیدم  قیصر‌امین پور در ذهنم طلوع کرد که آن را حسن ختام این یادداشت قرار می‌دهم:

نه چندان بزرگم
که کوچک بیابم خودم را
نه آنقدر کوچک
که خود را بزرگ...
گریز از میانمایگی
آرزویی بزرگ است؟   

محمدحسن‌حسینی

🍎🍎🍎

کانال تلگرامی تفکر و یادگیری متمرکز( تیم)

@THINKINGandLEARNING
#تفکر_درون‌زا
#تغییر_تدریجی

یادداشتی در سال نو ننوشته بودم تا امروز صبح که از پیاده روی صبحگاهی با دوست فرهیخته‌ام سعید سرجمعی، یکی از مدیران قدیمی صنعت برمی‌گشتم.
به واقع در نسیم صبح بهار، حالی دست داد و بعد از جدا شدن از او مفهوم نگاه درون‌زای متفکران سیستمی- که مدتها بود گریبان ذهنم را گرفته بود - و نیز دعوت به تغییر تدریجی همراه با رستاخیز طبیعت که در قرآن اول صبحم نیز با آیه‌ی "فَانْظُرْ إِلَىٰ آثَارِ رَحْمَتِ اللَّهِ كَيْفَ يُحْيِي الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا ۚ إِنَّ ذَٰلِكَ لَمُحْيِي الْمَوْتَىٰ ۖ وَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ"
" پس به آثار رحمت الهی بنگر که چگونه زمین را پس از پژمردن زنده می دارد، آری همو زندگی‌بخش مردگان و او بر هر کاری تواناست." آمده بود، به سرودن بیت‌های زیر انجامید. الحمدلله رب العالمین
باشد که بزرگان و ادیبان، ضعف‌ها و نقایص آن را بگذارند پای بضاعت اندک سراینده و خصوصیت‌های بداهه سرایی....

من آیینه ام اندکی زنگ داشت
ازین روی تصویر من رنگ داشت
پس آیینه ام را سپردم به دوست
که آیینه پرداز پاکان هم اوست
و خورشید بارید بر من شدید
پس آنگاه بی رنگی آمد پدید
و من ماندم و نور در آینه
که نو می شود گرم هرآینه
جهان برون غیر تصویر نیست
و هر لحظه‌اش زود یا دیر نیست
همین است نقشت اگر بنگری
تماشاگر خویش در دیگری
پریشان نشان داد اگر آینه
کسی کی زند شانه در آینه؟
حواست به خود باشد ای دل نه غیر
نکن در کم و بیش اطراف سیر
جهان قدر دارد کم و بیش نیست
اگر چه همانِ کمی پیش نیست
نظر پاک کن  در تماشاگری
که در نور نورت گشاید دری
تماشاییان را بگرد و بیاب
در روشنی زن بیاید جواب
به جز در پی نور پاکان مباش
همانی که بودی کماکان مباش
محمد حسن حسینی

🍎🍎🍎

کانال تلگرامی تفکر و یادگیری متمرکز(تیم)

@THINKINGandLEARNING
🔸️سلام! گفت‌و‌گوی بهشتی

    در خیابان، پیاده‌رو، مترو، پارک، پاساژ، راهروی اداره‌ها، راهروی محل‌کار و هزارجای دیگر گوشی به دست‌ها مشغول مشاجره و داد و بیدادند و دقیقه‌های زیبای زندگی به تاخت از کنارشان می‌‌گذرد.

اما ماجرا جدی‌تر از این حرف‌هاست. آدم‌ها بلد نیستند گفت‌‌وگو کنند. مجازی و واقعی ندارد. در هر دو حال آن‌ها فرق بحث و گفت‌‌وگو را نمي‌دانند. گاهی بحث احترام‌آمیز را هم گفت‌و‌گو تلقی می‌کنند. حال آنکه گفت‌‌وگو بهترین شکل ارتباط کلامی و چشمی انسان‌هاست. گفت‌‌وگو آداب دارد. اولین آداب آن هدف است. در گفت‌و‌گو قرار نیست کسی کسی را تغییر بدهد. از جنس "سلام" بهشتی‌ست. در بهشت حرکت و تغییر به معنای دنیایی وجود ندارد. در آنجا دیگر فرصت دنیا تمام شده و باقی هرچه هست از پی‌‌آمده‌های اعمال ماست. همان نهرهایی که از پای درختان بهشت جاری‌ست.

سلام یعنی اطمینان و اعتماد. یعنی نگران نباش تو از سوی من در امنیت کاملی. صدمه‌ای از من متوجه تو نیست. یعنی صمیمیت.
"دیوید‌ بوهم" فیزیکدان چه زیبا در کتاب "درباره‌ی گفت‌و‌گو" فضای گفت‌و‌گو را به ظرفی  تشبیه کرده که اگر متلاطم باشد، افکار و احساس‌ها و هیجان‌ها با هم برخورد خواهند کرد و امکان کنترل وجود نخواهد داشت. در بسیاری از مواقع،  چه در خانه و چه در محیط کار و چه در اجتماع فرصت برای گفت‌و‌گو مهیا نیست. گاهی وقت نداریم. گاهی برافروخته و عصبانی هستیم و گاهی در انتظار فرصتی برای فروکوفتن طرف مقابلیم. دنبال یادگیری نیستیم، می‌خواهیم مچ‌گیری کنیم.

گفت‌و‌گو اما فرصتی برای آیینه گرفتن روبروی یکدیگر است. من نظرم را می‌گويم و شما نظرتان را. بیایید تامل ‌کنیم. بياييد خوب  بشنویم. بياييد فضای فهم‌مان را در یک موضوع گسترش بدهیم. تصمیم؟ نه حتما قرار نیست تصمیمی بگیریم. صورتجلسه را هم بی‌خیال شوید. پیام کلیدی گفت‌و‌گو "تلاش برای آگاهی و تمرکز بر خود و دیگری برای تغییر خود است، نه غیر."
در گفت‌و‌گو جست‌و‌‌جوگری می‌کنیم تا بقیه پیش‌ فرض‌هایشان را تعلیق کنند. فرصت می دهیم افراد از پیش‌فرض‌های‌شان پشتیبانی کنند و لحظه به لحظه همه در‌آیینه‌های یکدیگر خودشان را تماشا می‌کنند و لحظه به لحظه حقیقت بیشتر تجلی پیدا می‌کند و یادگیری و رشد جمعی شکل می گیرد.

آنگاه گفت‌و‌گوهای درونی آغاز می‌شوند:
عجب! پس من این‌طوری در این باره فکر می کردم‌. جالبه که فلانی چنین برداشتی از موضوع دارد!
یادمان باشد مدل‌های ذهنی لزوما نشان دهنده‌ی "منِ واقعی" آدم‌ها نیستند. آن‌ها تنها نمودی از اعتقادات، عقاید و اندیشه های آن‌ها هستند.

گفت‌و‌گوهای بهشتی همیشه سلامند. بی‌خداحافظی و قهر و لحظه به لحظه تجلی زیبای حقیقتند. در مقابل آن‌هایی که مدام مشغول به  کرسی نشاندن حرف خودند و همیشه حق را به خود می دهند و امکان همدلی و درک فضای ذهنی‌ طرف مقابل را ندارند، به جهنم خوش‌ آمدند‌.
محمد‌حسن‌حسینی

🍎🍎🍎

کانال تلگرامی تفکر و یادگیری متمرکز(تیم)

@THINKINGandLEARNING
2024/05/09 01:08:54
Back to Top
HTML Embed Code: