♻️*آمار بلدیه طهران به سال ۱۳۰۱خورشیدی*
جمعیت تهران در سال 13016 شمسی196 هزار و دویست و پنجاه و پنج نفر بود .
مشاغل مجاز یا قانونی که در این دوره به ثبت رسیده است از اینقرار است:
درویش و قلندر- سی و سه نفر
سقا و معرکه گیر و سائل(گدا)526 نفر
دلال عقد و نکاح- هفده نفر
بیکاره های خانه ها - 159 نفر
دلال محبت - یکصد نفر
معروفه- 1317نفر
دعا نویس - 25 خانه
رمال- 23 خانه
تریاک فروشی -22دکان
عالم مذهبی- 108 نفر
پیشنماز- 103 نفر
مدرس- هیجده نفر
طلبه- 210 نفر
واعظ-92 نفر
روضه خوان -391نفر
مداح- 107نفر
نوحه خوان-85 نفر
قاری قرآن- 92نفر
متولی و خادم مساجد و امامزاده ها - 180نفر
معرکه گیر و مسئله گو - 28 نفر
شعبده باز - شش نفر
بندباز- سه نفر
شهر فرنگی- هفت نفر
خیمه شب بازی- سه نفر
میمون باز و خرس و بز رقصان- پنج نفر
مار گیر و معرکه گیر - چهار نفر
مطرب دوره گرد - 14 نفر
گردویی و دوغی و شربتی- 32 نفر
سیرابی فروش - ده نفر
لبویی و باقلا فروش- بیست نفر
طبق کش- 32نفر
آب زرشکی و آب آلویی- هشت نفر
گلاب شکری- 16 نفر
ارخالق( کهنه خر)- بیست نفر
طواف(فروشنده دوره گرد)152 نفر
شیره خانه دار - شش نفر
عزب خانه دار - چهار نفر
زالویی- سه نفر
دلال ازدواج زن -25 نفر
دلال ازدواج مرد - دو نفر
فرفره ای و وق وق صاحابی-15 نفر
آهن و نعل پاره خری-152 نفر
و اما مشاغل غیر مجاز که بهر حال شغل حساب میشدند از اینقرار است :
دزد خانه بر پرونده دار - بیست و یک نفر
دزد جیب بر پرونده دار - یازده نفر
دزد کف رو پرونده دار - هشت نفر
دزد دخل زن پرونده دار - دو نفر
دزد کیف انداز - چهار نفر
بقچه گردان - دو نفر
قمار باز خال سیاه بند - 65 نفر
قمار باز ساده- 250 نفر
دزد چارپا و دام و پرنده- 70 نفر
مال خر و مال فروش- دوازده نفر
پرده گردان - چهار نفر
کفن دزد - دو نفر
زن خود فروش- 5/5درصد
زن تک پران - دو در صد
پا انداز زن - 305 نفر .....
جعفر شهری، *تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم*
پ.ن : با این آمار در نخستین واکنش چه چیزی از نظرتان عبور می کند؟
https://www.tg-me.com/darvishane49
جمعیت تهران در سال 13016 شمسی196 هزار و دویست و پنجاه و پنج نفر بود .
مشاغل مجاز یا قانونی که در این دوره به ثبت رسیده است از اینقرار است:
درویش و قلندر- سی و سه نفر
سقا و معرکه گیر و سائل(گدا)526 نفر
دلال عقد و نکاح- هفده نفر
بیکاره های خانه ها - 159 نفر
دلال محبت - یکصد نفر
معروفه- 1317نفر
دعا نویس - 25 خانه
رمال- 23 خانه
تریاک فروشی -22دکان
عالم مذهبی- 108 نفر
پیشنماز- 103 نفر
مدرس- هیجده نفر
طلبه- 210 نفر
واعظ-92 نفر
روضه خوان -391نفر
مداح- 107نفر
نوحه خوان-85 نفر
قاری قرآن- 92نفر
متولی و خادم مساجد و امامزاده ها - 180نفر
معرکه گیر و مسئله گو - 28 نفر
شعبده باز - شش نفر
بندباز- سه نفر
شهر فرنگی- هفت نفر
خیمه شب بازی- سه نفر
میمون باز و خرس و بز رقصان- پنج نفر
مار گیر و معرکه گیر - چهار نفر
مطرب دوره گرد - 14 نفر
گردویی و دوغی و شربتی- 32 نفر
سیرابی فروش - ده نفر
لبویی و باقلا فروش- بیست نفر
طبق کش- 32نفر
آب زرشکی و آب آلویی- هشت نفر
گلاب شکری- 16 نفر
ارخالق( کهنه خر)- بیست نفر
طواف(فروشنده دوره گرد)152 نفر
شیره خانه دار - شش نفر
عزب خانه دار - چهار نفر
زالویی- سه نفر
دلال ازدواج زن -25 نفر
دلال ازدواج مرد - دو نفر
فرفره ای و وق وق صاحابی-15 نفر
آهن و نعل پاره خری-152 نفر
و اما مشاغل غیر مجاز که بهر حال شغل حساب میشدند از اینقرار است :
دزد خانه بر پرونده دار - بیست و یک نفر
دزد جیب بر پرونده دار - یازده نفر
دزد کف رو پرونده دار - هشت نفر
دزد دخل زن پرونده دار - دو نفر
دزد کیف انداز - چهار نفر
بقچه گردان - دو نفر
قمار باز خال سیاه بند - 65 نفر
قمار باز ساده- 250 نفر
دزد چارپا و دام و پرنده- 70 نفر
مال خر و مال فروش- دوازده نفر
پرده گردان - چهار نفر
کفن دزد - دو نفر
زن خود فروش- 5/5درصد
زن تک پران - دو در صد
پا انداز زن - 305 نفر .....
جعفر شهری، *تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم*
پ.ن : با این آمار در نخستین واکنش چه چیزی از نظرتان عبور می کند؟
https://www.tg-me.com/darvishane49
Telegram
قلم بیداری
باریکه ای بسوی مدنیت
ح-درویشی
ح-درویشی
👍14❤10🤯1
♻️مقصر اصلی کیست
اگر بخواهیم دلسوزانه و شرافتمندانه بدنبال مقصر اصلی اضمحلال ایران، شرایط بد اقتصادی و عقب ماندگی در تمامی ارکان باشیم، باید به کدام گزینه ها فکر کنیم:
۱- انحراف از همان ابتدای انقلاب با بها دادن به خلخالی ها، اعدام های ظالمانه، مصادره اموال مردم، تسخیر سفارت آمریکا و قطع ارتباط با آمریکا اتفاق افتاد.
۲- تصاحب پست های کلیدی توسط روحانیونی که دانش و تخصصی در مدیریت و کشورداری نداشتند.
۳- ادامه جنگ با عراق در جاییکه اعراب حاضر به پرداخت خسارات ایران و خواهان پایان جنگ بودند اما حکومت تصمیم به ادامه گرفت.
۴- ورود آقازاده ها و پدران ناخلفشان به اقتصاد و تصمیم سازی ها
۵- تلفیق دین با سیاست
۶- سرکوب مطالبه گران
۷- تفسیر به رای آیات و روایات
۸- ورود نظامیان در عرصه اقتصاد
۹- اصرار بر ساخت تاسیسات هسته ای
۱۰- اصرار بر نابودی اسراییل
۱۱- طرح هلال شیعی
۱۲- گزارشات اشتباه به رهبری
۱۳- دخالت رهبر در امور تخصصی
۱۴- نداشتن اختیار روسای جمهور
۱۵- اصل و اساس قانون اساسی کشور
۱۶- مردم
ایران، متعلق به یکایک ایرانیان است، دریافت حقایق و رسیدن به زندگی مرفه و آرام، وظیفه حکومت و دولت هاست، امروز که در بدترین شرایط هستیم، گناه آن بر گردن مسولینی است که با داشتن اختیارات تام، قدرت و ثروت ، هرگز موفق به بهبود اوضاع نشدند و هیچ برنامه موفقی برای توسعه کشور نداشتند و در اجرای برنامه ۲۰ ساله توسعه ناکام ماندند.
#بهداد
https://www.tg-me.com/darvishane49
اگر بخواهیم دلسوزانه و شرافتمندانه بدنبال مقصر اصلی اضمحلال ایران، شرایط بد اقتصادی و عقب ماندگی در تمامی ارکان باشیم، باید به کدام گزینه ها فکر کنیم:
۱- انحراف از همان ابتدای انقلاب با بها دادن به خلخالی ها، اعدام های ظالمانه، مصادره اموال مردم، تسخیر سفارت آمریکا و قطع ارتباط با آمریکا اتفاق افتاد.
۲- تصاحب پست های کلیدی توسط روحانیونی که دانش و تخصصی در مدیریت و کشورداری نداشتند.
۳- ادامه جنگ با عراق در جاییکه اعراب حاضر به پرداخت خسارات ایران و خواهان پایان جنگ بودند اما حکومت تصمیم به ادامه گرفت.
۴- ورود آقازاده ها و پدران ناخلفشان به اقتصاد و تصمیم سازی ها
۵- تلفیق دین با سیاست
۶- سرکوب مطالبه گران
۷- تفسیر به رای آیات و روایات
۸- ورود نظامیان در عرصه اقتصاد
۹- اصرار بر ساخت تاسیسات هسته ای
۱۰- اصرار بر نابودی اسراییل
۱۱- طرح هلال شیعی
۱۲- گزارشات اشتباه به رهبری
۱۳- دخالت رهبر در امور تخصصی
۱۴- نداشتن اختیار روسای جمهور
۱۵- اصل و اساس قانون اساسی کشور
۱۶- مردم
ایران، متعلق به یکایک ایرانیان است، دریافت حقایق و رسیدن به زندگی مرفه و آرام، وظیفه حکومت و دولت هاست، امروز که در بدترین شرایط هستیم، گناه آن بر گردن مسولینی است که با داشتن اختیارات تام، قدرت و ثروت ، هرگز موفق به بهبود اوضاع نشدند و هیچ برنامه موفقی برای توسعه کشور نداشتند و در اجرای برنامه ۲۰ ساله توسعه ناکام ماندند.
#بهداد
https://www.tg-me.com/darvishane49
Telegram
قلم بیداری
باریکه ای بسوی مدنیت
ح-درویشی
ح-درویشی
👍23❤4👏1
♻️ *توافق قریبالوقوع تهران و واشنگتن؛*
*عقبنشینی در سکوت، پیشروی در عمان*
✍ همهچیز از سکوت شروع شد؛ سکوتی که اینبار نه از جنس بیخبری، بلکه آکنده از نشانههای یک چرخش جدی بود. سفر مسعود پزشکیان به عمان، در کنار عباس عراقچی، وزیر خارجه، بهخوبی نشان میداد که مسقط بار دیگر در حال بازی کردن همان نقشی است که در بحرانهای حساس پیشین، همچون برجام، ایفا کرده بود: میزبانی بیسروصدای مذاکراتی که مخفیانه ادامه دارد و با سفر پزشکیان و عراقچی برای چکاپ نهایی، میتواند معادلات منطقه را بهکلی دگرگون کند.
✍ اینبار اما، نشانهها فراتر از حد معمولاند. نه با لبخندهای دیپلماتیک روبهرو هستیم، نه با مذاکراتی در چارچوب علنی و کلاسیک. فضای عمومی، فضای سکوت است؛ اما این سکوت، همانند آرامش پیش از طوفان به نظر میرسد.
✍ در روزهایی که اغلب خبرهای سیاسی ایران حالت تکراری و خستهکننده دارند، چند دادهی همزمان توجه تحلیلگران را جلب کرد:
● گزارش اختصاصی CNN از پیشرفت چشمگیر در مذاکرات پنهانی، و اظهارات بیپرده دونالد ترامپ درباره نظارتهای میدانی بر تأسیسات ایران. در لابهلای این دادهها، میتوان تصویری مهآلود ولی نسبتاً شفاف از چیزی که در حال وقوع است، ترسیم کرد: توافقی در حال پختن است. نه یک توافق ساده یا کوتاهمدت، بلکه بستهای فراگیر که میتواند صفحهی جدیدی در روابط ایران و آمریکا باز کند؛ با دامنهای که از برنامهی هستهای آغاز میشود، ولی به مسائل منطقهای و امنیتی نیز امتداد مییابد.
✍ اظهارات غیرمنتظرهی برخی مقامات ایران درباره «پذیرش حضور بازرسان آمریکایی»، گشایشهایی در همکاری با آژانس، و همزمان سیگنالهای آرامسازی تنش از سوی آمریکاییها، نشان میدهد که طرفین، اگرچه زبان دیپلماتیک را حفظ کردهاند، اما در پشت پرده در حال پیشبردن مسیری هستند که در صورت نهاییشدن، میتواند ساختار سیاست هستهای ایران را بهطور بنیادین دگرگون کند.
✍ اگر از منابع متعدد و سیگنالهای دیپلماتیک یک جمعبندی داشته باشیم، سه محور عمده در کانون این گفتوگوها قرار دارد:
نخست، توقف یا دستکم کاهش سطح غنیسازی به زیر سطح چهار درصد، و انتقال اورانیوم غنیشدهی ۶۰ درصد به خارج از ایران یا رقیق کردن آن در داخل کشور؛ که معنایی جز فاصله گرفتن از آستانهگری هستهای ندارد.
دوم، بازگشت ایران به همکاری گستردهتر با آژانس بینالمللی انرژی اتمی، با سازوکاری که احتمالاً شامل دسترسیهای ویژه و نظارتهای فراگیر است.
و سوم، شفافسازی دربارهی برخی فعالیتهای حساس که در مراکزی مانند نطنز و فردو و دیگر نقاط جریان دارد.
اگرچه مقامات جمهوری اسلامی همچنان از ادامهی غنیسازی سخن میگویند، اما لحن این سخنان دیگر با گذشته تفاوت دارد. تهدید به خروج از NPT جای خود را به تأکید بر همکاری داده و ادبیات «قرمزهای همیشگی»، رنگ خاکستری گرفته است. به بیان دیگر، نوعی چرخش در حال شکلگیری است که حتی اگر در ظاهر با چهرهای مقتدر و مقاوم همراه باشد، در عمل نشانهای از پذیرش واقعیتهای جدید است.
✍ در طرف مقابل، آمریکا نیز تغییراتی در موضع خود نشان میدهد. برخلاف دوران اوباما که مذاکره در چارچوبی چندجانبه و با مشارکت اروپا پیش میرفت، اینبار واشنگتن بهدنبال توافقی محدودتر ولی مؤثرتر است؛ توافقی که تمرکز آن بر مهار فوری تهدیدات راهبردی باشد.
✍ به نظر میرسد دولت ترامپ، یا اتاق فکری نزدیک به آن، تمایل دارد با مهندسی یک مصالحهی کنترلشده، هم خیال اسرائیل را از تهدید ایران راحت کند، و هم از ورود به یک جنگ تمامعیار پرهیز نماید.
✍ در مجموع، آنچه در حال شکلگیری است، نوعی «بازتعریف موازنه» میان ایران و غرب است. نه الزاماً بهمعنای صلحی پایدار یا آشتی نهایی، اما گامی جدی برای مهار بحرانهای در حال انفجار.
✍ اگرچه هنوز زمان دقیق توافق مشخص نیست، اما علائم بهقدری فراواناند که بتوان گفت: چیزی در حال وقوع است. توافقی که اگر نهایی شود، بیشک تأثیرات عمیقی بر نظم امنیتی خاورمیانه، مناسبات ایران با قدرتهای جهانی، و حتی نحوهی مواجههی جهان با پروندهی هستهای خواهد گذاشت.
✍ این توافق، اگر به ثمر برسد، یک تغییر زمین بازی خواهد بود؛ نه صرفاً یک تفاهمنامهی فنی.
حمیدآصفی
https://www.tg-me.com/darvishane49
*عقبنشینی در سکوت، پیشروی در عمان*
✍ همهچیز از سکوت شروع شد؛ سکوتی که اینبار نه از جنس بیخبری، بلکه آکنده از نشانههای یک چرخش جدی بود. سفر مسعود پزشکیان به عمان، در کنار عباس عراقچی، وزیر خارجه، بهخوبی نشان میداد که مسقط بار دیگر در حال بازی کردن همان نقشی است که در بحرانهای حساس پیشین، همچون برجام، ایفا کرده بود: میزبانی بیسروصدای مذاکراتی که مخفیانه ادامه دارد و با سفر پزشکیان و عراقچی برای چکاپ نهایی، میتواند معادلات منطقه را بهکلی دگرگون کند.
✍ اینبار اما، نشانهها فراتر از حد معمولاند. نه با لبخندهای دیپلماتیک روبهرو هستیم، نه با مذاکراتی در چارچوب علنی و کلاسیک. فضای عمومی، فضای سکوت است؛ اما این سکوت، همانند آرامش پیش از طوفان به نظر میرسد.
✍ در روزهایی که اغلب خبرهای سیاسی ایران حالت تکراری و خستهکننده دارند، چند دادهی همزمان توجه تحلیلگران را جلب کرد:
● گزارش اختصاصی CNN از پیشرفت چشمگیر در مذاکرات پنهانی، و اظهارات بیپرده دونالد ترامپ درباره نظارتهای میدانی بر تأسیسات ایران. در لابهلای این دادهها، میتوان تصویری مهآلود ولی نسبتاً شفاف از چیزی که در حال وقوع است، ترسیم کرد: توافقی در حال پختن است. نه یک توافق ساده یا کوتاهمدت، بلکه بستهای فراگیر که میتواند صفحهی جدیدی در روابط ایران و آمریکا باز کند؛ با دامنهای که از برنامهی هستهای آغاز میشود، ولی به مسائل منطقهای و امنیتی نیز امتداد مییابد.
✍ اظهارات غیرمنتظرهی برخی مقامات ایران درباره «پذیرش حضور بازرسان آمریکایی»، گشایشهایی در همکاری با آژانس، و همزمان سیگنالهای آرامسازی تنش از سوی آمریکاییها، نشان میدهد که طرفین، اگرچه زبان دیپلماتیک را حفظ کردهاند، اما در پشت پرده در حال پیشبردن مسیری هستند که در صورت نهاییشدن، میتواند ساختار سیاست هستهای ایران را بهطور بنیادین دگرگون کند.
✍ اگر از منابع متعدد و سیگنالهای دیپلماتیک یک جمعبندی داشته باشیم، سه محور عمده در کانون این گفتوگوها قرار دارد:
نخست، توقف یا دستکم کاهش سطح غنیسازی به زیر سطح چهار درصد، و انتقال اورانیوم غنیشدهی ۶۰ درصد به خارج از ایران یا رقیق کردن آن در داخل کشور؛ که معنایی جز فاصله گرفتن از آستانهگری هستهای ندارد.
دوم، بازگشت ایران به همکاری گستردهتر با آژانس بینالمللی انرژی اتمی، با سازوکاری که احتمالاً شامل دسترسیهای ویژه و نظارتهای فراگیر است.
و سوم، شفافسازی دربارهی برخی فعالیتهای حساس که در مراکزی مانند نطنز و فردو و دیگر نقاط جریان دارد.
اگرچه مقامات جمهوری اسلامی همچنان از ادامهی غنیسازی سخن میگویند، اما لحن این سخنان دیگر با گذشته تفاوت دارد. تهدید به خروج از NPT جای خود را به تأکید بر همکاری داده و ادبیات «قرمزهای همیشگی»، رنگ خاکستری گرفته است. به بیان دیگر، نوعی چرخش در حال شکلگیری است که حتی اگر در ظاهر با چهرهای مقتدر و مقاوم همراه باشد، در عمل نشانهای از پذیرش واقعیتهای جدید است.
✍ در طرف مقابل، آمریکا نیز تغییراتی در موضع خود نشان میدهد. برخلاف دوران اوباما که مذاکره در چارچوبی چندجانبه و با مشارکت اروپا پیش میرفت، اینبار واشنگتن بهدنبال توافقی محدودتر ولی مؤثرتر است؛ توافقی که تمرکز آن بر مهار فوری تهدیدات راهبردی باشد.
✍ به نظر میرسد دولت ترامپ، یا اتاق فکری نزدیک به آن، تمایل دارد با مهندسی یک مصالحهی کنترلشده، هم خیال اسرائیل را از تهدید ایران راحت کند، و هم از ورود به یک جنگ تمامعیار پرهیز نماید.
✍ در مجموع، آنچه در حال شکلگیری است، نوعی «بازتعریف موازنه» میان ایران و غرب است. نه الزاماً بهمعنای صلحی پایدار یا آشتی نهایی، اما گامی جدی برای مهار بحرانهای در حال انفجار.
✍ اگرچه هنوز زمان دقیق توافق مشخص نیست، اما علائم بهقدری فراواناند که بتوان گفت: چیزی در حال وقوع است. توافقی که اگر نهایی شود، بیشک تأثیرات عمیقی بر نظم امنیتی خاورمیانه، مناسبات ایران با قدرتهای جهانی، و حتی نحوهی مواجههی جهان با پروندهی هستهای خواهد گذاشت.
✍ این توافق، اگر به ثمر برسد، یک تغییر زمین بازی خواهد بود؛ نه صرفاً یک تفاهمنامهی فنی.
حمیدآصفی
https://www.tg-me.com/darvishane49
Telegram
قلم بیداری
باریکه ای بسوی مدنیت
ح-درویشی
ح-درویشی
❤25👍11
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
♻️هموندان گرامی ...
دنیا با ما یا بدون ما ... با نظام مستبد یا نظام دمکراتیک... رنج همواره همراه ما بوده و خواهد بود.
در دایره دنیا. یک دایره برای خود بسازیم که در عین حالی که مشکلات و گرفتاری های دنیا را می بینیم دنیای کوچک خود را آنگونه که دوست داریم و امکانش هست بسازیم.
تمام خواست یک انسان خردمند زیست شادمانه است. مابقی ابزار شادمانی و رنجند.
دیدن این ویدئو برای شما که خود را دوست دارید لازم است و بکار بستن توصیه ها ضرورت ؛
اگر پسندیدید با دیگران به اشتراک بگذارید. منتظر نباشید دیگران زمینه شادمانی شما را فراهم کنند خود اندیشه کنید و سازوکار را برآورده سازید ابتدا به شناخت نیاز داریم سپس اقدام برای زیست متمدنانه ؛
#ح_درویشی ✍
#رفتارـخردمندانه
https://www.tg-me.com/darvishane49
دنیا با ما یا بدون ما ... با نظام مستبد یا نظام دمکراتیک... رنج همواره همراه ما بوده و خواهد بود.
در دایره دنیا. یک دایره برای خود بسازیم که در عین حالی که مشکلات و گرفتاری های دنیا را می بینیم دنیای کوچک خود را آنگونه که دوست داریم و امکانش هست بسازیم.
تمام خواست یک انسان خردمند زیست شادمانه است. مابقی ابزار شادمانی و رنجند.
دیدن این ویدئو برای شما که خود را دوست دارید لازم است و بکار بستن توصیه ها ضرورت ؛
اگر پسندیدید با دیگران به اشتراک بگذارید. منتظر نباشید دیگران زمینه شادمانی شما را فراهم کنند خود اندیشه کنید و سازوکار را برآورده سازید ابتدا به شناخت نیاز داریم سپس اقدام برای زیست متمدنانه ؛
#ح_درویشی ✍
#رفتارـخردمندانه
https://www.tg-me.com/darvishane49
👍11❤7🥰1
♻️ به مناسبت روز جهانی دوچرخه سواری ؛
فاصله جامعه کنونی ما با مدرنیته و زندگی ایده آل به اندازه فاصله ما با دوچرخه در بطن جامعه است.
هر اندازه این فاصله ترمیم شود و دوچرخه به عنوان یک وسیله اقتصادی کمهزینه، در آمد و شد مردم سهم بیشتری را به خود اختصاص دهد فاصله ما نیز با مدرنیته و زندگی ایده آل کم و کمتر شده ، آرامش و امنیت خاطر زیستی فراهم می گردد .
سهم ما مردم برای کاهش ترافیک ، مصرف سوخت کمتر ، جلوگیری از آلودگی صوتی ، کاهش آلودگی هوا و خلوت کردن بیمارستانها و داروخانه ها بیش از دولت ها و شهرداری هاست .
چنانچه مردم همچنان از خودرو برای تردد استفاده کنند شهرداری ها ملزم به ساختن پارکینگ های طبقاتی و ایجاد زیر ساخت خودرویی با بودجه های گزاف هستند.
بر فرض چنانچه دوچرخه جایگزین شود ناگزیر شهرداری ها و دولتها وادار به ایجاد زیر ساخت مناسب و تهیه پارکینگ های دوچرخه سواری و محل تردد دوچرخه خواهند شد .
این ما مردم هستیم که بایست از منیت رهایی پیدا کنیم و به ما شدن بیندیشیم و اراده خود را برای هوای پاک ، محیط زیستی سبز و شهر و کشوری آباد بر دولتها و شهرداریها و نهادهای ذیربط تحمیل کنیم .
دوچرخه سواری و استفاده برای آمد و شد روزانه به منفعت نظام سرمایه داری و اقتصاد مصرف گرایی نیست .
