أعلى من الغِيَمِ إشراقاً
وبي أمَلٌ
يأتي ويذهب،
لكن لن اُودّعَهُ
#محموددرویش
«بالاتر از ابرها
درخششی است
و با من امیدی
که میآید
و میرود
اما هرگز بدرودش نمیکنم»
هرگز ز دلْ امید گل آوردنم نرفت
این شاخِ خشکْ زنده به بوی بهار توست
#سایه
صبح امیدتان روشن
#موسیقی
#بیکلام
*خاص نگارش و نوشتن
🦋🦋
🤟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟꙰҈҈꙰꙰҈҈꙰꙰҈꙰҈꙰꙰҈҈꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰҈҈҈҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰҈꙰꙰꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰҈🌿@negareshe10⚘꯭꯭꯭🦅*
*🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃*
وبي أمَلٌ
يأتي ويذهب،
لكن لن اُودّعَهُ
#محموددرویش
«بالاتر از ابرها
درخششی است
و با من امیدی
که میآید
و میرود
اما هرگز بدرودش نمیکنم»
هرگز ز دلْ امید گل آوردنم نرفت
این شاخِ خشکْ زنده به بوی بهار توست
#سایه
صبح امیدتان روشن
#موسیقی
#بیکلام
*خاص نگارش و نوشتن
🦋🦋
🤟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟꙰҈҈꙰꙰҈҈꙰꙰҈꙰҈꙰꙰҈҈꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰҈҈҈҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰҈꙰꙰꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰҈🌿@negareshe10⚘꯭꯭꯭🦅*
*🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃*
Telegram
attach 📎
شکّرشکن شوند همه طوطیان هند
«زین قند پارسی» که به بنگاله میرود
حافظ
ناویراسته👇
جهت جلوگيري از قرار گرفتن در ليست بدهكاران، در اسرع وقت نسبت به پرداخت قبض آب بهاء اقدام نماييد.
ویراسته👇
برای جلوگيري از قرار گرفتن در فهرست/ لیست بدهكاران، برای پرداخت قبض آب بها اقدام نماييد.
نکته👇
گذشته از چند ایراد ویرایشی، نکتۀ مهم در این پیامک شرکت آبفا واژۀ «بهاء» بود.
بها: قیمت
بهاء: روشنی
#زین_قند_پارسی
#استادعلیرضاحیدری
🦋🦋
🤟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟꙰҈҈꙰꙰҈҈꙰꙰҈꙰҈꙰꙰҈҈꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰҈҈҈҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰҈꙰꙰꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰҈🌿@negareshe10⚘꯭꯭꯭🦅*
*🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃*
«زین قند پارسی» که به بنگاله میرود
حافظ
ناویراسته👇
جهت جلوگيري از قرار گرفتن در ليست بدهكاران، در اسرع وقت نسبت به پرداخت قبض آب بهاء اقدام نماييد.
ویراسته👇
برای جلوگيري از قرار گرفتن در فهرست/ لیست بدهكاران، برای پرداخت قبض آب بها اقدام نماييد.
نکته👇
گذشته از چند ایراد ویرایشی، نکتۀ مهم در این پیامک شرکت آبفا واژۀ «بهاء» بود.
بها: قیمت
بهاء: روشنی
#زین_قند_پارسی
#استادعلیرضاحیدری
🦋🦋
🤟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟꙰҈҈꙰꙰҈҈꙰꙰҈꙰҈꙰꙰҈҈꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰҈҈҈҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰҈꙰꙰꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰҈🌿@negareshe10⚘꯭꯭꯭🦅*
*🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃*
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#پیامصبح
فردوسی ِصبح؛
شاهنامهنویس روزگار است
که رستم ِ هور را از زابلستان ِ شرق به نبرد با افراسیاب ِ شب میرساند.
با شرح چنین حماسهای
میتوان هزاران سال
بیدار و هوشیار
به پای آسمان ایران نشست.
#دکترعبدالرضامدرسزاده
صبحتان لبریزازبیداری وهوشیاری
روز پاسداشت
فکر و فرهنگ ایرانی
فرخنده باد
#موسیقی
#بیکلام
*خاص نگارش و نوشتن
🦋🦋
🤟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟꙰҈҈꙰꙰҈҈꙰꙰҈꙰҈꙰꙰҈҈꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰҈҈҈҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰҈꙰꙰꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰҈🌿@negareshe10⚘꯭꯭꯭🦅*
*🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃*
فردوسی ِصبح؛
شاهنامهنویس روزگار است
که رستم ِ هور را از زابلستان ِ شرق به نبرد با افراسیاب ِ شب میرساند.
با شرح چنین حماسهای
میتوان هزاران سال
بیدار و هوشیار
به پای آسمان ایران نشست.
#دکترعبدالرضامدرسزاده
صبحتان لبریزازبیداری وهوشیاری
روز پاسداشت
فکر و فرهنگ ایرانی
فرخنده باد
#موسیقی
#بیکلام
*خاص نگارش و نوشتن
🦋🦋
🤟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟꙰҈҈꙰꙰҈҈꙰꙰҈꙰҈꙰꙰҈҈꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰҈҈҈҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰҈꙰꙰꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰҈🌿@negareshe10⚘꯭꯭꯭🦅*
*🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃*
Telegram
attach 📎
چرا کاوس با یک واو نوشته میشود؟
پاسخ استاد ابوالفضل خطیبی:
در مورد تلفظ کاوس: ملاک اصلی ما مانند نامهای دیگر صورت نوشتاری در شاهنامه است، یعنی کاوس، کاؤس و موارد اندکی کاؤوس. پس باید در تصحیح شاهنامه به صورت کاوس ضبط شود. اکنون باید دید تلفظ این نام چیست. در پهلوی کایوس یا کَیوس است (kāyōs). بنابر این در شاهنامه کاوس ضبط می شود و کاؤس (kāūs)تلفظ می شود.کاؤس به کاووس(kāvūs) تحول یافته که این تلفظ هم در شاهنامه اشکال ندارد. امروزه هم داود با یک واو می نویسند و داوود تلفظ می کنند.
🦋🦋
🤟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟꙰҈҈꙰꙰҈҈꙰꙰҈꙰҈꙰꙰҈҈꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰҈҈҈҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰҈꙰꙰꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰҈🌿@negareshe10⚘꯭꯭꯭🦅*
*🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃*
پاسخ استاد ابوالفضل خطیبی:
در مورد تلفظ کاوس: ملاک اصلی ما مانند نامهای دیگر صورت نوشتاری در شاهنامه است، یعنی کاوس، کاؤس و موارد اندکی کاؤوس. پس باید در تصحیح شاهنامه به صورت کاوس ضبط شود. اکنون باید دید تلفظ این نام چیست. در پهلوی کایوس یا کَیوس است (kāyōs). بنابر این در شاهنامه کاوس ضبط می شود و کاؤس (kāūs)تلفظ می شود.کاؤس به کاووس(kāvūs) تحول یافته که این تلفظ هم در شاهنامه اشکال ندارد. امروزه هم داود با یک واو می نویسند و داوود تلفظ می کنند.
🦋🦋
🤟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟꙰҈҈꙰꙰҈҈꙰꙰҈꙰҈꙰꙰҈҈꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰҈҈҈҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰҈꙰꙰꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰҈🌿@negareshe10⚘꯭꯭꯭🦅*
*🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃*
ببینید فردوسی چهگونه ضمیرِ مفعولی را به آخرِ فعل چسبانده:
به پیشِ شبانان فرستادیام
به پروارِ شیرانِ نر دادیام
شاهنامه، چ مسکو، ج ۵، ص ۳۰۸
فرستادیام: مرا فرستادی
دادیام: مرا دادی
در اینجا اگر فرستادیام و دادیام را فرستادیم و دادیم بنویسیم، باعثِ بدخوانی یا دشوارخوانی میشود.
#دکتربهروزصفرزاده
#رسمالخط
🦋🦋
🤟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟꙰҈҈꙰꙰҈҈꙰꙰҈꙰҈꙰꙰҈҈꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰҈҈҈҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰҈꙰꙰꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰҈🌿@negareshe10⚘꯭꯭꯭🦅*
*🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃*
به پیشِ شبانان فرستادیام
به پروارِ شیرانِ نر دادیام
شاهنامه، چ مسکو، ج ۵، ص ۳۰۸
فرستادیام: مرا فرستادی
دادیام: مرا دادی
در اینجا اگر فرستادیام و دادیام را فرستادیم و دادیم بنویسیم، باعثِ بدخوانی یا دشوارخوانی میشود.
#دکتربهروزصفرزاده
#رسمالخط
🦋🦋
🤟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟꙰҈҈꙰꙰҈҈꙰꙰҈꙰҈꙰꙰҈҈꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰҈҈҈҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰҈꙰꙰꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰҈🌿@negareshe10⚘꯭꯭꯭🦅*
*🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃*
مصدر سپَردَن در شاهنامه؟
در شاهنامه صیغههای مختلف مصدر سپردن فراوان به کار رفته است که معانی آن را میتوان در دو گروه طبقهبندی کرد: یکی از مصدر پهلوی abespārdan یا abespurdan (بن مضارع: abespār؛ فارسی: سِپَر و سِپار) به معنی «واگذار کردن و تفویض کردن» (از ریشۀ spar- به معنی «رها کردن، از دست دادن») و دیگری از مصدر پهلوی spurdan (بن مضارع: spar؛ فارسی: سِپَر) به معانی «طی کردن، گذشتن، لگدکوب کردن» (از ریشۀ spar- به معنی «جَستن، پریدن، لگد کردن»).
