تاریخ تمدن ایران و جهان
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
تاریخ تمدن ایران و جهان
آموزش سیاسی مردم فرانسه، بهطور کلّی، بوسیلهی اهل ادب انجام گرفت و همین امر موجب شد که افکار انتزاعی و پندارهای واهی آنان به باورهای راستین عامهی مردم تبدیل شود و از مجرای شورش آنان در صورت واقعیت بیرونی تحقّق پیدا کند. این نمایشی بود که از پیوند میان مردم…
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
رضاشاه در ابتدای پادشاهی خود افزون بر تکیه بر اقبال مردم به حکومت مقتدر و همچنین اقداماتی که برای افزایش قدرت دولت در پیش گرفت، این اقبال را یافت که روشنفکران ایرانیِ نسل بعد از مشروطه، به حمایت از وی برخیزند.
جالب است که برخلاف روشنفکران تقلیلگرای عصر مشروطه، همچنانکه در فصول قبل از آنان سخن گفته شد، روشنفکران نسل دوم، عميقاً به جدایی دین از سیاست ایمان داشتند و تلاش میکردند شعار اصلی مشروطه یعنی دموکراسی را از رهگذر تکیه بر ناسیونالیسم به پیش ببرند.
روشنفكران ايرانی عصر رضاشاه را در اصل بايد بنيانگذاران اصلی گفتمان پهلویسم در ایران دانست.
جابهجایی دو انقلاب؛ چرخشهای امر دینی در جامعه ایرانی، مهدی نجفزاده، تهران، انتشارات تیسا، ۱۳٩۷، ص ۲٨۱
#جابهجایی_دو_انقلاب
#تاریخ_مشروطه
#پهلوی
#رضاشاه
#دولت_ملی
@HistoryofIran_Official
جالب است که برخلاف روشنفکران تقلیلگرای عصر مشروطه، همچنانکه در فصول قبل از آنان سخن گفته شد، روشنفکران نسل دوم، عميقاً به جدایی دین از سیاست ایمان داشتند و تلاش میکردند شعار اصلی مشروطه یعنی دموکراسی را از رهگذر تکیه بر ناسیونالیسم به پیش ببرند.
روشنفكران ايرانی عصر رضاشاه را در اصل بايد بنيانگذاران اصلی گفتمان پهلویسم در ایران دانست.
جابهجایی دو انقلاب؛ چرخشهای امر دینی در جامعه ایرانی، مهدی نجفزاده، تهران، انتشارات تیسا، ۱۳٩۷، ص ۲٨۱
#جابهجایی_دو_انقلاب
#تاریخ_مشروطه
#پهلوی
#رضاشاه
#دولت_ملی
@HistoryofIran_Official
جوِّ حاکم بر فضای روشنفکری دوره اول سلطنت رضاشاه اندیشههای «ایرانشهری» و همچنین جدایی دین از سیاست را بازتاب میداد و از همین منظر نیز به حمایت از رضاشاه و سلطنت او مینگریست.
حزب تجدد به عنوان مهمترین حزب سیاسی کشور که بسیاری از فعالان انقلاب مشروطه و از آن جمله تقیزاده، بهار، مستوفیالممالک و ذکاءالمک فروغی عضو آن بودند، بهطور رسمی و علنی در برنامه خود «جدایی دین از سیاست»، ایجاد ارتش منظم و بوروکراسی کارآمد، پایاندادن به امتیازات بیگانگان، صنعتیکردن کشور، وضع قوانین مالیات، تغییر زندگی عشایری از کوچنشینی به کشاورزی، فراهمساختن امکانات آموزشی برای همگان و از جمله زنان و گسترش زبان فارسی در تمام نقاط کشور را خواستار شده بود.
اینها همه در حقیقت کلیّتی از اقداماتی بود که رضاشاه عملاً آن را در دستور کار قرار داده بود.
جابهجایی دو انقلاب؛ چرخشهای امر دینی در جامعه ایرانی، مهدی نجفزاده، تهران، انتشارات تیسا، ۱۳٩۷، ص ۲۸۵
#جابهجایی_دو_انقلاب
#تاریخ_مشروطه
#پهلوی
#رضاشاه
#دولت_ملی
@HistoryofIran_Official
حزب تجدد به عنوان مهمترین حزب سیاسی کشور که بسیاری از فعالان انقلاب مشروطه و از آن جمله تقیزاده، بهار، مستوفیالممالک و ذکاءالمک فروغی عضو آن بودند، بهطور رسمی و علنی در برنامه خود «جدایی دین از سیاست»، ایجاد ارتش منظم و بوروکراسی کارآمد، پایاندادن به امتیازات بیگانگان، صنعتیکردن کشور، وضع قوانین مالیات، تغییر زندگی عشایری از کوچنشینی به کشاورزی، فراهمساختن امکانات آموزشی برای همگان و از جمله زنان و گسترش زبان فارسی در تمام نقاط کشور را خواستار شده بود.
اینها همه در حقیقت کلیّتی از اقداماتی بود که رضاشاه عملاً آن را در دستور کار قرار داده بود.