شما کمتر می بینید و می شنوید رسانه های وابسته به قدرتهای سیاسی و اقتصادی تبلیغی برای دوچرخه سواری داشته باشند.
دوچرخه سواری همه گیر ، پایانی بر سلطه اقتصاد مصرف گرایی است و آغازی برای داشتن شهر و کشوری سبز با آسمانی آبی و تنی سالم و لبی خندان ؛
دوچرخه سواری همهگیر ، پایانی بر تجارت دارو و درمان خواهد بود.
به اعتقاد من امروز دوچرخه سوار و دوچرخه سواری با کلاس ترین کنش هر جامعه است .
دوچرخه، نه تنها می تواند جایگزین خودرو در آمد و شد شهری شود بلکه به عنوان یک ورزش کمهزینه مفرح و لذتبخش ساعاتی را در دل طبیعت به گردش پرداخت و روزهای با نشاط را با هم رکابان رقم زد.
نشاط حاصل از دوچرخه سواری با هیچ پدیده دیگری قابل مقایسه نیست.
بسیارند کسانی که با دوچرخه سفر می کنند و رویاهای خود را جامه عمل می پوشانند.
تجربه دوچرخه سواری برای سلامت جسم ، شادابی جان و زندگی در زندگی را از دست ندهید.
می شود که دوچرخهسواری سبکی از زندگی هر یک از ما باشد.
روز جهانی دوچرخه سواری بر همه دوچرخه سواران و مردمی که دل در گرو آبادانی و آسمان آبی این کشور دارند مبارک باد .
#ح_درویشی ✍. ۱۴۰۴/۰۳/۱۳. برابر با سوم ژوئن روز جهانی دوچرخهسواری
#رفتارـخردمندانه
🚲🚲🚲🚲🚲🚲🚲
http://www.tg-me.com/darvishane49
فاصله جامعه کنونی ما با مدرنیته و زندگی ایده آل به اندازه فاصله ما با دوچرخه در بطن جامعه است.
هر اندازه این فاصله ترمیم شود و دوچرخه به عنوان یک وسیله اقتصادی کمهزینه، در آمد و شد مردم سهم بیشتری را به خود اختصاص دهد فاصله ما نیز با مدرنیته و زندگی ایده آل کم و کمتر شده ، آرامش و امنیت خاطر زیستی فراهم می گردد .
سهم ما مردم برای کاهش ترافیک ، مصرف سوخت کمتر ، جلوگیری از آلودگی صوتی ، کاهش آلودگی هوا و خلوت کردن بیمارستانها و داروخانه ها بیش از دولت ها و شهرداری هاست .
چنانچه مردم همچنان از خودرو برای تردد استفاده کنند شهرداری ها ملزم به ساختن پارکینگ های طبقاتی و ایجاد زیر ساخت خودرویی با بودجه های گزاف هستند.
بر فرض چنانچه دوچرخه جایگزین شود ناگزیر شهرداری ها و دولتها وادار به ایجاد زیر ساخت مناسب و تهیه پارکینگ های دوچرخه سواری و محل تردد دوچرخه خواهند شد .
این ما مردم هستیم که بایست از منیت رهایی پیدا کنیم و به ما شدن بیندیشیم و اراده خود را برای هوای پاک ، محیط زیستی سبز و شهر و کشوری آباد بر دولتها و شهرداریها و نهادهای ذیربط تحمیل کنیم .
دوچرخه سواری و استفاده برای آمد و شد روزانه به منفعت نظام سرمایه داری و اقتصاد مصرف گرایی نیست .
شما کمتر می بینید و می شنوید رسانه های وابسته به قدرتهای سیاسی و اقتصادی تبلیغی برای دوچرخه سواری داشته باشند.
دوچرخه سواری همه گیر ، پایانی بر سلطه اقتصاد مصرف گرایی است و آغازی برای داشتن شهر و کشوری سبز با آسمانی آبی و تنی سالم و لبی خندان ؛
دوچرخه سواری همهگیر ، پایانی بر تجارت دارو و درمان خواهد بود.
به اعتقاد من امروز دوچرخه سوار و دوچرخه سواری با کلاس ترین کنش هر جامعه است .
دوچرخه، نه تنها می تواند جایگزین خودرو در آمد و شد شهری شود بلکه به عنوان یک ورزش کمهزینه مفرح و لذتبخش ساعاتی را در دل طبیعت به گردش پرداخت و روزهای با نشاط را با هم رکابان رقم زد.
نشاط حاصل از دوچرخه سواری با هیچ پدیده دیگری قابل مقایسه نیست.
بسیارند کسانی که با دوچرخه سفر می کنند و رویاهای خود را جامه عمل می پوشانند.
تجربه دوچرخه سواری برای سلامت جسم ، شادابی جان و زندگی در زندگی را از دست ندهید.
می شود که دوچرخهسواری سبکی از زندگی هر یک از ما باشد.
روز جهانی دوچرخه سواری بر همه دوچرخه سواران و مردمی که دل در گرو آبادانی و آسمان آبی این کشور دارند مبارک باد .
#ح_درویشی ✍. ۱۴۰۴/۰۳/۱۳. برابر با سوم ژوئن روز جهانی دوچرخهسواری
#رفتارـخردمندانه
🚲🚲🚲🚲🚲🚲🚲
http://www.tg-me.com/darvishane49
Telegram
قلم بیداری
باریکه ای بسوی مدنیت
ح-درویشی
ح-درویشی
❤19👍6👏3
♻️فردا برای ایران دیر است
با ادامه وضعیت کنونی احتمالا در سال ۱۴۱۵ بجای صادر کننده نفت، وارد کننده بشویم.
ظرفیت پالایشی کشور به ۲٫۴ میلیون بشکه نفت و میعانات گازی رسیده است، دیر بجنبیم با توجه به افزایش مصرف بدلیل افزایش هدر رفت ها و کاهش راندمان پالایشگاه ها تا حداکثر یک دهه دیگر، نفتی برای صادرات نخواهیم داشت.
البته چنانچه پالایشگاه های ما در حد میانگین استاندارد بودند و اینکه بخشی از این خوراک میعانات گازی هستند میبایستی از ۲٫۴ میلیون بشکه نفت خام (معادل ۳۸۱٫۶ میلیون لیتر)، بهطور میانگین تولید:
•بنزین: حدود ۱۷۱٫۷ میلیون لیتر
•گازوئیل: حدود ۹۵٫۴ میلیون لیتر
•سایر فرآوردهها: حدود ۱۱۴٫۵ میلیون لیتر
فرسودگی تجیزات پالایشگاه ها، افت کاهش برداشت از میادین گازی و میادین نفتی و اینکه میادین گازی و نفتی در دوره دوم عمر خودشان هستند و به اندازه کافی سرمایه گذاری نشده است، همچنین افزایش مصرف که بدلیل فرسودگی خودرو ها و تجهیزات منازل بدلیل مشکلات اقتصادی مردم پیش آمده است و بدتر میشود، با توجه به مسیر ده سال گذشته، حدود در سال ۱۴۱۵ بجای صادر کننده نفت، احتمالا وارد کننده نفت خواهیم بود.
( قبلا برای گاز و برق و بنزین هم هشدار داده شده بود که قربانی مدیران سنتی انرژی شد)
« آقای رئیس جمهور از بازی مدیران سنتی انرژی خودتان را نجات دهید و با تشکیل معاونت انرژی ریاست جمهوری حداقل با واقعیت ها از الان روبرو شوید، شاید با مدیریت دانش روز هنوز بتوانید با اعمال مدیریت یکپارچه انرژی و کاهش هدر رفت، مقداری تاخیر ایجاد کنید، وضعیت مدیریت انرژی کنونی فقط سرعت هدر رفت را بیشتر میکند»
«فردا برای ایران دیر است»
عبداله باباخانی
http://www.tg-me.com/darvishane49
با ادامه وضعیت کنونی احتمالا در سال ۱۴۱۵ بجای صادر کننده نفت، وارد کننده بشویم.
ظرفیت پالایشی کشور به ۲٫۴ میلیون بشکه نفت و میعانات گازی رسیده است، دیر بجنبیم با توجه به افزایش مصرف بدلیل افزایش هدر رفت ها و کاهش راندمان پالایشگاه ها تا حداکثر یک دهه دیگر، نفتی برای صادرات نخواهیم داشت.
البته چنانچه پالایشگاه های ما در حد میانگین استاندارد بودند و اینکه بخشی از این خوراک میعانات گازی هستند میبایستی از ۲٫۴ میلیون بشکه نفت خام (معادل ۳۸۱٫۶ میلیون لیتر)، بهطور میانگین تولید:
•بنزین: حدود ۱۷۱٫۷ میلیون لیتر
•گازوئیل: حدود ۹۵٫۴ میلیون لیتر
•سایر فرآوردهها: حدود ۱۱۴٫۵ میلیون لیتر
فرسودگی تجیزات پالایشگاه ها، افت کاهش برداشت از میادین گازی و میادین نفتی و اینکه میادین گازی و نفتی در دوره دوم عمر خودشان هستند و به اندازه کافی سرمایه گذاری نشده است، همچنین افزایش مصرف که بدلیل فرسودگی خودرو ها و تجهیزات منازل بدلیل مشکلات اقتصادی مردم پیش آمده است و بدتر میشود، با توجه به مسیر ده سال گذشته، حدود در سال ۱۴۱۵ بجای صادر کننده نفت، احتمالا وارد کننده نفت خواهیم بود.
( قبلا برای گاز و برق و بنزین هم هشدار داده شده بود که قربانی مدیران سنتی انرژی شد)
« آقای رئیس جمهور از بازی مدیران سنتی انرژی خودتان را نجات دهید و با تشکیل معاونت انرژی ریاست جمهوری حداقل با واقعیت ها از الان روبرو شوید، شاید با مدیریت دانش روز هنوز بتوانید با اعمال مدیریت یکپارچه انرژی و کاهش هدر رفت، مقداری تاخیر ایجاد کنید، وضعیت مدیریت انرژی کنونی فقط سرعت هدر رفت را بیشتر میکند»
«فردا برای ایران دیر است»
عبداله باباخانی
http://www.tg-me.com/darvishane49
Telegram
قلم بیداری
باریکه ای بسوی مدنیت
ح-درویشی
ح-درویشی
👍11❤4😢1
♻️دوچرخه سواری سبکی از زندگیست.
👈اثرات دوچرخه سواری بر سلامتی
ورزش دوچرخه سواری با به کارگیری تعداد زیادی از عضلات، موجب بالا رفتن متابولیسم بدن شده و به عنوان یک فعالیت هوازی، فواید بیشماری برای بدن دارد که برخی از آنها عبارتند از:
کمک به عضله سازی و تقویت عضلات
کاهش چربی بدن و تناسب اندام
تقویت قدرت پاها
کاهش استرس
تقویت و حفاظت از زانوها
بهبود تنفس عمیق و دریافت اکسیژن بیشتر
افزایش دوپامین و شادی بیشتر
بهبود خواب
بهبود کیفیت رابطه جنسی
سلامت و بهبود کارکرد قلب
مقابله با سرطان
کنترل دیابت
بهبود حافظه و کارآیی مغز
افزایش تعداد وعده غذاهای پروتئینی برای تأمین انرژی مورد نیاز برای دوچرخه سواری
بهبود فشار خون
تنظیم و بهبود هضم و جذب غذا و عملکرد گوارش
تقویت و بهبود تراکم استخوانها
جوانتر به نظر رسیدن
افزایش طول عمر
تنظیم سطح کلسترول خوب و بد خون
👈اثرات دوچرخه سواری بر محیط،زیست
نداشتن قطعات خودرو مانند باطری
استفاده کمتر از درختان برای استخراج ماده مورد نیاز تولید لاستیک (لاستیک باریک دوچرخه به مقدار کمتری از این ماده نیاز دارد)
کاهش آلودگی آب. همه ساله روغن موتور و سایر قسمتهای خودروها تعویض شده و راهی فاضلاب میشود که موجب آلودگی آبهای زیرزمینی میشود.
حفظ حیوانات از خطر تصادفات جادهای با اتومبیلها
نیاز به فضای پارکینگ کمتر (فضای پارک یک خودرو معادل ۱۲ دوچرخه است)
👈اثرات دوچرخه بر اقتصاد فردی و اجتماعی
پول کمتری برای خرید دوچرخه میپردازید.
با استفاده از دوچرخههای همگانی میتوانید بیشتر صرفهجویی کنید.
دیگر لازم نیست برای هزینه بنزین مصرفی اتومبیلتان بودجهای در نظر بگیرید.
نیازی به پرداخت پول بابت پارکینگ خودرو ندارید.
همهساله هزینه قابل توجه بیمه بدنه و شخص ثالث خودرو نخواهید داشت.
کسبوکارهای کوچک محلی مانند فروشندگان لوازم جانبی دوچرخه رونق مییابد.
تعمیرات و سرویس دوچرخهتان را به راحتی میتوانید یاد بگیرید و مکانیک دوچرخه خودتان شوید.
هزینههای مراقبت پزشکیتان کاهش مییابد چون دوچرخه سواری سلامتی شما را ارتقا میدهد.
اگر برای کارهای روزمره از دوچرخه استفاده کنید، دیگر نیازی به پرداخت هزینه برای باشگاه (فقط جهت حفظ سلامتی) نخواهید داشت.
استهلاک خیابانها و جادهها کمتر شده و بودجه کمتری برای نگهداری از آنها اختصاص مییابد.
صنعت توریسم در شهر رونق مییابد و فواید دیگری که پس از دوچرخه سواری خود بدان پی می بریم .
روز جهانی دوچرخهسواری گرامی باد.
بفرست برای آنهایی که در استفاده از دوچرخه به عنوان یک وسیله ورزشی و ترابری تردید دارند.
#قلمبیداری
http://www.tg-me.com/darvishane49
👈اثرات دوچرخه سواری بر سلامتی
ورزش دوچرخه سواری با به کارگیری تعداد زیادی از عضلات، موجب بالا رفتن متابولیسم بدن شده و به عنوان یک فعالیت هوازی، فواید بیشماری برای بدن دارد که برخی از آنها عبارتند از:
کمک به عضله سازی و تقویت عضلات
کاهش چربی بدن و تناسب اندام
تقویت قدرت پاها
کاهش استرس
تقویت و حفاظت از زانوها
بهبود تنفس عمیق و دریافت اکسیژن بیشتر
افزایش دوپامین و شادی بیشتر
بهبود خواب
بهبود کیفیت رابطه جنسی
سلامت و بهبود کارکرد قلب
مقابله با سرطان
کنترل دیابت
بهبود حافظه و کارآیی مغز
افزایش تعداد وعده غذاهای پروتئینی برای تأمین انرژی مورد نیاز برای دوچرخه سواری
بهبود فشار خون
تنظیم و بهبود هضم و جذب غذا و عملکرد گوارش
تقویت و بهبود تراکم استخوانها
جوانتر به نظر رسیدن
افزایش طول عمر
تنظیم سطح کلسترول خوب و بد خون
👈اثرات دوچرخه سواری بر محیط،زیست
نداشتن قطعات خودرو مانند باطری
استفاده کمتر از درختان برای استخراج ماده مورد نیاز تولید لاستیک (لاستیک باریک دوچرخه به مقدار کمتری از این ماده نیاز دارد)
کاهش آلودگی آب. همه ساله روغن موتور و سایر قسمتهای خودروها تعویض شده و راهی فاضلاب میشود که موجب آلودگی آبهای زیرزمینی میشود.
حفظ حیوانات از خطر تصادفات جادهای با اتومبیلها
نیاز به فضای پارکینگ کمتر (فضای پارک یک خودرو معادل ۱۲ دوچرخه است)
👈اثرات دوچرخه بر اقتصاد فردی و اجتماعی
پول کمتری برای خرید دوچرخه میپردازید.
با استفاده از دوچرخههای همگانی میتوانید بیشتر صرفهجویی کنید.
دیگر لازم نیست برای هزینه بنزین مصرفی اتومبیلتان بودجهای در نظر بگیرید.
نیازی به پرداخت پول بابت پارکینگ خودرو ندارید.
همهساله هزینه قابل توجه بیمه بدنه و شخص ثالث خودرو نخواهید داشت.
کسبوکارهای کوچک محلی مانند فروشندگان لوازم جانبی دوچرخه رونق مییابد.
تعمیرات و سرویس دوچرخهتان را به راحتی میتوانید یاد بگیرید و مکانیک دوچرخه خودتان شوید.
هزینههای مراقبت پزشکیتان کاهش مییابد چون دوچرخه سواری سلامتی شما را ارتقا میدهد.
اگر برای کارهای روزمره از دوچرخه استفاده کنید، دیگر نیازی به پرداخت هزینه برای باشگاه (فقط جهت حفظ سلامتی) نخواهید داشت.
استهلاک خیابانها و جادهها کمتر شده و بودجه کمتری برای نگهداری از آنها اختصاص مییابد.
صنعت توریسم در شهر رونق مییابد و فواید دیگری که پس از دوچرخه سواری خود بدان پی می بریم .
روز جهانی دوچرخهسواری گرامی باد.
بفرست برای آنهایی که در استفاده از دوچرخه به عنوان یک وسیله ورزشی و ترابری تردید دارند.
#قلمبیداری
http://www.tg-me.com/darvishane49
Telegram
قلم بیداری
باریکه ای بسوی مدنیت
ح-درویشی
ح-درویشی
❤18👍9
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥شاید بزرگ ترین دلیل نشستن ایران به پای مذاکره با آمریکا ابن باشه ... با هم ببینیم
#قلمبیداری
http://www.tg-me.com/darvishane49
#قلمبیداری
http://www.tg-me.com/darvishane49
❤5👍2😱2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
♻️گرامی داشت روز جهانی دوچرخه سواری آن هم به صورت نمادین ؛
بسیاری دل در گرو سازوکاری شهروند پسند در خلا زیر ساخت های شهری برای تردد روزانه با دوچرخه دارند.
آنچه پیداست آلودگی هوا و آلودگی صوتی ناشی از تردد خودرو ها طاقت آدمی را طاق کرده از سویی این روند جزو لاینفک زندگی روزانه بشر شده و آدمی ناگزیر خواسته وناخواسته به خود تخریبی روی آورده است .
🔸 دوچرخه و دوچرخه سواری در کجای برنامه های ترافیکی شهرداری ها و ادارات محیطزیست قرار دارند ؟
چه میزان از بودجه به تامین زیر ساخت دوچرخه سواری اختصاص می یابد؟
نهادینه کردن دوچرخه در آمد و شد مردم در کجای برنامه های کلان دولت قرار دارد ؟
البته که خواست عمومی برای تامین سلامت جسم و جان نقش بسزایی در تحمیل اراده به نهادهای ذیربط دارد .
بایست نقش خود را در احیای تردد با دوچرخه به منظور #کاهش آلودگی صوتی ، #کاهش مصرف سوخت ، #کاهش آلودگی هوا #کاهش بار ترافیکی شهری ، #کاهش مراجعه به دارو و درمان و استفاده بهینه از #زمان و تامین #سلامتی ایفا کنیم .
🚴♀من سلامتی ام را از دوچرخه دارم.
روز جهانی دوچرخه سواری گرامی باد .
#ح_درویشی ✍️
http://www.tg-me.com/darvishane49
بسیاری دل در گرو سازوکاری شهروند پسند در خلا زیر ساخت های شهری برای تردد روزانه با دوچرخه دارند.
آنچه پیداست آلودگی هوا و آلودگی صوتی ناشی از تردد خودرو ها طاقت آدمی را طاق کرده از سویی این روند جزو لاینفک زندگی روزانه بشر شده و آدمی ناگزیر خواسته وناخواسته به خود تخریبی روی آورده است .
🔸 دوچرخه و دوچرخه سواری در کجای برنامه های ترافیکی شهرداری ها و ادارات محیطزیست قرار دارند ؟
چه میزان از بودجه به تامین زیر ساخت دوچرخه سواری اختصاص می یابد؟
نهادینه کردن دوچرخه در آمد و شد مردم در کجای برنامه های کلان دولت قرار دارد ؟
البته که خواست عمومی برای تامین سلامت جسم و جان نقش بسزایی در تحمیل اراده به نهادهای ذیربط دارد .
بایست نقش خود را در احیای تردد با دوچرخه به منظور #کاهش آلودگی صوتی ، #کاهش مصرف سوخت ، #کاهش آلودگی هوا #کاهش بار ترافیکی شهری ، #کاهش مراجعه به دارو و درمان و استفاده بهینه از #زمان و تامین #سلامتی ایفا کنیم .
🚴♀من سلامتی ام را از دوچرخه دارم.
روز جهانی دوچرخه سواری گرامی باد .
#ح_درویشی ✍️
http://www.tg-me.com/darvishane49
👍9❤4🏆1
♻️نامه ای به سید حسن خمینی؛ برو کاخ را خراب کن!
سید حسن عزیز، سلام!
من در تمامی این سی و چند سال از فوت امام؛ بی هیچ وقفه در ایام رحلتش در حرم بودم؛ جز از ۸۸ به این طرف که در آن ایام خاص حرم در اختیار مردم نبود و در ایام شب های قدر هم در تمامی این سالها در حرم احیا می گرفتم؛ جز در این چند سال اخیر که دیدن آن ضریح طاغوتی و شاهانه، دل و دماغی از معنویت برای ما باقی نمی گذاشت.(واقع آن است در این خلوت ها بعضاً از امام نالیدم که این چه آینده نگری بود که قدرت مطلقه ای ترتیب دادی و قبایی دوختی که با اغماض فقط بر خودت راست می نمود و الان ....! اما در هر حال امامم گرچه اشتباهاتی داشت که به اعتقاد برخی بسیار سهمیگن است اما بسیار ساده زیست بود، هر چه بود امام؛ شاه نبود!)
در جایی فرموده بودید: "دینداری ما کاریکاتوری است و تناسب ها در آن بر هم ریخته است." و از این کاریکاتور تلخ تر کجا می توان سراغ گرفت که برای قبر کسی کاخ می سازند و ضریحِ امام وَش ترتیب می دهند که در حیاتش از تجملات دور و اجازه نداده بود که دیوارحسینه جماران را کچ کنند و دفتر و دستک بیتش هم همچون شاهان نبود و نظارتش در اداره کشور را چون یک رهبر و در ارتباط با مردم انجام می داد نه چون یک ابر مدیر اجراییِ دارای دولتِ در سایه!
همه ی سخنم این است چرا امام ساده زیست را همانند شاهان بزک کردید؟ آنچه بعنوان ضریح دور قبرش ساختید نه یک اتاقک آلومینیومی که ضریح مشبکی نه حتی در حد یک امامزاده که در حد یک امام معصوم است! در حالی که می دانید ساخت این نوع ضریح حتی برای معصوم هم توجیه دینی ندارد چه رسد برای خمینی!
سید حسن فرزند سید احمد فرزند روح الله! اگر فکر می کنی عظمت و شکوه شاهانه بارگاه داخل حرم را بخاطر آسایش مردم و نشان دادن عظمت و ابهت اسلام است، صادقانه همین را با مردم در میان بگذار و علناً بگو چون آن ضریح با این هدف نمی خواند؛ همان ضریح آلومینیومی را بر مزار امام قرار می دهم! و تردید نکن این روش هم برای آبروی شما و هم برای حفظ حریم امام بهتر و بصواب نزدیکتر است."
برای ورود به عرصه ی کنشگری مستقل از قدرت و متکی به مردم، اجازه بده حرم و حریم امام با کمک های مردم مومن به امام اداره شود نه با پول بیت المال! اینگونه مردم چه بسا حرف هایت را باور کنند!
✍حسین جعفری
#قلمبیداری
http://www.tg-me.com/darvishane49
سید حسن عزیز، سلام!
من در تمامی این سی و چند سال از فوت امام؛ بی هیچ وقفه در ایام رحلتش در حرم بودم؛ جز از ۸۸ به این طرف که در آن ایام خاص حرم در اختیار مردم نبود و در ایام شب های قدر هم در تمامی این سالها در حرم احیا می گرفتم؛ جز در این چند سال اخیر که دیدن آن ضریح طاغوتی و شاهانه، دل و دماغی از معنویت برای ما باقی نمی گذاشت.(واقع آن است در این خلوت ها بعضاً از امام نالیدم که این چه آینده نگری بود که قدرت مطلقه ای ترتیب دادی و قبایی دوختی که با اغماض فقط بر خودت راست می نمود و الان ....! اما در هر حال امامم گرچه اشتباهاتی داشت که به اعتقاد برخی بسیار سهمیگن است اما بسیار ساده زیست بود، هر چه بود امام؛ شاه نبود!)
در جایی فرموده بودید: "دینداری ما کاریکاتوری است و تناسب ها در آن بر هم ریخته است." و از این کاریکاتور تلخ تر کجا می توان سراغ گرفت که برای قبر کسی کاخ می سازند و ضریحِ امام وَش ترتیب می دهند که در حیاتش از تجملات دور و اجازه نداده بود که دیوارحسینه جماران را کچ کنند و دفتر و دستک بیتش هم همچون شاهان نبود و نظارتش در اداره کشور را چون یک رهبر و در ارتباط با مردم انجام می داد نه چون یک ابر مدیر اجراییِ دارای دولتِ در سایه!
همه ی سخنم این است چرا امام ساده زیست را همانند شاهان بزک کردید؟ آنچه بعنوان ضریح دور قبرش ساختید نه یک اتاقک آلومینیومی که ضریح مشبکی نه حتی در حد یک امامزاده که در حد یک امام معصوم است! در حالی که می دانید ساخت این نوع ضریح حتی برای معصوم هم توجیه دینی ندارد چه رسد برای خمینی!
سید حسن فرزند سید احمد فرزند روح الله! اگر فکر می کنی عظمت و شکوه شاهانه بارگاه داخل حرم را بخاطر آسایش مردم و نشان دادن عظمت و ابهت اسلام است، صادقانه همین را با مردم در میان بگذار و علناً بگو چون آن ضریح با این هدف نمی خواند؛ همان ضریح آلومینیومی را بر مزار امام قرار می دهم! و تردید نکن این روش هم برای آبروی شما و هم برای حفظ حریم امام بهتر و بصواب نزدیکتر است."
برای ورود به عرصه ی کنشگری مستقل از قدرت و متکی به مردم، اجازه بده حرم و حریم امام با کمک های مردم مومن به امام اداره شود نه با پول بیت المال! اینگونه مردم چه بسا حرف هایت را باور کنند!
✍حسین جعفری
#قلمبیداری
http://www.tg-me.com/darvishane49
Telegram
قلم بیداری
باریکه ای بسوی مدنیت
ح-درویشی
ح-درویشی
❤22👍17👎2👏2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ای رجال ایران زن مگر بشر نیست
چند در حجابی تا به کی بخوابی
...
نماهنگی کمتر دیده شده و تاًثیرگذار از اواخر دوران احمدشاه قاجار و نخست وزیری رضاخان میرپنج ، فیلم از کجا آمده، فیلمبردار کیست و با چه دستگاهی برداشته شده است؟ هیچ کس نمی داند! در تصاویر شاه عبدالعظیم و گنبد مسجد دیده می شود، لذا احتمال می رود که محل فیلمبرداری "چهارراه سیروس" تهران باشد. تصویرها بسیار تاثر برانگیز است. توجه داشته باشید که هیچیک از آدمهای حاضر در فیلم، حتی آن کودک در آغوش پدر هم اینک زنده نیستند. موسیقی متن از زنده یاد استاد مرتضی نی داوود، خواننده ترانه تحت عنوان دختران سیروس(کورش) بانوی روان شاد ملوک ضرابی، شعر از مرحوم ایرج میرزا. متن شعر بسیار جسورانه و نسل ها از افکار زمان سرایش خود جلوتر است.
وضعیت پایتخت در یکصد و ده سال پیش و محصول حکمرانی قاجاریه ؛
قرنی که زنان تا کنونطی کرده اند ...پر فراز و نشیب بوده است.
#قلمبیداری
http://www.tg-me.com/darvishane49
چند در حجابی تا به کی بخوابی
...
نماهنگی کمتر دیده شده و تاًثیرگذار از اواخر دوران احمدشاه قاجار و نخست وزیری رضاخان میرپنج ، فیلم از کجا آمده، فیلمبردار کیست و با چه دستگاهی برداشته شده است؟ هیچ کس نمی داند! در تصاویر شاه عبدالعظیم و گنبد مسجد دیده می شود، لذا احتمال می رود که محل فیلمبرداری "چهارراه سیروس" تهران باشد. تصویرها بسیار تاثر برانگیز است. توجه داشته باشید که هیچیک از آدمهای حاضر در فیلم، حتی آن کودک در آغوش پدر هم اینک زنده نیستند. موسیقی متن از زنده یاد استاد مرتضی نی داوود، خواننده ترانه تحت عنوان دختران سیروس(کورش) بانوی روان شاد ملوک ضرابی، شعر از مرحوم ایرج میرزا. متن شعر بسیار جسورانه و نسل ها از افکار زمان سرایش خود جلوتر است.
وضعیت پایتخت در یکصد و ده سال پیش و محصول حکمرانی قاجاریه ؛
قرنی که زنان تا کنونطی کرده اند ...پر فراز و نشیب بوده است.
#قلمبیداری
http://www.tg-me.com/darvishane49
❤24👏5👍2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥فرزندان صدام
دوپسر ودخترش
بعد حمله آمریکا به عراق
به کرمانشاه می آیند
درمهمانسرایی وزارت نفت ساکن
می شوند
پس دروغ بودفرزندان صدام در کاخ شان کشته شدند.
#قلمبیداری
http://www.tg-me.com/darvishane49
دوپسر ودخترش
بعد حمله آمریکا به عراق
به کرمانشاه می آیند
درمهمانسرایی وزارت نفت ساکن
می شوند
پس دروغ بودفرزندان صدام در کاخ شان کشته شدند.
#قلمبیداری
http://www.tg-me.com/darvishane49
🔥2❤1👌1
♻️فرمانده سپاه فومن: «جهنم» بدلیل مشکلات فنی خاموش شد
🔹جهنم و بهشت ساخته سپاه فومن که در هفته گذشته واکنش های بسیاری را برانگیخت به دلیل مشکلات فنی خاموش شد./ایران تایمز
پ .ن: بهروز رضائی منش:
هورااااا
داریوش :
جهنم اصلی نیز از قرن ۱۶ خاموش شده،...
اما سمت خاورمیانه آن تاکنون روشن است، و شواهد نشان می دهد در حال خاموش شدن است.. در واقع جهنم فومن، جشن خاموشی آن جهنم اصلی بود....👨🦯
بهروز رضائی منش:
آیا رنج (جهنم) پایان دارد؟
بزرگترین نکتهی درست در جهنم فومن این بود که جهنمش ماورایی نبود و بر روی زمین بود. عدهای از عارفان مانند ابو سعید ابوالخیر بر آنند که ما هفت آسمان و زمین را رفتیم، جهنمی در آن نبود. هر جهنمی هست همینجا در درون ما و بر روی همین زمین است.
داد درویشی از ره تَمهید
سر قلیان خویش را به مُرید
گفت از دوزخ ای نکو کردار
قدری آتش بروی آن بگذار
بگرفت و ببرد و باز آورد
عِقد گوهر ز دُرج راز آورد
گفت در دوزخ آنچه گردیدم
درکات جحیم را دیدم
آتش و هیزم و ذغال نبود
اخگری بهر اشتعال نبود
هیچکس آتشی نمیافروخت
ز آتش خویش هر کسی میسوخت
"" جناب صغیر اصفهانی""
و بعضی هم گفتهاند جهنمی نیست و منظور از جهنم در قیامت، درد و رنج ناشی از فراق از خالق است که با عدهای تکلم نمیکند و با عدهای خود را نمی نمایاند.
و کسانی معتقدند که جهنم همین آتش مواد مذاب درون زمین است که چون کسانی نتوانند نفس خود را ارتقاء بخشند که از عالم محسوس بسوی عالم ارواح انسانی بروند، نفس (روح) اشان بهمراه بدنشان به تدریج به لایههای پایین و مذاب و آتشین درون زمین میرود و تا روزی که زمین هست، عذاب می کشند و در جهنم میسوزند.
#قلمبیداری
http://www.tg-me.com/darvishane49
🔹جهنم و بهشت ساخته سپاه فومن که در هفته گذشته واکنش های بسیاری را برانگیخت به دلیل مشکلات فنی خاموش شد./ایران تایمز
پ .ن: بهروز رضائی منش:
هورااااا
داریوش :
جهنم اصلی نیز از قرن ۱۶ خاموش شده،...
اما سمت خاورمیانه آن تاکنون روشن است، و شواهد نشان می دهد در حال خاموش شدن است.. در واقع جهنم فومن، جشن خاموشی آن جهنم اصلی بود....👨🦯
بهروز رضائی منش:
آیا رنج (جهنم) پایان دارد؟
بزرگترین نکتهی درست در جهنم فومن این بود که جهنمش ماورایی نبود و بر روی زمین بود. عدهای از عارفان مانند ابو سعید ابوالخیر بر آنند که ما هفت آسمان و زمین را رفتیم، جهنمی در آن نبود. هر جهنمی هست همینجا در درون ما و بر روی همین زمین است.
داد درویشی از ره تَمهید
سر قلیان خویش را به مُرید
گفت از دوزخ ای نکو کردار
قدری آتش بروی آن بگذار
بگرفت و ببرد و باز آورد
عِقد گوهر ز دُرج راز آورد
گفت در دوزخ آنچه گردیدم
درکات جحیم را دیدم
آتش و هیزم و ذغال نبود
اخگری بهر اشتعال نبود
هیچکس آتشی نمیافروخت
ز آتش خویش هر کسی میسوخت
"" جناب صغیر اصفهانی""
و بعضی هم گفتهاند جهنمی نیست و منظور از جهنم در قیامت، درد و رنج ناشی از فراق از خالق است که با عدهای تکلم نمیکند و با عدهای خود را نمی نمایاند.
و کسانی معتقدند که جهنم همین آتش مواد مذاب درون زمین است که چون کسانی نتوانند نفس خود را ارتقاء بخشند که از عالم محسوس بسوی عالم ارواح انسانی بروند، نفس (روح) اشان بهمراه بدنشان به تدریج به لایههای پایین و مذاب و آتشین درون زمین میرود و تا روزی که زمین هست، عذاب می کشند و در جهنم میسوزند.
#قلمبیداری
http://www.tg-me.com/darvishane49
Telegram
قلم بیداری
باریکه ای بسوی مدنیت
ح-درویشی
ح-درویشی
❤20👍5🤣2
♻️احمدی نژاد: شوخی یا رنج؟
با این عکسها بزرگ شدیم. خشم از سرکوب و غرور از ایستادگی. سال هشتاد و هشت تنها سال حضور خیابانی نسل ما نبود اما جدی ترین بود. هشتاد و هشت برای ما در احمدی نژاد خلاصه نمیشود او فقط یک نماد بود، نماد برآمدن از یک سیستم با اراده قاطع برای انسداد هر شکل تغییر. برای نسل ما که از آخرهای سال هفتاد با واژگانی مثل دموکراسی و جامعه مدنی بزرگ شدیم احمدی نژاد یک نام بود که انسداد اصلاحات و حرکت به سوی یک استبداد سخت تر را نمایندگی میکرد. اما او تنها برساخته اراده ای بود که وقتی قتلهای زنجیره ای کشف شدند اطلاعات سپاه را در برابر وزارت اطلاعات تقویت کرد، دولت در دولت را تشدید و مداحان را به جای دانشگاهیان ارج نهاد و کشور را با جادوگری اداره می کرد.
دولت احمدی نژاد مجری و موافق سرکوب معترضان سبز بود. دستهایش در خون سهراب و ندا و اشکان و دهها جوان دیگر آغشته است اما همه واقعیت جمهوری اسلامی نبود. وقتی هم که خواست برای خودش هویتی مستقل تعریف کند نزدیکانش را زندان و خودش را رد صلاحیت کردند تا هسته سخت قدرت پیام دهد پایت را از گلیمت درازتر نکن.
برای خیلی ها احمدی نژاد کلمه ای برای شوخی شده یا حتی امیدی در این آشفته بازار اما برای بسیاری از ما نامی است یادآور سرکوب آرزوهای نسلی مان. احمدی نژاد هشتاد و چهار همان عروسک دوست داشتنی بیت و سپاه بود که بر ناکارآمدی اصلاح طلبان نشستند و میوه انسداد اصلاح را چیدند و از شعارزدگی و خستگی جامعه استفاده کردند و هشت سال سیاه را رقم زدند.
احمدی نژاد هر چه گذشت چموش تر شد و به خصوص از دور دوم نشان داد آن رییس جمهور سربه راه بیت و سپاه نیست. برای همین او را که تا حد پیغمبر بالا برده بودند، فریفته جریان «انحرافی» نامیدند، از دست همان واژگانی که برای حذف استفاده میکنند: فتنه گر، اغتشاشگر ،....
عده ای که حوصله درافتادن با اصل قدرت در بیت رهبری را نداشتند مدام به احمدی نژاد حمله میکردند اما او تنها یک نماینده پر کار بود از طرف هسته سخت قدرت و وقتی هم از قالب رییس جمهور سربه راه به رییس دولتی سرکش و خواستار اختیارات بیشتر و مخالف دخالتهای بیت در نصب و عزل وزرا تغییر شکل داد،حذف شد؛ چرا که ایده آل رهبری، همان رییسی مرده یا مقتول بود، رییس دولتی مطیع.