در موردِ مصدر سپُردن در معانی «طی کردن، گذشتن، لگدکوب کردن» ، چنانکه جایگاه قافیۀ بیتها نشان میدهد، صیغههای امر و مضارعِ آن، همه جا با فتح «پ» تلفظ میشود (مثلاً بسپَر و بسپَرَد)، ولی صیغۀ ماضی آن از مصدر سپُردن گرفته شده و– بازهم چنانکه قافیۀ بیتها نشان میدهند- با ضمِّ «پ» تلفظ میشود (مثلاً سپُرد و بسپُرد). اینک برای هریک، نمونههایی از شاهنامه میآوریم:
امر: برين پند من باش و مگذر ازين/ بجز بر ره راست مسپَر زَمين
مضارع: بدين شيرمرديّ و چندين خرد/ گمان مرا زيرِ پي بسپَرَد
ماضی: بسی بیپدر کرد فرزندِ خُرد/ بسی کوه و رود و بیابان سپُرد
در شاهنامه در بیش از ده بیت، سپُردن در معنی یاد شده، در زمان ماضی، سپُرد تلفظ میشود و با واژههایی چون خُرد و گُرد و شمُرد بمُرد قافیه شده و در هیچ بیتی نیست که در محل قافیه بتوان سپَرْد تلفظ کرد. بنابر این، فعل ماضی سپُرد و صورت دیگر آن بسپُرْد در غیر محلِّ قافیه نیز باید به همین سان تلفظ شود نه بهسانِ سپَرد و بسپَرْد. مثلاً در بیت زیر باید سپُردی تلفظ شود نه سپَردی، چنانکه استاد نازنین ما دکترخالقی مطلق در چاپ جدید سخن ضبط کردهاند:
سران را سپَردی سر، ایدر بمان/ گه آمد که بر تو سر آید زمان
استاد خالقی مطلق در واژهنامۀ پایان جلد یکم یادداشتهای شاهنامه، برای سپردن دو مدخل در نظر گرفته است: یکی سپَردن در معنی «طی کردن، رفتن، لگد کردن، کوبیدن و گذشتن» با ارجاعات فراوان به بیتهای شاهنامه و دیگری سپُردن با دو تفکیک معنایی: یکی «رفتن، طی کردن» با یک شاهد زیر:
بهگيتي در از پهلوانان گُرد/ پي زال را كس نيارد سپُرد
و دیگری، معنی متداول آن یعنی «واگذار کردن و به دیگری دادن» با ارجاعات دیگر. بر این اساس، استاد خالقی هم در چاپ هشت جلدی و هم در چاپ جدید سخن در همه جا، در محلهای غیر قافیه، فعل ماضی سپرد/ بسپرد را از مصدر سپَردن (به معانی طی کردن، گذشتن، لگدکوب کردن) گرفته و سپَرد/ بسپَرد ضبط کرده است، در حالی که در همه جا سپُرد/ بسپُرد، از مصدر سپُردن درستتر مینماید. مثلاً به موارد زیر توجه فرمایید:
پس ابليس وارونه آن ژرف چاه/ به خاك اندرآگند و بسپَرد راه
سياوش چو بشنيد بسپَرد راه/ پذيره شدش تازنان با سپاه
نگارندۀ این سطور نیز در تصحیح جلد هفتم شاهنامۀ استاد خالقی به پیروی از استاد، در دو بیت زیر به خطا بسپَرد ضبط کرده است:
همه کوه بسپَرد يکيک به پاي/ برِ رنجِ او هم نيامد بهجاي
بسي پيل بسپَرد مردم بهپاي/ نشد زآن سپه ده يکي بازِ جاي
بنابر این، از آنجا که در شاهنامه در همه جا در محلِّ قافیه، صورت ماضی فعل سپردن به معنی «طی کردن، لگدکوب کردن» و معانی نزدیک به آن، سپُرد تلفظ میشود، نمیتوان به وجود مصدر سپَردن در کنار سپُردن اطمینان یافت. مگر آنکه شواهدی از کاربرد قطعی سپَرْد و بسپَرْد یافت شود. برخی فعلهای دیگر زبان فارسی مانند شمُردن و بُردن نیز از همین قاعده پیروی میکنند و برای آنها نیز مصدرهای شُمَرْدَن و بَردَن نمیتوان فرض کرد. در شاهنامه فعل امر شُمُردَن، شُمَر تلفظ میشود و با هنر قافیه شده است:
درِ پادشا همچو دریا شمَر/ پرستنده ملّاح و کِشتی هنَر
"دکترابوالفضل خطیبی"
برداشت از " سه یادداشت شاهنامه شناسی؛ ارج نامه رستگار فسایی"
🦋🦋
🤟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟꙰҈҈꙰꙰҈҈꙰꙰҈꙰҈꙰꙰҈҈꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰҈҈҈҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰҈꙰꙰꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰҈🌿@negareshe10⚘꯭꯭꯭🦅*
*🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃*
در شاهنامه صیغههای مختلف مصدر سپردن فراوان به کار رفته است که معانی آن را میتوان در دو گروه طبقهبندی کرد: یکی از مصدر پهلوی abespārdan یا abespurdan (بن مضارع: abespār؛ فارسی: سِپَر و سِپار) به معنی «واگذار کردن و تفویض کردن» (از ریشۀ spar- به معنی «رها کردن، از دست دادن») و دیگری از مصدر پهلوی spurdan (بن مضارع: spar؛ فارسی: سِپَر) به معانی «طی کردن، گذشتن، لگدکوب کردن» (از ریشۀ spar- به معنی «جَستن، پریدن، لگد کردن»).
