Telegram Web Link
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نان فردا، بهایش جان امروز؛ روایت تلخ دو خواهر کولبر

🔹یک رسانه در اقلیم کردستان در گزارشی گفته است دو خواهر کولبر، مصداق عینی این ترانه‌ی کردی‌ هستند «من آن کسی هستم که زندگی امروز خود را برای نان فردایش می‌فروشد». روایتِ روشنِ دو دختر جوان که با کولبری یکی شهریه‌ی دانشگاهش را و دیگری هزینه‌های داروی پدر بیمارشان را تامین می‌کنند. کولبری «انتخاب» نیست؛ حکمی است که فقر سیستماتیک و تبعیض ساختاری بر شانه‌هایشان نوشته است.

🔹کولبری شغل نیست، تلاش برای بقاست؛ راهی باریک میان برف و صخره و مین و گلوله. هر قدم‌شان روی لبه‌ی مرگ است، تنها برای اینکه هزینه درمان یک پدر تامین شود و رؤیای تحصیل از دست نرود. وقتی دولت وظیفه‌ی ایجاد شغل، حمایت از آموزش و سلامت را وانهاده، مرزها به قتلگاه و جوانی به باری سنگین تبدیل می‌شود.

🔹این دو خواهر بارِ رنج یک ملت را حمل می‌کنند، رنجی که اسمش تبعیض است و شکلش، نانِ تلخ. حق کار شرافتمندانه، حق آموزش و حق درمان، حقوق انسانی‌ هستند نه امتیاز. تا وقتی این حقوق به رسمیت شناخته نشود، هر روز «امروز»‌های بیشتری فروخته می‌شود تا «نان فردایی» تامین شود.

@ShirinEbadiofficial
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
نمازِ شامِ غریبان چو گریه آغازم
به مویه‌هایِ غریبانه، قِصه پردازم

🔹اپرای عروسکی حافظ

🎼 خواننده : علیرضا قربانی و سحر محمدی

@ShirinEbadiofficial
محمدباقر بختیار را فراموش نکنیم

#آزادی_زندانیان_سیاسی

🌕امروز شنبه ۲۳ شهریور ۱۴۰۴
🌕برابر با ۱۴ سپتامبر ۲۰۲۵

@ShirinEbadiofficial
ابراهیم ملکی؛ قربانی دیگر شلیک‌های بی‌ضابطه

🔹ابراهیم ملکی، جوان ۳۰ ساله اهل روستای دهشیخ در لامرد، قربانی تیراندازی بی‌ضابطه نیروهای نظامی شد. او تنها به «ظن حمل کالای قاچاق» هدف قرار گرفت، بدون محاکمه، بدون حق دفاع و بی‌هیچ ضابطه‌ای. شلیک گلوله کافی بود تا زندگی‌اش پایان یابد. مرگ او اعتراض اهالی روستا را برانگیخت؛ مردم جاده ورودی دهشیخ را بستند و مقابل بیمارستانی که پیکر نیمه‌جان ابراهیم در آن بود تجمع کردند.

🔹این حادثه یک استثنا نیست، بخشی از الگوی مرگبار جمهوری اسلامی است. طبق آمار ثبت‌شده، در سال ۲۰۲۴ شلیک‌های بی‌ضابطه نیروهای نظامی جان دست‌کم ۱۶۳ شهروند را گرفت و ۳۲۱ نفر دیگر را زخمی کرد. این ارقام طی پنج سال اخیر بیش از دو برابر شده‌اند. این یعنی هر روز و هر لحظه، جان شهروندان در خیابان‌ها، جاده‌ها و روستاهای ایران در معرض گلوله‌های بی‌حساب و قانون است.

🔹ابراهیم ملکی تنها یک نام در میان صدها قربانی دیگر است. مرگ او یادآور این واقعیت تلخ است که در جمهوری اسلامی، جان انسان‌ها کمترین ارزشی ندارد و ماشه‌ها پیش از عدالت کشیده می‌شوند.

@ShirinEbadiofficial
سوران مظفری، کودک دیابتی در کامیاران بازداشت شد؛ جان او در خطر است

🔹هدیه جمهوری اسلامی به کودکان در آستانه بازگشایی مدارس، نه دفتر و کتاب، که دستبند و بازداشت است. تازه‌ترین قربانی این سرکوب کور، سوران مظفری، کودک اهل کامیاران است که روز دوشنبه ۱۷ شهریور بازداشت شد. اما فاجعه آن‌جاست که سوران از بیماری دیابت رنج می‌برد و نیازمند تزریق مداوم انسولین است؛ بازداشت او، یعنی بازی با جان یک کودک بیمار.

🔹با احتساب سوران، شمار کودکان بازداشت‌شده در کامیاران طی روزهای اخیر به شش نفر رسیده است: پیام حسینی، اوراز زمانی، بهروز رشیدی، احسان صبوری و کاوان صبوری پیش‌تر بازداشت شده بودند و همچنان در بی‌خبری مطلق نگه داشته می‌شوند. خانواده‌های این کودکان از سرنوشت و محل نگهداری‌شان هیچ اطلاعی ندارند و نگرانی هر روز عمیق‌تر می‌شود.

🔹این بازداشت‌ها چیزی جز نقض آشکار حقوق کودک و نمونه‌ای از سرکوب سیستماتیک علیه نسل آینده نیست. جمهوری اسلامی از کودکان می‌ترسد، چون می‌داند صدای آن‌ها فردا فریاد آزادی خواهد شد. اما بازداشت و آزار نمی‌تواند مانع حقیقت شود؛ تنها سندی دیگر است از حکومتی که حتی جان و سلامت کودکان بیمار را هم قربانی حفظ قدرت می‌کند.

@ShirinEbadiofficial
مقاومت زنان زندانی در برابر خشونت سازمان‌یافته

🔹زندان قرچک ورامین بار دیگر صحنه‌ی عریان خشونت حکومتی شد. صبح یکشنبه ۲۳ شهریور، نیروهای گارد زندان به بند زنان سیاسی یورش بردند و تلاش کردند آنان را با زور از اتاق‌ها بیرون کشیده و به هواخوری منتقل کنند. اما زنان زندانی، که ماه‌هاست با شرایط غیرانسانی و فشارهای مداوم دست‌وپنجه نرم می‌کنند، در برابر این تحقیر و اجبار ایستادند.

🔹این حمله تنها بهانه‌ای بود برای تشدید فشار: مقامات زندان تهدید کرده‌اند که تماس‌ها و ملاقات‌ها را قطع خواهند کرد؛ همان حربه‌ی آشنای «شکنجه سفید» که بارها علیه زندانیان سیاسی به‌کار رفته است. زنان محبوس در قرچک، نه تنها قربانی شرایط غیرانسانی و محرومیت‌های درمانی‌اند، بلکه هر روز در معرض خشونت مستقیم و ارعاب سازمان‌یافته قرار دارند.

🔹یورش به بند زنان سیاسی در قرچک یادآور یک واقعیت تلخ است: جمهوری اسلامی حتی در چهاردیواری زندان هم از سرکوب مخالفان و منتقدان دست نمی‌کشد. آنچه بر این زنان می‌گذرد، نقض آشکار کرامت انسانی و نمونه‌ی بارز شکنجه و رفتار غیرانسانی است؛ مسئولیت مستقیم آن نیز بر دوش قوه قضاییه و سازمان زندان‌هاست.

@ShirinEbadiofficial
جنبش مهسا؛ پاسخی به چهار دهه رنج و سرکوب

🔹در آستانه سه سالگی قتل مهسا ژینا امینی و تولد جنبش سرافراز جنبش زن زندگی آزادی هستیم. سه سال پیش در چنین روزی همه چشم‌ها به بیمارستان کسری بود. جایی که همگان، دل‌نگران و چشم‌انتظار منتظر بودند مهسا ژینا امینی، به سلامت از بخش مراقبت‌های ویژه بیرون بیاید و سفر غریبانه‌اش در تهران را به سلامت پایان دهد و به کردستان بازگردد.

🔹فراموش نکرده‌ایم فریاد «ما در این شهر غریبیم» برادرش را، فراموش نکرده‌ایم اشک‌های پدرش امجد را در راهروی بیمارستان و مویه‌های مادرش مژگان را. و البته فراموش نکرده‌ایم که چگونه همه‌چیز دگرگون شد و نظر‌ها از بیمارستان کسری و آرامستان آیچی سقز، این بار از تمام جهان به سراسر ایران برگشت.
هنوز کسی نمی‌داند که چه کسی بر سنگ سیمانی مزار مهسا نوشت « ژینا جان تو نمی‌میری، نام تو رمز می‌شود». اما همه خوب می‌دانیم که نامش نه اسمی بر مزاری، که به رمز آزادی‌‌خواهی و عدالت طلبی تبدیل شد. قتل ژینا مهسا امینی فاجعه بود، اما میراثش تا قرن‌ها همچون معجزه‌ای در تاریخ ایران خواهد درخشید. میراثی که منجر به تولد جنبش سرافراز زن زندگی آزادی شد. جنبشی مسالمت آمیز که پاسخی بدیهی به بیش از چهار دهه، تبعیض، سرکوب، فساد، فقر و استبداد بود.

🔹در این ایام، بدون شک والدین مهسا، خانواده و دوستانش، از داغ فقدان او یاد می‌کنند. دست تک تک‌شان را می‌فشارم و می‌گویم سرهایتان را افراشته نگه دارید که این داغ، ملتی را بیدار کرد، به اتحاد معنای دوباره داد، و همبستگی را برای مردمی ناامید بار دیگر تعریف کرد.

🔹ما شعار «کردستان چشم و چراغ ایران» را فراموش نکرده‌ایم. «بلوچستان تنها نیست» را فراموش نکرده‌ایم. جنبشی که در آن از مشهد تا زاهدان و تهران و ایذه و سمیرم و اصفهان و سنندج، تمام مردم را در کنار همدیگر قرار داد تا یک صدا بگویند برای « زندگی » به میدان آمده‌اند را فراموش نمی کنیم. همچنین صدها قربانی،‌ از نیکا تا سارینا،‌ از کومار تا کیان پیرفلک را هم. اتحاد چشم‌گیر ایرانیان خارج از کشور با گردهمایی‌هایی که جهانیان را مبهوت کرد نیز همه نتیجه‌ی همان اتحاد و همبستگی مردم در ایران بود. مردمی که خشم‌شان از جهل و استبداد را بی محابا فریاد می‌زدند.

🔹اکنون در آستانه سه سالگی این جنبش همچون بارهای دیگر که گفته‌ام، پیکان انتقاد را به اپوزوسیون ایران، از هر طیف و جریان سیاسی که هستند بر می‌گردانم؛ اگر ما نیز فراموش نکرده‌ایم، وقت آن است که بار دیگر نه برای مطالبات سیاسی خودمان، بلکه به حرمت مردمی که تا پای جان برای آزادی جنگیدند، در کنار هم بایستیم. «نه به جمهوری اسلامی»، نه به «استبداد و تمامیت‌خواهی»، آری به «دموکراسی،‌ برابری و جدایی دین از سیاست» همه‌ی آن چیزی است که باید ما را گرد هم بیاورد تا یک صدا بار دیگر به جهان بگوییم که مردم ایران سزاوار سعادت، کرامت و آزادی هستند.

🔹یادآوری دلاوری‌ها،‌ رشادت‌ها، و تکرار نام‌ آزادی‌خواهانی که امروز زیر تلی از خاک هستند کافی نیست. اپوزوسیون ایران باید یک بار برای همیشه مقابل آینه‌ بایستد،‌ به صورت خود سیلی بزند تا به یاد بیاورد، هیچ اولویتی بالاتر از سرنگونی جمهوری اسلامی نیست.

زنده باد «زن زندگی آزادی»

@ShirinEbadiofficial
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎶سرود «نه»

🔸دانشجویان دانشگاه هنر

@ShirinEbadiofficial
#نه_می_بخشیم_نه_فراموش_می_کنیم


🌕امروز دوشنبه ۲۴ شهریور ۱۴۰۴
🌕برابر با ۱۵ سپتامبر ۲۰۲۵

(طرح گرافیکی اثر هنرمند اصفهانی برگرفته از کانال ندای زنان ایران)

@ShirinEbadiofficial
سه سال پس از مهسا؛ زن، زندگی، آزادی همچنان فریاد ایران است

🔹سه سال از جان‌باختن مهسا ژینا امینی می‌گذرد؛ دختری که تنها به جرم «زن بودن» و در برابر گشت ارشاد، جانش را از دست داد. ضربات مأموران، او را به کما برد و سه روز بعد، در ۲۵ شهریور ۱۴۰۱، صدای قلبش خاموش شد؛ اما همان لحظه فریادی آغاز شد که هنوز در ایران و جهان طنین‌انداز است: زن، زندگی، آزادی.

🔹امجد امینی، پدر ژینا، در سالگرد دخترش نوشت: «ژینای امیدمان را فراموش نخواهیم کرد. کردستان و ایران هرگز پژمردن لبخند گل‌هایش را از یاد نخواهد برد. زن مایه زندگی است، و زندگی بدون آزادی بندگی.» این کلمات، نه فقط سوگ یک پدر، بلکه شهادتی است بر حقیقتی بزرگ‌تر: اینکه مهسا امروز به نماد مقاومت در برابر استبداد و تبعیض تبدیل شده است.

🔹جنبش «زن، زندگی، آزادی» از خاکستر آن روز برخاست و چهره ایران را تغییر داد. نام مهسا دیگر تنها نام یک دختر نیست؛ یادآور نسلی است که در خیابان‌ها ایستاد، در زندان‌ها شکنجه شد، در دادگاه‌های نمایشی به اعدام محکوم شد، اما هرگز تسلیم نشد. حکومت کوشید با سرکوب خونین، با گلوله، زندان و طناب دار، این صدا را خاموش کند. اما حقیقت روشن است: اعدام‌ها، بازداشت‌ها و خشونت‌ها نه پایان جنبش، بلکه سند ترس حاکمیت از آن بوده است.

🔹امروز، وقتی پدر مهسا می‌گوید «فراموش نخواهیم کرد»، در واقع سخن میلیون‌ها ایرانی را بازتاب می‌دهد؛ مردمی که می‌دانند فراموشی یعنی تکرار جنایت. زنانی که بر زنجیرها شوریدند، جوانانی که آزادی را فریاد زدند، و خانواده‌هایی که هنوز داغدارند، همه بخشی از حافظه‌ی جمعی ملتی هستند که دیگر به عقب بازنخواهد گشت.

🔹یاد ژینا امینی، یاد تمام جان‌باختگان این سال‌هاست. نام او، نام پژمردن لبخند گل‌های ایران است، و نام ایستادگی نسلی که می‌گوید: «زندگی بدون آزادی، بندگی است.» جمهوری اسلامی شاید بتواند پیکرها را به خاک بسپارد، اما حقیقتی را که با خون مهسا نوشته شد، هرگز نمی‌تواند دفن کند.

@ShirinEbadiofficial
حبس در شرایط بحرانی؛ فاطمه سپهری در خطر جدی سلامت

🔹فاطمه سپهری، یکی از شجاع‌ترین صداهای منتقد خامنه‌ای و از امضاکنندگان نامه‌ی استعفای او، امروز در زندان نه فقط از آزادی، که از ابتدایی‌ترین حقوق درمانی نیز محروم است. برادرش نوشته: ۹ ماه است که او را در بند پنج زندان حبس کرده‌اند، بندی که قفل است و در عمل به سلولی انفرادی شبیه‌تر تا جایی برای نگهداری زندانیان و بند عمومی..

🔹خانم سپهری، زنی ۶۰ ساله با بیماری‌های قلبی، دیابت، فشار خون بالا و ضعف شدید جسمانی، مهر ۱۴۰۲ عمل جراحی قلب باز انجام داد. اما به جای مرخصی درمانی و مراقبت‌های پزشکی، او را بلافاصله به زندان بازگرداندند. امروز پزشکان ۱۰ جلسه فیزیوتراپی برایش تجویز کرده‌اند، اما زندان همچنان اجازه‌ی درمان نمی‌دهد. درد شدید دست‌هایش، که بارها جراحی شده، با چند تزریق کورتون سرپوش گذاشته شده؛ درمانی موقت به جای رسیدگی واقعی.

🔹این وضعیت فقط «بی‌توجهی» نیست، بلکه شکنجه‌ای سفید و عامدانه است. حکومت می‌خواهد با محرومیت درمانی، صدای فاطمه سپهری را خاموش کند؛ زنی که صدای اعتراضش حتی پشت میله‌های زندان خاموش نشده. هر روز تأخیر در درمان، هر درد و بیماری درمان‌نشده، بخشی از پروژه‌ی سرکوبی است که هدفش فرسایش جسم و روح زندانیان سیاسی است.