پشت هر نامی، رخدادها نهفته است. احمدی نژاد برای ما که به خون خفتن آن همه جوان را دادیم یک نام رنج آور است اما پشت این نام یک واقعیت اصلی بود و آن هم دستگاه قدرت مطلقه، نظامی گری و دشمنی با جامعه مدنی و احمدی نژاد تنها بخشی از این واقعیت بود. یک تکه از یک صورت مسأله اساسی تر بود: قدرت مطلقه.
مجتبی نجفی
http://www.tg-me.com/darvishane49
با این عکسها بزرگ شدیم. خشم از سرکوب و غرور از ایستادگی. سال هشتاد و هشت تنها سال حضور خیابانی نسل ما نبود اما جدی ترین بود. هشتاد و هشت برای ما در احمدی نژاد خلاصه نمیشود او فقط یک نماد بود، نماد برآمدن از یک سیستم با اراده قاطع برای انسداد هر شکل تغییر. برای نسل ما که از آخرهای سال هفتاد با واژگانی مثل دموکراسی و جامعه مدنی بزرگ شدیم احمدی نژاد یک نام بود که انسداد اصلاحات و حرکت به سوی یک استبداد سخت تر را نمایندگی میکرد. اما او تنها برساخته اراده ای بود که وقتی قتلهای زنجیره ای کشف شدند اطلاعات سپاه را در برابر وزارت اطلاعات تقویت کرد، دولت در دولت را تشدید و مداحان را به جای دانشگاهیان ارج نهاد و کشور را با جادوگری اداره می کرد.
دولت احمدی نژاد مجری و موافق سرکوب معترضان سبز بود. دستهایش در خون سهراب و ندا و اشکان و دهها جوان دیگر آغشته است اما همه واقعیت جمهوری اسلامی نبود. وقتی هم که خواست برای خودش هویتی مستقل تعریف کند نزدیکانش را زندان و خودش را رد صلاحیت کردند تا هسته سخت قدرت پیام دهد پایت را از گلیمت درازتر نکن.
برای خیلی ها احمدی نژاد کلمه ای برای شوخی شده یا حتی امیدی در این آشفته بازار اما برای بسیاری از ما نامی است یادآور سرکوب آرزوهای نسلی مان. احمدی نژاد هشتاد و چهار همان عروسک دوست داشتنی بیت و سپاه بود که بر ناکارآمدی اصلاح طلبان نشستند و میوه انسداد اصلاح را چیدند و از شعارزدگی و خستگی جامعه استفاده کردند و هشت سال سیاه را رقم زدند.
احمدی نژاد هر چه گذشت چموش تر شد و به خصوص از دور دوم نشان داد آن رییس جمهور سربه راه بیت و سپاه نیست. برای همین او را که تا حد پیغمبر بالا برده بودند، فریفته جریان «انحرافی» نامیدند، از دست همان واژگانی که برای حذف استفاده میکنند: فتنه گر، اغتشاشگر ،....
عده ای که حوصله درافتادن با اصل قدرت در بیت رهبری را نداشتند مدام به احمدی نژاد حمله میکردند اما او تنها یک نماینده پر کار بود از طرف هسته سخت قدرت و وقتی هم از قالب رییس جمهور سربه راه به رییس دولتی سرکش و خواستار اختیارات بیشتر و مخالف دخالتهای بیت در نصب و عزل وزرا تغییر شکل داد،حذف شد؛ چرا که ایده آل رهبری، همان رییسی مرده یا مقتول بود، رییس دولتی مطیع.
پشت هر نامی، رخدادها نهفته است. احمدی نژاد برای ما که به خون خفتن آن همه جوان را دادیم یک نام رنج آور است اما پشت این نام یک واقعیت اصلی بود و آن هم دستگاه قدرت مطلقه، نظامی گری و دشمنی با جامعه مدنی و احمدی نژاد تنها بخشی از این واقعیت بود. یک تکه از یک صورت مسأله اساسی تر بود: قدرت مطلقه.
مجتبی نجفی
http://www.tg-me.com/darvishane49
Telegram
قلم بیداری
باریکه ای بسوی مدنیت
ح-درویشی
ح-درویشی
❤33👍13👌2
♻️باز الههی نازی دیگر کشته شد.
تمام زنان ایران الهههای نازی هستند که نازشان از سوی حکمرانان بیدرایت این سرزمین خریداری ندارد.
در شهری با هزاران دوربین چهرهزن که تار مویی بیرون افتاده از لچک دختران را رصد میکند و به طرفةالعینی این گناه نابخشودنی را سرآسیمه و دستپاچه با هر آنچه دم دست دارد به اطلاع خاطی و بستگان و وابستگانش میرساند، دختری، انسانی، عزیز خانوادهای کشته شده و کک هم حضراتی را که در این وانفسا به دنبال ممنوع کردن گرداندن سگها هستند، نگزیده است.
آقای پلیس!
دوربینتان جای درستی تنظیم نشده. ناجور اشتباه کردهاید.
جناب نمایندهی دو-سه درصدی!
ورودتان به مجلس که فضاحتبار بود، بکوشید هنگام خروجتان آبرویی برای خود خریده باشید.
حضرت دادگستری!
به جای دام گستردن برای امثال سعید مدنیها و تاجزادهها که شریفترین آحاد این جامعه هستند، کمی هم داد بگسترید. ثواب دارد بخدا
محض یادآوری عرض میکنم:
کشته شدن دختری بیگناه حتما دردناکتر و جانگزاتر از درآوردن خلخال از پای زنی جهود است.
و سخن آخر این که:
اگر به «کلکمْ راعٍ، وَ کلکمْ مَسْؤُولٌ» اعتقادی دارید، بدانید:
نیاید به نزدیک دانا پسند
شبان خفته و گرگ در گوسفند
رعیّت چو بیخند و سلطان درخت
درخت، ای پسر، باشد از بیخ سخت
دگر کشور آباد بیند به خواب
که دارد دل اهل کشور خراب
چراغی که بیوهزنی برفروخت
بسی دیده باشی که شهری بسوخت
ریاست به دست کسانی خطاست
که از دستشان دستها بر خداست
مهدی اکبری
http://www.tg-me.com/darvishane49
تمام زنان ایران الهههای نازی هستند که نازشان از سوی حکمرانان بیدرایت این سرزمین خریداری ندارد.
در شهری با هزاران دوربین چهرهزن که تار مویی بیرون افتاده از لچک دختران را رصد میکند و به طرفةالعینی این گناه نابخشودنی را سرآسیمه و دستپاچه با هر آنچه دم دست دارد به اطلاع خاطی و بستگان و وابستگانش میرساند، دختری، انسانی، عزیز خانوادهای کشته شده و کک هم حضراتی را که در این وانفسا به دنبال ممنوع کردن گرداندن سگها هستند، نگزیده است.
آقای پلیس!
دوربینتان جای درستی تنظیم نشده. ناجور اشتباه کردهاید.
جناب نمایندهی دو-سه درصدی!
ورودتان به مجلس که فضاحتبار بود، بکوشید هنگام خروجتان آبرویی برای خود خریده باشید.
حضرت دادگستری!
به جای دام گستردن برای امثال سعید مدنیها و تاجزادهها که شریفترین آحاد این جامعه هستند، کمی هم داد بگسترید. ثواب دارد بخدا
محض یادآوری عرض میکنم:
کشته شدن دختری بیگناه حتما دردناکتر و جانگزاتر از درآوردن خلخال از پای زنی جهود است.
و سخن آخر این که:
اگر به «کلکمْ راعٍ، وَ کلکمْ مَسْؤُولٌ» اعتقادی دارید، بدانید:
نیاید به نزدیک دانا پسند
شبان خفته و گرگ در گوسفند
رعیّت چو بیخند و سلطان درخت
درخت، ای پسر، باشد از بیخ سخت
دگر کشور آباد بیند به خواب
که دارد دل اهل کشور خراب
چراغی که بیوهزنی برفروخت
بسی دیده باشی که شهری بسوخت
ریاست به دست کسانی خطاست
که از دستشان دستها بر خداست
مهدی اکبری
http://www.tg-me.com/darvishane49
Telegram
قلم بیداری
باریکه ای بسوی مدنیت
ح-درویشی
ح-درویشی
❤26👍16😢2👎1
♻️انواع شهروندان
🖊انفعال سیاسی لزوما به معنی بی تفاوتی سیاسی نیست. ممکن است کسی هم از سیاست آگاه باشد و هم دیدگاه سیاسی خاصی داشته باشد ولی عملا در سیاست مشارکت نکند. این نوع شهروند را می توان شهروند آگاه غیر فعالی نامید که احساس بیگانگی می کند. از سوی دیگر، کسی ممکن است از سیاست و مسائل آن آگاه نباشد اما به دلیل تحریک و بسیج احزاب یا رهبران سیاسی در سیاست مشارکت کند. چنین شهروندی را می توان ناآگاه فعال خواند. دو نوع شهروند دیگر باقی می ماند: یکی شهروند آگاه فعال که نمونه آرمانی شهروند در حکومت مردم سالار است و دوم شهروند ناآگاه غیرفعال که معمولا در نظام های سیاسی بسته و خودکامه نمودار می شود، اما گاهی در دموکراسی ها هم یافت می شود.
طبعا میان دلایل مشارکت نکردن شهروند آگاه غیرفعال و شهروند ناآگاه غیرفعال تفاوت هایی هست. داوری درباره برتری شهروند ناآگاه فعال و یا ناآگاه غیرفعال به داوری درباره انواع نظام های سیاسی می کشد. شهروند ناآگاه غیرفعال در نظام های مردم سالاری یکی از موانع تحکیم نظام به شمار می آید اما شهروند ناآگاه فعال ممکن است اساس مردم سالاری را به خطر اندازد، زیرا معمولا در نظام های سیاسی مردم فریب و در جامعه های توده ای چنین شهروندی نمودار می شود. از این رو می توان گفت که شهروند ناآگاه غیرفعال کمتر از شهروند ناآگاه فعال ممکن است به اساس مردم سالاری گزند برساند، چرا که، همان طور که گفتیم، مردم فریبان با تشویق مشارکت توده ها در سیاست کار را به سود خود تمام می کنند.
شهروند آگاه و غیرفعال معمولا در میان دگراندیشان و مخالفان نظام سیاسی یافت می شود. از این رو، مشارکت نکردن آنها در سیاست معنیدارتر از مشارکت شهروندان ناآگاه فعال است. طبعا هدف آسیب شناسی بی تفاوتی و بی سیاسی تبدیل شهروندان ناآگاه و غیرفعال و شهروندان آگاه و غیرفعال و سرانجام شهروندان آگاه و فعال خواهد بود. به طورکلی طیفی از شهروندان را می توان تصور کرد که در یک سوی آن شهروندان آگاه وفعال و سوی دیگر آن شهروندان غیر آگاه و غیرفعال قرار می گیرند.
دلیل بی تفاوتی سیاسی، به معنی مشارکت نکردن انتخابی و آگاهانه و عمدی را، معمولا در خصلت اساسا غیر مردم سالارانه نظام سیاسی می جویند، در حالی که عدم مشارکت ناآگاهانه بیشتر در بین اقشار خاصی چون تهیدستان و جوانان و اقلیت ها و زنان در نظام های مردم سالار دیده می شود. اما در میان طبقات متوسط و گروه های سنی میانه به بالا نرخ مشارکت افزایش می یابد.
پژوهش های میدانی معمولا میان متغیرهایی چون آگاهی از مسائل سیاسی، میزان علاقه به سیاست و احساس خرسندی و یا ناخرسندی از سیاست های رایج از یک سو و فعالیت یا عدم مشارکت سیاسی از سوی دیگر پیوندهایی یافتهاند. در این پژوهشها باور به عدم تأثير رأی افراد در زندگی سیاسی، باور به شباهت و یا عدم تفاوت عمده میان مواضع احزاب یا نامزدهای گوناگون، بی اعتمادی آنها به کارایی و اثرگذاری حکومت، سابقه تقلب در انتخابات، باور به آزاد و منصفانه نبودن انتخابات، به عنوان موانع اصلی مشارکت «علاقه مندان منفعل» بررسی شده است.