جابهجایی دو انقلاب؛ چرخشهای امر دینی در جامعه ایرانی، مهدی نجفزاده، تهران، انتشارات تیسا، ۱۳٩۷، ص ۲۸۵
#جابهجایی_دو_انقلاب
#تاریخ_مشروطه
#پهلوی
#رضاشاه
#دولت_ملی
@HistoryofIran_Official
تاریخ تمدن ایران و جهان
اقشار مسلط در اوایل عصر پهلوی همچون اواخر دوره قاجار شامل خاندان سلطنتی، کارمندان سطح بالای اداری، زمینداران بزرگ، خانهای عشایر، علمای با نفوذ، و تجار ثروتمند بودند. در پایان عصر پهلوی تغییرات مهمی چه از لحاظ اندازه و چه از لحاظ ترکیب طبقاتی در این اقشار…
بههرحال اقدامات رضاشاه تغییرات عمدهای را در ساختار اجتماعی ایرانی موجب شد که مهمترین آن تشکیل طبقه متوسط جدید متشکل از کارمندان دولتی، ارتشیان، طبقه کارگر و گروههای روشنفکری بود که امکان تحصیلات عالیه را در دانشگاههای ایجادشده یافتند.
جابهجایی دو انقلاب؛ چرخشهای امر دینی در جامعه ایرانی، مهدی نجفزاده، تهران، انتشارات تیسا، ۱۳٩۷، ص ۲٨۶
#جابهجایی_دو_انقلاب
#تاریخ_مشروطه
#پهلوی
#رضاشاه
#دولت_ملی
@HistoryofIran_Official
جابهجایی دو انقلاب؛ چرخشهای امر دینی در جامعه ایرانی، مهدی نجفزاده، تهران، انتشارات تیسا، ۱۳٩۷، ص ۲٨۶
#جابهجایی_دو_انقلاب
#تاریخ_مشروطه
#پهلوی
#رضاشاه
#دولت_ملی
@HistoryofIran_Official
وضعیت روحانیت برعکس طبقه متوسط جدید در وضعیت نامساعدی قرار گرفته بود. بر اثر سیاستهای رضاشاه بخش عمدهای از درآمد و قدرت روحانیت عملاً از بین رفته بود. کنترل شدید بر اداره موقوفهها و تضعیف مؤسسههای آموزشی آنان را بیش از پیش به طبقه بازار وابسته کرد. مسئلهای که بعدها در دوران انقلاب اسلامی موجب ائتلاف مستحکم آنان شد.
جابهجایی دو انقلاب؛ چرخشهای امر دینی در جامعه ایرانی، مهدی نجفزاده، تهران، انتشارات تیسا، ۱۳٩۷، ص ۲۸۸
#جابهجایی_دو_انقلاب
#تاریخ_مشروطه
#پهلوی
#رضاشاه
#دولت_ملی
@HistoryofIran_Official
جابهجایی دو انقلاب؛ چرخشهای امر دینی در جامعه ایرانی، مهدی نجفزاده، تهران، انتشارات تیسا، ۱۳٩۷، ص ۲۸۸
#جابهجایی_دو_انقلاب
#تاریخ_مشروطه
#پهلوی
#رضاشاه
#دولت_ملی
@HistoryofIran_Official
روشنفکران از مفهوم ملیگرایی و احیای سنن باستانی، بروز و ظهور و ایرانی نو در دنیای مدرن را جستوجو میکردند. چنانکه تقیزاده در روزنامه ایرانشهر نوشت: «رضاشاه» رهبر بزرگی بود که سرنوشت کشورش را به دست گرفت برای انجام آرمانهایی که در صدر انقلاب مشروطیت وجود داشت، طلبیده شده بود.
جابهجایی دو انقلاب؛ چرخشهای امر دینی در جامعه ایرانی، مهدی نجفزاده، تهران، انتشارات تیسا، ۱۳٩۷، ص ۲۸۸
#انقلاب_اسلامی
#جابهجایی_دو_انقلاب
#تاریخ_مشروطه
#پهلوی
#رضاشاه
#دولت_ملی
@HistoryofIran_Official
جابهجایی دو انقلاب؛ چرخشهای امر دینی در جامعه ایرانی، مهدی نجفزاده، تهران، انتشارات تیسا، ۱۳٩۷، ص ۲۸۸
#انقلاب_اسلامی
#جابهجایی_دو_انقلاب
#تاریخ_مشروطه
#پهلوی
#رضاشاه
#دولت_ملی
@HistoryofIran_Official
کفش ملی کفش میبرد مسکو میفروخت. یک روز در مسکو بودم دیدم یک صف طولانی مردم ایستادهاند. پرسیدم اینجا چه خبر است گفتند سه شنبه است کفش ملی از ایران میآورند مسکو و میفروشد.
تکنوکراسی و سیاستگذاری اقتصادی در ایران به روایت دکتر رضا نیازمند، گردآورنده علیاصغر سعیدی، تهران، لوح فکر، ۱۳۹۶، ص ۱۴۷
#تکنوکراسی_و_سیاستگذاری_اقتصادی_در_ایران
#تاریخ_مشروطه
#حکومت_قانون_در_ایران
#رضا_نیازمند
#علینقی_عالیخانی
#پهلوی
#توسعه_اقتصادی
@HistoryofIran_Official
تکنوکراسی و سیاستگذاری اقتصادی در ایران به روایت دکتر رضا نیازمند، گردآورنده علیاصغر سعیدی، تهران، لوح فکر، ۱۳۹۶، ص ۱۴۷
#تکنوکراسی_و_سیاستگذاری_اقتصادی_در_ایران
#تاریخ_مشروطه
#حکومت_قانون_در_ایران
#رضا_نیازمند
#علینقی_عالیخانی
#پهلوی
#توسعه_اقتصادی
@HistoryofIran_Official
از لحاظ منافع مادی، علما بیش از بازاریان از نتایج نوسازی آسیب میدیدند. آنها از این که بخشی از شبکه مسلط سیاسی باشند نزول کردند و بهطور نسبی قدرت خود را از دست دادند. در حالیکه بازاریان فرصتهای مادی قابل توجهی به دست آوردند. بیشتر علما در اعتراض به امتیازهای از دست رفته خود از انقلاب اسلامی حمایت کردند. تجار بزرگ و بازاریان مرفه نیز از انقلاب حمایت کردند با تصور اینکه مالیاتهای غیرشرعی دولتی را در رژیم اسلامی نخواهند پرداخت، سبک زندگی آنها توسط دولت اسلامی محترم شمرده خواهد شد، از سلطه مستبدانه دولت رهایی خواهند یافت و در رژیم جدید با نظام اداری دولتی ارتباط مناسبتری خواهند داشت.
طبقات اجتماعی، دولت و انقلاب در ایران، احمد اشرف و علی بنوعزیزی، ترجمه سهیلا ترابی فارسانی، تهران، انتشارات نیلوفر، ۱۳٩۳، ص ۱۵۶
#طبقات_اجتماعی_دولت_و_انقلاب_در_ایران
#اتحاد_بازار_با_روحانیان
#تاریخ_مشروطه
#انقلاب_اسلامی
#مدرنیزاسیون
@HistoryofIran_Official
طبقات اجتماعی، دولت و انقلاب در ایران، احمد اشرف و علی بنوعزیزی، ترجمه سهیلا ترابی فارسانی، تهران، انتشارات نیلوفر، ۱۳٩۳، ص ۱۵۶
#طبقات_اجتماعی_دولت_و_انقلاب_در_ایران
#اتحاد_بازار_با_روحانیان
#تاریخ_مشروطه
#انقلاب_اسلامی
#مدرنیزاسیون
@HistoryofIran_Official
تاریخ تمدن ایران و جهان
آموزش سیاسی مردم فرانسه، بهطور کلّی، بوسیلهی اهل ادب انجام گرفت و همین امر موجب شد که افکار انتزاعی و پندارهای واهی آنان به باورهای راستین عامهی مردم تبدیل شود و از مجرای شورش آنان در صورت واقعیت بیرونی تحقّق پیدا کند. این نمایشی بود که از پیوند میان مردم…
«ورای جامعۀ واقعی با نظامی سنتی، نامنظم و آشفته، که قانونهای آن متنوع، متعارض، صفهای مردم جدا از هم، موقعیتهای آن ثابت و مالیاتهای نابرابر بود، به تدریج، جامعهای خیالی ساخته شد که در آن همهچیز منظم، عادلانه، یکرنگ و عُقَلائی به نظر میآمد. با گذشت زمان، خیالات تودهها جامعۀ واقعی را ترک گفت و در جامعۀ خیالی پناه جست. تودهها با آنچه وجود داشت قطع رابطه کردند تا در رویا آنچه میتوانست وجود یابد پیدا کنند و، سرانجام، در عالم خیال، در مدینهای فاضله، که اهل ادب از پیش ساخته بودند، زندگی کردند.»
ملّت، دولت و حکومت قانون، جواد طباطبایی، تهران، مینوی خرد، ۱۳٩٨، ص ۲۷
#ملت_دولت_حکومت_قانون
#ملت_دولت_حکومتقانون
#تاریخ_اندیشه_سیاسی
#انقلاب_فرانسه
#جوادطباطبایی
@HistoryofIran_Official
ملّت، دولت و حکومت قانون، جواد طباطبایی، تهران، مینوی خرد، ۱۳٩٨، ص ۲۷
#ملت_دولت_حکومت_قانون
#ملت_دولت_حکومتقانون
#تاریخ_اندیشه_سیاسی
#انقلاب_فرانسه
#جوادطباطبایی
@HistoryofIran_Official
توکویل انقلاب فرانسه را از دیدگاه نظریۀ آزادی و دموکراسی تحلیل کرده است.
او، برپایۀ توضیحاتی که گذشت، نظر خود را دربارۀ فلسفۀ انقلاب فرانسه مطرح میکند.
اشتباه خواهد بود که تصور کنیم «روحیۀ آزادی» با انقلاب ۱۷۸۹ آشکار شد؛ از زمانهای دور، روحیۀ آزادی یکی از بارزترین صفات فرانسویان بود، اما روحیۀ آزادی، در فرانسه، با فواصل و به تناوب ظاهر میشد و بیشتر «غریزی» بود تا فرآوردۀ «اندیشه»!
در فرانسه، روحیۀ آزادیْ نامنظم، قهرآمیز و، در عین حال، ضعیف بود. روحیۀ استقلالطلبی فرانسویان در پایان سدۀ هیجدهم شدت پیدا کرده و سرشت آن دگرگون شده بود؛ در همان زمان، تصور مردم فرانسه از آزادی نیز دستخوش تغییر شد.
دیری بود تا فرانسه قرون وسطای خود را پشت سر گذاشته بود، اما «مفهوم فئودالی و اشرافی آزادی» در میان صاحبان امتیاز رواج داشت؛ آنان، بهرغم تصور عمومی و دموکراتیکی از آزادی، استقلال را برای حفظ امتیازات خود ضروریتر میدانستند تا برای قبول و شناسایی حقوق همگان. روحیۀ استقلالطلبی فرانسویان تنها در قلمرو افکار و عقاید آشکار شد و آنان نتوانستند نهادهای آزادی را ایجاد کنند.
طبیعی است که افکار و عقاید عمومی مردم برای کسب و تداوم آزادی کافی نیست، زیرا افکار و عقاید، پیوسته، دستخوش تغییر و زوال است، و آن آزادی، که تنها بر شالودۀ افکار و عقاید استوار شده باشد، زوال خواهد یافت، در حالیکه نهادها تبلور اراده و خواست دائمی آزادی هستند.
در تاریخ، لحظاتی وجود دارد که حتی قومی آزاد و آزادیخواه نیز آزادی را امری فرعی تلقّی میکند و برای حفظ آن کوشش نمیکند. در چنین لحظاتی است که نهادهای آزاد اهمیت خود را آشکار و از آزادی حراست میکند. «آنگاه که قومی با عزمِ جزم بخواهد به برده تبدیل شود، نمیتوان از آن ممانعت کرد».
نهادهای آزاد این امکان را به وجود میآورند که چنین قومی مدتی آزادی و استقلال خود را حفظ کند تا شاید ذائقۀ آنان مزۀ آزادی و استقلال را بازیابد.
Alexis de Tocqueville, «Ancien régime et la révolution», Œuvres complètes, Paris, Gallimard 1956, II, i, p. 63-4.
ملّت، دولت و حکومت قانون، جواد طباطبایی، تهران، مینوی خرد، ۱۳٩٨، ص ۲۷ و ۲٨
#ملت_دولت_حکومت_قانون
#ملت_دولت_حکومتقانون
#تاریخ_اندیشه_سیاسی
#انقلاب_فرانسه
#جوادطباطبایی
#الکسی_دوتوکویل
#جواد_طباطبایی
@HistoryofIran_Official
او، برپایۀ توضیحاتی که گذشت، نظر خود را دربارۀ فلسفۀ انقلاب فرانسه مطرح میکند.
اشتباه خواهد بود که تصور کنیم «روحیۀ آزادی» با انقلاب ۱۷۸۹ آشکار شد؛ از زمانهای دور، روحیۀ آزادی یکی از بارزترین صفات فرانسویان بود، اما روحیۀ آزادی، در فرانسه، با فواصل و به تناوب ظاهر میشد و بیشتر «غریزی» بود تا فرآوردۀ «اندیشه»!
در فرانسه، روحیۀ آزادیْ نامنظم، قهرآمیز و، در عین حال، ضعیف بود. روحیۀ استقلالطلبی فرانسویان در پایان سدۀ هیجدهم شدت پیدا کرده و سرشت آن دگرگون شده بود؛ در همان زمان، تصور مردم فرانسه از آزادی نیز دستخوش تغییر شد.
دیری بود تا فرانسه قرون وسطای خود را پشت سر گذاشته بود، اما «مفهوم فئودالی و اشرافی آزادی» در میان صاحبان امتیاز رواج داشت؛ آنان، بهرغم تصور عمومی و دموکراتیکی از آزادی، استقلال را برای حفظ امتیازات خود ضروریتر میدانستند تا برای قبول و شناسایی حقوق همگان. روحیۀ استقلالطلبی فرانسویان تنها در قلمرو افکار و عقاید آشکار شد و آنان نتوانستند نهادهای آزادی را ایجاد کنند.
طبیعی است که افکار و عقاید عمومی مردم برای کسب و تداوم آزادی کافی نیست، زیرا افکار و عقاید، پیوسته، دستخوش تغییر و زوال است، و آن آزادی، که تنها بر شالودۀ افکار و عقاید استوار شده باشد، زوال خواهد یافت، در حالیکه نهادها تبلور اراده و خواست دائمی آزادی هستند.
در تاریخ، لحظاتی وجود دارد که حتی قومی آزاد و آزادیخواه نیز آزادی را امری فرعی تلقّی میکند و برای حفظ آن کوشش نمیکند. در چنین لحظاتی است که نهادهای آزاد اهمیت خود را آشکار و از آزادی حراست میکند. «آنگاه که قومی با عزمِ جزم بخواهد به برده تبدیل شود، نمیتوان از آن ممانعت کرد».
نهادهای آزاد این امکان را به وجود میآورند که چنین قومی مدتی آزادی و استقلال خود را حفظ کند تا شاید ذائقۀ آنان مزۀ آزادی و استقلال را بازیابد.
Alexis de Tocqueville, «Ancien régime et la révolution», Œuvres complètes, Paris, Gallimard 1956, II, i, p. 63-4.
ملّت، دولت و حکومت قانون، جواد طباطبایی، تهران، مینوی خرد، ۱۳٩٨، ص ۲۷ و ۲٨
#ملت_دولت_حکومت_قانون
#ملت_دولت_حکومتقانون
#تاریخ_اندیشه_سیاسی
#انقلاب_فرانسه
#جوادطباطبایی
#الکسی_دوتوکویل
#جواد_طباطبایی
@HistoryofIran_Official
در قرن سوم میلادی، شاپور اول، دومین فرمانروای ساسانی در کتیبهی سهزبانهی خود قلمرو خویش را ایرانشهر نامید که میتوان آن را «قلمرو» یا «سرزمین» ایرانیان نامید.
یک محدودهی جغرافیایی وجود داشته است که به فرمانروایی ساسانیان مربوط بوده و دارای نام «ایرانشهر» بوده است.
موبد اعظم زرتشتی، کردیر، در کتیبهی خود در قرن سوم حدود ایرانشهر را بهگونهای که ما امروزه بهعنوان کشورهای ایران، عراق، افغانستان، پاکستان و بخشهایی از قفقاز میشناسیم ترسیم میکند.
از جیحون تا فرات (ایرانشهر و دنیای ساسانی)، تورج دریایی و خداداد رضاخانی، ترجمه مریم بیجوند، تهران، انتشارات مروارید، ۱۳۹۶، ص ۲۵
#از_جیحون_تا_فرات
#شاهنشاهی_ساسانی
#ساسانیان
#ایرانشهر
@HistoryofIran_Official
یک محدودهی جغرافیایی وجود داشته است که به فرمانروایی ساسانیان مربوط بوده و دارای نام «ایرانشهر» بوده است.
موبد اعظم زرتشتی، کردیر، در کتیبهی خود در قرن سوم حدود ایرانشهر را بهگونهای که ما امروزه بهعنوان کشورهای ایران، عراق، افغانستان، پاکستان و بخشهایی از قفقاز میشناسیم ترسیم میکند.
از جیحون تا فرات (ایرانشهر و دنیای ساسانی)، تورج دریایی و خداداد رضاخانی، ترجمه مریم بیجوند، تهران، انتشارات مروارید، ۱۳۹۶، ص ۲۵
#از_جیحون_تا_فرات
#شاهنشاهی_ساسانی
#ساسانیان
#ایرانشهر
@HistoryofIran_Official
خاورمیانه در سیاستهای جهانی دو قرن گذشته جایگاه بسیار مهمی داشته است. این منطقه به عنوان پر کشمکشترین ناحیه جهان کنونی به لحاظ اهمیت استراتژیک و اقتصادی یکی از عمدهترین مراکز نفوذ ابر قدرتها قلمداد میشده است. موضوع اصلی این فصل تحلیل جایگاه خاورمیانه در نظام و سیاست بینالملل و شناخت قواعد بازی سیاست در منطقه با توجه به جایگاه مذکور و آرایش حضور بازیگران بینالمللی و منطقهای در پرتو درک اهمیت توازن قوا در جهان کنونی است. شناخت قواعد این بازی میتواند به در پیش گرفتن سیاستهای واقعگرایانه مبتنی بر تأمین منافع ملی منجر شود و برعکس نشناختن آن به در پیش گرفتن سیاستهای آرمانگرایانه میانجامد و منافع و قدرت ملی یک کشور را به خطر میافکند.
کشمکشهای منطقهای و بینالمللی در خاورمیانه (غرب آسیا) و شمال افریقا، حمید احمدی، تهران، نشر نی، ۱۴۰۲، ص ۲۱
#حمید_احمدی
#خاورمیانه
#غربآسیا_و_شمالافریقا
#آسیایغربی
@HistoryofIran_Official
کشمکشهای منطقهای و بینالمللی در خاورمیانه (غرب آسیا) و شمال افریقا، حمید احمدی، تهران، نشر نی، ۱۴۰۲، ص ۲۱
#حمید_احمدی
#خاورمیانه
#غربآسیا_و_شمالافریقا
#آسیایغربی
@HistoryofIran_Official
تاریخ تمدن ایران و جهان
از مهمترین پیآمدهای برقراری مشروطیت استوار شدن شالودهی ملّیت و دولت – در معنای جدید آن یعنی State در زبان انگلیسی – بود که در متن اشارههایی به آن آمده است. در ایران، ملّت و دولت تاریخی بسیار کهن دارند و احتمال دارد بتوان نشان داد که ایرانیان کهنترین…
این نکته شایان توجه است که مجلسِ اول «مجلس طبقاتی» یا مجلس اصناف مردم ایران بود و جای شگفتی نیست که نمایندگان همۀ طبقات، یا اصناف، اصطلاحات حکومت و ملّت ایران را به یکسان میفهمیدند و اخلالی در گفتگوی میان آنان ایجاد نمیشد. تردیدی نیست که اگر این اصطلاحات جعل جدید میبود امکان نداشت همۀ نمایندگان بتوانند آنها را به یکسان بفهمند و به دقت به کار ببرند.
اگر واقعیت ملّت ایران و دولت امری نبود که در وجدان عمومی ایرانیان رسوخی داشته باشد، چنانکه از طریق مفهوم مخالف کاربرد مورد «قانون اساسی» میتوان دریافت، حتی اگر آنان اصطلاحات جدید «ملّت» و «دولت» را چنانکه باید نمیتوانستند بفهمند، بعید بود همگان بتوانند به اجماع آن اصطلاحات را درست به کار ببرند. آنچه مدعیان متوجه نشدهاند این نکتۀ اساسی است که جنبش مشروطهخواهی، با تأسیس حکومت قانون، ایران را به دوران جدید وارد و، بدین سان، همۀ شئون کهن آن را نوآئین کرد. در ایران، این نو شدن به معنای خَلقِ از عدم نبود، بلکه همۀ مواد نو شدن در تاریخ فرهنگی ایران وجود داشت و مشروطیت صورتی نوآئین به آن مواد داد.