در موردِ مصدر سپُردن در معانی «طی کردن، گذشتن، لگدکوب کردن» ، چنانکه جایگاه قافیۀ بیتها نشان میدهد، صیغههای امر و مضارعِ آن، همه جا با فتح «پ» تلفظ میشود (مثلاً بسپَر و بسپَرَد)، ولی صیغۀ ماضی آن از مصدر سپُردن گرفته شده و– بازهم چنانکه قافیۀ بیتها نشان میدهند- با ضمِّ «پ» تلفظ میشود (مثلاً سپُرد و بسپُرد). اینک برای هریک، نمونههایی از شاهنامه میآوریم:
امر: برين پند من باش و مگذر ازين/ بجز بر ره راست مسپَر زَمين
مضارع: بدين شيرمرديّ و چندين خرد/ گمان مرا زيرِ پي بسپَرَد
ماضی: بسی بیپدر کرد فرزندِ خُرد/ بسی کوه و رود و بیابان سپُرد
در شاهنامه در بیش از ده بیت، سپُردن در معنی یاد شده، در زمان ماضی، سپُرد تلفظ میشود و با واژههایی چون خُرد و گُرد و شمُرد بمُرد قافیه شده و در هیچ بیتی نیست که در محل قافیه بتوان سپَرْد تلفظ کرد. بنابر این، فعل ماضی سپُرد و صورت دیگر آن بسپُرْد در غیر محلِّ قافیه نیز باید به همین سان تلفظ شود نه بهسانِ سپَرد و بسپَرْد. مثلاً در بیت زیر باید سپُردی تلفظ شود نه سپَردی، چنانکه استاد نازنین ما دکترخالقی مطلق در چاپ جدید سخن ضبط کردهاند:
سران را سپَردی سر، ایدر بمان/ گه آمد که بر تو سر آید زمان
استاد خالقی مطلق در واژهنامۀ پایان جلد یکم یادداشتهای شاهنامه، برای سپردن دو مدخل در نظر گرفته است: یکی سپَردن در معنی «طی کردن، رفتن، لگد کردن، کوبیدن و گذشتن» با ارجاعات فراوان به بیتهای شاهنامه و دیگری سپُردن با دو تفکیک معنایی: یکی «رفتن، طی کردن» با یک شاهد زیر:
بهگيتي در از پهلوانان گُرد/ پي زال را كس نيارد سپُرد
و دیگری، معنی متداول آن یعنی «واگذار کردن و به دیگری دادن» با ارجاعات دیگر. بر این اساس، استاد خالقی هم در چاپ هشت جلدی و هم در چاپ جدید سخن در همه جا، در محلهای غیر قافیه، فعل ماضی سپرد/ بسپرد را از مصدر سپَردن (به معانی طی کردن، گذشتن، لگدکوب کردن) گرفته و سپَرد/ بسپَرد ضبط کرده است، در حالی که در همه جا سپُرد/ بسپُرد، از مصدر سپُردن درستتر مینماید. مثلاً به موارد زیر توجه فرمایید:
پس ابليس وارونه آن ژرف چاه/ به خاك اندرآگند و بسپَرد راه
سياوش چو بشنيد بسپَرد راه/ پذيره شدش تازنان با سپاه
نگارندۀ این سطور نیز در تصحیح جلد هفتم شاهنامۀ استاد خالقی به پیروی از استاد، در دو بیت زیر به خطا بسپَرد ضبط کرده است:
همه کوه بسپَرد يکيک به پاي/ برِ رنجِ او هم نيامد بهجاي
بسي پيل بسپَرد مردم بهپاي/ نشد زآن سپه ده يکي بازِ جاي
بنابر این، از آنجا که در شاهنامه در همه جا در محلِّ قافیه، صورت ماضی فعل سپردن به معنی «طی کردن، لگدکوب کردن» و معانی نزدیک به آن، سپُرد تلفظ میشود، نمیتوان به وجود مصدر سپَردن در کنار سپُردن اطمینان یافت. مگر آنکه شواهدی از کاربرد قطعی سپَرْد و بسپَرْد یافت شود. برخی فعلهای دیگر زبان فارسی مانند شمُردن و بُردن نیز از همین قاعده پیروی میکنند و برای آنها نیز مصدرهای شُمَرْدَن و بَردَن نمیتوان فرض کرد. در شاهنامه فعل امر شُمُردَن، شُمَر تلفظ میشود و با هنر قافیه شده است:
درِ پادشا همچو دریا شمَر/ پرستنده ملّاح و کِشتی هنَر
"دکترابوالفضل خطیبی"
برداشت از " سه یادداشت شاهنامه شناسی؛ ارج نامه رستگار فسایی"
🦋🦋
🤟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟꙰҈҈꙰꙰҈҈꙰꙰҈꙰҈꙰꙰҈҈꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰҈҈҈҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰҈꙰꙰꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰҈🌿@negareshe10⚘꯭꯭꯭🦅*
*🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃*
222_60093125758324.pdf
12.6 MB
#جدید
#بارمبندی
#دروس_پایهی_دوازدهم
آخرین نسخه بارمبندی کتب متوسطه دوم، دروس پایهی دوازدهم بههمراه لیست مطالب حذفشده کتب درسی
🤟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟꙰҈҈꙰꙰҈҈꙰꙰҈꙰҈꙰꙰҈҈꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰҈҈҈҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰҈꙰꙰꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰҈🌿@negareshe10⚘꯭꯭꯭🦅*
*🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃*
#بارمبندی
#دروس_پایهی_دوازدهم
آخرین نسخه بارمبندی کتب متوسطه دوم، دروس پایهی دوازدهم بههمراه لیست مطالب حذفشده کتب درسی
🤟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟꙰҈҈꙰꙰҈҈꙰꙰҈꙰҈꙰꙰҈҈꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰҈҈҈҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰҈꙰꙰꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰҈🌿@negareshe10⚘꯭꯭꯭🦅*
*🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃*
223_60093113219749.pdf
12.9 MB
#جدید
#بارمبندی
#دروس_پایهی_یازدهم
آخرین نسخه بارمبندی کتب متوسطه دوم، دروس پایهی یازدهم، بههمراه لیست مطالب حذفشده کتب درسی