✍️ حسین بشیریه
📗از اینجا تا ناکجا "دیباچهای بر آسیبشناسی سیاسی"
#قلمبیداری
https://www.tg-me.com/darvishane49
🖊انفعال سیاسی لزوما به معنی بی تفاوتی سیاسی نیست. ممکن است کسی هم از سیاست آگاه باشد و هم دیدگاه سیاسی خاصی داشته باشد ولی عملا در سیاست مشارکت نکند. این نوع شهروند را می توان شهروند آگاه غیر فعالی نامید که احساس بیگانگی می کند. از سوی دیگر، کسی ممکن است از سیاست و مسائل آن آگاه نباشد اما به دلیل تحریک و بسیج احزاب یا رهبران سیاسی در سیاست مشارکت کند. چنین شهروندی را می توان ناآگاه فعال خواند. دو نوع شهروند دیگر باقی می ماند: یکی شهروند آگاه فعال که نمونه آرمانی شهروند در حکومت مردم سالار است و دوم شهروند ناآگاه غیرفعال که معمولا در نظام های سیاسی بسته و خودکامه نمودار می شود، اما گاهی در دموکراسی ها هم یافت می شود.
طبعا میان دلایل مشارکت نکردن شهروند آگاه غیرفعال و شهروند ناآگاه غیرفعال تفاوت هایی هست. داوری درباره برتری شهروند ناآگاه فعال و یا ناآگاه غیرفعال به داوری درباره انواع نظام های سیاسی می کشد. شهروند ناآگاه غیرفعال در نظام های مردم سالاری یکی از موانع تحکیم نظام به شمار می آید اما شهروند ناآگاه فعال ممکن است اساس مردم سالاری را به خطر اندازد، زیرا معمولا در نظام های سیاسی مردم فریب و در جامعه های توده ای چنین شهروندی نمودار می شود. از این رو می توان گفت که شهروند ناآگاه غیرفعال کمتر از شهروند ناآگاه فعال ممکن است به اساس مردم سالاری گزند برساند، چرا که، همان طور که گفتیم، مردم فریبان با تشویق مشارکت توده ها در سیاست کار را به سود خود تمام می کنند.
شهروند آگاه و غیرفعال معمولا در میان دگراندیشان و مخالفان نظام سیاسی یافت می شود. از این رو، مشارکت نکردن آنها در سیاست معنیدارتر از مشارکت شهروندان ناآگاه فعال است. طبعا هدف آسیب شناسی بی تفاوتی و بی سیاسی تبدیل شهروندان ناآگاه و غیرفعال و شهروندان آگاه و غیرفعال و سرانجام شهروندان آگاه و فعال خواهد بود. به طورکلی طیفی از شهروندان را می توان تصور کرد که در یک سوی آن شهروندان آگاه وفعال و سوی دیگر آن شهروندان غیر آگاه و غیرفعال قرار می گیرند.
دلیل بی تفاوتی سیاسی، به معنی مشارکت نکردن انتخابی و آگاهانه و عمدی را، معمولا در خصلت اساسا غیر مردم سالارانه نظام سیاسی می جویند، در حالی که عدم مشارکت ناآگاهانه بیشتر در بین اقشار خاصی چون تهیدستان و جوانان و اقلیت ها و زنان در نظام های مردم سالار دیده می شود. اما در میان طبقات متوسط و گروه های سنی میانه به بالا نرخ مشارکت افزایش می یابد.
پژوهش های میدانی معمولا میان متغیرهایی چون آگاهی از مسائل سیاسی، میزان علاقه به سیاست و احساس خرسندی و یا ناخرسندی از سیاست های رایج از یک سو و فعالیت یا عدم مشارکت سیاسی از سوی دیگر پیوندهایی یافتهاند. در این پژوهشها باور به عدم تأثير رأی افراد در زندگی سیاسی، باور به شباهت و یا عدم تفاوت عمده میان مواضع احزاب یا نامزدهای گوناگون، بی اعتمادی آنها به کارایی و اثرگذاری حکومت، سابقه تقلب در انتخابات، باور به آزاد و منصفانه نبودن انتخابات، به عنوان موانع اصلی مشارکت «علاقه مندان منفعل» بررسی شده است.
✍️ حسین بشیریه
📗از اینجا تا ناکجا "دیباچهای بر آسیبشناسی سیاسی"
#قلمبیداری
https://www.tg-me.com/darvishane49
Telegram
قلم بیداری
باریکه ای بسوی مدنیت
ح-درویشی
ح-درویشی
❤8👌1
♻️مدنیزاده و بنبست حکمرانی
سید علی مدنیزاده، گزینه پیشنهادی وزارت اقتصاد در دولت پزشکیان، با دانش عمیق، تحصیلات برجسته، تجربه مرتبط، وطندوستی، پاکدستی، و عزم راسخ برای اصلاح، از بسیاری از وزرای پیشین متمایز است. اما چرا با وجود این شایستگیها، موجی از کینه و دشمنی علیه او به راه افتاده؟
پاسخ در سیستمی ریشه دارد که اقتصاد ایران را به گروگان گرفته: انحصار سیاسی و فرهنگ رانتجویی و حامیپروری که هر تلاش برای تغییر در توزیع رانت را با تمام قوا سرکوب میکند.
عبدالناصر همتی، وزیر پیشین اقتصاد، در اظهاراتی افشاگرانه گفت: «نمایندگان مجلس خواستار تعیین مدیران بانکها، اعضای هیئتمدیره شرکتهای وابسته، و کرسیهای مناطق آزاد بودند. چون زیر بار نرفتم، استیضاح شدم.»
این سخنان، نقاب از چهره ائتلافهای قدرت برمیدارد که با توزیع مناصب و امتیازات، نفوذ خود را حفظ میکنند. این استراتژی فاسد، سالهاست که اقتصاد ایران را فلج کرده و هر صدای اصلاحی را خفه میکند.
مدنیزاده با برنامههای جسورانهاش برای اصلاح بودجه، شفافسازی یارانهها، و کاهش مداخلات دولت، مستقیماً منافع رانتخواران و گروههای ذینفع را نشانه گرفته است. این گروهها، که از یارانههای پنهان، فساد اقتصادی، و نفوذ سیاسی تغذیه میکنند، او را تهدیدی وجودی میبینند. جریانی که وزرایی چون محسن نوربخش، علی طیبنیا، و همتی را با ابزارهایی چون تخریب رسانهای، اتهامات واهی مانند «غربگرایی» (به بهانه تحصیل مدنیزاده در شیکاگو)، و فشارهای سیاسی از میدان به در کرد، حالا نیز با تمام توان علیه او صفآرایی کرده است. این جریان، نه با منطق، که با زور و تزویر، رانت و حامیپروری را به اصل بقای خود بدل کرده است.
آیا مدنیزاده میتواند در این میدان مینگذاریشده دوام بیاورد؟ او در تنگنای سختی گرفتار است. اگر به خواستههای رانتجویان تن دهد، اصلاحاتش به محاق میرود و اعتماد مردم به نسل جوان و پاکدست، که دولت پزشکیان نماد آن است، نابود میشود. این، خنجری بر پیکر اعتبار دولت خواهد بود. اما اگر مقاومت کند، سرنوشتی چون همتی در انتظارش است: حاشیهسازی، استیضاح، و حذف بیرحمانه. این دور باطل، نشاندهنده بحرانی عمیق در شیوه حکمرانی ایران است.
مشکل، بزرگتر از افراد است. حتی شایستهترین چهرهها، مانند مدنیزاده، در برابر ساختاری که رانت و حامیپروری را به ستون فقرات خود تبدیل کرده، ناتواناند. این سیستم فاسد، که منافع گروههای خاص را بر مصالح ملت ترجیح میدهد، اقتصاد ایران را به لبه پرتگاه رانده است. بدون ریشهکن کردن این ساختار، نهتنها امیدی به بهبود نیست، بلکه فروپاشی اقتصادی اجتنابناپذیر است.
برای نجات از این بنبست، باید رانتجویی و انحصار سیاسی را به زیر تیغ برد. شفافیت، پاسخگویی، و قطع رانتها، تنها راه اصلاح است. مدنیزاده میتواند مشعلدار این مبارزه باشد، اما بدون حمایت جامعه، نخبگان، و نهادهای مدنی، در این جنگ نابرابر تنها خواهد ماند. تغییر، بیش از افراد، به ارادهای جمعی نیاز دارد تا این نظام فاسدِ اقتصادی را از ریشه دگرگون کند.
حسین سلاحورزی
https://www.tg-me.com/darvishane49
سید علی مدنیزاده، گزینه پیشنهادی وزارت اقتصاد در دولت پزشکیان، با دانش عمیق، تحصیلات برجسته، تجربه مرتبط، وطندوستی، پاکدستی، و عزم راسخ برای اصلاح، از بسیاری از وزرای پیشین متمایز است. اما چرا با وجود این شایستگیها، موجی از کینه و دشمنی علیه او به راه افتاده؟
پاسخ در سیستمی ریشه دارد که اقتصاد ایران را به گروگان گرفته: انحصار سیاسی و فرهنگ رانتجویی و حامیپروری که هر تلاش برای تغییر در توزیع رانت را با تمام قوا سرکوب میکند.
عبدالناصر همتی، وزیر پیشین اقتصاد، در اظهاراتی افشاگرانه گفت: «نمایندگان مجلس خواستار تعیین مدیران بانکها، اعضای هیئتمدیره شرکتهای وابسته، و کرسیهای مناطق آزاد بودند. چون زیر بار نرفتم، استیضاح شدم.»
این سخنان، نقاب از چهره ائتلافهای قدرت برمیدارد که با توزیع مناصب و امتیازات، نفوذ خود را حفظ میکنند. این استراتژی فاسد، سالهاست که اقتصاد ایران را فلج کرده و هر صدای اصلاحی را خفه میکند.
مدنیزاده با برنامههای جسورانهاش برای اصلاح بودجه، شفافسازی یارانهها، و کاهش مداخلات دولت، مستقیماً منافع رانتخواران و گروههای ذینفع را نشانه گرفته است. این گروهها، که از یارانههای پنهان، فساد اقتصادی، و نفوذ سیاسی تغذیه میکنند، او را تهدیدی وجودی میبینند. جریانی که وزرایی چون محسن نوربخش، علی طیبنیا، و همتی را با ابزارهایی چون تخریب رسانهای، اتهامات واهی مانند «غربگرایی» (به بهانه تحصیل مدنیزاده در شیکاگو)، و فشارهای سیاسی از میدان به در کرد، حالا نیز با تمام توان علیه او صفآرایی کرده است. این جریان، نه با منطق، که با زور و تزویر، رانت و حامیپروری را به اصل بقای خود بدل کرده است.
آیا مدنیزاده میتواند در این میدان مینگذاریشده دوام بیاورد؟ او در تنگنای سختی گرفتار است. اگر به خواستههای رانتجویان تن دهد، اصلاحاتش به محاق میرود و اعتماد مردم به نسل جوان و پاکدست، که دولت پزشکیان نماد آن است، نابود میشود. این، خنجری بر پیکر اعتبار دولت خواهد بود. اما اگر مقاومت کند، سرنوشتی چون همتی در انتظارش است: حاشیهسازی، استیضاح، و حذف بیرحمانه. این دور باطل، نشاندهنده بحرانی عمیق در شیوه حکمرانی ایران است.
مشکل، بزرگتر از افراد است. حتی شایستهترین چهرهها، مانند مدنیزاده، در برابر ساختاری که رانت و حامیپروری را به ستون فقرات خود تبدیل کرده، ناتواناند. این سیستم فاسد، که منافع گروههای خاص را بر مصالح ملت ترجیح میدهد، اقتصاد ایران را به لبه پرتگاه رانده است. بدون ریشهکن کردن این ساختار، نهتنها امیدی به بهبود نیست، بلکه فروپاشی اقتصادی اجتنابناپذیر است.
برای نجات از این بنبست، باید رانتجویی و انحصار سیاسی را به زیر تیغ برد. شفافیت، پاسخگویی، و قطع رانتها، تنها راه اصلاح است. مدنیزاده میتواند مشعلدار این مبارزه باشد، اما بدون حمایت جامعه، نخبگان، و نهادهای مدنی، در این جنگ نابرابر تنها خواهد ماند. تغییر، بیش از افراد، به ارادهای جمعی نیاز دارد تا این نظام فاسدِ اقتصادی را از ریشه دگرگون کند.
حسین سلاحورزی
https://www.tg-me.com/darvishane49
Telegram
قلم بیداری
باریکه ای بسوی مدنیت
ح-درویشی
ح-درویشی
❤13👍7👎1👏1
♻️آخر و عاقبت مذاکرات چه می شود؟
با روی کار آمدن دوباره ترامپ در کاخسفید، تاکنون پنج دور گفتوگوی هستهای بین نمایندگان ایران و آمریکا به پایمردی عمان انجام شد.
بر پایه گمانهها و شواهد، به نظر میآید دور پنجم این نشستها در رم پیشرفتی نداشته و بر اساس پارهای اظهارنظرها به بنبست خورده است.
علت اساسی پیشنرفتن گفتوگوها اصرار طرف آمریکایی بر توقف کامل غنیسازی است؛ درحالیکه ایران این خواسته را «غیرواقعی» میداند. بیایید واقعگرا باشیم: آیا طرف آمریکایی انتظار دارد کشوری که سه دهه برای توسعه فناوری هستهای صلحآمیز تلاش کرده، بهسادگی از آن دست بکشد؟ آیا باور دارند ایران در منطقهای پرآشوب و مملو از تهدید، توان دفاعی خود را کنار بگذارد درحالیکه در تحریم همهجانبه تسلیحات نظامی قرار دارد؟ حقیقت این است که این انتظارها با «واقعیتهای منطقه» و با «منطق بقا» در تضاد است.
غنیسازی: تهدید یا حق مشروع؟
طبق پیمان منع گسترش تسلیحات هستهای، ایران مانند برزیل، ژاپن، آرژانتین، کره جنوبی و چند کشور دیگر، حق دارد اورانیوم را برای هدفهای صلحآمیز غنیسازی کند. برای ایران، این تنها یک فناوری نیست؛ نشانهای از استقلال ملی و توان بومی است. نگرانیها درباره ذخایر ۶۰درصدی نیز میتواند با چارچوبی شفاف و نظارتهای مستمر آژانس بینالمللی انرژی اتمی و حتی بازرسان آمریکایی مدیریت شود.
نظارتهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی، نگرانیهای مشروع جامعه بینالملل از تسلیحاتی شدن فعالیتهای صلحآمیز هستهای ایران را برطرف میکند. طرف آمریکایی چرا بهجای اصرار بر توقف کامل غنیسازی که برای ایران غیرقابل پذیرش است، بر محدودسازی سطح غنیسازی و بازرسیهای اطمینانبخش تمرکز نمیکند؟ اگر دیپلماسی به جای ایدئولوژیک بودن در مسیر واقعگرایی قدم بردارد، همواره برای پیچیدهترین گرهها راه گشایشی پیدا میکند.
دو مسیر: همکاری یا تقابل
آمریکا اکنون در یک نقطه تصمیمگیری تاریخی ایستادهاست. مسیر نخست دیپلماسی فعال است: پذیرش ایران بهعنوان کشوری با برنامه صلحآمیز، ادغام اقتصادی ایران در نظم جهانی و همکاری منطقهای، که چهره منطقه و جهان را تغییر میدهد؛ مسیری که میتواند برای منطقه صلحی پایدار و همیشگی به ارمغان بیاورد. اما مسیر دوم، همان چرخه آشناست: تهدید، تحریم و در نهایت، بیثباتی بیشتر و جنگ. ایران فشار حداکثری را سالهاست که آزموده است. ایران زیستن در تحریم را یاد گرفته است. اما گزینه نظامی در برابر ایران، نسخهای فاجعهبار برای منطقه است.
خاورمیانه منطقهای نیست که بشود جنگی ویرانگر را در آن آزمود. چنان که تاکر کارلسون در تازهترین بیانیه طولانی خود اظهار داشت: افسران پنتاگون نیز بر این باورند که جنگ با ایران به سادگی ممکن است به جنگی جهانی بدل شود. تجربیات عراق و افغانستان نیز نشان داد که دستاوردهای جنگجویانهی آمریکا از این دو جنگ منطقهای، خیلی افتخارآمیزتر از جنگ ویتنام نبود.
...گویی در سیاست خارجی آمریکا این درس ساده از تجربههای پیشین کمتر جدی گرفته میشود. شاید زمان آن رسیده باشد که به این تجربهها با نگاهی تازه نگریسته شود.
کنسرسیوم صلح و دوستی
ترامپ در گفتوگویی رسانهای اظهار داشت میخواهد آزمایشگاههای هستهای ایران را منفحر کند! اما چرا انفجار؟! راهی که پیشینیان او نیز میخواستند، اما نتوانستند. پیشنهاد ما این است: به جای اعزام غیرممکن عوامل تخریب، مهندسان و کارشناسان سازندهی خود را به صنایع هستهای ما بفرستند تا در کنار دانشمندان ما، برگی تازه در تاریخ همکاریهای صلحآمیز هستهای ایجاد شود. مهندسان آمریکایی و دانشمندان ما میتوانند در کنار یکدیگر، کنسرسیومی از همکاری، تعامل و آشتی و امنیت در منطقه و جهان بیافرینند. آیا کنسرسیوم صلح و دوستی بهتر از تنهایی جنگ و انفجار نیست؟
دیپلماسی چندجانبه
رئیسجمهور ترامپ با درک بنبست پیشآمده، روز چهارشنبه ۱۴خرداد در یک گفتوگوی ۷۵دقیقهای با ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، مشارکت روسیه در این گفتوگو را مفید دانسته است. روسیه کشور بزرگ و همسایه ماست. ایران نیز مانند رئیسجمهور آمریکا، حضور روسیه در این گفتوگوی به بنبست رسیده را مفید میداند. علاوه براین، آقای ترامپ بهتازگی از شیجینپینگ، رئیسجمهور چین، به نیکی یاد کرده و گفته است ایشان را دوست دارد.
او اشتیاق خود را برای گفتوگوی سازنده با چین اعلام داشت؛ هرچند که این گفتوگو را «سخت» دانست. برای آغاز گفتوگو و همکاری با چین، چه جایی بهتر از ایران؟ ما پیشنهاد میکنیم در کنار روسیه، کشور چین و حتی سه کشور همکار اروپایی نیز برای رفع نگرانیهای خود، به این گفتوگو وارد شوند. بیگمان، آنچه از چنین مذاکراتی به دست میآید، به نفع منطقه و جهان خواهد بود.
علی آهنگر✍
https://www.tg-me.com/darvishane49
با روی کار آمدن دوباره ترامپ در کاخسفید، تاکنون پنج دور گفتوگوی هستهای بین نمایندگان ایران و آمریکا به پایمردی عمان انجام شد.
بر پایه گمانهها و شواهد، به نظر میآید دور پنجم این نشستها در رم پیشرفتی نداشته و بر اساس پارهای اظهارنظرها به بنبست خورده است.
علت اساسی پیشنرفتن گفتوگوها اصرار طرف آمریکایی بر توقف کامل غنیسازی است؛ درحالیکه ایران این خواسته را «غیرواقعی» میداند. بیایید واقعگرا باشیم: آیا طرف آمریکایی انتظار دارد کشوری که سه دهه برای توسعه فناوری هستهای صلحآمیز تلاش کرده، بهسادگی از آن دست بکشد؟ آیا باور دارند ایران در منطقهای پرآشوب و مملو از تهدید، توان دفاعی خود را کنار بگذارد درحالیکه در تحریم همهجانبه تسلیحات نظامی قرار دارد؟ حقیقت این است که این انتظارها با «واقعیتهای منطقه» و با «منطق بقا» در تضاد است.
غنیسازی: تهدید یا حق مشروع؟
طبق پیمان منع گسترش تسلیحات هستهای، ایران مانند برزیل، ژاپن، آرژانتین، کره جنوبی و چند کشور دیگر، حق دارد اورانیوم را برای هدفهای صلحآمیز غنیسازی کند. برای ایران، این تنها یک فناوری نیست؛ نشانهای از استقلال ملی و توان بومی است. نگرانیها درباره ذخایر ۶۰درصدی نیز میتواند با چارچوبی شفاف و نظارتهای مستمر آژانس بینالمللی انرژی اتمی و حتی بازرسان آمریکایی مدیریت شود.
نظارتهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی، نگرانیهای مشروع جامعه بینالملل از تسلیحاتی شدن فعالیتهای صلحآمیز هستهای ایران را برطرف میکند. طرف آمریکایی چرا بهجای اصرار بر توقف کامل غنیسازی که برای ایران غیرقابل پذیرش است، بر محدودسازی سطح غنیسازی و بازرسیهای اطمینانبخش تمرکز نمیکند؟ اگر دیپلماسی به جای ایدئولوژیک بودن در مسیر واقعگرایی قدم بردارد، همواره برای پیچیدهترین گرهها راه گشایشی پیدا میکند.
دو مسیر: همکاری یا تقابل
آمریکا اکنون در یک نقطه تصمیمگیری تاریخی ایستادهاست. مسیر نخست دیپلماسی فعال است: پذیرش ایران بهعنوان کشوری با برنامه صلحآمیز، ادغام اقتصادی ایران در نظم جهانی و همکاری منطقهای، که چهره منطقه و جهان را تغییر میدهد؛ مسیری که میتواند برای منطقه صلحی پایدار و همیشگی به ارمغان بیاورد. اما مسیر دوم، همان چرخه آشناست: تهدید، تحریم و در نهایت، بیثباتی بیشتر و جنگ. ایران فشار حداکثری را سالهاست که آزموده است. ایران زیستن در تحریم را یاد گرفته است. اما گزینه نظامی در برابر ایران، نسخهای فاجعهبار برای منطقه است.
خاورمیانه منطقهای نیست که بشود جنگی ویرانگر را در آن آزمود. چنان که تاکر کارلسون در تازهترین بیانیه طولانی خود اظهار داشت: افسران پنتاگون نیز بر این باورند که جنگ با ایران به سادگی ممکن است به جنگی جهانی بدل شود. تجربیات عراق و افغانستان نیز نشان داد که دستاوردهای جنگجویانهی آمریکا از این دو جنگ منطقهای، خیلی افتخارآمیزتر از جنگ ویتنام نبود.
...گویی در سیاست خارجی آمریکا این درس ساده از تجربههای پیشین کمتر جدی گرفته میشود. شاید زمان آن رسیده باشد که به این تجربهها با نگاهی تازه نگریسته شود.
کنسرسیوم صلح و دوستی
ترامپ در گفتوگویی رسانهای اظهار داشت میخواهد آزمایشگاههای هستهای ایران را منفحر کند! اما چرا انفجار؟! راهی که پیشینیان او نیز میخواستند، اما نتوانستند. پیشنهاد ما این است: به جای اعزام غیرممکن عوامل تخریب، مهندسان و کارشناسان سازندهی خود را به صنایع هستهای ما بفرستند تا در کنار دانشمندان ما، برگی تازه در تاریخ همکاریهای صلحآمیز هستهای ایجاد شود. مهندسان آمریکایی و دانشمندان ما میتوانند در کنار یکدیگر، کنسرسیومی از همکاری، تعامل و آشتی و امنیت در منطقه و جهان بیافرینند. آیا کنسرسیوم صلح و دوستی بهتر از تنهایی جنگ و انفجار نیست؟
دیپلماسی چندجانبه
رئیسجمهور ترامپ با درک بنبست پیشآمده، روز چهارشنبه ۱۴خرداد در یک گفتوگوی ۷۵دقیقهای با ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، مشارکت روسیه در این گفتوگو را مفید دانسته است. روسیه کشور بزرگ و همسایه ماست. ایران نیز مانند رئیسجمهور آمریکا، حضور روسیه در این گفتوگوی به بنبست رسیده را مفید میداند. علاوه براین، آقای ترامپ بهتازگی از شیجینپینگ، رئیسجمهور چین، به نیکی یاد کرده و گفته است ایشان را دوست دارد.
او اشتیاق خود را برای گفتوگوی سازنده با چین اعلام داشت؛ هرچند که این گفتوگو را «سخت» دانست. برای آغاز گفتوگو و همکاری با چین، چه جایی بهتر از ایران؟ ما پیشنهاد میکنیم در کنار روسیه، کشور چین و حتی سه کشور همکار اروپایی نیز برای رفع نگرانیهای خود، به این گفتوگو وارد شوند. بیگمان، آنچه از چنین مذاکراتی به دست میآید، به نفع منطقه و جهان خواهد بود.
علی آهنگر✍
https://www.tg-me.com/darvishane49
Telegram
قلم بیداری
باریکه ای بسوی مدنیت
ح-درویشی
ح-درویشی
❤18👎8
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔘تلنگر
وقتی که راه نمیروی یا نمیدَوی،
زمین هم نمیخوری!
و این "زمین نخوردن"
محصول سُکون است نه مَهارت!
وقتی که تصمیمی نمیگیری و کاری نمیکنی، پس اشتباه هم نمیکنی!
و این "اشتباه نکردن"،
محصول اِنفعال است نه انتخاب!
#رفتارـخردمندانه
#قلمبیداری
@darvishane49
وقتی که راه نمیروی یا نمیدَوی،
زمین هم نمیخوری!
و این "زمین نخوردن"
محصول سُکون است نه مَهارت!
وقتی که تصمیمی نمیگیری و کاری نمیکنی، پس اشتباه هم نمیکنی!
و این "اشتباه نکردن"،
محصول اِنفعال است نه انتخاب!
#رفتارـخردمندانه
#قلمبیداری
@darvishane49
❤25👌4👏1