ملّت، دولت و حکومت قانون، جواد طباطبایی، مینوی خرد، ص ٨ و ۹
اگر واقعیت ملّت ایران و دولت امری نبود که در وجدان عمومی ایرانیان رسوخی داشته باشد، چنانکه از طریق مفهوم مخالف کاربرد مورد «قانون اساسی» میتوان دریافت، حتی اگر آنان اصطلاحات جدید «ملّت» و «دولت» را چنانکه باید نمیتوانستند بفهمند، بعید بود همگان بتوانند به اجماع آن اصطلاحات را درست به کار ببرند. آنچه مدعیان متوجه نشدهاند این نکتۀ اساسی است که جنبش مشروطهخواهی، با تأسیس حکومت قانون، ایران را به دوران جدید وارد و، بدین سان، همۀ شئون کهن آن را نوآئین کرد. در ایران، این نو شدن به معنای خَلقِ از عدم نبود، بلکه همۀ مواد نو شدن در تاریخ فرهنگی ایران وجود داشت و مشروطیت صورتی نوآئین به آن مواد داد.
ملّت، دولت و حکومت قانون، جواد طباطبایی، مینوی خرد، ص ٨ و ۹
تاریخ تمدن ایران و جهان
اگرچه جنبش مشروطهخواهی مردم ایران، چنانکه پائینتر نیز با اندک تفصیلی خواهم گفت، نتوانست نظریهپردازان فلسفۀ سیاسی خود را بپروراند، اما با پیروزی آن جنبش، و تحولی که در نظام سیاسی و در اصلاحِ نهادهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی کشور به وجود آورد، راه را بر…
اگرچه جنبش مشروطهخواهی مردم ایران، چنانکه پائینتر نیز با اندک تفصیلی خواهم گفت، نتوانست نظریهپردازان فلسفۀ سیاسی خود را بپروراند، اما با پیروزی آن جنبش، و تحولی که در نظام سیاسی و در اصلاحِ نهادهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی کشور به وجود آورد، راه را بر سَلَفیگری از سنخی که در برخی از کشورهای اسلامی، بویژه در مصر، پدیدار شد، بست، و این خود امری مهم و شایان توجه بود، اما نتوانست خلأ امکان تدوین نظریهای برای فلسفۀ سیاسی را نیز پر کند.
ملّت، دولت و حکومت قانون، جواد طباطبایی، تهران، مینوی خرد، ۱۳٩٨، ص ۲۳
#ملت_دولت_حکومت_قانون
#ملت_دولت_حکومتقانون
#جواد_طباطبایی
#جوادطباطبایی
#مشروطه
#حکومت_قانون_در_ایران
@HistoryofIran_Official
ملّت، دولت و حکومت قانون، جواد طباطبایی، تهران، مینوی خرد، ۱۳٩٨، ص ۲۳
#ملت_دولت_حکومت_قانون
#ملت_دولت_حکومتقانون
#جواد_طباطبایی
#جوادطباطبایی
#مشروطه
#حکومت_قانون_در_ایران
@HistoryofIran_Official
تاریخ تمدن ایران و جهان
نقش رستم آرامگاه چهار تن از پادشاهان هخامنشی داریوش بزرگ، خشایارشا، اردشیر یکم و داریوش دوم اثر اوژن فلاندن، سال ۱۲۲۰ خورشیدی @HistoryofIRAN_official
طرح اصلی داریوش بنیانگذاری شهر پادشاهیاش پرسپولیس (تختجمشید) بود (ایلامی: پارسه) که تقریباً در ۸۰ کیلومتری باختری پاسارگاد قرار داشت.
تختجمشید با صُفهی سلطنتیای که کاخها و تالارهای شاهان هخامنشی را در خود جای میداد تا دو سدهی بعد هم همچنان مرکز ثقل قدرت پارسیان به شمار میآمد.
صخرهی نقش رستم در نزدیکی آنجا به آرامگاهی برای شاهان تبدیل گردید که تا پیکرهای داریوش اول و سه پادشاه پس از او در آن دفن شد.
ایران باستان، ماریا بروسیوس، ترجمه عیسی عبدی، تهران، نشر ماهی، ۱۳۹۸، ص ۴۰
#ایران_باستان
#هخامنشیان
#داریوش_بزرگ
@HistoryofIran_Official
تختجمشید با صُفهی سلطنتیای که کاخها و تالارهای شاهان هخامنشی را در خود جای میداد تا دو سدهی بعد هم همچنان مرکز ثقل قدرت پارسیان به شمار میآمد.
صخرهی نقش رستم در نزدیکی آنجا به آرامگاهی برای شاهان تبدیل گردید که تا پیکرهای داریوش اول و سه پادشاه پس از او در آن دفن شد.
ایران باستان، ماریا بروسیوس، ترجمه عیسی عبدی، تهران، نشر ماهی، ۱۳۹۸، ص ۴۰
#ایران_باستان
#هخامنشیان
#داریوش_بزرگ
@HistoryofIran_Official
ولی داریوش نمیتوانست تنها از طریق ساختوسازهای بزرگ قدرت خویش را در پهنهی امپراتوری استوار سازد. لازم بود بنای امپراتوری خویش را بر شالودهی استوارتری قرار دهد تا همهی اقوام امپراتوری را بهطور مستقیم در بر بگیرد.
او نظام مالیاتی امپراتوری را برای اتباع هخامنشی مورد بازنگری قرار داد و مالیات ثابتی را، که گویا با شیوهی مالیاتی کورش دوم متفاوت بود، مقرر کرد. سکههای طلا و نقره را بنا به معیارهای پارسی رواج داد.
در ساتراپیهای امپراتوری، داریوش اگرچه همان تقسیمبندی کورش دوم را حفظ کرد، اما میتوان فرض کرد که در ادارهی ساتراپیها و دستگاه اداری مرکزی بازنگریها و اصلاحاتی انجام داده است. به علاوه، برای آنکه ارتباط میان سرزمینهای امپراتوری گسترش یاید و دادوستد رونق پیدا کند به حفظ و توسعهی راههای شاهی، که ساتراپیهای امپراتوری را از بابل تا بلخ و از شوش تا سارد به هم پیوند میداد، همت گمارد. نیز او بود که راههای کشتیرانی را ترقی داد و ترعهای ایجاد کرد که دریای سرخ را به دلتای نیل مرتبط میساخت.
ایران باستان، ماریا بروسیوس، ترجمه عیسی عبدی، تهران، نشر ماهی، ۱۳۹۸، ص ۴۲
#ایران_باستان
#هخامنشیان
#داریوش_بزرگ
@HistoryofIran_Official
او نظام مالیاتی امپراتوری را برای اتباع هخامنشی مورد بازنگری قرار داد و مالیات ثابتی را، که گویا با شیوهی مالیاتی کورش دوم متفاوت بود، مقرر کرد. سکههای طلا و نقره را بنا به معیارهای پارسی رواج داد.
در ساتراپیهای امپراتوری، داریوش اگرچه همان تقسیمبندی کورش دوم را حفظ کرد، اما میتوان فرض کرد که در ادارهی ساتراپیها و دستگاه اداری مرکزی بازنگریها و اصلاحاتی انجام داده است. به علاوه، برای آنکه ارتباط میان سرزمینهای امپراتوری گسترش یاید و دادوستد رونق پیدا کند به حفظ و توسعهی راههای شاهی، که ساتراپیهای امپراتوری را از بابل تا بلخ و از شوش تا سارد به هم پیوند میداد، همت گمارد. نیز او بود که راههای کشتیرانی را ترقی داد و ترعهای ایجاد کرد که دریای سرخ را به دلتای نیل مرتبط میساخت.
ایران باستان، ماریا بروسیوس، ترجمه عیسی عبدی، تهران، نشر ماهی، ۱۳۹۸، ص ۴۲
#ایران_باستان
#هخامنشیان
#داریوش_بزرگ
@HistoryofIran_Official
تاریخ تمدن ایران و جهان
درحالیکه مثلاً شاهان آشوری از نمایش صحنههای خونین بر در و دیوار کاخهای خود سیر نمیشدند، نگارههای تختجمشید در آرامش غوطه میخورند. تنها استثنا نگارههایی است که داریوش را به صورت شاه پهلوانی نشان میدهد که دشنهی خود را بر بدن جانوری افسانهای _ شاید…
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
تا اواخر دورهی ساسانیان نهتنها غیرزرتشتیان نیز بهطور رسمی بخشی از جهان ایران (فارسی میانه «زنی شهر / مردی شهر»، زنان / مردان سرزمین) به حساب میآمدند، بلکه ایرانشهر وجههای امپراطوری بهدست آورده بود که فراتر از مرزهای سیاسیاش میرفت.
یکی از دلایل زنده ماندن ایدهی ایرانشهر وجود فرهنگ و ارزشهایی بود که ورای مرزهای سیاسی ساسانیان گسترش پیدا کرده بود.
بنابراین کسانی که نه از نظر نژادی، بلکه از لحاظ فرهنگی با «ارزشهای ایرانیت» (ایری در فارسی میانه) وفق یافته بودند و اصول و هنجارهای خاصی را رعایت میکردند، از اعضای این حلقهی فرهنگی به شمار میآمدند.
از جیحون تا فرات (ایرانشهر و دنیای ساسانی)، تورج دریایی و خداداد رضاخانی، ترجمه مریم بیجوند، تهران، انتشارات مروارید، ۱۳۹۶، ص ۲۶
#از_جیحون_تا_فرات
#شاهنشاهی_ساسانی
#ساسانیان
#ایرانشهر
@HistoryofIran_Official
یکی از دلایل زنده ماندن ایدهی ایرانشهر وجود فرهنگ و ارزشهایی بود که ورای مرزهای سیاسی ساسانیان گسترش پیدا کرده بود.
بنابراین کسانی که نه از نظر نژادی، بلکه از لحاظ فرهنگی با «ارزشهای ایرانیت» (ایری در فارسی میانه) وفق یافته بودند و اصول و هنجارهای خاصی را رعایت میکردند، از اعضای این حلقهی فرهنگی به شمار میآمدند.
از جیحون تا فرات (ایرانشهر و دنیای ساسانی)، تورج دریایی و خداداد رضاخانی، ترجمه مریم بیجوند، تهران، انتشارات مروارید، ۱۳۹۶، ص ۲۶
#از_جیحون_تا_فرات
#شاهنشاهی_ساسانی
#ساسانیان
#ایرانشهر
@HistoryofIran_Official
تأثیر اندیشهی ایرانشهر مدتها پس از سقوط ساسانیان محسوس گشت.
با ضعیف شدن عبّاسیان، فرمانروایان محلی نواحی که سابقاً جزو قلمرو ایرانشهر محسوب میشدند، شروع به دعوی نفوذ و اعتبار از طریق مربوط نشان دادن گذشتهی خود به ساسانیان یا آنانی که در تاریخ ساسانی نامی از آنها برده شده بود کردند.
در خراسان، سلسلهی طاهریان نیشابور (نیشاپور، ابرشهر ساسانیان) در قرن نهم ادعا کردند که از نسل پهلوان نامدار پارسی، رستم هستند.
سلسلهی صفاریان سیستان که مقر حکمرانی آنها در زرنج بود، مدعی شدند که از نوادگان خسرو دوم و به همین واسطه اولین پادشاه ایرانزمین یعنی جمشید بودند.
در قرن نهم، آل بویه که خاستگاه آنها منطقهی خزر بود، نسب خود را به بهرام گور پادشاه ساسانی مرتبط میدانستند. ایشان خلافت عباسی و بغداد را به تصرف خود درآورده، رهبری جهان شیعهی آن زمان را در دست گرفتند.
در قرن دهم، سامانیان بخارا و بلخ به ترویج زبان فارسی پرداختند و ادعا کردند که از نسل یکی از ارتشبدان ساسانی هستند.
زیاریان که آنها نیز از منطقهی خزر بودند نسب خویش را به کیخسرو، پادشاه کهن ایرانی میدادند، در حالیکه باوندیهای تبرستان مدعی بودند که از نوادگان یکی دیگر از فرماندهان ساسانی از دورهی خسرو دوم هستند.
حتی غزنویان که ترکنژاد بوده و از غزنه تا بُست را حکمرانی میکردند، ادعای ازدواج و همخونی با خانوادهی یزدگرد سوم، آخرین شاهنشاه ساسانی را داشتند.
همچنین خوارزمشاهیان در افسانهای خود را منسوب به سیاوش میدانستند.
قدرت تاریخ و نفوذ ساسانیان ایرانشهر بهگونهای بود که فراتر از زمان ایشان دوام آورد و در دورهی اسلامی گسترش یافت و بخش عظیمی از حافظهی ملی و سنت متداول مردم شد.
از جیحون تا فرات (ایرانشهر و دنیای ساسانی)، تورج دریایی و خداداد رضاخانی، ترجمه مریم بیجوند، تهران، انتشارات مروارید، ۱۳۹۶، ص ۲۷ و ۲۸
#از_جیحون_تا_فرات
#شاهنشاهی_ساسانی
#ساسانیان
#ایرانشهر
@HistoryofIran_Official
با ضعیف شدن عبّاسیان، فرمانروایان محلی نواحی که سابقاً جزو قلمرو ایرانشهر محسوب میشدند، شروع به دعوی نفوذ و اعتبار از طریق مربوط نشان دادن گذشتهی خود به ساسانیان یا آنانی که در تاریخ ساسانی نامی از آنها برده شده بود کردند.
در خراسان، سلسلهی طاهریان نیشابور (نیشاپور، ابرشهر ساسانیان) در قرن نهم ادعا کردند که از نسل پهلوان نامدار پارسی، رستم هستند.
سلسلهی صفاریان سیستان که مقر حکمرانی آنها در زرنج بود، مدعی شدند که از نوادگان خسرو دوم و به همین واسطه اولین پادشاه ایرانزمین یعنی جمشید بودند.
در قرن نهم، آل بویه که خاستگاه آنها منطقهی خزر بود، نسب خود را به بهرام گور پادشاه ساسانی مرتبط میدانستند. ایشان خلافت عباسی و بغداد را به تصرف خود درآورده، رهبری جهان شیعهی آن زمان را در دست گرفتند.
در قرن دهم، سامانیان بخارا و بلخ به ترویج زبان فارسی پرداختند و ادعا کردند که از نسل یکی از ارتشبدان ساسانی هستند.
زیاریان که آنها نیز از منطقهی خزر بودند نسب خویش را به کیخسرو، پادشاه کهن ایرانی میدادند، در حالیکه باوندیهای تبرستان مدعی بودند که از نوادگان یکی دیگر از فرماندهان ساسانی از دورهی خسرو دوم هستند.
حتی غزنویان که ترکنژاد بوده و از غزنه تا بُست را حکمرانی میکردند، ادعای ازدواج و همخونی با خانوادهی یزدگرد سوم، آخرین شاهنشاه ساسانی را داشتند.
همچنین خوارزمشاهیان در افسانهای خود را منسوب به سیاوش میدانستند.
قدرت تاریخ و نفوذ ساسانیان ایرانشهر بهگونهای بود که فراتر از زمان ایشان دوام آورد و در دورهی اسلامی گسترش یافت و بخش عظیمی از حافظهی ملی و سنت متداول مردم شد.
از جیحون تا فرات (ایرانشهر و دنیای ساسانی)، تورج دریایی و خداداد رضاخانی، ترجمه مریم بیجوند، تهران، انتشارات مروارید، ۱۳۹۶، ص ۲۷ و ۲۸
#از_جیحون_تا_فرات
#شاهنشاهی_ساسانی
#ساسانیان
#ایرانشهر
@HistoryofIran_Official