🤟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟꙰҈҈꙰꙰҈҈꙰꙰҈꙰҈꙰꙰҈҈꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰҈҈҈҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰҈꙰꙰꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰҈🌿@negareshe10⚘꯭꯭꯭🦅*
*🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃*
#بارمبندی
#دروس_پایهی_یازدهم
آخرین نسخه بارمبندی کتب متوسطه دوم، دروس پایهی یازدهم، بههمراه لیست مطالب حذفشده کتب درسی
🤟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟꙰҈҈꙰꙰҈҈꙰꙰҈꙰҈꙰꙰҈҈꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰҈҈҈҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰҈꙰꙰꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰҈🌿@negareshe10⚘꯭꯭꯭🦅*
*🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃*
186_60093126567298.pdf
18.4 MB
#جدید
#بارمبندی
#دروس_پایهی_دهم
آخرین نسخه بارمبندی کتب متوسطه دوم، دروس پایهی دهم، بههمراه لیست مطالب حذفشده کتب درسی
🤟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟꙰҈҈꙰꙰҈҈꙰꙰҈꙰҈꙰꙰҈҈꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰҈҈҈҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰҈꙰꙰꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰҈🌿@negareshe10⚘꯭꯭꯭🦅*
*🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃*
#بارمبندی
#دروس_پایهی_دهم
آخرین نسخه بارمبندی کتب متوسطه دوم، دروس پایهی دهم، بههمراه لیست مطالب حذفشده کتب درسی
🤟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟꙰҈҈꙰꙰҈҈꙰꙰҈꙰҈꙰꙰҈҈꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰҈҈҈҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰҈꙰꙰꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰҈🌿@negareshe10⚘꯭꯭꯭🦅*
*🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃*
#بارمبندی_جدید
#خردادماه۱۴۰۳
دروس فارسی،
نگارش،
فارسیونگارش فنی
و علوموفنون
بههمراه حذفیات
🤟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟꙰҈҈꙰꙰҈҈꙰꙰҈꙰҈꙰꙰҈҈꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰҈҈҈҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰҈꙰꙰꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰҈🌿@negareshe10⚘꯭꯭꯭🦅*
*🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃*
#خردادماه۱۴۰۳
دروس فارسی،
نگارش،
فارسیونگارش فنی
و علوموفنون
بههمراه حذفیات
🤟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟꙰҈҈꙰꙰҈҈꙰꙰҈꙰҈꙰꙰҈҈꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰҈҈҈҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰҈꙰꙰꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰҈🌿@negareshe10⚘꯭꯭꯭🦅*
*🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃*
#مثلنویسی
"زبان سرخ سرسبز میدهد بر باد"
در نوجوانی پراز شور و هیجان و شیطنت بودم. در دوران راهنمایی زنگ تفریح، حیاطِ مدرسه را روی سر خود میگذاشتیم.
کتابهایی با دوستانم، اشتراکی میخواندیم. که اگر مدیر میفهمید کار به جاهای باریک میکشید. آن موقع نمیفهمیدم چرا نباید کتاب غیردرسی در مدرسه نخوانیم؟
دوبار مرا بخاطر خواندنِ کتابِ غیردرسی در زنگ تفریح، در دفتر مدیر خواستند.
اما من با کمال احترام حرفم را میزدم و آنها هم به اصطلاح مرا ارشاد میکردند.
یکبار بعد از تعطیل شدن مدرسه با دوستانم به ساندویچی، آن طرفِ خیابان، روبهروی مدرسه رفتیم و ساندویچ خوردیم.
فردا صبح سر صف اسم ما را خواندند که به دفتر مدیر برویم.
کلی بازخواست برای خوردن ساندویچ .
میگفت صاحبش پسر خوشتیپ و جوانی است. بعد از تعطیل شدن از مدرسه باید مستقیم خانه بروید.
من هم گفتم آخه ما که خارج از ساعت مدرسه رفتیم. این به خانواده مربوط میشود.
گفت فردا با پدر یا مادرت میآیی.
دیدم پدرم که سرکار میرود. مادرم را چرا در پیش اینها اسیر کنم.
گفتم مشکلی ندارم خانم مدیر. به آنها دیروز گفتم که ساندویچ خوردهام.
ولی ما نمیدانستیم که این برخلاف قانون مدرسه است و سرم را اندختم پایین.
مدیر گفت اگر این زبان را نداشتی چیکار میکردی.
خلاصه خودم و بقیه دوستانم با کلی جر و بحث نجات پیدا کردیم.
در خانه و خانواده زیر بارِ رسم و رسومهای الکی و خرافه نمیرفتم.
و کارهایی را که قبول نداشتم، انجام نمیدادم. یا برای انجامش کلی باید حرف میزدم و سوال میپرسیدم.
پدرم تا حدودی دیگر اخلاقم را پذیرفته بود.
زیر بار حرف غیرمنطقی، نمیرفتم.
کمتر میتوانستم سکوت کنم و حرف نزنم.
یکبار سر موضوعی با پدرم حرف میزدم و گاهی هم کل کل میکردم.
پدرم نگاهی به من کرد که در نگاهش نگرانی و محبت موج میزد.
گفت دختر جان نگرانتم.
گفتم وا آخه چرا پدرم
گفت: " زبان سرخ سرسبز میدهد بر باد"
هرچند الان پدر را ندارم؛ ولی تمام حرفهایش در گوشم صدا میکند.
#مریم_سلیمانی
🤟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟꙰҈҈꙰꙰҈҈꙰꙰҈꙰҈꙰꙰҈҈꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰҈҈҈҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰҈꙰꙰꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰҈🌿@negareshe10⚘꯭꯭꯭🦅*
*🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃*
"زبان سرخ سرسبز میدهد بر باد"
در نوجوانی پراز شور و هیجان و شیطنت بودم. در دوران راهنمایی زنگ تفریح، حیاطِ مدرسه را روی سر خود میگذاشتیم.
کتابهایی با دوستانم، اشتراکی میخواندیم. که اگر مدیر میفهمید کار به جاهای باریک میکشید. آن موقع نمیفهمیدم چرا نباید کتاب غیردرسی در مدرسه نخوانیم؟
دوبار مرا بخاطر خواندنِ کتابِ غیردرسی در زنگ تفریح، در دفتر مدیر خواستند.
اما من با کمال احترام حرفم را میزدم و آنها هم به اصطلاح مرا ارشاد میکردند.
یکبار بعد از تعطیل شدن مدرسه با دوستانم به ساندویچی، آن طرفِ خیابان، روبهروی مدرسه رفتیم و ساندویچ خوردیم.
فردا صبح سر صف اسم ما را خواندند که به دفتر مدیر برویم.
کلی بازخواست برای خوردن ساندویچ .
میگفت صاحبش پسر خوشتیپ و جوانی است. بعد از تعطیل شدن از مدرسه باید مستقیم خانه بروید.
من هم گفتم آخه ما که خارج از ساعت مدرسه رفتیم. این به خانواده مربوط میشود.
گفت فردا با پدر یا مادرت میآیی.
دیدم پدرم که سرکار میرود. مادرم را چرا در پیش اینها اسیر کنم.
گفتم مشکلی ندارم خانم مدیر. به آنها دیروز گفتم که ساندویچ خوردهام.
ولی ما نمیدانستیم که این برخلاف قانون مدرسه است و سرم را اندختم پایین.
مدیر گفت اگر این زبان را نداشتی چیکار میکردی.
خلاصه خودم و بقیه دوستانم با کلی جر و بحث نجات پیدا کردیم.
در خانه و خانواده زیر بارِ رسم و رسومهای الکی و خرافه نمیرفتم.
و کارهایی را که قبول نداشتم، انجام نمیدادم. یا برای انجامش کلی باید حرف میزدم و سوال میپرسیدم.
پدرم تا حدودی دیگر اخلاقم را پذیرفته بود.
زیر بار حرف غیرمنطقی، نمیرفتم.
کمتر میتوانستم سکوت کنم و حرف نزنم.
یکبار سر موضوعی با پدرم حرف میزدم و گاهی هم کل کل میکردم.
پدرم نگاهی به من کرد که در نگاهش نگرانی و محبت موج میزد.
گفت دختر جان نگرانتم.
گفتم وا آخه چرا پدرم
گفت: " زبان سرخ سرسبز میدهد بر باد"
هرچند الان پدر را ندارم؛ ولی تمام حرفهایش در گوشم صدا میکند.
#مریم_سلیمانی
🤟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟꙰҈҈꙰꙰҈҈꙰꙰҈꙰҈꙰꙰҈҈꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰҈҈҈҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰҈꙰꙰꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰҈🌿@negareshe10⚘꯭꯭꯭🦅*
*🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃*
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
من،
بهــــار میشوم!
تو،
تنم را پر از شکوفه کن ...
#عباسمعروفی
روزتان شکوفه باران
#موسیقی
#بیکلام
*خاص نگارش و نوشتن
🦋🦋
🤟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟꙰҈҈꙰꙰҈҈꙰꙰҈꙰҈꙰꙰҈҈꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰҈҈҈҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰҈꙰꙰꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰҈🌿@negareshe10⚘꯭꯭꯭🦅*
*🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃*
بهــــار میشوم!
تو،
تنم را پر از شکوفه کن ...
#عباسمعروفی
روزتان شکوفه باران
#موسیقی
#بیکلام
*خاص نگارش و نوشتن
🦋🦋
🤟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟꙰҈҈꙰꙰҈҈꙰꙰҈꙰҈꙰꙰҈҈꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰҈҈҈҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰҈꙰꙰꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰҈🌿@negareshe10⚘꯭꯭꯭🦅*
*🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃*
Telegram
attach 📎
#نامهنگاری
«عباس عزیز
بر این جایگاهی که تو از من ، و یا برای من، ساخته ای ، بر موج های مشبکِ دنیا روی هواهای دور مسافری هستم که طلوع خودش را بر سکوئی سرخ می بیند . مثل طلوع تو – مطالعۀ ما- ، و مشرقِ تو بر این سکو ، وقتی که مغرب از تقلا می مانَد
نمی دانم برای موج ها چیزی از من ساخته ای، و یا برای من از موج ها چیزی. چه این باشد چه آن ، با تو روی موج می مانم. و روی موج هردو به هم می مانیم. چرا که براین جایگاه، تو دیگر غیر نیستی
خواننده غیر نیست. هردو فضائی هستیم که بر این موج می رانیم. هردو دراین صفحه بهم می رسیم، که مرز ِماست. مرز میان من و خواننده های من که مرز نمی خواهند، که مرز را باز می خواهند. و بسیارند اینها که می خواهند. فضای من اینهایند
مرز میان دو فضا چیزی جز فضا نیست. جز فضا چیزی نیست
بر این فضا دری گشوده مانده است و خویش را بر سردر آن می خواهند : یک پنجره ، یک پنجره حرف. بازش کن !ا
تا وقت دیگر قربانت»
«نامه از یداله رویایی به عباس معروفی»
**
«راستی چه کس فکر میکرد ظرف یکسال این همه اتفاق پشتِهم بیافتد و سانحه، صاعقه، فاجعه و... به این شدت «گردون» را از جا ریشهکن کند؟»
نامه از اکبر رادی به عباس معروفی؛ از کتابِ «نامههای اکبر رادی»
🦋🦋
🤟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟꙰҈҈꙰꙰҈҈꙰꙰҈꙰҈꙰꙰҈҈꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰҈҈҈҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰҈꙰꙰꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰҈🌿@negareshe10⚘꯭꯭꯭🦅*
*🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃*
«عباس عزیز
بر این جایگاهی که تو از من ، و یا برای من، ساخته ای ، بر موج های مشبکِ دنیا روی هواهای دور مسافری هستم که طلوع خودش را بر سکوئی سرخ می بیند . مثل طلوع تو – مطالعۀ ما- ، و مشرقِ تو بر این سکو ، وقتی که مغرب از تقلا می مانَد
نمی دانم برای موج ها چیزی از من ساخته ای، و یا برای من از موج ها چیزی. چه این باشد چه آن ، با تو روی موج می مانم. و روی موج هردو به هم می مانیم. چرا که براین جایگاه، تو دیگر غیر نیستی
خواننده غیر نیست. هردو فضائی هستیم که بر این موج می رانیم. هردو دراین صفحه بهم می رسیم، که مرز ِماست. مرز میان من و خواننده های من که مرز نمی خواهند، که مرز را باز می خواهند. و بسیارند اینها که می خواهند. فضای من اینهایند
مرز میان دو فضا چیزی جز فضا نیست. جز فضا چیزی نیست
بر این فضا دری گشوده مانده است و خویش را بر سردر آن می خواهند : یک پنجره ، یک پنجره حرف. بازش کن !ا
تا وقت دیگر قربانت»
«نامه از یداله رویایی به عباس معروفی»
**
«راستی چه کس فکر میکرد ظرف یکسال این همه اتفاق پشتِهم بیافتد و سانحه، صاعقه، فاجعه و... به این شدت «گردون» را از جا ریشهکن کند؟»
نامه از اکبر رادی به عباس معروفی؛ از کتابِ «نامههای اکبر رادی»
🦋🦋
🤟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟꙰҈҈꙰꙰҈҈꙰꙰҈꙰҈꙰꙰҈҈꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰҈҈҈҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰҈꙰꙰꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰҈🌿@negareshe10⚘꯭꯭꯭🦅*
*🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃*
تلفظِ عامیانه
منظور از تلفظِ عامیانۀ واژهها تلفظی متفاوت با صورتِ معیارِ رسمی یا گفتاری است که ناشی از کمسوادی یا بیسوادیِ گویشوران است.
در تلفظِ عامیانه واجهای تشکیلدهندۀ واژه دچارِ جا به جایی، تبدیل، کاهش، یا افزایش میشوند.
تلفظِ عامیانه را نباید با تلفظِ گفتاری اشتباه گرفت. مثلاً تاسکی تلفظِ عامیانۀ تاکسی است، اما جون و شیش تلفظِ گفتاریِ جان و ششاند، نه تلفظِ عامیانۀ آنها.
بر اثرِ گسترشِ روزافزونِ سوادآموزی و کاهشِ آمارِ بیسوادان، تلفظِ عامیانه رو به کاهش است.
چند نمونه از تلفظهای عامیانه
آبپاچ (آبپاش)
آدانس (آدامس)
آشخال (آشغال)
آشِ عمودَردا (آشِ اَبودَردا)
ابَرفضل (اباالفضل)
اُسّوقُسدار (اُسطُقُسدار)
اصطحکاک (اصطکاک)
اَلحَد (لَحَد)
بالاکن (بالکن)
بخچه (بقچه)
بِرفِست (بفرست)
بلت (بلد)
بیجامه (پیژامه)
پاچیدن (پاشیدن)
پنارتی (پنالتی)
پیارسال (پیرارسال)
تاسکی (تاکسی)
تیارت (تئاتر)
تیلیت (ترید)
جَق (جَلق)
جوات (جواد)
چیندن (چیدن)
حرضت (حضرت)
دریپ (دریبل)
دِلِر (دِرِل، دریل)
دیفال (دیوار)
دیکس (دیسک)
رُمّان (روبان)
رومان (روبان)
زَهله (زَهره)
زیگزال (زیگزاگ)
سالات (سالاد)
سلط (سطل)
سِند و سال (سن و سال)
سوات (سواد)
سولاخ (سوراخ)
سینجین (سینجیم)
ضفط و رفط (ضبط و ربط)
طناف (طناب)
عسک (عکس)
عهد و عیال (اهل و عیال)
فلاکس (فلاسک)
فوندانسیون (فونداسیون)
قلف (قفل)
لاپورت (راپورت)
لقد (لگد)
ماکس (ماسک)
مدبخ (مطبخ)
نپتون (لیپتون)
نخسه (نسخه)
نعلت (لعنت)
همبرگرد (همبرگر)
همساده (همسایه)
جالب است که سولاخ و قلف در متونِ کهنِ فارسی هم شواهدی دارند.
#دکتربهروزصفرزاده
#تلفظ
🦋🦋
🤟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟꙰҈҈꙰꙰҈҈꙰꙰҈꙰҈꙰꙰҈҈꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰҈҈҈҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰҈꙰꙰꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰҈🌿@negareshe10⚘꯭꯭꯭🦅*
*🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃*
منظور از تلفظِ عامیانۀ واژهها تلفظی متفاوت با صورتِ معیارِ رسمی یا گفتاری است که ناشی از کمسوادی یا بیسوادیِ گویشوران است.
در تلفظِ عامیانه واجهای تشکیلدهندۀ واژه دچارِ جا به جایی، تبدیل، کاهش، یا افزایش میشوند.
تلفظِ عامیانه را نباید با تلفظِ گفتاری اشتباه گرفت. مثلاً تاسکی تلفظِ عامیانۀ تاکسی است، اما جون و شیش تلفظِ گفتاریِ جان و ششاند، نه تلفظِ عامیانۀ آنها.
بر اثرِ گسترشِ روزافزونِ سوادآموزی و کاهشِ آمارِ بیسوادان، تلفظِ عامیانه رو به کاهش است.
چند نمونه از تلفظهای عامیانه
آبپاچ (آبپاش)
آدانس (آدامس)
آشخال (آشغال)
آشِ عمودَردا (آشِ اَبودَردا)
ابَرفضل (اباالفضل)
اُسّوقُسدار (اُسطُقُسدار)
اصطحکاک (اصطکاک)
اَلحَد (لَحَد)
بالاکن (بالکن)
بخچه (بقچه)
بِرفِست (بفرست)
بلت (بلد)
بیجامه (پیژامه)
پاچیدن (پاشیدن)
پنارتی (پنالتی)
پیارسال (پیرارسال)
تاسکی (تاکسی)
تیارت (تئاتر)
تیلیت (ترید)
جَق (جَلق)
جوات (جواد)
چیندن (چیدن)
حرضت (حضرت)
دریپ (دریبل)
دِلِر (دِرِل، دریل)
دیفال (دیوار)
دیکس (دیسک)
رُمّان (روبان)
رومان (روبان)
زَهله (زَهره)
زیگزال (زیگزاگ)
سالات (سالاد)
سلط (سطل)
سِند و سال (سن و سال)
سوات (سواد)
سولاخ (سوراخ)
سینجین (سینجیم)
ضفط و رفط (ضبط و ربط)
طناف (طناب)
عسک (عکس)
عهد و عیال (اهل و عیال)
فلاکس (فلاسک)
فوندانسیون (فونداسیون)
قلف (قفل)
لاپورت (راپورت)
لقد (لگد)
ماکس (ماسک)
مدبخ (مطبخ)
نپتون (لیپتون)
نخسه (نسخه)
نعلت (لعنت)
همبرگرد (همبرگر)
همساده (همسایه)
جالب است که سولاخ و قلف در متونِ کهنِ فارسی هم شواهدی دارند.
#دکتربهروزصفرزاده
#تلفظ
🦋🦋
🤟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟꙰҈҈꙰꙰҈҈꙰꙰҈꙰҈꙰꙰҈҈꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰҈҈҈҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰҈꙰꙰꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰҈🌿@negareshe10⚘꯭꯭꯭🦅*
*🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃*
هیچ حرفی با علاقمندان ندارم.
روی سخنم فقط با علاقهمندان است. 😁
#دکتربهروزصفرزاده
#املا
🦋🦋
🤟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟꙰҈҈꙰꙰҈҈꙰꙰҈꙰҈꙰꙰҈҈꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰҈҈҈҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰҈꙰꙰꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰҈🌿@negareshe10⚘꯭꯭꯭🦅*
*🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃*
روی سخنم فقط با علاقهمندان است. 😁
#دکتربهروزصفرزاده
#املا
🦋🦋
🤟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟⃟꙰҈҈꙰꙰҈҈꙰꙰҈꙰҈꙰꙰҈҈꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰꙰꙰҈҈҈҈҈҈꙰҈҈҈꙰꙰꙰꙰꙰҈꙰꙰꙰҈҈҈꙰҈҈҈꙰҈🌿@negareshe10⚘꯭꯭꯭🦅*
*🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃🎀⃝⃡🍃*
Forwarded from تـ بـ ا د لـ ا تـ د ر سـ یـ فـ ر هـ نـ گـ یـ ا نـ
برای دوستداران فرهنگ، هنر، ادبیات، چندرسانه , محتوای درسی، کنکوری و امتحانات نهایی
🛎 پیش از پاک شدن زودتر جوین شوید 🛎
ارتباط با ادمین⏬
🔻@Rahaii_moha
🆔@adabiatemotevaseteh2
https://www.tg-me.com/addlist/liH7FwgX-XVkN2Vk
🛎 پیش از پاک شدن زودتر جوین شوید 🛎
ارتباط با ادمین⏬
🔻@Rahaii_moha
🆔@adabiatemotevaseteh2
https://www.tg-me.com/addlist/liH7FwgX-XVkN2Vk
Telegram
Vip
You’ve been invited to add the folder “Vip”, which includes 72 chats.