🔹مسئولیت جان و سلامت فاطمه سپهری بر عهده قوه قضاییه و نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی است.

@ShirinEbadiofficial
وقتی آموزش رایگان تبدیل به کابوس قسط و وام می‌شود

🔹آغاز سال تحصیلی جدید، به جای شوق یادگیری، برای بسیاری از خانواده‌ها کابوسی از هزینه‌هاست. در سال تحصیلی ۱۴۰۴–۱۴۰۵، پر کردن یک کوله‌پشتی ساده با دفتر و مداد و خودکار می‌تواند تا ۸ میلیون تومان خرج داشته باشد. نوشت‌افزار در یک سال گذشته بیش از ۵۰ درصد گران‌تر شده، کیف‌های مدرسه تا ۶ میلیون تومان قیمت خورده‌اند و لباس فرم هم ۷۰۰ هزار تا ۱.۵ میلیون تومان بر دوش خانواده‌ها سنگینی می‌کند.

🔹هزینه سرویس مدارس بین ۶ تا ۱۵ میلیون تومان است و مدارس دولتی هم که باید رایگان باشند، به «کمک‌های اجباری» ۲ تا ۴ میلیون تومانی روی آورده‌اند. در چنین شرایطی، مجموع هزینه‌های تحصیل برای یک دانش‌آموز می‌تواند به بیش از ۱۵ میلیون تومان برسد؛ رقمی که برای بسیاری از خانواده‌های دهک‌های پایین و حتی طبقه متوسط غیرقابل تأمین است.

🔹این اعداد تنها آمار و ارقام نیستند، روایت زندگی خانواده‌هایی‌اند که برای خرید دفتر ۴۰ برگ ناچارند وام بگیرند یا لوازم‌التحریر قسطی بخرند. در حالی که آموزش باید حق همگانی و رایگان باشد، کودکان ایران امروز در برابر دو گزینه تلخ قرار گرفته‌اند: تحصیل با فقر و تبعیض، یا ترک تحصیل و آینده‌ای تباه‌شده.

🔹فشار اقتصادی بر خانواده‌ها، شکاف طبقاتی در آموزش را هم عمیق‌تر می‌کند و نسل آینده را در چرخه‌ی محرومیت گرفتارتر می‌سازد. این فاجعه‌ی خاموش، نتیجه‌ی سیاست‌هایی است که بودجه را صرف سرکوب و جنگ می‌کنند، نه آینده‌ی کودکان.

@ShirinEbadiofficial
شهرستان‌ها در آستانه‌ی سالگرد زن، زندگی، آزادی زیر فشار مضاعف سرکوب

🔹دست‌کم ده شهروند سبزواری تنها به جرم شرکت در یک تجمع کاملاً مسالمت‌آمیز، امروز با اتهاماتی چون «تبلیغ علیه نظام» و «اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی» به دادسرا احضار شده‌اند. جمهوری اسلامی حتی ساده‌ترین اشکال اعتراض مدنی را برنمی‌تابد، به‌ویژه در روزهایی که جامعه یاد و خاطره‌ی جنبش «زن، زندگی، آزادی» را زنده می‌کند.

🔹الگوی سرکوب روشن است: فشار در شهرستان‌ها شدیدتر است، چون حکومت تصور می‌کند آنجا بازتاب خبری و توجه رسانه‌ای کمتری وجود دارد. اما همین انتخاب نشان می‌دهد که هراس از گسترش دوباره‌ی اعتراضات، تمام کشور را فرا گرفته است. مردم سبزوار یا هر شهر دیگری، با دست خالی و در سکوتی مدنی، چیزی جز بیان رنج‌ها و مطالبات خود نکرده‌اند.

🔹واقعیت این است که علت اصلی این اعتراضات چیزی جز خود جمهوری اسلامی نیست. فضای سرکوب، فساد، فقر، تبعیض و بی‌عدالتی که حکومت ساخته، هر روز مردم را به خیابان می‌کشاند. هر احضار و هر پرونده‌سازی تازه، تنها سندی دیگر است بر این حقیقت که مشکل نه مردم، بلکه سیستمی است که حتی حق نفس کشیدن آزاد را تهدید می‌داند.

@ShirinEbadiofficial
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔹️سرود زن

سروده‌ای از مونا برزویی و اجرای مهدی یراحی


به نام تو که اسم رمز ماست
شب مهسا طلوع صد نداست
بخوان که شهر سرود زن شود
که این وطن وطن شود
شباهنگام میان کوچه‌هاست
به در کوبد که نوبت شماست
برادرم که سنگر من است
چو سایه‌سار روشن است
دویدنش، فراخ سینه‌اش
چو جان پناه و مأمن است
بر تن شاهدان تازیانه می‌زند
این ز جان خستگان پاره‌ی تن من‌اند
به جای او به قلب من بزن
جهان ترانه می‌شود
امان بده ببوسمش به خون
که جاودانه می‌شود
بسته بالای سر گیسوان، چه هیبتی است
کشته‌اند هرکه را راوی جنایتی است
سفر چرا؟ بمان و پس بگیر
ز جورشان نفس بگیر
بخوان که شهر سرود زن شود
که این وطن، وطن شود

#زن_زندگی_آزادی


@ShirinEbadiofficial
ژینا جان تو نمردی
نام تو رمز شد

#نه_می_بخشیم_نه_فراموش_می_کنیم


🌕امروز سه‌شنبه ۲۵ خونین شهریور ۱۴۰۴
🌕برابر با ۱۶ سپتامبر ۲۰۲۵



@ShirinEbadiofficial
تداوم کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» در هفته هشتادوششم در ۵۲ زندان مختلف

🔹با فرا رسیدن سالگرد اعتراضات سراسری ۱۴۰۱، روزی که ارکان حکومت ولایت فقیه را به لرزه درآورد، یاد ژینا امینی و تمامی جانباختگان آن جنبش بزرگ و دوران‌ساز را گرامی می‌داریم.

🔹قیامی که حکومت استبدادی تنها با گشودن گلوله به روی جوانان و زنان و شلیک به چشمان معترضان به ظاهر توانست آن را سرکوب کند اما مقاومت در کوچه ها و خیابان ها همچنان ادامه دارد.

🔹حکومت چنان از قیام به وحشت افتاد که چاره ای جز نشان دادن ماهیت غیرانسانی خود نداشت. به طوری که بعد از خیزش مردمی ۱۴۰۱ بطور دهشتناکی احکام اعدام را شدت بخشید و از آن زمان تاکنون در این سه سال، بیش از ۳۱۷۵ تن را تنها با چوبه دار به قتل رسانده که ۴۹ تن از آنها زندانیان سیاسی - عقیدتی بوده و ۹۵ تن نیز از زنان بوده اند؛ همچنین در هفته گذشته دست‌کم ۳۴ زندانی اعدام شده‌اند و از ابتدای شهریور تا کنون بیش از ۱۲۶ تن به دار آویخته شده‌اند؛ آماری که هر روز فاجعه انسانی و نقض حقوق بشر در ایران را بیشتر نمایان می‌سازد و مسئولیت جامعه جهانی و همه آزادی‌خواهان را در حمایت از مبارزه علیه اعدام‌های بی‌رحمانه سنگین‌تر می‌کند.

🔹همچنین جا دارد یادی کنیم از پهلوان نوید افکاری که روز ۲۲ شهریور ۱۳۹۹ به دار آویخته شد و جان خود را فدای راه آزادی و عدالت کرد. این همه جانفشانی در اعتراضات دی۹۶ ، آبان ۹۸ و ۴۰۱ نشان داد که مردم ایران هرگز تسلیم سرکوب و ستم نخواهند شد.

🔹کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» صدور حکم اعدام برای پژمان توبره ریزی به اتهام ساختگی «افساد فی‌الارض» و ناصر بکر زاده زندانی کُرد به اتهام‌ امنیتی را شدیداً محکوم می‌کند و همه فعالان حقوق بشری و جامعه را برای مقابله با این حکم غیرقانونی و ناعادلانه فرا می‌خواند.

ما به عنوان اعضای کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» ضمن همدردی با مردم شریف و معدن کاران ستم‌دیده شهرستان سقز و خانواده محمد رشیدی که شب گذشته توسط نیروهای سرکوبگر حکومت به قتل رسید، اعلام می‌کنیم که تا لغو کامل مجازات اعدام و برقراری عدالت واقعی در ایران از پا نخواهیم نشست و این صدای رسای عدالت‌خواهی و دفاع از حقوق و کرامت انسانی را هر هفته با قدرت بیشتری فریاد خواهیم زد.


هفته هشتادوششم
۲۵ شهریور ۱۴۰۴
#کارزار_سه‌شنبه‌های_نه_به_اعدام

@ShirinEbadiofficial
نفرین بر حکومتی که پاسخ هر اعتراض را با گلوله می‌دهد

🔹تنها یک روز مانده به سالگرد قتل ژینا مهسا امینی، بار دیگر نیروهای امنیتی یک جوان را در سقز کشتند؛ شهری که نامش با خیزش «زن، زندگی، آزادی» در حافظه‌ی جمعی مردم ایران و جهان حک شده است. این‌بار قربانی محمد رشیدی، جوان ۲۲ ساله‌ای است که در جریان تیراندازی در معدن طلای روستای قلقله جان خود را از دست داد. روایت رسمی فرمانده انتظامی سقز، مثل همیشه، مبهم و بی‌اعتبار است: «نزاع محلی، اختلاف مردم روستا»؛ اما منابع محلی تصویر دیگری ترسیم می‌کنند: شلیک بی‌محابای نیروهای مسلح و فشار بر خانواده‌ی داغدار برای خاکسپاری شبانه.

🔹معدن طلا در کردستان نه فقط منبع ثروت، که صحنه‌ی بی‌پایان چپاول و سرکوب است. حکومت سرمایه‌ی مردم را می‌بلعد و هنگامی که مردم معترض می‌شوند، پاسخ‌اش گلوله است. خون محمد رشیدی، امتداد خون صدها جوانی است که در خیابان‌های کردستان و سراسر ایران در سال‌های اخیر ریخته شد.

🔹نفرین بر حکومتی که اول و آخرش جنایت است؛ از کشتن مهسا تا سرکوب معترضان، از صدور حکم‌های اعدام گرفته تا شلیک به جوانان در حاشیه‌ی یک معدن طلا. جمهوری اسلامی نشان داده است که در سالگرد هر خیزش و در هر گوشه‌ای از ایران، تنها زبانش زبان گلوله است. اما خون محمد رشیدی و همه‌ی جان‌باختگان، سندی دیگر است بر جنایتی سیستماتیک که نه فراموش می‌شود و نه می‌تواند بی‌پاسخ بماند.

@ShirinEbadiofficial
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
از کرکره‌های بسته تا آسمان امنیتی؛ سقز نماد دادخواهی مهسا

🔹سقز، امروز ۲۵ شهریور ۱۴۰۴، سومین سالگرد قتل حکومتی ژینا مهسا امینی، بار دیگر به صحنه‌ی مقاومت مردمی تبدیل شد. از نخستین ساعات صبح، کسبه و بازاریان شهر به‌طور خودجوش اعتصاب کردند و کرکره‌های مغازه‌ها را پایین کشیدند. خیابان‌ها و پاساژهایی که همیشه پر از رفت‌وآمد و جنب‌وجوش بودند، امروز خاموش و بسته‌اند: خیام، انقلاب، شهناز، استاد شیرازی، ۳۲ متری، سرقبران، کریم‌آباد، فلکه قدس، سیلو، بر گاراج، قازاخانه و ده‌ها نقطه‌ی دیگر. اعتصابی که گستردگی‌اش نشان می‌دهد یاد مهسا، سه سال پس از قتل حکومتی او، نه تنها فراموش نشده بلکه به خاطره‌ای زنده و مقاوم بدل شده است.

🔹اما همزمان، سقز زیر سایه‌ی سنگین امنیتی قرار دارد. بالگردها بر فراز آسمان شهر گشت می‌زنند و نیروهای امنیتی در خیابان‌ها مستقر شده‌اند؛ همان روشی که حکومت همیشه به کار گرفته: ارعاب، تهدید و فشار برای شکستن اراده‌ی مردم. گزارش‌ها حاکی از آن است که نهادهای امنیتی با تهدید کسبه، تلاش می‌کنند اعتصاب را پایان دهند، اما مقاومت بازاریان تاکنون این فشارها را بی‌اثر کرده است.

🔹این اعتصاب نماد دادخواهی است؛ نماد شهری که هرگز قتل مهسا و صدها جوان دیگر را از یاد نبرده است. مردم سقز با کرکره‌های پایین کشیده و خیابان‌های خاموش، فریاد دادخواهی سر می‌دهند. و با قامتی افراشته می‌گویند که این زخم هنوز باز است و شعار «زن، زندگی، آزادی» همچنان حقیقت زنده‌ای در قلب ایران است. جمهوری اسلامی می‌تواند نیرو و بالگرد بفرستد، اما نمی‌تواند این حافظه‌ی جمعی را از میان ببرد.

@ShirinEbadiofficial
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
وقتی یک گورستان به منطقه‌ی نظامی تبدیل می‌شود؛ آیچی زیر محاصره

🔹سقز، امروز بار دیگر زیر چکمه‌های سنگین سرکوب فرو رفته است. مسیر منتهی به آرامستان آیچی، جایی که ژینا مهسا امینی در آن آرام گرفته، به‌طور کامل توسط سپاه میلیتاریزه شده است. ویدیوهای رسیده به هه‌نگاو نشان می‌دهد که ورودی این آرامستان با استقرار پرشمار نیروهای نظامی بسته شده و ورود و خروج به این مکان عملاً غیرممکن شده است.

🔹آیچی، که باید پناهگاه یاد و خاطره‌ی ژینا باشد، امروز به منطقه‌ی نظامی بدل شده؛ نماد عریانی از حکومتی که حتی از سنگ قبر یک دختر جوان می‌ترسد. رژیم می‌خواهد با محاصره‌ی نظامی، با بستن درهای یک گورستان، خاطره‌ای را محو کند که سال‌هاست به فریاد آزادی بدل شده است.

🔹منابع محلی گزارش می‌دهند که فضای سقز به‌شدت امنیتی است. نیروهای سرکوب در سطح شهر گشت می‌زنند، و بالگردهای نظامی بی‌وقفه بر فراز شهر پرواز می‌کنند. آنچه بر سقز می‌گذرد، نشان می‌دهد جمهوری اسلامی نه تنها از خیابان‌های پر از مردم، که از مزارهای خاموش هم وحشت دارد. سه سال پس از قتل ژینا، هراس حاکمان از یاد و نام او بیش از هر زمان دیگری آشکار است.

@ShiirnEbadiofficial
سه سال پس از مهسا؛ جمهوری اسلامی نزدیک به سه هزار نفر را اعدام کرده است

🔹سه سال پیش در چنین روزی، ژینا مهسا امینی، دختر ۲۲ ساله سقزی، پس از بازداشت توسط گشت ارشاد در تهران و ضرب و جرح مأموران، در بیمارستان کسرای تهران جان باخت. مرگ او جرقه یکی از بزرگ‌ترین اعتراضات سراسری تاریخ ایران شد.

🔹سرکوب خونین این خیزش صدها کشته، از جمله ۶۸ کودک بر جای گذاشت و جمهوری اسلامی با شلیک‌های هدفمند به چشم معترضان، نابینایی ده‌ها نفر را رقم زد. تنها چند هفته بعد، «جمعه خونین زاهدان» با کشتار ۱۰۴ نفر در یک روز، عمق جنایت حکومتی را نشان داد.

🔹اما سرکوب خیابانی پایان کار نبود. ماشین اعدام به حرکت درآمد: از ۲۶ شهریور ۱۴۰۱ تا امروز نزدیک به سه هزار زندانی در ایران اعدام شده‌اند؛ از جمله ۳۷ زندانی سیاسی و عقیدتی، دست‌کم ۱۲ معترض زن، زندگی، آزادی و چهار کودک‌مجرم. سال ۲۰۲۵ با ۹۳۸ اعدام در کمتر از ۹ ماه، در آستانه شکستن رکورد سی‌ساله جمهوری اسلامی است.

🔹هدف آشکار این کشتار سیستماتیک، چیزی جز ایجاد وحشت برای جلوگیری از تکرار خیزش‌های مردمی نیست. اما همان‌طور که نام ژینا و همه جان‌باختگان بر تاریخ این سرزمین حک شده، هر اعدام تازه سندی دیگر است بر هراس و ضعف رژیمی که می‌داند آینده‌اش در سراشیبی سقوط است.

@ShirinEbadiofficial
2025/10/24 06:23:33
Back to Top
HTML Embed Code: